حـــــــــــــــــماس در ســــــــــــــــــــال 1390آشتی ملی وپایان اختلافات داخلی یکی ازمهمترین مسائل...
محمّد زارعی
مقدمه
عرصه فلسطین در یک سال گذشته شاهد تحولات بسیار زیادی بود. جنبش مقاومت اسلامی «حماس» نیز به عنوان دولت منطقه نوارغزه و نماینده بخشی از مردم فلسطین، دارای تحولاتی با فراز و نشیبهای زیادی بوده است، ازجمله معامله تبادل اسرا با رژیم صهیونیستی و آزادی بیش از 1000 اسیر فلسطینی، توافق با جنبش فتح در مورد تغییر مقاومت مسلحانه به مقاومت مردمی، تحولات سوریه و اخبار ضد و نقیض انتقال دفتر سیاسی این جنبش از دمشق به کشورهای دیگر، توافقنامه دوحه و اختلافات داخلی جنبش پیرامون این توافقنامه و... در این گزارش قصد داریم تا عملکرد یک سال اخیر جنبش حماس و آینده این جنبش را در سایه تحولات آن بررسی کنیم. در همین راستا سؤالاتی نیز مطرح خواهد شد که به آنها پاسخ خواهیم داد:
1- مهمترین تحولات مرتبط با حماس در عرصة سیاسی در سال 1390 چه بوده است؟
2- اقدامات نظامی جنبش حماس در سال 1390 چه بود؟
الف) عرصه سیاسی
1- معامله تبادل اسرا
گردانهای شهید عزالدین القسام، شاخه نظامی جنبش حماس با همکاری تیپ های ناصر صلاحالدین و جیش الإسلام در 25 ژوئن 2006 در عملیاتی با نام «رویاهای بر باد رفته» (وهم المتبدد) توانستند سرباز اسراییلی با نام گیلاد شالیت را اسیر کنند. بعد از آن، رژیم صهیونیستی تمام تلاش خود را برای آزاد کردن این اسیر به کار گرفت اما در این زمینه به توفیقی دست نیافت. طی پنج سالی که شالیت در اسارت جنبش حماس بود، مذاکراتی نیز به صورت غیر مستقیم با میانجی گری آلمان و مصر پیرامون تبادل این سرباز صهیونیستی با اسرای فلسطینی در بند زندانهای اسراییل صورت پذیرفت ولی هر بار این مذاکرات بینتیجه ماند. از اوایل سال 1390 بود که اخباری از سوی برخی از خانوادههای اسرای فلسطینی پیرامون نهایی شدن مراحل معامله تبادل اسرا شنیده می شد و رهبران حماس چنین مطلبی را نفی میکردند. حماس اعلام کرد که میانجیگری آلمان در این مذاکرات، شکست خورده و طرف آلمانی نتوانسته است مقامات رژیم صهیونیستی را متقاعد کند و مواضع آنها را تغییر دهد. علت شکست این مذاکرات پافشاری رژیم صهیونیستی و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر آن، بر عدم آزادی تعدادی از اسرا به ویژه فرماندهان ارشد نظامی حماس ذکر شد.(1) بعد از آن برخی منابع اعلام کردند که قرار است یک کشور دیگر که ممکن است یک کشور اروپایی مانند فرانسه باشد، میانجیگری مذاکرات را بر عهده بگیرد.(2) اما به دور از تمامی این اخبار و اطلاعات، این مذاکرات به سرپرستی مصر به صورت سرّی در حال اجرا بود. مسئول هیئت مذاکره کننده حماس در این مذاکرا ت «أحمد الجعبری» فرمانده گردانهای قسام بود. علاوه بر این افراد، شیخ حسن یوسف از رهبران حماس و از نمایندگان پارلمانی این جنبش در کرانه باختری که در زمان مذاکرات مذکور در زندانهای صهیونیستی به سر می برد، در بسیاری از این مذاکرات در همان زمان اسارتش شرکت داشته است.
این مذاکرات به روند خود با تمام فراز و نشیبهایی که داشت ادامه داد اما هنوز رهبران حماس وجود این مذاکرات را تکذیب میکردند تا در صورت نهایی شدن، آن را اعلام کنند. سرانجام خبری از سوی برخی از رهبران بلندپایه حماس همچون خالد مشعل و محمود الزهار مبنی بر نهایی شدن معامله تبادل اسرا، خانوادههای اسرا را امیدوار کرد. این مذاکرات با تلاشهای دولت مصر که به تازگی انقلاب 22 ژانویه را پشت سر گذاشته بود در 18 اکتبر 2011 به سرانجام رسید. طی یک معامله قرار شد 1027 اسیر مرد و زن فلسطینی در قبال تحویل گیلاد شالیت طی دو مرحله آزاد شوند. در مرحله اول، 450 اسیر به علاوه 27 اسیر زن آزاد شدند که 315 نفر از اسرای محکوم به حبسهای طولانی مدت نیز جزو آنها بودند. در این مرحله، اسرا شامل 96 نفر از کرانة باختری، 14 نفر از قدس، 6 نفر از اراضی 48، 27 نفر اسیر زن و 203 نفر باقی مانده نیز از کرانة باختری بودند که به غزه رفتند. مرحله دوم این مبادله نیز دو ماه پس از اجرای مرحله اول اجرا شد و در قالب آن 550 نفر از اسرای فلسطینی باقی مانده در زندانهای صهیونیستی آزاد شدند. این مرحله طبق شروط و معیارهای مورد توافق میان مقاومت و رژیم صهیونیستی صورت پذیرفت، از جمله اینکه باید اسرای محکوم به فعالیت های ملی یا امنیتی آزاد شوند، نه آنانی که پرونده کیفری دارند و باید آن دسته از اسیرانی که از مدت بازداشت آنان چند سال باقی مانده است و امکان دارد حتی به 10 یا 12 سال برسد مشمول این مبادله قرار گیرند نه آنانی که دوره محکومیت آنان در آستانه اتمام است و علاوه بر آنان همگی آنان باید یکجا آزاد گردند.(3)
این تبادل اسرا، آن هم در چنین سطحی موجب افزایش محبوبیت حماس در بین فلسطینیان شد. در این بین گروهها و افرادی نیز اهداف این مبادله را عوامل دیگری میدانستند. ریاض المالکی، وزیر امور خارجه تشکیلات خودگردان، هدف از انجام این مبادله را افزایش محبوبیت دولت صهیونیستی و جنبش حماس در مقابل تشکیلات خودگردان فلسطین و محمود عباس، رئیس آن میدانست.(4)
قرارداد مبادله اسرا نکات محرمانه و ناگفته هایی نیز داشت که به گفته منابع عبری زبان، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی خواستار عدم افشای آنها شده بود که همین مسئله، نشانگر انصراف نتانیاهو از ارائه این طرح به کنست اسراییل به منظور تصویب آن شد. برخی از رهبران حماس همچون محمود الزهار نیز با افشای بعضی از این نکات، بر این مسئله صحه گذاشتند. برخی از نکاتی که رژیم صهیونیستی در این مبادله متعهد شد عبارتند از: لغو کامل محاصره نوارغزه، هیچ کدام از اسرای مشمول مبادله و خانواده های آنها مورد حمله قرار نگیرند و در صورتی که برخی از آزاد شدگان، فعالیتهای مقاومتی و ضد صهیونیستی خود را از سر بگیرند، تل آویو باید سازمان اطلاعات مصر را از تصمیم خود برای ترور آنها مطلع کند و سازمان اطلاعات مصر نیز حق دارد به این تصمیم اسراییل اعتراض کند. نتانیاهو نتوانست تعهدی از جنبش حماس مبنی بر خودداری از اسارت نظامیان صهیونیستی در آینده اخذ کند.(5) از سوی دیگر، جنبش حماس، وجود توافقات سرّی در مبادله اسرا را به شدت نفی کرد و آن را کذب محض خواند.
اما جدای از تمامی این توصیفات، تبادل اسرا، قراردادی تاریخی بود که به گفته رهبران فلسطینی طبق شروط و معیارهای مقاومت به امضا رسیده است. این مبادله، یک پیروزی بزرگ برای جنبش حماس (از زمانی که در نوارغزه به قدرت رسید) و یک شکست عظیم برای تشکیلات خودگردان و محمود عباس به شمار میآید. جنبش حماس از این طریق، توانست مواضع و دیدگاههای محمود عباس به ویژه تلاش برای تشکیل دولت فلسطین ازطریق سازمان ملل را به شکست بکشاند. در زمانی که محمود عباس بین رام الله و نیویورک و سرزمین های اشغالی در تلاش برای دستیابی به عضویت در سازمان ملل در رفت وآمد بود، حماس توانست جایگاه خود را در میان مردم بالاتر ببرد.
2- آشتی ملی
آشتی ملی و پایان اختلافات داخلی یکی از مهمترین مسائل پیش روی جنبش حماس بوده و هست. حماس بارها بر اهمیت گفتگوی داخلی گروههای فلسطینی به عنوان راهی برای ترسیم استراتژی ملی فراگیر به منظور مقابله با رژیم صهیونیستی و سیاست های نژادپرستانه آن تأکید کرده است.
در 7 اردیبهشت 1390 توافقنامه ای در قاهره به امضای جنبشهای فتح و حماس رسید که هر دو جنبش را ملزم به مصالحه میکرد. اما این مسئله با کندی بسیاری پیش رفت و موانعی نیز بر سر راه آن ایجاد شد. اولین مانع این بود که محمود عباس، سلام فیاض را به عنوان نخست وزیر دولت آینده معرفی کرد اما حماس با این مسئله به شدت مخالف بود. همین مسئله به عنوان اصلی ترین مانع بر سر روند پرونده آشتی ملی بود. نظر حماس بر این بود که بر اساس توافقات قاهره، رییس و نخست وزیر دولت آینده باید از طریق توافق ملی و به دور از تحمیل دیکتهها و خواستههای هر کدام از طرفها بر دیگری تشکیل شود و از همین رو با نخست وزیری فیاض در دولت آینده مخالفت میکنند. حماس از فتح میخواست تا بر روی شخص دیگری توافق کنند. از سوی دیگر، اصرار محمود عباس بر نخست وزیری سلام فیاض در دولت آینده، آشتی ملی را برای مدتی به تعطیلی کشاند. رفتن محمود عباس به سازمان ملل و بازداشت های سیاسی در کرانه باختری نیز از دیگر موانع موجود بر سر راه آشتی ملی بود.
سرانجام پس از رایزنیهای دو جنبش و حل اختلافات، توافق شد تا دیداری بین محمود عباس و خالد مشعل در قاهره انجام شود. این دیدار در 22 نوامبر 2011 در مصر برگزار شد و هر دو طرف بر تشکیل کمیتهای برای فعالسازی سازمان آزادیبخش فلسطین «ساف»، تشکیل کمیته آزادیهای عمومی جهت پیگیری آزادی بازداشت شدگان سیاسی در کرانه باختری و نوارغزه و همچنین کمیته مرکزی انتخابات توافق کردند. اما در این دیدار مسائل دیگری نیز مورد توافق دو طرف قرار گرفت که بسیار تأمل برانگیز بود. در این دیدار حماس توافق کرد که استراتژی خود را از مقاومت مسلحانه به مقاومت مردمی تغییر داده و یا حداقل، مقاومت مسلحانه را کاهش دهد.(6) البته نظر رهبران حماس در بعد از این دیدار این بود که مقاومت مردمی به معنای کنار گذاشتن مقاومت مسلحانه نیست و در صورت تجاوز اسراییل به نوارغزه، به شکل نظامی مقابله خواهند کرد. اما واقعیت امر این است که این مسئله تحقق یافته است و شواهد امر نشان می دهد که این جنبش، مقاومت مسلحانه خود را بسیار کاهش داده است. نمونه این امر، حملات رژیم صهیونیستی به نوارغزه و عدم مقاومت حماس در برابر این حملات است.
پس از نشست قاهره، آشتی ملی در دوحه پایتخت قطر پیگیری شد. قطر نیز که اخیراً به عنوان یک فعال عرصه منطقهای، نقشهای زیادی را در این زمینه ایفا می کند، به عنوان میانجی، نشستی را در تاریخ 17/11/1390 با حضور محمود عباس و خالد مشعل در دوحه به منظور بررسی آشتی ملی و راهکارهای آن برگزار کرد. در این دیدار بر ریاست محمود عباس بر دولت انتقالی (وفاق ملی) توافق شد که این مسئله، مخالفت برخی از رهبران حماس به ویژه حماس غزه را در پی داشت. دلیل مخالفت برخی از رهبران حماس با ریاست عباس بر دولت، دلایل قانونی بود. آنان معتقدند که از نظر قانونی، عباس نمی تواند به صورت هم زمان ریاست دولت و نخست وزیری آن را بر عهده داشته باشد. در ضمن عباس باید دولت خود را به مجلس قانونگذاری معرفی کند. از سوی دیگر، محمود الزهار به عنوان یکی از مخالفان این توافقنامه اظهار داشت: مشعل در این زمینه با هیچ یک از رهبران حماس مشورت نکرده است.(7) البته این اختلافات در جلسه اخیر دفتر سیاسی در قاهره بحث و بررسی شد و تمامی اعضا علاوه بر توافق بر این توافقنامه، خواستار اجرای هر چه سریعتر آن شدند.
3- تحولات سوریه و انتقال دفتر سیاسی حماس
دولت سوریه از سال 1999 میزبان گروههای مقاومت فلسطینی به ویژه جنبش حماس است. در مقطع کنونی با توجه به تحولاتی که در عرصة سوریه بوجود آمده است، اخباری مبنی بر انتقال دفتر سیاسی حماس منتشر شده است. اخباری که شاید روزانه از سوی خبرگزاری¬های متعدد پخش و در مقابل از سوی رهبران جنبش حماس تکذیب می¬شود. حماس، موضع خود را در قبال تمامی تحولات منطقه و انقلابهای کشورهای عربی، عدم دخالت در امور داخلی این کشورها عنوان می کند. کما اینکه در اظهارات رهبران این جنبش نیز در قبال حوادث سوریه بسیار به این مسئله اشاره میشود.
در واقع، ماجرا از این قرار است که حماس¬ در آغاز تحولات سوریه دچار سردرگمی در اتخاذ موضع بود، لذا به همین دلیل از اظهارنظر علنی در مورد این تحولات خودداری کرد. کم کم و به شکل تدریجی، حماس مواضعی را در این راستا اتخاذ کرد که هم نظام سوریه را تأیید می کرد و هم بشار اسد را نصیحت می کرد. در همین اثنا، سرویسهای امنیتی سوریه به طور غیر¬علنی به جنبش حماس فرصت 3 روزه داده بود تا سریعاً دفتر سیاسی خود را در دمشق بسته و سوریه را ترک کند. این گزارش به دلیل اتخاذ مواضع حماس در قبال حوادث سوریه بود. انتشار این گزارش، واکنشهای متعدد رهبران حماس را نیز به دنبال داشت که البته آنها آنرا تکذیب و هر گونه خبر در مورد انتقال دفتر سیاسی را نفی می کردند. اما با ادامه روند حوادث سوریه، حماس رفته رفته مواضع خود را علنی وآشکارتر کرد. اسماعیل هنیه با حمایت از مخالفان سوری، اسد به عنوان اولین رهبر برجسته حماس و دولت قانونی فلسطین در نوارغزه چنین موضعی را بروز داد. برخی از مقامات دیگر حماس نیز به طرفداری از مردم سوریه اعلام موضع کردند و مقابله نظام سوریه با مردمش را درست ندانستند.
این مواضع حماس با اخباری مبنی بر انتقال دفتر سیاسی اش از دمشق همراه بود. از همان روزهای اول درگیریها در سوریه، اخبار پیرامون این مسئله از سوی حماس به شدت تکذیب می شد تا اینکه رفته رفته این مسئله نیز حالت عادی به خود گرفت و خروج تدریجی رهبران حماس از دمشق نیز دلیلی بر این مسئله شد. از اعضای دفتر سیاسی، خالد مشعل به همراه برخی دیگر از اعضای این دفتر به قطر، موسی أبومرزوق به مصر و عماد العلمی نیز به نوارغزه رفته و اقامت گزیده اند. البته حماس میگوید: هنوز برخی از دفاتر حماس در سوریه باز است و خروج رهبران حماس از این کشور فقط برای انجام دیدارهای سیاسی است چراکه تحولات سوریه مانع از این امر شده است.(8)
4- سفر مشعل به اردن
بعد از تحولاتی که در منطقه خاورمیانه در راستای بیداری اسلامی روی داد، جنبش حماس درصدد آن برآمد تا روابط خود را با دیگر کشورهای عربی ارتقا دهد. در همین راستا اخباری مبنی بر سفر مشعل به اردن شنیده شد. کشوری که دفتر سیاسی حماس از اوایل تأسیسش، فعالیت خود را در آنجا آغاز کرد اما پس از 3 سال به اتهام فعالیتهای تروریستی برخی از اعضای آن، این دفتر بسته شد و اعضای آن همچون خالد مشعل نیز از اردن اخراج شدند. عون الخصاونه، نخست وزیر اردن، تبعید رهبران جنبش حماس از اردن را که 12 سال پیش اتفاق افتاد یک اشتباه سیاسی و قانونی خواند. خبر سفر مشعل از سوی جنبش حماس نیز تأیید شد اما تمهید مقدمات این سفر بسیار طول کشید. دلایل تعویق این سفر، مسائل لجستیکی، شرایط فنی مطرح شده از سوی طرفین، تحولات منطقه، وفات ولیعهد عربستان و اخبار ضد و نقیض پیرامون انتقال دفتر سیاسی حماس به اردن اعلام میشد. سرانجام خالد مشعل به همراه تمیم بن حمد آل ثانی، ولیعهد قطر در 9/11/1390 به اردن سفر و با ملک عبدالله پادشاه اردن، نخست وزیر و تعدادی از وزرای این کشور دیدار کرد.(9) یکی از گمانه ها پیرامون این سفر، بازگشایی دفتر سیاسی حماس در اردن بود اما مقامات اردنی اعلام کردند که اردن هرگز به حماس اجازه نخواهد داد تا در این کشور مستقر شود و در صورت اقامت رهبران آن در این کشور نیز، اجازه فعالیتهای سیاسی به آنان داده نخواهد شد.
5- کاندیداتوری خالد مشعل برای دوره بعدی ریاست دفتر سیاسی حماس
جنبش حماس در تاریخ 1/11/1390 خبر عدم نامزدی خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی این جنبش را برای دوره آتی اعلام کرد. مشعل در جریان نشست شورای مشورتی این جنبش در سودان این خبر را اعلام کرده بود.(10) این مسئله در زمانی مطرح شد که تا انتخابات بعدی ریاست دفتر سیاسی فقط 6 ماه دیگر باقی مانده بود و همین امر تعجب بسیاری از افراد را برانگیخت. رهبران و شخصیت های جنبش حماس ضمن احترام گذاشتن به این تصمیم مشعل، از وی خواستند که از این تصمیمش صرف نظر کند؛ چرا که این امر یک مسئله صرفاً شخصی نیست، بلکه مسئله ای وابسته به تمامی موسسات جنبش است که مراجع تصمیم گیری حماس باید درباره آن تصمیم گیری کنند. در همین ایام اخباری نیز منتشر شد مبنی بر اینکه خالد مشعل از سوی إخوان المسلمین به عنوان ناظر کل این گروه در فلسطین انتخاب شده است.(11) اما از سوی دیگر، شاید این کناره گیری در جهت شناسایی نامزدهای رقابتی در این عرصه می باشد. از رهبران دیگر حماس که احتمال می رود در دور بعدی انتخابات ریاست این دفتر شرکت کنند اسماعیل هنیه، موسی أبومرزوق و محمود الزهار می باشند. سفرهای دوره ای اخیر هنیه به کشورهای اسلامی و عربی منطقه نیز می تواند دلیلی بر همین مدعا باشد؛ چراکه هنیه میتواند در صورت پیروزی در انتخابات، ارتباطات گسترده تری را در سطح منطقه داشته باشد. شایان ذکر است که موعد دقیق انتخابات دفتر سیاسی دقیقاً مشخص نیست و انتخابات آن کاملاً سرّی و مخفیانه برگزار خواهد شد و نتایج آن نیز به صورت کامل ارائه نمی شود و اسامی اعضای دفتر سیاسی کرانة باختری و حتی تعدادی از اعضای نوارغزه نیز اعلام نمی شود. اما به دنبال نشست اخیر اعضای دفتر سیاسی حماس که برای اولین بار با حضور تمامی اعضا برگزار شد. بسیاری از اختلافات داخلی میان رییس دفتر سیاسی و اعضا حل نشد. به گونهای که هنیه پس از این نشست اعلام کرد که مشعل، رییس دفتر سیاسی حماس باقی خواهد ماند.
5- طرح دولت مستقل فلسطین
محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان شهریور 90 طرحی را مبنی بر تشکیل دولت فلسطینی به سازمان ملل ارائه داد. حماس با این مسئله مخالفت کرد. حماس با اینکه بر اهمیت اجرای هر گونه طرح سیاسی سرنوشت ساز برای ملت فلسطین تأکید می کند اما معتقد است که هر اقدامی در این راستا باید از طریق اجماع ملی و اتخاذ موضع ملی یکپارچه صورت گیرد؛ چرا که مشکلات و تبعات چنین اقداماتی تنها متوجه یک گروه فلسطینی نیست. حماس همچنین لزوم اولویت دهی به مسئله آشتی ملی را مهمتر از رفتن به سازمان ملل می دانست و معتقد بود که باید از نتایج بهار عربی استفاده کرد نه اینکه با اقدامی یکجانبه، طرف های دیگر نادیده گرفته شوند. حماس بر عکس رهبران فتح، مراجعه تشکیلات خودگردان به سازمان ملل را یک تحول نمی دانست، بلکه یک رفتار سیاسی معمولی قلمداد می کرد که میتوان در هر دوره نشست های مجمع عمومی به چنین اقدامی دست زد. حماس هدف از بزرگنمایی این مسئله را سرپوش گذاشتن بر روی شکست سیاسی تشکیلات رام الله در زمینه مذاکرات سازش میدانست و مراجعه عباس به سازمان ملل را دارای سه خطر اساسی عنوان می کرد: اولاً اینکه مرجعیتهای فلسطینی را نادیده می گیرد و از همین رو، بسیاری نیز از این مسئله به عنوان اقدامی یکجانبه یاد میکنند. ثانیاً این طرح، پروژه ملی فلسطینی را که مبتنی بر آزاد سازی سرزمین فلسطین و حق بازگشت است، نقض کرده و در نتیجه، تهدیدی علیه مسئله آوارگان به شمار می رود. ثالثاً این طرح می تواند خطرات و تبعاتی را برای نمایندگی ملت فلسطین یعنی سازمان آزادی بخش فلسطین «ساف» به همراه داشته باشد. چرا که در صورت به رسمیت شناخته شدن کشور فلسطین و موافقت با عضویت آن در سازمان ملل متحد، علامت سؤالهای زیادی در مقابل سرنوشت ساف و آوارگان فلسطینی که 60 درصد از ملت فلسطین را تشکیل می دهند، قرار خواهد گرفت. شایان ذکر است که حتی حماس از برگزاری مراسم و راهپیمایی در نوارغزه در حمایت از این اقدام ممانعت به عمل آورد.
6- بیداری اسلامی
جنبش حماس در آغاز انقلابهای عربی، موضعی آشکار و علنی اتخاذ نکرد زیرا احتمال می داد که ممکن است این انقلابها به ثمر ننشیند و اتخاذ موضعی زود هنگام به ضرر جنبش و روابطش با کشورهایی همچون تونس، مصر و لیبی تمام شود. به ویژه در مورد مصر که سرپرستی پرونده های مهم پیش روی حماس از جمله آشتی ملی و تبادل اسرا را برعهده داشت. اما پس از پیروزی این انقلاب ها، حماس به مردم هر یک از این کشورها تبریک گفت.
از طرفی، حماس نیز به عنوان یکی از بازیگران منطقه ای در صدد بهره گیری از انقلابهای منطقه بوده و هست. حماس این انقلابها را در راستای خاورمیانه جدید بر اساس پایبندی به مقاومت و جهاد میداند و معتقد است که خاورمیانه جدید، رنگ و بوی فلسطینی بیشتری دارد. در این زمینه استفاده عبارت «بهار عربی» به جای «بیداری اسلامی» در سخنان رهبران و مقامات و حماس نیز جالب توجه است.
7- جمهوری اسلامی ایران
یکی از سؤالاتی که در عرصة فلسطین بعد از موضع جنبش حماس در قبال حوادث سوریه به وجود آمد این بود که روابط ایران و حماس به چه صورت است و در آینده به چه شکل خواهد بود؟ بعد از موضع جنبش حماس در تحولات سوریه، اخباری در مورد توقف حمایت مالی ایران از حماس منتشر شد که همزمان با آن، پرداخت حقوق کارمندان دولت در نوار غزه نیز برای مدتی طولانی به تعویق افتاد. عدم حضور خالد مشعل در همایش بیداری اسلامی که در تهران برگزار شد نیز بر شدت این مسئله افزود. این اتفاقات به دلیل آن بود که ایران، انتظار چنین موضعی از حماس را نداشت؛ چرا که حماس مدتهاست به عنوان یکی از هم پیمانان ایران و سوریه در خط مقاومت بوده است.
اما جنبش حماس به جز اختلاف موضع با ایران در مورد تحولات سوریه، روابط خود را با ایران در سطح بسیار خوبی می داند. حماس، ایران را یکی از کشورهایی می داند که هم از نظر مادی و هم از نظر سیاسی از مقاومت حمایت کرده و می کند. حماس رابطة با ایران را بر اساس احترام متقابل و عدم دخالت در مسائل داخلی عنوان می کند اما معتقد است که در برخی اوقات بر سر بعضی از مسائل اختلاف نظر هم دارند. حماس معتقد است که ایران چیزی را به حماس دیکته نمیکند و حماس نیز نمی پذیرد که چیزی به آن دیکته شود لذا روابط دو طرف بر اساس منافع مشترک و احترام متقابل است و حتی در بعضی از مسائلی که پیرامون آن اختلاف نظر داریم از یکدیگر معذرت خواهی می کنیم.(12)
ب) عرصه نظامی
حماس به عنوان یک گروه مقاومتی بزرگ در عرصه فلسطین، در یک سال گذشته در عرصه نظامی فعالیت چندانی نداشته است. گردانهای شهید عزالدین القسام، شاخه نظامی جنبش حماس شاید یکی از کم کارترین شاخه های نظامی در یک سال گذشته در نوارغزه بوده است. حملات پراکنده رژیم صهیونیستی در یک سال گذشته، با واکنش بسیار کم گردانهای قسام روبرو بود. حماس از همان اوایل سال با اولین حملات صهیونیست ها تمامی گروهها را به آتش بس فراخواند و آنها را ملزم به پایبندی به این آتش بس کرد. پس از توافق عباس و مشعل در زمینه تغییر مقاومت مسلحانه به مقاومت مردمی نیز این پاسخ نظامی به حملات صهیونیستها در حاشیه بیشتری قرار گرفت.
1- آتش بس
در واکنش به حمله رزمندگان گردانهای قسام به یک اتوبوس در یکی از شهرک های صهیونیستی در اوایل سال 90، ارتش رژیم صهیونیستی حملات مستمری را علیه نوار غزه اجرا کرد و گروههای مقاومت نوارغزه نیز درصدد پاسخگویی برآمدند. حماس به عنوان دولت نوارغزه تلاش بسیاری برای برپایی آتش بس میان گروههای فلسطینی و رژیم صهیونیستی انجام داد تا بتواند اوضاع را در نوارغزه در دست گرفته و آرامش آن را مجدداً برگرداند. در همین راستا دولت حماس برای توقف تجاوزهای اسراییل تماسهای زیادی با طرفهای عربی و بینالمللی برقرار کرده و خواستار تشکیل نشستی فوری برای توقف حملات به غزه شد.(13) رژیم صهیونیستی نیز این مسئله را تأیید و اعلام کرد که حماس از طریق طرف های ثالث به ما پیغام داده است که حملات موشکی را متوقف خواهد کرد. صهیونیستها نیز در جواب اعلام کردند که چنانچه فلسطینیها شلیک موشک را متوقف کنند حملات علیه نوار غزه را متوقف خواهند کرد.(14) این نشان میدهد که اسراییل خواهان وارد شدن به یک جنگ گسترده شبیه جنگ 22 روزه نبوده است. حماس نیز به نمایندگی از گروههای فلسطینی با توقف حملات موشکی موافقت کرد اما به شرط اینکه ابتدا صهیونیستها به تجاوزات خود علیه نوار غزه پایان دهند. در این زمینه، اتحادیه عرب نیز نشستی فوق العاده برای بررسی تجاوزات اسراییل به نوار غزه برگزار کرد و سرانجام آتش بس برقرار شد. اما برخی از گروهها در نوارغزه به پرتاب موشک خود علیه مواضع صهیونیستها ادامه دادند و رژیم صهیونیستی نیز ادامة پرتاب موشک گروههای مقاومت را به مثابة آغاز عملیات نظامی بزرگ برای از بین بردن دولت حماس عنوان کرد. اما حماس در نهایت توانست از طریق گفتگو و رایزنی، با بسیاری از گروههای مقاومت در مورد آتش بس توافق کند و این گروهها نیز توافق بر سر آتش بس و ادامه آن را منوط به توقف تجاوزات اسراییل دانستند.
آتش بس برای چند ماه ادامه داشت تا اینکه در عملیاتی از سوی گروهی ناشناس در منطقه ایلات، چند نظامی اسراییلی به هلاکت رسیدند. همزمان با این عملیات، بحران داخلی در اسراییل نیز شدت گرفت و این رژیم برای برون رفت از این بحران، حملات پراکنده ای را علیه نوارغزه آغاز کرد و برخی از گروههای مقاومت نیز به این حملات پاسخ دادند. این تبادل آتش منجر شد تا آتش بس نقض شود. دولت حماس مجدداً تلاشهای خود را در راستای ایجاد آتش بس از طریق برقراری تماس با طرفهای منطقهای و بینالمللی از جمله مصر، قطر، اتحادیة عرب و سازمان ملل و توقف حملات رژیم صهیونیستی آغاز کرد.(15) حماس از گروههای مقاومت نیز خواست که با قرار گرفتن در یک سنگر واحد در مقابله با رژیم صهیونیستی، خود را برای مقابله با این رژیم در زمانی مناسب آماده کنند. مقامات رژیم صهیونیستی نیز به خوبی می دانستند که این حماس نیست که به شهرکهای صهیونیستی موشک پرتاب میکند بلکه این اقدام گروههای دیگر در نوار غزه است اما حماس را به عنوان دولت نوارغزه، مسئول کامل این مسئله می دانست. در همین راستا ارتباطات وسیعی بین دستگاه اطلاعاتی مصر و گروههای فلسطینی درباره توافق برای آتش بس به وجود آمد که سرانجام با میانجی گری مصر، دوباره آتش بس بین طرفین برقرار شد. دولت حماس نیز از نقش گروههای مقاومت در برخورد مثبت با اقدام مصر در ایجاد آتش بس تقدیر و تشکر کرد.
اما در همین راستا برخی از خبرگزاریها نیز اخباری را درباره دستگیری اعضای گروههای مقاومت که اقدام به پرتاب موشک می کردند توسط وزارت کشور دولت حماس منتشر کردند که حاکی از آن است، گروههای مقاومت در این زمینه با یکدیگر بسیار اختلاف نظر دارند.(16)
2- بازداشت اعضای حماس
سیاست بازداشت نیروهای مقاومت در کرانه باختری از سوی رژیم صهیونیستی و سرویسهای امنیتی تشکیلات خودگردان در یک سال گذشته روند رو به رشدی داشته است. بازداشت اعضا و عناصر جنبش حماس توسط تشکیلات خودگردان در تمامی استانهای کرانه باختری به ویژه نابلس، الخلیل و جنین در سطح گسترده ای قرار داشته است. در بسیاری از موارد این بازداشتها با همکاری رژیم صهیونیستی بوده است. بسیاری از نمایندگان پارلمانی حماس نیز توسط ارتش رژیم صهیونیستی در کرانه باختری بازداشت شدند. در همین راستا جنبش حماس طی بیانیهای، آمار زندانیان سیاسی خود در زندانهای تشکیلات خودگردان در کرانة باختری در سال 2011 را 805 نفر اعلام کرد که 350 تن از آنان، اسرای آزاد شده از زندانهای صهیونیستی و 8 تن دیگر از روزنامه نگاران می باشند. حماس تصریح کرد که تشکیلات خودگردان، 21 کارمند را نیز به دلیل وابستگی های سیاسی از کار برکنار کرد. این آمار حتی پس از زمان توافق نامة آشتی ملی در اردیبهشت 1390 افزایش داشته است به گونه ای که 434 نفر از اعضای حماس بازداشت شده اند که 95 تن از آنان بعد از دیدار اول مشعل و عباس در تاریخ 23/11/2011 و 21 نفر از آنان بعد از دیدار دوم در تاریخ 21/12/2011 بود.(17)
این در صورتی است که پایان دادن به بازداشت ها و آزادی زندانیان سیاسی یکی از مهمترین بندهای توافقنامه آشتی ملی است اما با روند اصلی بازداشت روزانه نیروهای حماس در کرانه باختری، پایان پذیرفتن پرونده بازداشتها و زندانیان، بعید است.
3- کارنامه نظامی گردانهای قسام
حماس در طول یک سال گذشته در هر تجاوزی که رژیم صهیونیستی علیه نوارغزه انجام می داد بیشتر سعی کرده است که این حملات را محکوم کند تا اینکه پاسخی نظامی به این حملات دهد. اگر چه به صورت بسیار پراکنده واکنشهایی را نیز داشته است:
- شلیک موشکهای گراد به یکی از پایگاههای نظامی رژیم صهیونیستی در شرق رفح در جنوب نوارغزه در 20 فروردین 1390
- شلیک چندین فروند موشک و گلوله خمپاره به چندین شهرک و پایگاه نظامی مجاور نوارغزه(18)
- رویارویی تعدادی از رزمندگان گردانهای قسام با نیروهای ارتش اسراییل در شمال بیت لاهیا در 3 شهریور 1390 (19)
لازم به ذکر است که یکی از پایگاههای گردانهای قسام در نوارغزه به نام «رعد» در یک سال اخیر، چندین بار مورد هدف جنگنده های رژیم صهیونیستی قرار گرفته است. از سوی دیگر، برخی از اعضای این گردانها نیز در یک سال گذشته به شهادت رسیدند که بدین شرح است:
- ترور 3 تن از فرماندهان گردانهای قسام توسط جنگنده های رژیم صهیونیستی در شمال خان یونس در نوارغزه (20)
- ترور تیسیر أبوسنیمه (أبوالمجد) فرمانده گردانهای قسام و معاون وی محمد عواجه )عبدا...) توسط رژیم اسراییل در رفح (21)
- شهادت مثقال عیسی از فرماندهان قسامی به نام به دلیل بیماری (22)
- شهادت خالد سلیمان کوارع از اعضای گردانهای قسام به دلیل جراحت ناشی از جنگ 22 روزه(23)
- شهادت أسامه عوض (20 ساله) از اعضای گردانهای قسام ساکن محلة شیخ رضوان در شهر غزه طی یک عملیات جهادی (24)
نتیجه گیری
جنبش مقاومت اسلامی «حماس» به عنوان شاخه فلسطینیی إخوان المسلمین، در یک سال اخیر با تحولاتی بسیار مهمی روبرو بود. تحولاتی که تا حدودی با تغییر استراتژی جنبش نیز همراه شد. شاید مقامات حماس این تغییر استراتژی را به صورت مستمر نفی کنند اما آنچه در کارنامه عملی این جنبش در سال 1390 دیده میشود، تغییر استراتژی حماس در زمینه مقاومت به صورت آشکار به چشم می خورد. البته این تغییر استراتژی در جنبش هایی که پس از یک دوره مقاومتی، درصدد به قدرت رسیدن و شرکت در انتخابات هستند، سابقه دارد. جنبش فتح نیز پس از مبارزاتی که به رهبری یاسر عرفات داشت سرانجام به مذاکرات سازش با رژیم صهیونیستی روی آورد. با این توصیف، اگر حماس با به سرانجام رسیدن پرونده آشتی ملی، در انتخابات نیز شرکت کند و انتخابات را نیز همچون سال 2006 با پیروزی پشت سر بگذارد، روند تغییر استراتژی حماس همچون جنبش فتح خواهد بود و اگر مقاومت از سوی این جنبش به شکل کامل کنار گذاشته نشود، حداقل به مرور زمان در سطح بسیار زیادی کاهش خواهد یافت.
پی نوشتها
1. خبرگزاری العالم، (13 /1/1390)
2. خبرگزاری أمد، (31 /1/1390)
3. خبرگزاری النهار، (19/7/1390)
4. خبرگزاری حرکة المقاومة الإسلامیة «حماس»، (23/7/1390)
5. خبرگزاری معاً، (2/8/1390)
6. خبرگزاری فلسطین الیوم، (4/9/1390)
7. خبرگزاری أمد للإعلام، (22/11/1390)
8. محمد زارعی، «تحولات سوریه و آینده دفتر سیاسی حماس»، مؤسسه تحقیقات و پژوهش های سیاسی- علمی ندا، فصلنامه مطالعات فلسطین، تابستان و پائیز 1390 (شماره 13و 14)
9. خبرگزاری فلسطین الآن، (9/11/1390)
10. خبرگزاری حرکة المقاومة الإسلامیة «حماس» ،(1/11/1390)
11. خبرگزاری الرساله نت، (2/11/1390)
12. http://www.psnews.ps/index.php?act=Show&id=51585
13. خبرگزاری سما، (20/1/1390)
14. خبرگزاری قدس، (21/1/1390)
15. روزنامه فلسطین، (29/5/1390)
16. خبرگزاری اخبار فلسطین، (16/5/1390)
17. خبرگزاری الرساله نت، (25/10/1390)
18. خبرگزاری کتائب القسام، (20 /1/1390)
19. خبرگزاری الجیهة الشعبیة لتحریر فلسطین- القیادة العامة، (3 /6/1390)
20. روزنامه¬ فلسطین، (¬13/1/1390)
21. کتائب القسام، (20 /1/ 1390)
22. خبرگزاری سما، (2/6/1390)
23. خبرگزاری فلسطین الیوم، (25/6/1390)
24. خبرگزاری فلسطین الیوم، (12/7/1390)
منبع:موسسه پژوهشهاس سیاسی وعلمی ندا
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس