توافقنامه های سازش : میوه تلخ درختی که ریشه ندارد
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی این بار از صندلی کناری فردی که دستور ساخت دیواری مستحکم تر از صهیونیستها برای محاصره فلسطینیان را صادر کرد ، از عزم راسخ خود برای از سر گیری روند سازش خبرداد.
گرچه درصدد پرداختن به نقش مصر در تنگ کردن حلقه طناب اعدام فلسطینیان ساکن غزه نیستیم اما حضور نتانیاهو در پایتخت این کشور آن هم در سایه شایعات مربوط به از سرگیری روند صلح به سرپرستی آمریکا وحضور پررنگ مصر، مسئله شکست مجدد استفاده از مشت آهنین در مقابل گروه های مقاومت آشکار می شود.
اما در این میان اعلام مناقصه های متعدد ومختلف برای ساخت وساز مجتمع های یهودی نشین در قدس از یک سو وتاکید تمامی احزاب حاضر در ساختار ائتلاف حکومتی رژیم صهیونیستی بر تعلیق ونه توقف شهرک سازی در کرانه باختری وهمچنین ادامه اعمال تروریستی رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان که آمار شهدای فلسطینی طی سال 2009 گواهی بر آن است ،نشان از ساختار وشکل ونوع سازشی است که جریان اسرائیلی به دنبال تحمیل آن بر فلسطینیان است.
گرچه بسیاری از مردم روند سازش را در چارچوب کنفرانس مادرید وتوافقنامه اسلو می بییند وحتی برخی از تحلیلگران در چارچوب این نوع نگرش چرخش 180 درجه فتح را از مبارزه به سازش فرایند تحولات منطقه ای وجهانی در اواخر دهه هشتاد واوایل دهه نود از قرن گذشته میلادی می بینند وبدین شکل سعی در توجیه عملکرد یاسر عرفات وجریان سازشکار دارند ، اما با نگاهی به تاریخ فلسطین مشاهده می کنیم که تلاش ها برای کشاندن ملت فلسطین به پرتگاه سازش از همان اوان آغاز رژیم صهیونیستی آغاز وتا به امروز نیز به پایان نرسیده است.
تنها چهار ماه بعد از وقوع فاجعه اشغال فلسطین وتاسیس رژیم صهیونیستی دولت بریتانیا از طریق سازمان ملل پیشنهادی را برای حل وفصل مسئله آنها پیش کشید.
این پیشنهاد دولت استعمارگر سابق فلسطین در چارچوب قطعنامه 194 شکل گرفت تا عملا واکنش های حق طلبانه ملت فلسطین نسبت به سرزمینشان در جامعه جهانی به یک مسئله تنها بشر دوستانه وانسانی تبدیل وتبلیغ شود.با وجود آن هم هرگز این قطعنامه راهی به سوی اجرا شدن نیافت.
با وقوع جنگ ژوئن 1967 که در آن عرب ها شکست سختی از رژیم های خیانتکار ونه توان نظامی اسرائیل متحمل شدند ، نگاه به ساختار سازش نیز تغییر کرد ، بعد از آنکه طی حود 20 سال رویکرد عربی وانمود می کرد که به دنبال از بین بردن اسرائیل وریختن آن به دریا است این بار اشغال زمین های عربی باعث شد تا سازش به کانالی جهت بسط مشروعیت برای رژیم صهیونیستی تبدیل شود.
از توافق سازش مصر ورژیم صهیونیستی که 26 مارس 1979 به امضا رسید تا اعلام توافق بر سر ابتکار عمل نقشه راه تمامی این توافقنامه ها در چند ویژگی با یکدیگر مشترک بوده وهمین رویکرد همچنان نیز ادامه دارد.
از آن زمان تا به امروز روند سازش به نحوی سامان می یابد که بتواند بیشترین بهره را با توجه به برتری قابل توجه نظامی وبین المللی رژیم صهیونیستی درمعادلات قدرت منطقه ای ببرد.
دیگر شاخصه مشترک مهم تمامی توافقنامه ها موکول شدن برخی از مسایل حیاتی ومحوری به دورهای بعدی مذاکرات ویا سال های دور آینده است.
همچنین اجرا نشدن مهمترین بنود توافقنامه ها نیز از دیگر ویژگی های مشترک توافقنامه های امضا شده می باشد.
حتی تحلیلگرانی که خود را واقع گرا توصیف کرده وخواستار به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی می باشند نیز در پرداختن به دلایل شکل گیری انتفاضه اول وانتفاضه دوم مسئله نا امیدی از اجرایی شدن بنود توافقنامه های سازش را به عنوان یکی دلیل مهم اعلام می کنند.
چرا بار دیگر اکنون روند سازش روی میز قرار گرفته است ؟
بی تردید کمتر کسی است که نداند که بنیامین نتانیاهو ریاست یکی از افراطی ترین کابینه های تاریخ رژیم صهیونیستی را عهده دار شده است ، افراطیونی که بزرگترین دشمن روند سازش لقب گرفته اند حال در این شرایط این سئوال مطرح می شود که شخصیتی لیکودی ورهبر جریان های افراطی چون اسرائیل خانه ما وشاس چگونه بر عزم جدی خود جهت پیش برد روند سازش تاکید می کند؟
به بیانی واضح تر اسرائیل از این رویکرد خود به دنبال چه اهدافی است ؟
بانگاهی چارچوب پیشبرد روند سازش نزد اسرائیلی ها که بر اصل " استفاده از تحولات منطقه ای برای افزایش دست آوردهای خود " می توان علت این رویکرد فراگیر صهیونیستها را به سوی پیش برد روند سازش یافت.
در شرایط فعلی : صحنه فلسطین همچنان شاهد دو دستگی فتح وحماس است ، غزه در محاصره کامل قرار داشته وبا احداث دیوار فولادی عملا حکم اعدام مردم ساکن آن در صورت عدم تسلیم شدن در مقابل خواست اسرائیلی ها صادر می شود.
پس مذاکره کننده فلسطینی که از یک سو تحت فشار حزبی گروهی قرار داشته ، بخشی از ساختار تشکیلات خودگردان را در محاصره کامل اقتصادی می بیند وفشارهای گسترده عربی وبین المللی را هم متحمل می شود به طور حتم با کمتر فشار اسرائیلی وحتی بدون آن برای تحقق دست آوردی حداقل تبلیغاتی حاضر به اعطای هر امتیازی می شود.
وضعیت منطقه نیز دست کمی از وضعیت فلسطینیان ندارد ، صرفنظر از هم پیمانی مبارک با صهیونستها رژیمش در آستانه انتخابات سرنوشت سازی است که قرار است وراثت در حکومت با جامه ای دمکراتیک پوشیده در آن صورت پذیرد.
کشوری همچون عربستان هم امروز در تکاپوی جنگ داخلی بزرگی برای جانشینی ملک عبد الله است ، جنگی که شاید صدای آن چندان از پشت دیوارهای بلند کاخ های سلطنتی خارج نشود اما زبان های دود آن کوه های یمن را به آتش کشیده است تا کسی متوجه این سوی میدان نشود.
عراق همچنان دستخوش چند دستگی است ، لبنان هم به تازگی از گسست های حزبی وطایفه ای خود را ترمیم کرده وتمامی تلاش خود را برای عدم بازگشت به آن نخواهد کرد ، سوریه نیز که در میان دو اهرم فشار عراق ولبنان وخارج شدن ترکیه از معادله سازش گرفتار است ، کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس نیز همچنان تبعات تسونامی اقتصادی جهان را تحمل می کنند.
به گفته یکی از کارشناسان زمانی که صهیونیستها سعی در آرام کردن ومرتب ساختن روی میز هستند مطمئن باشید که زیر میز اتفاقات بزرگی در حال رخ دادن است ، شهرک سازی در قدس یکی از این مسایل است که حتی اعتراضات آمریکایی ها را هم به دنبال داشته است ، این مسئله در کنار تبعات گزارش گلدستون واعلام اتحادیه اروپا برای اعلام قدس به عنوان پایتخت دو دولت همگی می توانند مجتمعا از دلایل رویکرد مجدد اسرائیل به سوی روند سازش باشد.
ترجمه : سید عماد حسینی
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس