حمایت از فلسطین، صیانت از مرزهای سیاسی و امنیتی ایران
احمدرضا روح الله زاد
جامعه ایرانی پس از انقلاب اسلامی همواره تلاش کرده است در تمامی صحنه های سیاسی، اجتماعی با قدرت حاضر باشد و نشان دهد که ایرانی آینده سیاسی و اجتماعی خود را به تنهایی رقم می زند و دیگر حاضر نیست تصمیم برای سرنوشتش را به دیگران بسپارد. هرچند هماره تلاش شد این جامعه پویا و قدرتمند دوباره سکوت پیشه کند و تنها نظاره گر اوضاع باشد. جریانی که پویایی جامعه ایرانی را بر نمی تابد از هر فرصت و ابزاری برای نیل به هدفش بهره می گیرد. یکی از مهمترین شیوه هایش برای ایجاد شکاف و شقاق میان مردم و نظام، ایجاد شبهه در مسأله فلسطین است و القای این نکته به افکار عمومی که بار مشکلات جامعه، اگرچه همه نه، بلکه بخش عمده ای از این مشکلات- به نوع نگاه و پرداختن دولت جمهوری اسلامی به مسأله فلسطین است و برای رهایی از این مشکلات نه تنها شایسته، بلکه بایسته است نوع نگاه به مسئله فلسطین تغییری بنیادین کند و گرنه هر روز امنیت و منافع ایران در معرض خطر بیشتری قرار خواهد گرفت!
از مهمترین وظایف هر حکومتی تأمین امنیت و منافع کشورش است اگر در زمانی تأمین امنیت و منافع هر کشور در مرزهای جغرافیایی تعریف می شد، امروز می توان گفت هیچ کشوری قادر به تأمین امنیت و منافع ملی خود تنها در چارچوب مرزهای جغرافیایی نیست. بلکه این مرزها اکنون گسترش یافته و از مرزهای جغرافیایی فرا رفته است. هر کشوری هم تلاش می کند این مرزهای جدید را هرچه بیشتر گسترش دهد و برای خود حوزه های نفوذ جدیدی تعریف کند و رفتار سیاسی هر دولت باتوجه به این حوزه نفوذ معنا پیدا می کند.
ایالات متحده آمریکا تقریباً در همه قاره های دنیا برای خود مرزهای امنیتی و منافعی تعریف کرده است و برای حفظ وگسترش این مرزها سالانه مبالغ هنگفتی را هزینه می کند. انگلیس، فرانسه، روسیه و دیگر کشورهای غربی نیز از این قاعده مستثنی نیستند و بعضاً این کشورها در برخی حوزه ها برنامه های مشترکی را پیگیری می کنند. بر این اساس ما شاهد تهاجم گسترده غرب به رهبری آمریکا به بهانه به خطر افتادن امنیت و منافع شان به منطقه خاورمیانه و اشغال چندین ساله دو کشور مسلمان افغانستان و عراق هستیم.
دولت آمریکا سالانه حدود 7 میلیارد دلار کمک مالی به رژیم صهیونیستی می کند که حدود 6/3 میلیارد دلارش کمک بلاعوض است. دولتمردان آمریکا اعطای این کمک را به رژیم صهیونیستی در چارچوب تأمین منافع و امنیت آمریکا تعریف کرده اند و باتوجه به عملکرد رژیم صهیونیستی که ناامنی و بحران آفرینی در منطقه را دنبال می کند این امر موجب شده که در منطقه؛ سرمایه گذاری در حوزه های زیر ساختی و بنیادین نشود و بنابراین کشورهای منطقه علی رغم ثروت بیکرانی که از فروش انرژی به دست می آورند به لحاظ اقتصادی در رنج باشند و به عنوان بزرگترین بازار مصرف کالاهای غربی مطرح شوند و همچنین مبالغ هنگفتی از درآمدهای حاصل از فروش انرژی نیز به عنوان سپرده یا سرمایه گذاری در طرح هایی خاص در کشورهای غربی هزینه شود که سود حاصله از سپرده های دول عربی نفت خیز آن هم تنها در آمریکا برای آمریکا 12 برابر بیشتر از کمک 7 میلیاردی آمریکا به اسرائیل است.
بنابراین حمایت از اسرائیل برای غرب خاصه آمریکا در چارچوب تأمین منافع غرب توجیه اقتصادی دارد و اگر در کنار آن درآمدهای دیگر این کشورها را در حوزه فروش کالا و خدمات به دلیل تعریف کشورهای نفت خیز منطقه خود را به عنوان بازار مصرف دائمی کالا و خدمات غربی، در نظر بگیریم، دلایل حمایت از اسرائیل را علی رغم همه جنایاتی که انجام می دهد و بدیهی ترین حقوق انسانی را نادیده می گیرد، از سوی این کشورها به راحتی آشکار می شود.
جامعه ایران با انقلاب اسلامی خود را از قرار گرفتن در چارجوب کشورهای وابسته به غرب خارج ساخت و کوشید که شعار استقلال واقعی را در چارچوب جمهوری اسلامی تحقق بخشد. از آنجایی که این استقلال به زعم غرب خاصه آمریکا به معنی از دست رفتن یک حوزه، نفوذ و تهدید مرزهای منافع آمریکا بود تلاش برای جلوگیری از این امور و بازگرداندن آن به مرحله سابق شروع شد. اوج این تلاش ها را می توان تحمیل جنگ 8 ساله به جامعه ایرانی دانست که مأموریت آن به صدام حسین رئیس دولت بعثی عراق واگذار شد و تقریباً همه قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای نیز خود را در حوزه پشتیبانی از صدام تعریف کردند. جامعه ایرانی پیش از انقلاب امنیت و منافع خود را در حوزه وابستگی به غرب تعریف کرده بود و هیچ حوزه نفوذی نیز نداشت، اگر هم دولت پهلوی نیروی نظامی به عمان می فرستد در واقع در چارچوب این وابستگی و برای تأمین منافع آمریکا عمل کرد و هزینه سنگین مالی و جانی را به جامعه ایرانی تحمیل کرده بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل فقدان این حوزه نفوذ (مرزهای سیاسی) ما شاهدیم که کلیه تهدیدها علیه جمهوری اسلامی فوراً عملیاتی می شود (تحریم گسترده ایران از سوی غرب، تهدید به حمله نظامی و انجام آن توسط عراق، حمله به هواپیمای مسافربری، حمله نظامی به ایران برای ربودن دیپلمات های آمریکایی، اقدام به کودتا و ... ) اما جمهوری اسلامی با موضعگیری خردمندانه در عرصه های مختلف خاصه مسأله فلسطین توانست به سرعت مرزهای سیاسی خود را گسترش دهد و علی رغم آن که اکثر دولت های عربی منطقه به دلیل اینکه خود را در چارچوب وابستگی به غرب تعریف کرده اند، تلاش زیادی برای تحدید جمهوری اسلامی انجام داده و می دهند، اما جامعه ایرانی توانسته در میان توده ها ی مسلمان و عرب محبوبیت زیادی پیدا کند و این توده ها به عنوان حوزه نفوذ و مرزهای سیاسی آن تعریف شوند. این امر به دلیل آن است که جمهوری اسلامی منافع و امنیت خود را در چارچوب منافع و امنیت امت اسلامی قرار داد و در تمام این سالها بر این اساس رفتار سیاسی خود را تعریف کرد. طی نظرسنجی هایی که تقریباً هر سه ماه یکبار توسط مؤسسات مختلف غربی و عربی در 6 کشور عربی منطقه که دولت هایشان بیشترین تضاد را با جمهوری اسلامی دارند، انجام می گیرد، سالهاست که جامعه ایرانی در میان توده ها (اعم از عامه مردم و خواص و اندیشمندان) از بالاترین محبوبیت برخوردار است. همچنین عملکرد منصفانه و قدرتمندانه جمهوری اسلامی در موضوعات مختلف بین المللی، علی رغم تلاش دیپلماسی و رسانه ای غرب برای خطرناک جلوه دادن جامعه ایرانی در افکار بین المللی موجب افزایش همدلی و همراهی با ایران در میان افکار عمومی جهان شده است.
بر این اساس اکنون ما شاهد آن هستیم که علی رغم اینکه حجم و گستره تهدیدات علیه جامعه ایرانی آنکه بسیار بیشتر از اوایل انقلاب و حتی تهدیدات علیه افغانستان و عراق قبل از تهاجم و اشغال این دو کشور است و با آنکه این تهدیدات تقریباً سال ششم خود را طی می کند؛ هیچ قدرتی به خود اجازه نمی دهد که حتی به عملی کردن این تهدیدات فکر کند بلکه تنها از آن به عنوان ابزاری در جهت فشار به جامعه ایرانی برای تسلیم شدن در برابر خواسته خود و دست کشیدن از مسیر استقلال استفاده می کند. زیرا هم از واکنش جامعه ایرانی در هراسند و هم از واکنش حوزه نفوذ آن دل نگرانند.
تردیدی نیست که فلسطینیان و لبنان از مهمترین این حوزه ها هستند و اگر ایران اندک کمکی به جریان مقاومت اسلامی در فلسطین و لبنان می کند، اما این کمک ها به واقع صیانت از امنیت و منافع ملی و اسلامی است. این کمک ها بیشتر از آن جهت است که دشمن جامعه ایران، لبنان، فلسطین و در کل جهان اسلام، یکی است و اگر ایران به جریان هایی که درصدد حذف تهدید دشمن مشترک تلاش می کنند کمکی را اختصاص می دهد در واقع حداقل کمکی است که به سربازان امت و جهان اسلام در نبردی نابرابر و پیوسته انجام می دهد و نتیجه این حداقل کمک نیز آرامشی است که حاصل آمده و در پناه آن گام نهادن ایران در مسیر توسعه است (هرچند انتظار جامعه ایرانی از مسئولان بیش از این بود و است) باتوجه به نقشی که گروه های اسلامی خاصه در فلسطین و لبنان در تضعیف دشمن مشترک دارند، انتظار جامعه ایرانی از مسئولان دولتی گسترش این کمک ها از عرصه سیاسی- فرهنگی و پولی و مالی اندک به عرصه های دیگر است تا دشمن صهیونیستی حتی از اعلام این تهدیدات هم پشیمان شود.
تمام /24
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس