نبش قبر طرح صلح خاورمیانه
* مهدی شکیبایی
رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و شاه اردن در اقدامی که تحلیلگران از آن به عنوان دور جدید روند سیاسی صلح خاورمیانه ارزیابی می کنند، در روزهای گذشته میهمان حسنی مبارک رئیس جمهور مصر بودند.
وقتی سفر ابومازن و عبدا... دوم به مصر در کنار سفر یک هفته پیش بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل به قاهره، اعلام طرح جدید آمریکا در خصوص حل و فصل قضیه فلسطین، طرح پیشنهادی مصر، طرح جدید اسرائیل و مهم تر از همه جدی تر شدن ساخت دیوار فولادی مصر قرارمی گیرد، جدیت تلاشها برای از سرگیری دور جدیدی از نمایشنامه «مذاکرات صلح» - بخوانید سازش- بیشتر نمود می یابد.
پرسش اینجاست این روند که بدون شک در روزهای آینده شکل منسجم تر و جدی تری به خود خواهد گرفت تا چه اندازه به واقعیت دستیابی به صلحی عادلانه در منطقه خاورمیانه نزدیک است و اساساً آیا اسرائیل و آمریکا در شرایط کنونی به صلح فکر می کنند یا به موضوعی دیگر؟ مصریها از احیای این روند چه نفعی خواهند برد؟
شاید منطقی نباشد بدون ذکر مؤلفه های میدانی و آشکار صحنه تحولات فلسطین و منطقه این روند تازه شکل گرفته توسط برخی کشورهای منطقه از جمله مصر برای حل و فصل موضوع فلسطین را محکوم به شکست کنیم چه اینکه اصولاً این گونه تحلیلها در بین مخاطبان از جایگاه مطلوبی برخوردار نخواهند بود. اما واقعیت در پس پرده این تحرکات جدید بیانگر هدفهای دیگر غیر از دستیابی به صلح است.
آمریکا به تازگی طرحی را ارائه کرده است که براساس این طرح موضوع مرزها باید تا 9 ماه پس از شروع مذاکرات میان فلسطینی ها و اسرائیلی ها تعیین و دولت فلسطینی نیز تا دوسال پس از شروع مذاکرات تأسیس شود.
این طرح دو ویژگی دارد؛ یکی اینکه اسرائیل را به توقف شهرک سازی وادار نمی کند و دیگر اینکه برای جلوگیری از دلخوری طرف سازشکار فلسطینی وعده می دهد اداره مناطق «ب» در کرانه باختری را که در اختیار اسرائیل است به تشکیلات خودگردان فلسطین واگذار نماید.
از سوی دیگر، لیبرمن وزیرخارجه اسرائیل بی درنگ در واکنش به این طرح دستیابی به هرگونه توافق با فلسطینیها را تا دو سال دیگر غیرممکن دانست و خواستار حذف شرط تعیین سقف زمانی شده است. نتانیاهو نیزبا انتقاد از شرط سقف زمانی خواستار حذف چارچوبهای مذاکرات شد. بدنبال طرح آمریکا، مصر نیز طرحی را طی هماهنگی با نتانیاهو در سفر هفته گذشته وی به قاهره ارائه کرد که بر اساس آن از ابومازن می خواهد بدون پیش شرط با اسرائیل وارد مذاکره شود و افزون بر موضوع واگذاری منطقه «ب» به تشکیلات خودگردان، آزادی اسرای فلسطینی را نیز به عنوان بسته تشویقی دریافت دارد.
تقریباً پس از پایان نخست وزیری اولمرت و با روی کار آمدن راستگراهای افراطی در اسرائیل روند مذاکرات میان تشکیلات خودگردان و اسرائیل متوقف شده است و همه این طرحها تنها روی موضوع از سرگیری مذاکرات بین طرف فلسطینی و اسرائیلی متمرکز است، اما دلیل اهمیت از سرگیری مذاکرات چیست؟
اسرائیل معتقد است، هر چقدر بر زمان بی تحرکی روند مذاکرات افزوده شود، این موضوع به تقویت هواداران مقاومت در فلسطین منتهی خواهد شد.
از سرگیری مذاکرات چه منافعی را برای اسرائیل به دنبال دارد؟ پاسخ به این پرسش در واقع میزان جدیت آمریکا، اسرائیل، مصر و حتی اردن و عربستان سعودی را نسبت به تحرک تازه برای دستیابی به صلح مشخص می کند.
براساس واکنشهای مختلف مقامهای اسرائیلی به این روند تازه و شروط و تشویقهایی که پیش روی طرف فلسطینی قرار گرفته است، بنابراین منطق حکم می کند به عنوان یک تحلیلگر این پرسش مطرح شود که چرا اسرائیل برای از سرگیری مذاکرات بسته تشویقی به طرف فلسطینی می دهد؟
پاسخ در وضعیت کنونی اسرائیل نهفته است: از سرگیری مذاکرات برای اسرائیل به معنای شانه خالی کردن از شرط توقف شهرکسازی و رهایی از فشارهای بین المللی ناشی از گزارش گلدستون خواهد بود. اگر روند مذاکرات با میانجیگری مصر از سرگرفته شود افکار عمومی جهان از محکومیت اسرائیل به دلیل پرونده جنایتهای جنگی گلدستون- نمونه آن در انگلیس و سایر شهرهای اروپایی دیده می شود- متوجه تلاش برای نزدیکی بین اسرائیل و فلسطینی ها خواهد شد و بدین ترتیب فضای جدیدی به روی اسرائیل در جهان گشوده می شود. این همان چیزی است که نتانیاهو از دست داده است و آرزوی تحقق آن را دارد. براین اساس تحرکات تازه سیاسی در منطقه برای تحقق موضوعی غیر از دستیابی به صلح است.
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس