خیانت و تبانی حکام عرب و
نقش آنان در شکست جنگ 6 روزه

«امین حطیط»
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری قدس (قدسنا)، جنگ شش روزه یا سومین نبرد اعراب و اسرائیل جنگی بود که از ۵ تا ۱۰ ژوئن ۱۹۶۷میلادی میان این رژیم و کشورهای مصر، سوریه و اردن به وقوع پیوست و با شکست ارتش رژیم های عربی به پایان رسید.
جنگ شش روزه که معروف به جنگ ماه ژوئن است با حمله هوایی ناگهانی رژیم صهیونیستی به پایگاههای هوایی مصر در ۵ ژوئن ۱۹۶۷ آغاز شد و اسرائیل طی ۶ روز موفق شد تا کنترل نوار غزه و صحرای سینا را از مصر، قدس شرقی و کرانه باختری رود اردن را از اردن و بلندیهای جولان را از سوریه بدست گیرد.
جنگ 6 روزه سال 1967 که به «النکسه» در میان اعراب نیز معروف است منجر به کشته شدن 15 تا 25 هزار نظامی عرب شد و از 5 تا 10 ژوئن به طول انجامید.
در تاریخ 11 ژوئن قرارداد آتشبسی به پیشنهاد اعراب با اسرائیل به امضاء رسید که به این ترتیب با شکست اعراب مساحت سرزمینهای اشغالی تحت تصرف ارژیم صهیونیستی 3 برابر شد و در حدود یک میلیون عرب که در مناطق اشغالشده زندگی میکردند به کنترل مستقیم این رژیم درآمدند.
رژیم صهیونیستی بعد از پایان قرارداد آتشبس به کسانی که سرزمینهای اشغالی را ترک و وارد کشورهای همسایه شده بودند اجازه بازگشت نداد و به این ترتیب موجی از آوارگان فلسطینی در کشورهای مصر، سوریه، اردن و لبنان پدید آمد.
از آنجا که هیچ یک از کشورهای میزبان علاقهای به پذیرایی از میهمانان ناخوانده خود نداشتند با تشکیل اردوگاههای پناهندگی در بیابانهای خود، زندگی به دور از تمام امکانات اوّلیه را برایشان رقم زدند.
مصر بعد از پیروزی در جنگ اکتبر در برابر رژیم صهیونیستی توافق صلح «کمپ دیوید» را با تلآویو امضا کرد و صحرای سینا را باز پس گرفت و اسرائیل ملزم به بازگشت به مرزهای ژوئن سال 1967 شد.
در همین زمینه گفتگویی با «امین محمد حطیط» از ژنرال های برجسته ارتش و تحلیلگر برجسته لبنانی و کارشناس امور راهبردی منطقه داشتیم.
این کارشناس امور راهبردی و نظامی منطقه واستراتژیست لبنانی در ابتدای گفتگوی خود با خبرنگار قدسنا با اشاره به دلایل شکست اعراب دربرابر رژیم صهیونیستی در جنگ شش روزه گفت: شکست اعراب در برابر رژیم صهیونیستی به سه دلیل رخ داد: دلیل اول این است که ساختار تسلیحاتی ارتش های عربی و حضور نظامی اعراب با تهدیدات و توانمندی های اسرائیل در آن زمان هماهنگ نبود اضافه بر کمبود اطلاعات و ناآگاهی آن ها نسبت به توانایی های نظامی اسرائیل که منجر به اثبات ناتوانی تسلیحات عربی در مقابل ارتش اسرائیل شد.
امین حطیط افزود: موضوع دوم مربوط به هماهنگی امنیتی و همکاری میدانی نظامی است، هیچ گونه هماهنگی و همکاری میدانی نظامی بین کشورهای عربی وجود نداشت، چرا که ارتش اسرائیل از نظر استراتژیک معتقد به تفکیک جبهه ها و جنگ در یک جبهه بود. و اگر اعراب در سال 1967 به طور هماهنگ وارد جنگ می شدند ارتش اسرائیل را شکست می دادند و این رژیم در هیچ یک از جبهه ها پیروز نمی شد.
وی در ادامه تصریح کرد: موضوع سوم که بسیار مهم است، عنصر غافلگیری است که اسرائیل نهایت استفاده را از آن برد که بامداد ماه ژوئن 1967 ارتش مصر را غافلگیر کرد و هواپیماهای آن کشور را در باند فرودگاه ها منهدم کرد و ارتش مصر را از هرگونه واکنش هوایی محروم کرد، و این موضوع توانمندی های نظامی کشورهای عربی با قابلیت بمباران محدود در ازای قابلیت های پیشرفته بمباران رژیم صهیونیستی که جدیدترین در نوع خود بوده را به تصویر می کشید.
امین حطیط با اشاره به استراتژی های کهنه و کلاسیک ارتش های عربی دربرابر ارتش رژیم اشغالگر آن ها را از اهم عوامل شکست اعراب دانست، و گفت: موضوع سوم ارتشهای عربی با استراتژیهای کلاسیک با راهبردها و قواعد جنگ قدیمی با اسرائیل وارد پیکار شدند، در حالی که دشمن اسرائیلی با استراتژیهای صحیح با انعطاف و چابکی در جبههها کار کرد، و ارتشهای عربی جبهه به جبهه در برابر ارتش اسرائیلی شکست می خوردند و در نتیجه دشمن اسرائیلی پیروز شد.
این کارشناس مسائل راهبردی منطقه با زیر سوال بردن خیانت سران عرب حاکم آن موقع و همدستی آن ها با رژیم صهیونیستی تاکید کرد:خیانت برخی از حاکمان و رژیمهای عرب واقعیتی تازه و گذرا نیست، بلکه از زمان استقرار دشمن اسرائیلی در سرزمین فلسطین، حاکمان عرب به عنوان عوامل و مزدوران امنیتی بارای دشمن اسرائیل کار می کردند.
وی افزود: خیانت رژیم های عرب در عنصر غافلگیری جای می گیرد، اطلاعاتی که آنها ارائه می کردند به اسرائیل در مانورهای سیاسی و میدانی و نظامی خود کمک شایانی کرد به گونه ای که ارتش های عربی را غافلگیر کرد.
امین حطیط در پایان گفتگو با خبرنگار قدسنا تاکید کرد: آمریکا در جنگ 1967 فرمول حمایت مطلق نظامی از دشمن اسرائیلی را در سه محور نشان داد:
نخست اطلاعات امنیتی که در اختیار ارتش اسرائیل می گذاشت و کما کان ادامه دارد به گونه ایی که خلا کمبود اطلاعات مورد نیاز اسرائیل را پر کرد.
ثانیاً محور تسلیحات مداوم است و می دانیم که اسرائیل به مجرد شروع هر جنگی، آمریکا پل هوایی نظامی برای صهیونیست ها ایجاد می کند تا سلاح و مهمات پیشرفته در اختیار آن قرار دهد.
محور سوم در زمینه مدیریت عملیات است، کارشناسان آمریکایی در مهمترین جبهه هایی که اسرائیل برای راهنمایی در جنگ و پیشبرد آن نیاز به رایزنی های میدانی دارند حضور پیدا کرده، طوری که حضور آمریکا در این میادین از لحاظ سیاسی، نظامی، استراتژیک، میدانی، عملیاتی و لجستیکی بسیار تاثیر گذار است.
گفت و گو : احمد عبیات
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس