شهرکسازیها، از سازمان ملل تا قدس شرقی

مقدمه ابومازن، سرانجام روز پنجشنبه (9 آذر ماه 1391 برابر با 29 نوامبر 2012) موفق شد در مجمع عمومی سازمان ملل، قطعنامهای را با 138 رأی مثبت، 9 رأی منفی و 41 رأی ممتنع به تصویب برساند که بر اساس آن، عضویت فلسطین از حالت سازمان ناظر به کشور ناظر غیر عضو ارتقا یافت. آمریکا، کانادا، چک و اسراییل به همراه چند کشور ذرهای اقیانوس آرام، به این قطعنامه رأی منفی دادند. از این پس، فلسطینیها قادر خواهند بود ضمن عضویت در آژانسهای تخصصی سازمان ملل، در دیوان بینالمللی کیفری از جنایات اسراییلیها شکایت کنند. اسراییلیها مدتها پیش از این تاریخ از دو طریق، تلاشهای متقابل خود را شروع کرده بودند. از یکسو به رایزنی گستردهای برای انصراف دولتهای غیرمسلمان به ویژه اروپاییها از رأی مثبت به این قطعنامه دست زدند. این امر، نتیجه بخش نبود و حتی اروپاییها نیز یا رأی ممتنع دادند و یا رأی مثبت را برگزیدند. از سوی دیگر به تهدید علیه فلسطینیها روی آوردند. بعضی از صاحبنظران، جنگ 8 روزه را نیز وسیلهای برای به وادار نمودن عباس به انصراف از این طرح ارزیابی میکنند. سرنگون کردن عباس، بلوکه نمودن عواید گمرکی فلسطینیها، سختگیری نسبت به رفت و آمد مقامات تشکیلات خودگردان در کرانه باختری و گسترش شهرکسازی از جمله تهدیدهای مطرح شده بوده است. جنگ 8 روزه با پیروزی مقاومت و پذیرش آتشبس از سوی اسراییلیها به سرانجام رسید. عباس نیز در مجمع عمومی سازمان ملل، طرح را با موفقیت پیش برد. حال نوبت عملی شدن تهدیدهای اسراییلیها بود. آنان بلافاصله، تصویب ساخت 3 هزار واحد مسکونی در کرانه باختری و قدس شرقی را اعلام نموده و سپس عواید گمرکی را بلوکه کردند. یووال اشتینیتز، وزیر دارایی اسراییل اعلام کرد حدود 120 میلیون دلار از پول فلسطینیها، به جای تحویل به دولت خودگردان، صرف پرداخت بدهی آنها به یک شرکت برق اسراییلی میشود.(1) اما بیشتر از این خبر، موضوع 3 هزار واحد شهرکنشین، واکنشها و اخبار گستردهای را به خود اختصاص داد. آمریکا خواستار توقف شهرکسازی شد. بانکیمون، دبیر کل سازمان ملل از آن به عنوان ضربهای مهلک به روند سازش تعبیر کرد و تعدادی از کشورهای اروپایی همچون بریتانیا، فرانسه، اسپانیا، دانمارک و سوئد، سفرای اسراییل را احضار کردند. اصرار رژیم اسراییل بر اجرای طرح 3 هزار واحد شهرکنشین در قدس شرقی به عنوان واکنش به اقدام فلسطینیها در سازمان ملل و عکسالعمل وسیع خارجی به این امر، سؤالاتی را به ذهن متبادر میکند که عبارتند از: 1- چرا ابومازن به سازمان ملل مراجعه کرد؟ 2- پیامدهای اجرای طرح 3 هزار واحد شهرکنشین در کرانه باختری و قدس شرقی چیست؟ 3- چه آیندهای برای تقابل رژیم اسراییل و تشکیلات خودگردان میتوان تصور کرد؟ الف) چرایی مراجعه ابومازن به سازمان ملل یکی از سؤالاتی که وجود دارد این است که چرا ابومازن با وجود مخالفت آمریکا و هشدار اروپا به مجمع عمومی سازمان ملل رفت؟ و آیا این امر، مبارزهای سیاسی است؟ ابومازن، راهکار نظامی و مقاومت مسلحانه فلسطینیها علیه اسراییل را همواره نکوهش کرده و نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان، همکاریهای گستردهای با نیروهای امنیتی اسراییل در راستای کنترل مبارزان مستقر در کرانه باختری برقرار کردهاند. ابومازن درصدد است تا از راه مذاکره، اهداف فلسطینیها به ویژه تشکیل کشور مستقل فلسطین را محقق سازد. اما واقعیت امر این است که اسراییل، زبانی جز زبان زور و مقاومت مسلحانه را نمیفهمد. نگاهی به 4 سال روابط کجدار و مریز نتانیاهو با ابومازن، مؤید این واقعیت است. بیفایده بودن راهکار مذاکره، ابومازن را بر آن داشت تا به شورای امنیت مراجعه کند. این حرکت به دلیل مخالفت آمریکا، عقیم ماند. ابومازن در مرحله بعد و با وجود تهدیدهای دولت و کنگرة آمریکا، راه مجمع عمومی را در پیش گرفت. مجمع عمومی سازمان ملل، درخواست ابومازن منبی بر ارتقای جایگاه فلسطین (کرانه باختری و نوار غزه) را پذیرفت. این پذیرش در حقیقت، بیش از آنکه برای فلسطینیها پیروزی به حساب آید یک شکست سنگین برای اسراییلیها در عرصه دیپلماتیک، محسوب میشود. انزوای اسراییل در عرصه دیپلماتیک بارزترین و روشنترین پیام قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل بود. با توجه به نظرسنجیها، پیشبینی میشود که نتانیاهو در انتخابات ماه آینده میلادی، مجدداً کرسی نخستوزیری را بر عهده بگیرد که استمرار منازعه دیپلماتیک اسراییلی- فلسطینی را نوید میدهد. زیرا ابومازن از یکسو، پیروزیهای مقاومت فلسطین در نوار غزه (به ویژه جنگ 8 روزه) را مشاهده مینماید که طبیعتاً در پی رقابت با آنها و کسب پیروزیهایی در عرصه دیپلماتیک است و از سوی دیگر سیاستهای توسعهطلبانه نتانیاهو جایی برای مذاکرات سازش برای ابومازن نمیگذارد. ب) پیامدهای طرح شهرکی 3 هزار واحدی در ارتباط با شهرک سازی این سؤال پیش میآید که تفاوت این طرح با طرحهای شهرکسازی پیشین چیست؟ طرح فعلی چه پیامدهایی دارد؟ و آیا اعلام تصویب این طرح وسیلهای برای ابراز واکنش به فلسطینیها بود و یا اینکه برای دولت اسراییل یک هدف استراتژیک محسوب میشود؟ شهرکسازی در کرانه باختری، سیاستی استعماری و چند منظوره به شمار میرود. اسراییلیها از طریق این امر، در پی تحقق اهدافی هستند که در سال 1948 (جنگ اول) از دستیابی به آن عاجز ماندند. تعداد شهرکهای صهیونیستنشین در کرانه باختری، 144 شهرک میباشد که در مجموع بیش از 550 هزار نفر جمعیت دارد. نزدیک به نیمی از این جمعیت در قدس شرقی ساکن هستند.(2) از زمانی که نتانیاهو در سال 2009 نخستوزیری را به دست گرفت شهرکسازی نیز به طرز بیسابقهای افزایش یافت و روند رو به رشدی به خود گرفت تا جایی که طی 2 سال اخیر (2011 و 2012) به اوج خود رسید. ساخت شهرک در سال 2011 نسبت به سال 2010، 20 درصد رشد داشت. در سال 2011، حداقل 1850 واحد ساخته شد که با لحاظ نمودن سال 2010 به بیش از 3500 واحد میرسد. در سال 2012 نیز این روند افزایشی، شدت گرفت. در 22 فوریه 2012، دولت اسراییل تصمیم گرفت که 695 واحد مسکونی در شهرکهای کرانه باختری احداث کند. در ابتدای ژوئن، ساخت 851 واحد را در شهرک گفعات زیف (شمال غربی قدس) و سپس 942 واحد در شهرک گیلو را تصویب کرد.(3) یکی از حساسترین مناطق برای شهرکسازی در قدس شرقی، منطقه E1 است. این منطقه که در قدس شرقی و در قسمت شرقِ مناطق فلسطینینشین ابودیس، العیزریه، عناتا و الزعیم قرار دارد 12 هزار متر مربع مساحت دارد. این منطقه از این جهت بسیار مهم است که شمال کرانه باختری را به جنوب آن مرتبط میکند. اسحاق رابین در سال 1994 در پی شهرکسازی در آن بود که با مخالفت آمریکا به تعویق افتاد. در سال 2004 نیز قرار بر ساخت شهرک بود که مجدداً با مخالفت آمریکا همراه شد. اما در سال 2009 سنگ بنای ساخت شهرک در E1 نهاده شد که ظرفیت 3500 واحد مسکونی را دارد. ساخت شهرک در منطقه E1 علاوه بر انقطاع جغرافیایی کرانه شمالی و جنوبی باختری، افزایش جمعیت قدس شرقی بین 10 تا 15 هزار نفر را موجب میشود. ساخت شهرک در این منطقه در حقیقت، طرح «قدس بزرگ» را تکمیل میکند. طرح قدس بزرگ شامل 600 کیلومتر مربع یعنی 10 درصد کرانه باختری است. اگر چه کار اجرای این طرح از سال 1997 آغاز شده ولی روند عملیاتی آن طی 2 سال اخیر شدت بیشتری گرفته است. صهیونیستها درصددند با تکمیل طرح قدس بزرگ، تعداد یهودیان را به اکثریت قابل ملاحظهای برسانند تا در آن صورت (اقلیت کوچک فلسطینی ساکن قدس) فلسطینیها از شرایط لازم برای تبدیل قدس شرقی به پایتخت فلسطین در آینده، صرفنظر کنند. ج) آینده منازعه تمرکز بر کم و کیف منازعه اسراییلی- فلسطینی، مبین این واقعیت است که فلسطینیها در سالهای اخیر در 2 عرصه مقاومت نظامی و دیپلماتیک، از پیشرفت قابل ملاحظهای برخوردار بودهاند. در عرصه مقاومت، مبارزان نوار غزه در جنگ 8 روزه، خود را کاملاً متفاوت از جنگ 22 روزه نشان دادند. برخلاف جنگ 22 روزه، مقاومت فلسطین در جنگ 8 روزه توانست نظرات خود را در بیانیه آتشبس بگنجاند و به نوعی، چگونگی آتشبس را تعیین کند. در عرصه دیپلماسی نیز تشکیلات خودگردان برای اولین بار، تقاضای عضویت در سازمان ملل را ارائه کرد ولی در شورای امنیت ناکام بود اما توانست در سازمان یونسکو عضو شده و پلهای از ترقی دیپلماتیک را پشت سر بگذارد. در مرحله بعد، ارتقای جایگاه فلسطین در سازمان ملل نیز توفیقی مهم و جدید به شمار میرود. به نظر میرسد برای توصیف و تحلیل آینده منازعه میان رژیم اسراییل و تشکیلات خودگردان، ابتدا باید به نگاه طرفهای متخاصم در قبال مسایل پیشرو دقت نمود. 22 ژانویه 2013 موعد انتخابات زودرس پارلمانی اسراییلیهاست. با وجود شکست نتانیاهو در دو عرصه نظامی (جنگ 8 روزه) و سیاسی (9 آذر در مجمع عمومی) ولی به دلیل اختلاف میان چپگرایان و اپوزیسیون نتانیاهو، به نظر میرسد کابینه آینده نیز به رهبری لیکود و نخستوزیری نتانیاهو تشکیل شود. نتانیاهو نیز بر اساس سوابقش در سالهای نخست وزیری از 1996 تا 1999 و از 2009 تاکنون، شخصیتی جنگطلب (همانند شارون) و یا سازشکار (همانند رابین یا پرز) نیست. وی تلاش میکند با تأخیر و تعویق در گفتگوها و توافقات با فلسطینیها، اهداف خود را در امور اقتصادی، شهرکسازی و... پیش ببرد. با این شرایط به نظر نمیرسد که طی سالهای آینده (نخستوزیری نتانیاهو) هیچ اتفاق مهمی در عرصه صلح و سازش با تشکیلات خودگردان ایجاد شود. به بیان دیگر، ابومازن که تنها راه پیشبرد امور فلسطین و تعامل با اسراییلیها را از دریچه گفتگو و سازش میبیند در سالهای آتی نباید هیچ برنامهای برای خود در نظر داشته باشد. با این تفاسیر یعنی امتیاز ندادن نتانیاهو و اعتقاد نداشتن ابومازن به مقاومت مسلحانه، تنها راه پیشروی ابومازن، مراجعه به مراجع بیرونی همچون سازمان ملل، اتحادیه عرب و... است. اتخاذ چنین رویهای به معنای تداوم منازعه دیپلماتیک میان تشکیلات خودگردان و رژیم اسراییل خواهد بود. نتیجه دیگر این رویه احتمالاً نزدیکی میان فلسطینیها خواهد بود. در حال حاضر، حماس خود را در جنگ 8 روزه پیروز میداند و ابومازن نیز خود را پیروز میدان سازمان ملل فرض میکند. این تلقی مشترک از پیروزی به همراه فشارهای بیرونی (همانند مصر) سبب انعطاف بیشتر طرفین برای به نتیجه رساندن آشتی ملی خواهد شد که سرسختیهای نتانیاهو نیز به فلسطینیها کمک خواهد کرد. نتیجهگیری ساخت شهرک صهیونیستنشین در کرانه باختری همواره یکی از برنامههای کابینههای اسراییلی طی 45 سال اخیر بوده است. اما بسته به شرایط زمانی و مقتضیات پیشرو، سرعت آن تنظیم میشد. در حال حاضر، حدود 10 درصد از جمعیت اسراییلیها در شهرکهای کرانه باختری و قدس شرقی ساکن هستند. تعدادی از کارخانهها، مراکز صنعتی و نظامی نیز در این اراضی بنا شده است. اسراییلیها تلاش میکنند تا با گسترش شهرکسازی و خلق واقعیتهای جدید در آن، حتیالامکان شرایط هر گونه تشکیل کشور مستقل فلسطین را منتفی نمایند و یا اینکه این کشور از مرزهای نامتناسب و غیرقابل دفاعی برخوردار باشد. واکنش کابینه نتانیاهو به قطعنامه سازمان ملل که در شکل تصویب ساخت 3 هزار واحد شهرکنشین نمایان شد در حقیقت، نوعی فرصتطلبی از این موقعیت به شمار میرود. زیرا آنها همواره در پی تکمیل کمربند قدس شرقی و ارتباط و اتصال میان شهرک معالیه آدومیم و قدس شرقی هستند. در این صورت، طرح قدس بزرگ محقق میشود؛ آرزوی دیرینهای که چندین نخست وزیر اسراییل تاکنون به چشم خود ندیدند. قدس بزرگ، طرح دولت فلسطین به پایتختی قدس شرقی را نیز با اما و اگرهای زیادی مواجه میکند. در یک جمله به نظر میرسد تنها راه مقابله با سیاستهای متجاوزانه و توسعهطلبانه اسراییلیها، مقاومت نظامی و مسلحانه باشد؛ شیوهای که تاکنون منجر به آزادی جنوب لبنان و نوار غزه شده است. پینوشتها: 1- www.bbc.persian.com (2012/12/2) 2- برای اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به: طاهره گودرزی، «یهودیسازی قدس؛ استراتژیها و تاکتیکها» و «موج جدید شهرکسازی در کرانه باختری» ترجمه اسراء قطبیفرد، قابل دسترسی در: www.nedains.com 3- همان نویسنده: سلمان رضوی منبع:موسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی علمی ندا
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس