شاه بیت سیاست آمریکا و اسراییل علیه سوریه
گویا دولتهای امریکا انواعی از بازیهای خبیثانه را در چنته دارند تا به کمک آن کشورهایی را که در صف آنان نیستند به دام بیندازند و آنان را به بهانه اینکه پا بروی دم این دولت گذاشته اند ،مستوجب عقاب و شکنجه کنند و جنگی به پا شود و به بهانه توهین به قانون بین الملل و معاهده های بین المللی که امریکا خود را حامی آنها می داند ،این دولتها را نابود کند .
زمانی که دولت عراق در راستای خط مشی دولت امریکا حرکت می کرد و بازیچه ای آسان در دست این کشور بود و بخصوص تا زمانی که بعنوان حربه ای بر ضد ایران بکار گرفته شد ،عراق موضع احترام و قدردانی امریکا بوده و مستحق دریافت مساعده و پشتیبانی شناخته می شد .
به رغم آنکه امریکا می دانست عراق بروی گنجینه ای از نفت شناور است و این همان چیزی بود که این دولت بدنبال آن می گشت ولی این موضوع در نگاه امریکا به نظر بی اهمیت جلوه می کرد ،چه آنکه مهمترین کاری که عراق باید می کرد حمله به ایران بود . زیرا این مساله برغم آنکه هزینه جنگ را بر امریکا تحمیل می کرد ولی بسیاری از بارها را از دوش امریکا بر می داشت و این کشور را از جنگ مستقیم با ایران رهایی می بخشید و قربانیان به جای آنکه امریکایی باشند ،عراقی بودند .
اما پس از آنکه جنگ ایران عراق پایان گرفت و با پایان گرفتن ماموریت عراق در ایران ،اوضاع سیاسی اقتصادی و امنیتی استقرار یافت، صدام حسین به خود آمده و متوجه شد که هیچ فایده ای نبرده است و از آنجا که قصد انجام خیری در حق عراق داشت شروع به ساخت و ساز و پیشرفت دهی و ارتقای کشور تخریب شده خود نمود .
امریکا نتوانست بدون دریافت مالیات در برابر حمایتی که از عراق می کرد ،همچنان صبر کند و ببیند که وضعیت عراق به لطف حضور امریکا از همسایه جنگ زده اش ایران بهتر می شود و حال آنکه دست امریکایی ها از غنایم عراق خالی مانده است. گویا امریکا در این دوره تمام خدماتی که عراق به این کشور کرده بود را فراموش کرد و ورق را برگرداند .
امریکا بمنظور به دست آوردن اهداف مقصود درعراق، سیاست دوستانه خود که همکاری متبادل بر آن حکمفرما بود را به سیاستی متخاصمانه که دشمنی متبادل بر آن حکمفرما شد تغییر داد و این تنها با یک " نه " گفتن عراق صورت پذیرفت .
امریکا به منظور هجوم به عراق و دادن درس عبرتی فراموش ناشندنی به این کشور و دیگر کشورهای عربی، شروع به جستجو در میان پرونده بازیها و توطئه های خبیثانه خود که در پنتاگون طرح ریزی می شوند کرده و ناگهان رگه هایی از بازی سلاح کشتار جمعی به چشمش خورد که می توانست موضع خوبی برای ضربه زدن به عراق و به دام انداختن این کشور و ویران کردن آن باشد .
امریکا توطئه ها انجام داد و بازیهایی براه انداخت تا روابط عراق با کشورهای عرب همسایه را تخریب کند و از آن پس شروع به اتهام زنی مبنی بر در اختیار داشتن سلاح اتمی کرده و جامعه جهانی را بر ضد این کشور شوراند و این نبرد جدایی افکن که تهدید شدگان آن امریکا ،حمایتگر اول صلح جهانی ! و اسرائیل به خطر افتاده از مجرای سلاح اتمی ادعایی عراق بودند، براه افتاد.
داستان سلاح هسته ای عراق و کشاکشهای آن آغاز شد و تعقیب و گریزی بی پایان و محاصره ای کشنده و بمباران اردوگاه های کودکان که بدلیل موج سنگین تبلیغات امریکایی بر ضد عراق ،هیچ تصویری از آن احساسات اعراب همسایه و دیگر کشورهای جهان را به جوش نیاورد ، براه افتاد و سرانجام کار سقوط دولت عراق و اشغال و نابودی این کشور آغاز شد.
اما پس از عراق .. گویا اسرائیل هنوز آتش دلش فروننشسته است و خیالش راحت نیست و هم پیمان محترم آن امریکا نیز گویا خود را با کشورهای عربی سرکش دیگری که از دستورات این کشور فرمانبری ندارند و به حق همسایگی با اسرائیل با وجود اشغال بخشی از خاک خود توسط این رژیم احترام نمی گذارند ،مواجه دیده است.
بله، فکرها همه بسوی سوریه می روند که اکنون بزرگترین خطر برای امنیت ملی اسرائیل به شمار می رود چه آنکه چند تن از سران تشکلهای فلسطینی را که با اسرائیل در جنگند در خاک خود پناه داده است . و بنا براین سوریه پیش از آنکه به خطر بزرگتری بدل شود و به دشمنی برای اسرائیل تبدیل شود که برای بازپس گرفتن زمینهایش در زمان ضعف کنونی اسرائیل وارد جنگ با این رژیم شود، باید ساقط گردد ،چرا که امکان دارد سوریه بدلیل شرایطی که واقع امر بر این کشور دیکته می کند بعنوان کشوری که درآمدها و همپیمانهای مشخص داشته و بخشی از آن تحت اشغال است ولی کشوری مستقل به شمار می رود ناگهان از خواب بیدار شده و اسرائیل را هدف قرار دهد .
شاه بیت این قصیده همینجاست. چرا اینگونه نشود حال آنکه اسرائیل در برهه کنونی حتی قادر به ایستادگی در برابر ضربات مجموعه هایی از مبارزان لبنانی حزب الله نبوده است و با شکست سختی که خورد مجبور به عقب نشینی از جنوب اشغال شده لبنان شد . همچنان که ناتوانی این رژیم در برابر ضربات مقاومت سنگ و چوب فلسطینی نیز باعث شد که این رژیم لئیم بطور یکجانبه از نوار غزه عقب نشینی کند و مستعمره هایی را که آنرا جزئی از وجود خود می دانست ترک نماید .
پس بر این اساس این رژیم پیش از آنکه در تله جنگ با سوریه بیفتد هزار گونه حسابگری می کند بخصوص اینکه با این اتفاق در کانونی می افتد که تمام اطرافیان آن دشمنانش هستند ،سوریه همپیمان مردان مقاوم لبنان و مبارزان فلسطین است و مهمتر از همه اینکه سوریه همپیمانی قوی در منطقه به نام ایران دارد که امریکا از ترس همین مساله دائما در حال تعدی و تعرض به حقوق آنست تا بتواند با ترفندی آنرا درگیر جنگ و برخورد نظامی با خود نماید .
از این رو آنگونه که پیداست ادعاهای اسرائیل مبنی بر همکاری اتمی سوریه و کره شمالی در دل خود این مقصود را نهفته است که خشم امریکا را ضد سوریه برانگیزد و حمله امریکا به این کشور را تسریع نماید تا بدین طریق از این غده سرطانی!! در حلق خود و امریکا رهایی یابد و بر همپیمان خطرناک ایران که با اسرائیل همسایه است فائق آید . بنا بر موارد ذکر شده در جنگ احتمالی ایران و امریکا ،اسرائیل در مقایسه با وضعیتی که اکنون در کنار سوریه امروزی دارد ،در نقطه ای امن تر و دورتر از خطر خواهد ایستاد.
تمام ./پ/
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس