پس لرزه های نبرد وعده صادق (1)
مقدمه
حافظه ی تاریخی نبرد «وعده صادق» میان رژیم صهیونیستی با مقاومت اسلامی لبنان اشارات صریحی به پیامدهای سیاسی پس از آن دارد. رژیم صهیونیستی در روزهای آغازین جنگ رویکرد مدافعانه و حق بجانبی را اتخاذ کرده بود و اینگونه به افکار عمومی القا می کرد که موضوع ربودن دو سرباز این رژیم عامل اصلی شروع جنگ بر مبنای اصل دفاع مشروع بوده است، در حالی که هر چه جنگ بیشتر پیش می رفت چهره حقیقی این رژیم آشکارتر می شد، تا آنجا که به تشویق سیاستمداران کاخ سفید، ماجرای قانا و قتل عام کودکان بی پناه لبنانی پیش آمد رفته رفته با اوجگیری منازعات و مقاومت بی نظیر حزب الله به عنوان مظهر مقاومت، پایههای سست خانه ی عنکبوت شفاف شد و عملا در پایان روز سی و چهارم این حزب الله بود که با افتخار و سربلندی از این ماجرا بیرون آمد.
تا آنجا که این حافظه ی تاریخی مجال می دهد، رسانههای تبلیغاتی غرب با تردید و دودلی در آن زمان به پیروزی حزب الله پرداختند و پذیرش قطعنامه شورای امنیت از سوی لبنان را به عنوان موفقیت اسراییل سند زدند. تحلیلگران از ضعف نظامی مفرط حزب الله در پایان جنگ و کاهش قدرت آن سخن گفتند و سیاستمداران آمریکایی و صهیونیست، اولمرت را راهی تشدید درگیریها در نوار غزه نمودند. این اقدام آنقدر ناشیانه رخ داد که خود، پیروزی دیگری این بار برای جنبش مقاومت اسلامی فلسطین حماس به همراه آورد. اما در همان زمان جهان اسلام و ملت های عرب و مردم لبنان و حزب الله در کل منطقه و کشورها جشن پیروزی برپا کردند و سید حسن نصرالله نیز در پیامی اشاره نمود که بزودی آثار و عواقب این نبرد بر جهان آشکار خواهد شد.
تحقق این وعده دیری نپایید. به فاصله 5 ماه بعد سردمداران رژیم صهیونیستی نتوانستند در برابر فشارهای ناشی از شکست در جنگ با حزب الله کمر راست کنند و جریان اعترافات مقاماتشان و رسواییها ی مالی و نظامی و اخلاقی پنهان شده در لابلای تارهای این خانه ی عنکبوت اوج گرفت. نخستین واکنش ها به رونمایی نقش امریکا در این جنگ اختصاص یافت و کاخ سفید به عنوان حامی اصلی حمله علیه مردم بی پناه لبنان رسوا شد. بلر نخست وزیر انگلستان به جهت حمایت از رژیم صهیونیستی در طول جنگ، دیدار رقت انگیزی از لبنان داشت و در داخل نیز مورد استهزا و تحقیر افکار عمومی قرار گرفت.
تأثیرات نبرد وعده صادق هم به درون جامعه و هم دولت اسرائیل کشیده شد. جامعه اسرائیل که تاکنون به امید توان نظامی دولت جنگ طلب خود، مفهوم امنیت را در رؤیا میپرورانید این بار با شیوههای متفاوتی از نبرد نظامی از سوی حزب الله مواجه میشد که پیش از آن کمتر شاهد آن بود. دکترینهای امنیتی اسرائیل که در طول نیم قرن بسط و تکامل یافته بودند عملا پاسخی برای برون رفت از معضل و بحران جدید بشمار نمی آمد. این وضعیت به بی اعتباری جایگاه امنیتی دولت در نظر ساکنین مناطق اشغالی انجامید. تظاهرات گسترده یهودیان پس از پایان جنگ در محکومیت بی لیاقتی دولت برای تأمین امنیت، نمودی از این وضعیت جدید بود.
از سویی سردمداران رژیم صهیونیستی که سعی داشتند مسئولیت این شکست را به دوش یکدیگر بیندازند تا ساختار نظام را از پیامد ها تبرئه کنند، عملا بار دیگر در اندیشه پی ریزی دکترین نظامی تازه ای برای مواجهه با تهدیدات نا متعارف بر آمدند بویژه نیروی نوظهور حزب الله توانسته بود نا کارآمدی سیستم امنیتی متعارف این رژیم را ظاهر کند. اما این رقابت سیاستگذاران اسرائیلی برای طرح رویکرد امنیتی جدید به اختلافات گسترده انجامیده است. به هر ترتیب هر یک از احزاب و نیروهای سیاسی در این رقابت سعی دارند تا با ارائه طرحی نو قدرت و حمایت مردمی از دست رفته خود را اعاده کنند.
اما، این سوی میدان، مقاومت اسلامی لبنان با طراوت، قدرت و پشتوانه حمایت میلیونی مردم لبنان، بدون آنکه سرمست این پیروزی غرورآفرین باشد، همچنان به پیمان خود با ملت لبنان و جهان اسلام وفادار است و امیدوارانه روزهای روشن را انتظار میکشد چرا که خانه عنکبوت سست و بی بنیاد است.
بخش اول: بحران منازعات سیاسی در کابینه اولمرت
بهدنبال پیروزی غرورآفرین حزب الله در نبرد وعده صادق، فرماندهان نظامی رژیم صهیونیستی یک به یک شروع به اعتراض کردند و احزاب داخلی سرزمینهای اشغالی نیز شروع به یادآوری ضعفهای صهیونیستها در طول جنگ کردند. بسیار زودتر از انتظار همگان، اولمرت شخصا اعتراف کرد که جنگ به دلیل ربودن دو سرباز اسراییلی نبوده است و برنامه حمله به حزب الله از مدتها قبل در دستور کار این رژیم قرار داشته است. فشار داخلی تنها پس از چند ماه سران نظامی صهیونیستها را به زانو درآورد. دان حالوتس به دلیل بی لیاقتی و ضعف مدیریت در جنگ و استعفا داد. عمیر پرتز مورد تهاجم سیاسی به دلیل اشتباهات فاحش در جنگ قرار گرفت. اولمرت رسما به شکست در جنگ با حزب الله اعتراف کرد. وی حتی برای فرار از فشارهای داخلی، تمام مسولیتها را متوجه سیاست خارجی و شخص تسیپی لیونی وزیر خارجه کابینه اش نمود. کار تا آنجا بالا گرفت که پرتز هم وارد معرکه شد و بحران سیاسی عمیقی بر فضای سرزمینهای اشغالی سایه افکند. صهیونیستها در این میان صراحتا به برنامه تسلیحات هسته ای شان اعتراف کردند. برنامه ای که سالها مخفی مانده بود و دانشمندانی چون مردخای وانانو به دلیل افشای بخشی از آن سالها تبعید و بازداشت شده بودند.
و سرانجام کمیسیون تحقیق درباره علل شکست مفتضحانه رژیم صهیونیستی موسوم به کمیته وینوگراد شکل گرفت. با وجود آنکه اصولاً انتظار نمی رود چنین کمیتههایی حقیقت یاب باشند، چند روز مانده به انتشار گزارش این کمیته، اولمرت به حزب کادیما (حزب غالب اسرائیل که نخست وزیر از آن انتخاب می شود) هشدار داد که عواقب سختی در انتظار آنان است. از سویی برای حفظ قدرت تلاش کرد تا از نمایندگان احزاب چپگرای رژیم صهیونیستی تضمین بگیرد که خواستار استعفای وی نخواهند شد. با وجود اینکه اولمرت توانست با پشتوانی آفریکا خود را بر مسند قدرت نگه دارد اما عواقب این جنگ به زوال اجماع و افزایش اختلافات در دولت رژیم صهیونیستی گردید.
کمیته وینوگراد
کمیسیون وینوگراد (Winograd Commission)، کمیته تحقیق دولتی اسرائیل است که در ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۶ برای بررسی عملکرد دولتمردان و نظامیان این کشور در جریان جنگ «وعده صادق» (۳۳ روزه) با حزب الله لبنان در تل آویو با بیشترین اختیارات تشکیل شد. اعضای کمیسیون وینوگراد عبارت بودند از: ایلیاهو وینوگراد (قاضی بازنشسته) رئیس، روت گاوسیون (حقوقدان)، یزکل درور (حقوقدان)، منهام انیان (ژنرال نیروی احتیاط)، و حییمه نادل (ژنرال نیروی احتیاط). این کمیته بعد از بازجویی ۷۰ نفر از جمله نخست وزیر در ۱۳ مارس ۲۰۰۷ (۱۰ اردیبهشت 1386) گزارش مقدماتی ۱۵ صفحهای خود را ارائه داد.
در این گزارش ایهود اولمرت (نخست وزیر)، عمیر پرتز (وزیر جنگ) و دان حالوتس (رئیس وقت ستاد ارتش اسرائیل) مسئول شکست جدی این رژیم در جنگ «وعده صادق» با حزب الله لبنان معرفی شد.
تهاجم اسرائیل به لبنان در روز ۱۲ ژوئیه سال ۲۰۰۶ به جنگی ۳۳ روزه با حزب الله لبنان انجامید که در جریان این جنگ دست کم 1170 لبنانی، که اکثر آنها از غیر نظامیان و بیش از ۱۱۹ صهیونیست (بر اساس ادعای منابع اسرائیلی) کشته شدند. در نهایت نیز اسرائیل نتوانست به ادعاهای خود مبنی بر آزادی اسرای صهیونیست و خلع سلاح حزب الله لبنان جامه عمل بپوشاند و پس از 33 روز جنگ، در برابر حزب الله لبنان تن به شکست داد.
متهمین بزرگ وینوگراد
کمیتهی وینوگراد پس از یک دوره طولانی از کشمکش میان گروههای مختلف سیاسی، ایهود اولمرت نخست وزیر، دان حالوتس رییس پیشین ستاد ارتش و عمیر پرتز، وزیر جنگ اسراییل را به ارتکاب اشتباهات فراوان در جریان این جنگ متهم کرد.
وینوگراد با مسوول خواندن اولمرت در اتخاذ تصمیمهای اشتباه افزود: جنگ علیه لبنان بدون آمادگی و وجود طرحی روشن و این که نقاط ضعف ارتش اسراییل چیست، در پاسخ شدید به ربودن دو نظامی اسراییلی آغاز شد. در این گزارش اشاره شده است که در برنامهریزی استراتژیک در مورد اهداف جنگ ضعف وجود داشت و مسوولیت ناکامی در آمادگی و برنامه ریزی در درجه اول متوجه اولمرت و حالوتس است.
این مقام اسراییلی افزود اولمرت تصمیم به ورود به جنگ گرفت بدون آن برنامهی کامل و تجربه کافی برای آن داشته باشد و حتی با افراد صاحب نظر نیز مشورت نکرد و بر همین اساس وی مسوول روشن نبودن اهداف جنگ است. به گفته وی اولمرت حتی پس از آنکه متوجه شد اهدافش قابل تحقق و دستیابی نیست در طرحها و اهداف خود نیز تجدید نظر نکرد.
عمیر پرتز وزیر جنگ نیز که مسئول عملکرد ارتش است دانش و تجربه امنیتی و سیاسی نداشت و از مسایل اولیهی نظامی برای تحقق اهداف سیاسی برخوردار نبود و با افراد دارای تجربه و دیدگاه استراتژیک نیز مشورت نکرد و بدون مشورت تصمیم گرفت.
به گفته مسوول این گزارش، وزیر جنگ اسراییل، تلاش نکرد تا اطمینان خاطر پیدا کند ارتش دارای آمادگی برای جنگ هست و یا نه و دارای استراتژی برای درک پیامدهای امور نبود و توان این را نداشت که تهدیدها و خطرها را برای فرماندهان ارتش و نخست وزیر تشریح کند و این عملکرد موجب شد تا کابینه در تصمیمگیریها با مشکلات روبرو شود.
وینو گراد میافزاید: دان حالوتس نیز، آمادگی مواجهه با حادثه ربودن دو نظامی اسراییلی را نداشت و به شکل بیباکانهای عمل کرد و طرفهای سیاسی را در جریان پیچیدگی اوضاع قرار نداد تا از قدرت ارتش برای تحقق اهداف خود استفاده شود.
آنچه بیش از بخشهای دیگر این گزارش شایان توجه است، افزایش نگرانیهای تل آویو از قدرت حزب الله است. در این گزارش آمده است که برخی دیگری از عوامل شکست در این جنگ خارج از اراده و قدرت اسراییل بود که افزایش قدرت حزبالله و استقرار نیروهای آن در خط مرزی لبنان با اسراییل پس از عقب نشینی هفت سال پیش اسراییل از جنوب لبنان (سال 2000) در غیاب ارتش لبنان در آن مناطق، از این جمله است.
وینوگراد در خاتمه این گزارش افزود: جنگ دوم اسراییل علیه لبنان پس از ۲۵سال بدون تجربه جنگی دیگر آغاز شد و یکی از دلایل شکست در آن، این بود که مسوولان سیاسی و نظامی تل آویو تصور میکردند اسراییل به دلیل برتری نظامی دیگر با جنگی روبرو نخواهد شد.
نزاع کادیما و اولمرت
همزمان با افزایش فشارها بر اولمرت (نخست وزیر) و عمیر پرتز (وزیر جنگ رژیم صهیونیستی)، برای کناره گیری از قدرت، کادیما، حزب حاکم رژیم صهیونیستی که تعیین کننده نخست وزیر اسرائیل است، نیز تصمیم خود را برای برکناری اولمرت از سمت نخست وزیری رژیم صهیونیستی به صورتی جدی تر دنبال کرد. نمایندگان مجلس اسرائیل (کنیست) از جمله نمایدگان حزب کادیما خواهان برکناری اولمرت شدند. از 29 نماینده عضو حزب کادیما که در مجلس اسرائیل حضور دارند؛ 15 نفر از طرح برکناری اولمرت حمایت می کردند.
در شرایطی که کمیته وینوگراد رسیدگی به علل شکست رژیم صهیونیستی از حزب الله لبنان در جنگ «وعده صادق» را در دستور کار خود داشت، اولمرت به موقعیت لرزان خود میاندیشید چرا که اولمرت پیش از این اعلام کرده بود که در صورت اثبات مقصر بودنش در شکست رژیم صهیونیستی از حزب الله، از سمت خود استعفا خواهد داد.
بار سنگین شکست بر دوش اولمرت
گزارش نهایی کمیته وینوگراد با مسئول معرفی کردن سه مقام ارشد این رژیم شامل نخست وزیر، وزیر جنگ و رئیس وقت ستاد مشترک ارتش، نتایج کلی خود را در چهار محور تشریح کرد:
الف- ایهود اولمرت نخست وزیر، در جنگ ۳۳ روزه نقش یک رهبر منفعل تحت نفوذ ارتش اسرائیل را ایفا کرد و مسئولیت اداره جنگ را به ارتش واگذار کرد در حالیکه طبق قانون مسئولیت اداره جنگ برعهده شخص نخست وزیر بود.
ب-عمیر پرتز وزیر جنگ، به هیچ وجه لیاقت تصدی پست وزارت جنگ را نداشت و به علت بیبهره بودن از دانش کافی در زمینه امنیتی قادر به انجام وظیفه خود نبود. وزارت جنگ به جای آنکه کارشناسان امنیتی در خدمت داشته باشد صرفا به دلایل شخصی یک بدنه مشاوران خارجی برای خود گماشت.
ج-دان حالوتس رییس سابق ستاد مشترک ارتش اسرائیل، حملات موشکی حزب الله لبنان به شهرهای شمالی اسراییل را جدی نگرفت و در هیچ برههای از جنگ برنامه مشخصی برای مقابله با این حملات ارایه نکرد.
د-دولت اولمرت فرمان جنگ را در حالی صادر کرد که هیچ برنامه و طرح منسجمی برای آن نداشت. نخست وزیر برای پرهیز از افزایش شمار تلفات، از دست زدن به عملیات زمینی در جنوب لبنان تا روزهای پایانی جنگ خودداری کرد در حالیکه در ازای آن هیچ راه حل جایگزینی ارایه نکرد.
ثبت شکست اسرائیل در تاریخ
گزارش کمیته وینوگراد درباره نحوه اداره جنگ از سوی دولت رژیم صهیونیستی، نتیجه نهایی جنگ 33 روزه با لبنان را مشخص کرد. زیرا بسیاری تا هنگام اعلام نتایج هنوز هم نمیتوانستند یا نمیخواستند نتیجه نهایی این جنگ یعنی پیروزی لبنان یا شکست اسرائیل را باور کنند یا حتی تخمین بزنند.
در گزارش کمیته وینوگراد بر شکست بسیار بزرگ (یا به تعبیر خود گزارش که از کاربرد کلمه شکست میهراسد، ناکامی) اسرائیل در جنگ با لبنان تأکید شده است. چنانکه ایهود اولمرت نیز مجبور شد به اشتباهات خطرناک خود در جنگ اعتراف کند. ابعاد این داستان به قدری برای نظام اسرائیل و مردم اسرائیل نگران کننده بود که برای نجات کیان و رژیم اسرائیل سریعاً به حرکت درآمدند. تا پیش از گزارش وینوگراد بسیاری از سردمداران کشورهای عربی و حتی لبنانی حاضر نبودند پیروزی مقاومت اسلامی لبنان را در جنگ «وعده صادق» قبول کنند و حتی بدتر از آن از پشت به حزب الله و اسوه مقاومت، سید حسن نصرالله خنجر زدند.
گزارش کمیته وینوگراد در اراضی اشغالی فلسطین توفانی به پا کرد و تقریباً همه احزاب سیاسی و مردم خواستار استعفای ایهود اولمرت شدند. روزنامههاآرتص به نقل از بنیامین نتانیاهو رهبر حزب لیکود و رهبر جناح مخالف در پارلمان رژیم صهیونیستی نوشت: این جنگ ثابت کرد راهکار یکجانبه عملی نیست و دستاوردی برای اسراییل ندارد.
موقعیت متزلزل دولت اولمرت بهگونهای بود که سیلوان شالوم وزیر امورخارجه سابق رژیم صهیونیستی به وزیر امور خارجه فعلی گفته بود «شما که اولمرت را به استعفاء تشویق کردهاید چگونه میتوانید نماینده دولت وی در جهان باشید.»
تشنج در کابینه اسراییل
از اولین روزهای شروع نبرد «وعده صادق» علاوه بر ورود سیاستمداران اسرائیلی به مسابقه سرزنش یکدیگر، دهها هزار اسرائیلی نیز در تظاهراتی در تلآویو خواستار کنارهگیری اولمرت شدند. پس از انتشار گزارش کمیسیون وینوگراد مبنی بر شکست رژیم صهیونیستی در جنگ «وعده صادق» در ۳ مه (۱۳ اردیبهشت) نیز بیش از ۱۰۰ هزار نفر در تل آویو علیه عملکرد رژیم صهیونیستی در جنگ لبنان شعار داده و خواستار استعفای ایهود اولمرت از مقام نخست وزیری و عمیر پرتز از مقام وزارت جنگ رژیم صهیونیستی شدند. این شعار روی پلاکاردها بیش از همه برجسته بود: «اولمرت تو شکست خوردی!» در این تظاهرات هیچ یک از سیاستمداران اسرائیل از سر شرمنده گی سخنرانی نکردند.
در چنین شرایطی نشستهای هفتگی کابینه دولت صهیونیستی در هفتههای پس از اعلام نتایج کمیته وینوگراد صحنه تشنج و درگیری بود که در این میان مشاجرات لفظی اولمرت و پرتز، متهمین اصلی کمیته تحقیق بیش از سایرین مورد توجه بود. این مشاجرات به جایی رسید که نشستهای هفتگی کابینه به دلیل درگیری بین نخست وزیر با وزیر جنگ این رژیم برای مدتی بهطور موقت تعطیل شد.
هنوز آتش درگیریهای داخلی دولت فروکش نکرده بود که یکی از وزیران کابینه رژیم صهیونیستی روز 11 اردیبهشت در اعتراض به اشتباهات رهبری ایهود اولمرت در جنگ علیه لبنان استعفا داد. ایتان کابل (Eitan Kabel) از حزب کارگر در یک گفتگوی خبری به خبرگزاری آلمان گفت: من دیگر نمیتوانم در دولتی بمانم که ایهود اولمرت آن را رهبری میکند. او نخستوزیر رژیم صهیونیستی را مسئول مستقیم اشتباهات جنگ علیه لبنان دانست و تأکید کرد که اولمرت باید استعفا دهد.
اما متهم ردیف سوم کمیته تحقیق نیز تصمیم خود را برای تشدید اوضاع علیه اولمرت گرفته بود. استعفای ژنرال دان حالوتس از ریاست ستاد ارتش رژیم صهیونیستی، بحران دولت ایهود اولمرت را تشدید کرد. اصولاً انتخاب جانشین حالوتس برعهده عمیر پرتز وزیر جنگ رژیم صهیونیستی است، اما از آنجایی که وزیر جنگ (رهبر وقت حزب کارگر رژیم صهیونیستی) و ایهود اولمرت نخستوزیر (و رهبر حزب کادیما) همدیگر را قبول نداشتند، و سایر رهبران سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی نیز هر دوی آنان را به بیکفایتی و فساد مالی متهم میکردند، انتخاب رئیس جدید ستاد ارتش کاری دشوار و اختلاف برانگیز شد.
اما هنوز ذهن اولمرت از تعیین جانشین برای اعضای مستعفی و معترض کابینه فارغ نشده بود که رسانههای صهیونیستی از تصمیم تسیپی لیونی، وزیر امور خارجه این رژیم و بلندپایهترین عضو دولت اولمرت خبر دادند. در شرایطی که عرصه بر دولت اولمرت تنگ و تنگ تر میشد، لیونی به عنوان محتملترین جانشین اولمرت برای تصدی صندلی ریاست دولت دندان تیز کرده بود. لیونی بلافاصله پس از استعفا در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی تصریح کرد استعفای اولمرت ضروری است چرا که افکار عمومی اعتمادش را به دولت از دست داده است.
با اظهار نظرهای تند لیونی، اولمرت نیز از نزاع لفظی عقب نماند و در یکی از مصاحبههای خبری خود با اعتراف به این که اسراییل در جنگ دوم خود با لبنان دچار اشتباهات بزرگی شده است تسیپی لیونی وزیر امور خارجه این رژیم را مسئول این اشتباهات دانست.
روزنامههاآرتص نوشت، اولمرت در مصاحبه با رادیو ارتش رژیم صهیونیستی با اشاره به مطالب یاد شده گفت: ما با مرور همه ابعاد جنگ لبنان، درسهای لازم را از آن خواهیم گرفت تا اشتباهات را جبران و همه عوامل مرتبط با مسایل امنیتی را اصلاح و ساماندهی کنیم.
نخست وزیر رژیم صهیونیستی در بخشی دیگر از این مصاحبه خود با متوجه ساختن مسئولیت اشتباهات جنگ لبنان به وزیر امور خارجه این رژیم گفت تسیپی لیونی چه قبل از جنگ و چه در جریان آن از همه بحثها و تصمیم گیریهای جنگ اطلاع داشت و او بود که پیشنهاد کرد آتش بس را بپذیریم.
در این میان اولمرت تنها راه برون رفت از شرایط بحران زده دولت خود را در این دید که ایهود باراک از حزب کارگر را به جای پرتز بنشاند. از این رو اولمرت روز جمعه 25 خرداد، ایهود باراک رییس جدید حزب کارگر را به عنوان جانشین عمیر پرتز وزیر جنگ رژیم اسرائیل انتخاب کرد. باراک در پی انتخاب به عنوان رهبر حزب کارگر، طی درخواستی رسمی از اولمرت خواست تا هر چه سریعتر او را به عنوان وزیر جنگ معرفی کند، تا به این ترتیب خود را به کابینه اولمرت تحمیل کرده باشد. دولت اسرائیل نیز تنها راه فرار از زیر بار انتقادات را قبول این عضو تحمیلی میدید تا از این طریق بتواند از فشارهای یکی از احزاب بزرگ و منتقد دولت بکاهد. بدین ترتیب اولمرت تنها یک روز پیش از این تظاهرات مردمی علیه خود برای جلوگیری از شورشی سیاسی در حزب خود با جلب حمایت حزب کارگر، اکثریتی عمده در کادیما به عنوان پشتیبان خود جمع کرد.
اما ایهود باراک، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی کمی بعد از انتصاب خود به سمت جدید گفت که اسرائیلیها همچنان در انتظار پاسخ سران اسرائیل به دلایل و پیامدهای جنگ اخیر علیه لبنان هستند.
اولمرت، مهره سوخته
شکست رژیم صهیونیستی در جنگ سی و سه روزه با حزبالله لبنان و برخی موارد دیگر آینده سیاسی اولمرت و کابینه وی را درهالهای از ابهام فرو برد. گزارش کمیسیون وینوگراد به جنگ اسرائیل و حزب الله در تابستان گذشته به شدیدترین شکل ممکن تمامیمقامات درگیر در این موضوع را به باد انتقاد گرفت. این گزارش در نوع خود منحصر به فرد بود. در طول تاریخ 59 ساله اسرائیل هیچگاه به این شکل روند تصمیم سازی در این کشور مورد سئوال قرار نگرفته بود. تقریبا تمامیاین گزارش 150 صفحهای شامل پاورقیهای پارلمان است. در جای جای این گزارش به اظهارات نمایندگان و گزارش افراد پیش از تشکیل جلسات پارلماناشاره شده است.
در سال3 197 نیز گزارشی درباره جنگ اعراب اسرائیل منتشر شد که اگرچه از گلدا مایر نخست وزیر وقت اسرائیل خواسته نشد که استعفا دهد اما او زیر فشار گروههای سیاسی و افکار عمومی مجبور به استعفا شد. پس از پایان نبرد «وعده صادق» اولمرت در شرایط بسیار دشواری قرار گرفت تا جایی که حتی اعضا حزب کادیما (که اولمرت رهبری آن را برعهده دارد) خواستار کناره گیری او از سیاست شدند.
تظاهرات 100 هزار نفری علیه رژیم
در شرایطی که دولت اولمرت مدام در میان احزاب بدنبال شرکایی میگشت تا ادامه حیات را تأمین کند، رفته ر فته صدای اعتراض مردم نیز بلندتر میشد. بیش از 100 هزار اسراییلی پنجشنبه شب سوم مه(13 اردیبهشت) در یک تظاهرات بزرگ در تلآویو، خواستار استعفای نخستوزیر و وزیر جنگ رژیم صهیونیستی به دلیل اشتباهاتشان در جنگ علیه لبنان شدند.
خبرگزاری اتریش در تشریح حضور مردم نوشت، در این تظاهرات که در میدان مرکزی رابین صورت گرفت، تقریبا از همه طیفهای سیاسی اسراییل شرکت داشتند. برگزار کنندگان این تظاهرات اعلام کردند که اقدامات بیشتری در پی این تظاهرات انجام خواهند داد تا ایهود اولمرت از نخستوزیری استعفا دهد. هیچ سیاستمداری به عنوان سخنران این تظاهرات دعوت نشده بود. «بازنده، به خانهات برگرد» شعاری بود که بارها در این تظاهرات تکرار شد. بسیاری از تظاهرکنندگان در پلاکاردهایی که در دست داشتند، استعفای اولمرت و عمیر پرتز را خواستار شدند.
کاهش محبوبیت مقامات اسرائیلی
روزنامه صهیونیستیهاآرتص در اولین نظر سنجی خود که دو ماه پس از پایان جنگ انجام داد از کاهش محبوبیت اعضای کابینه به علت شکستهای پی در پی در برابر حزب الله لبنان خبر داد. بدنبال افزایش آمار کشته و زخمیهای ارتش رژیم اسرائیل، محبوبیت «ایهود اولمرت» نخست وزیر و «عمیر پرتز» وزیر جنگ این رژیم حتی پیش از پایان جنگ به شدت کاهش یافت. بر اساس این گزارش، میزان تأیید اولمرت از سوی صهیونیستها از 75 درصد در زمان آغاز حمله به لبنان به 48 درصد و محبوبیت پرتز نیز از 65 درصد به 37 درصد کاهش یافته بود.
مجریان این نظرسنجی اعلام کردند: به اسارت گرفتن دو سرباز صهیونیست توسط حزب الله لبنان و افزایش آمار کشتهها و زخمیهای ارتش و نیز ازدیاد روزافزون حملات موشکی در کاهش محبوبیت اعضای برجسته کابینه نقش اساسی داشت.
در نظرسنجی یکی از مؤسسات اسرائیلی به نام مؤسسه تحقیقاتی «ماگار موهت» که بصورت تلفنی در بین تعدادی از جوانان اسراییلی انجام شد، فقط 16 درصد از این افراد حمایت خود را از حزب کادیما به رهبری اولمرت اعلام کردند. بر اساس این نظرسنجی، 33 درصد از این افراد از حزب راستگرای لیکود به رهبری «بنیامین نتنیاهو» حمایت کردند. این در حالی است که 16 درصد نیز به حزب کار به رهبری «عمیر پرتز» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی و 12 درصد نیز به حزب«اسراییل خانه ما» به رهبری«افیگدور لیبرمن» رای دادند. نتایج این نظرسنجی همچنین نشان داد که بیش از 48 درصد از این افراد موافق تشکیل دولت وحدت ملی در اسراییل پس از برکناری اولمرت به رهبری «شیمون پرز» معاون اولمرت و نتانیاهو هستند.
به گزارش منابع خبری رژیم صهیونیستی، نتایج نظرسنجی مشابهی نیز نشان میدهد که بیش از 68 درصد از اسراییلیها خواستار برکناری اولمرت شده اند.
ابقای اولمرت با پشتیبانی آمریکا
گرچه گزارش وینوگراد از دیدگاه اسرائیلیها به مسائل نگاه کرده است و به تهاجم گسترده به لبنان اشارهای نکرده است، اما این گزارش حاکی از محکومیت کامل سران صهیونیست است.
اسرائیل پس از جنگ همان اسرائیل پیش از جنگ نیست و بنا بر مفاد گزارش این اولین شکست رژیم پس از تشکیل آن در سال 1948 است که با از دست دادن قدرت بازدارندگی، نقاط ضعف خود را نمایان کرده است.
درخواست برکناری اولمرت از سوی احزاب چپ و راست مخالف که خود جنگ را تایید کرده بودند، نشان دهنده طبیعت کودکانه اندیشه حاکم بر رژیم صهیونیستی است که امنیت و بقای خویش را در جنگ و ستیزه جویی جستجو میکند. در حالیکه این شیوه مشکل اسرائیل را حل نمیکند و این رژیم را در مقصود خود در پیوستن به منطقه خاورمیانه یاری نمیرساند. این گزارش نشان داد که رژیم به تغییری ریشهای در اصول و مبادئ فکری خود نیاز دارد تا از طریق آن بتواند از این جنون قدرت و خود بزرگ بینی برهد و راهکارهای مسالمت آمیز را بپذیرد.
جنبش اسلامی و سایر فلسطینیان داخل سرزمینهای اشغالی بیش از پیش به این نکته پی برده اند که باید در راه انکار استکبار صهیونیستی پایداری کنند و هرگونه دشمنی و زورگویی رژیم را محکوم کنند تا عقلگرایی و عدالت محوری عاملی برای حل نزاعها گردد. نکته مهم در بحران اخیر رژیم صهیونیستی، مواضع ایالات متحده در قبال اولمرت است. هرچند آمریکاییها از موضع گیری آشکار در این باره خودداری کردند اما نکتهای را مد نظر قرار دادند وآن نقش اولمرت در تحقق روند صلح خاورمیانه پس از بازی وی در جنگ بوده است. این در حالی است که:
الف) غاصبان سرزمینهای اشغالی فلسطین و شهرک نشینان یهودی، از ادامه انتفاضه و پاسخهای موشکی مقاومت در هراسند. آنها خواستار اجرای راهحلی همیشگی برای حفظ امنیت خود شده اند. بر این اساس آنها از روند صلح حمایت میکنند و خواستاری اسراییلی آرام هستند.
ب) آمریکا تلاش کرد تا با معرفی اولمرت به عنوان تنها ناجی صلح خاورمیانه،رضایت اعراب را برای حمایت از وی به دست آورد. به عبارتی دیگر آمریکا چنان وانمود میکند که نبود اولمرت به معنی شکست طرح صلح است و از اینرو اعراب باید ازآن حمایت کنند. این سیاست در قبال تشکیلات خودگردان نیز تکرار شد و آمریکا حمایت اعراب از عباس را خواستار است.
ج ) نکته مهم در تحولات سرزمینهای اشغالی فلسطین، نگاه جامعه جهانی و بازیگران خارجی است. واشنگتن هرچند از عملکرد دولت اولمرت رضایت نداشت اما دگرگونی در این رژیم را در مقطع کنونی مغایر با اهداف خود میداند، و از اینرو حمایت از اولمرت را در دستور کار خود دارد. آمریکا با تاکید بر نقش وی در روند صلح، جامعه جهانی را به حمایت از اولمرت ترغیب میکند.
تاکید آمریکا بر نقش اولمرت در دستیابی به صلح خاورمیانه آخرین تلاش وی برای حفظ دولت کنونی رژیم صهیونیستی برای تحقق اهدافش (بویژه در منطقه خاورمیانه) است. به ویژه که در شرایط کنونی ادامه روند مقاومت به تشدید بحران در دولت اولمرت منجر میشود که فروپاشی رژیم صهیونیستی را تسهیل میکند. تحولات منطقه خاورمیانه به ویژه نبرد وعده صادق مردم فلسطین را به این نتیجه رسانیده است که مقاومت این امر تنها راهکاری است که ملت فلسطین را به تحقق آرمان خود در تشکیل کشور مستقل فلسطینی به پایتختی قدس شریف رهنمون میسازد هرچند که صهیونیستها با تشدید جنایات و ایجاد جنگ تبلیغاتی در صدد حفظ رژیم اولمرت به عنوان محور گفتگوهای صلح خاورمیانه و مقابله با مقاومت هستند.
ادامه دارد...
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس