سالروز شهادت "پدر مقاومت مسلحانه" فلسطین
هفتاد و شش سال پیش در بیستم نوامبر سال 1935 عزالدین قسام پدر مقاومت فلسطین و یکی از چهره های برجسته جهاد و مبارزه علیه استعمار و اشغالگری شربت شهادت را نوشید و به آرزوی دیرینه خود دست یافت.
وی کسی بود که هرگز حضور استعمارگران انگلیسی و فرانسوی و یا اشغالگران صهیونیست را در سرزمین های اسلامی برنمی تافت، بنابراین با موعظه ها و ارشاد های خود سهم بسزایی در آگاه ساختن مردم و ترغیب آنان به جهاد علیه استعمارگران و اشغالگران داشت.
با گذشت 76 سال از شهادت بنیانگذار مقاومت فلسطین، اکنون هزاران تن از جوانان دلاور و قهرمان امت اسلامی و فلسطین راه وی را در پیش گرفته و سوگند یاد کرده اند که پرچم جهاد و مقاومت را در برابر اشغالگران صهیونیسم بر زمین ننهاده و مبارزات خود را ادامه دهند تا اینکه به پیروزی رسیده و یا به مقام والای شهادت نائل شوند و سرزمین های اسلامی و مهد رسالت پیامبران را از لوث اشغالگران و بیگانگان پاک کنند.
آری! شیخ عز الدین قسام کسی بود که با خون خود درخت مقاومت را آبیاری کرد و صفحات زرینی را در تاریخ مقاومت امت اسلامی رقم زد و شهادت وی، روح تازه ای را در کالبد امت اسلامی دمید تا مسیر جهاد و مبازره علیه استعمار و اشغالگری را در پیش گرفته و سرانجام بتواند وعده های نصر الهی را محقق نماید.
تولد و دوران کودکی
شیخ عزالدین عبد القادر مصطفى قسام ، در سال 1882 م در روستای "جبله" در نزدیکی لاذقیه سوریه در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. از همان دوران کودکی به گوشه گیری و اندیشیدن تمایل داشت و تا سن 14 سالگی قرآن و حدیث را در مکتب پدرش فرا گرفت و پس از آن به منظور آموختن علوم دینی به دانشگاه الازهر رفت و 9 سال در مصر ماند و از چشمه های علم و دانش بهره مند شد.
در سال 1903 به روستای جبله بازگشت و به تدریس قرآن و حدیث و علوم ادبی و خواندن و نوشتن به فرزندان این روستا پرداخت و به امامت مسجد منصوری منصوب شد و در آن جا با خطبه های تاثیر گذارش اسم و شهرتی برای خود دست و پا کرد.
فعالیت های جهادی
شیخ قسام اولین تظاهرات را در حمایت از مقاومت ملت لیبی علیه استعمار فرانسه به راه انداخت و اقدام به جمع آوری کمک برای آنان نمود، اما نیروهای دولت عثمانی مانع از انتقال این کمک ها به لیبی شدند.
در جریان جنگ جهانی اول ( 1914-1918 ) در حال آماده سازی همراهانش برای قیام علیه استعمارگران بود و هنگامی که مردم به جهاد دعوت شدند، وی از نخستین کسانی بود که این دعوت را لبیک گفت و پس از فروختن منزلش چندین قبضه اسلحه تهیه نمود و به همراه شماری از همراهان و مریدانش به صف انقلابیون "عمر بیطار" در روستای "شیر قاق" پیوست.
در سال 1920، همزمان با انقلاب مردم سوریه علیه استعمار فرانسه، شیخ قسام نیز به مبارزه و جهاد علیه فرانسوی ها پرداخت، بنابراین فرانسه در پی ممانعت از ادامه فعالیت های جهادی وی بر آمد و به وی پیشنهاد تولی سمت قضاوت را داد، اما شیخ این پیشنهاد را نپذیرفت و دیوان عرفی فرانسه در سوریه حکم اعدام را برای وی و همراهانش صادر کرد.
به دنبال اشغال سوریه، شیخ قسام دمشق را ترک کرده و به شهر حیفا در سرزمین های فلسطین رفت تا جنبش جهادی خود را علیه استعمارگران انگلیسی و جنبش صهیونیسم در آن جا تاسیس کند.
شیخ در آن جا امام مسجد "استقلال" شد و به تعیلم آموزه های دینی و دیگر علوم به اهالی این منطقه مبادرت ورزید و به مبارزه با بی سوادی پرداخت و طی مدت کوتاهی توانست محبوبیت زیادی را میان مردم این منطقه بدست آورد.
شیخ قسام در مدتی که در حیفا حضور داشت، در پی زمینه های سازی برای قیام خود بود و با موعظه های خود در مساجد و سخن گفتن از جهاد و مبارزه علیه کفار و ثواب آن، مردم را به جهاد و مبارزه علیه اشغالگران انگلیسی و صهیونیست ها ترغیب می نمود.
شیخ در ماه می سال 1925 به همراه دوستش "رشید حاج ابراهیم" به کمیته جوانان مسلمان پیوست و در سال 1926 به ریاست این کمیته منصوب شد. شیخ قسام به روستاهای مجاور سفر می کرد و اینگونه عناصر اصلی سازمان خود را بر می گزید و بدین گونه، سنگ بنای تاسیس سازمان مخفیانه قسام در سال 1925 بنا نهاده شد، اما این سازمان تا سال 1929 فعالیت های جهادی و عملیات مسلحانه خود را آغاز ننمود.
وی همیشه تاکید می کرد که تنها راه مبارزه با استعمار انگلیس و مقابله با تاسیس دولت صهیونیسم در سرزمین های فلسطین، مبارزات و مقاومت مسلحانه خواهد بود، هر چند که تا آن زمان تنها شیوه مبارزاتی معمول و مرسوم، برگزاری تظاهرات و کنفرانس بود.
شیخ توانست تیم های عملیاتی مخفیانه ای تشکیل دهد که هر کدام شامل 5 نفر بود، سپس در سال 1932 به شاخه حزب استقلال در حیفا پیوست و به جمع آوری کمک های مالی مردم منطقه برای خرید اسلحه پرداخت.
در سال 1935 ناآرامی ها در فلسطین به اوج رسید و نیروهای استعمار انگلیس به شدت تشکیلات شیخ قسام را تحت نظر گرفتند، بنابراین شیخ تصمیم گرفت تشکیلات خود را به روستاها منتقل کند و در آنجا مردم را علیه استعمار انگلیس بشوراند و عملیات مسلحانه خود را آغاز کند.
شهادت شیخ قسام
زمانی که شیخ و همراهانش در 19/11/1935 به روستای "یعبد" پناه می بردند، نیروهای انگلیسی به تعقیب آنان پراختند و بالاخره مکان اختفای آنان را پیدا کردند. حدود 150 تن از عناصر پلیس انگلیس و مزدوران، آنان را محاصره کردند. هنگامی که شیخ فهمید که محاصره شده اند به همراهانش 2 امر را یادآور شد، یکی اینکه کسی خیانت نکند و دوم اینکه به هیچ وجه به سوی نیروهای عربی تیر اندازی نکنند. بلکه تنها نیروهای انگلیسی را مورد هدف قرار دهند.
شیخ و همراهانش تنها 3 گزینه در پیش داشتند، یا تسلیم با خفت و خواری، یا فرار و آماده شدن برای درگیری های بعدی و یا مقابله با دشمن و شهادت. شیخ و دوستانش راه سوم را برگزیدند و وارد نبردی نابرابر شدند.
افسر انگلیسی نیروهای خود را در 3 جهت مستقر کرده بود. درگیری ها میان طرفین آغاز شد. در جریان درگیری ها 15 تن از نظامیان انگلیسی به هلاکت رسیدند و پس از چندین ساعت مبارزه قهرمانانه، شیخ قسام به همراه 2 تن از یارانش در 20/11/1935 به مقام والای شهادت نائل شدند و دیگر مجاهدان به اسارت نیروهای انگلیسی در آمدند و پس از دادگاهی به 2 تا 15 سال زندان محکوم شدند.
به دنبال شهادت شیخ قسام موجی از حزن و ناراحتی بر فلسطین و کشورهای عربی و اسلامی حکمفرما شد و در تشییع جنازه این شیخ بزرگوار جمعیت زیادی شرکت داشتند و تا به امروز نیز هر ساله یاد و خاطره این مجاهد و رهبر آزاده گرامی داشته می شود.
اکنون قسام به رمز جهاد و مبارزه و مقاومت در برابر اشغالگری تبدیل شده است و جنبش مقاومت اسلامی فلسطین "حماس" نیز نام این رهبر قهرمان را بر شاخه نظامی خود و حتی موشک هایی که به شهرک های صهیونیستی پرتاب می شوند، نهاده است.
شهادت پدر مقاومت فلسطین، تاثیر بسزایی در شعله ور شدن انقلاب بزرگ فلسطین در سال 1936 داشت و این امر نقطه عطفی در مسیر جنبش ملی فلسطین به شمار می رود.
نقل از مرکز اطلاع رسانی فلسطین