qodsna.ir qodsna.ir

چشم طمع صهیونیست‌ها به منطقه الأغوار،هرچند مقامات تشکیلات خودگردان همواره بر جدایی ناپذیر بودن...

مقدمه

ویژگی های منحصر به فرد منطقه الأغوار موجب شده است صهیونیست‌ها از دیر باز، سودای سیطره بر این منطقه را در سر داشته باشند و به شیوه های مختلف برای رسیدن به این هدف خود تلاش کنند. تراکم نسبتا اندک جمعیت فلسطینی‌ها در منطقه الأغوار و توجه ناکافی در سطوح مختلف رسانه‌ای، فلسطینی و بین‌المللی به این منطقه راهبردی و ناشناخته بودن نسبی آن، عملا موجب تسهیل اجرای طرح های صهیونیست‌ها در این زمینه شده است.هرچند مقامات تشکیلات خودگردان همواره بر جدایی ناپذیر بودن منطقه الأغوار از سرزمین های فلسطینی تأکید دارند و این منطقه را بخشی از کشور آینده فلسطینی می دانند ولی طرفی که عملا ابتکار عمل را در این منطقه به دست دارد و درباره ثروت ها و منابع خدادادی، بافت جمعیتی، کاربری و توسعه آن تصمیم گیری می کند رژیم صهیونیستی است و تلاش های پراکنده و نامنسجم فلسطینی‌ها برای حفظ حقوق خود در این سرزمین همچون دیگر سرزمین های اشغالی راه به جایی نبرده است.

در این نوشتار برآنیم تا اوضاع منطقه الأغوار و اهمیت این منطقه و همچنین تلاش هایی را که هریک از دو طرف برای تثبیت سیطره یا اثبات حق خود برای سیطره بر این منطقه انجام می دهد در پنج محور بررسی کنیم:
 - معرفی منطقه الأغوار
- اهمیت منطقه الأغوار برای فلسطینی‌ها
- ابزارهای فلسطینی‌ها برای تحقق حاکمیت خود بر منطقه الأغوار
- اهمیت منطقه الأغوار برای صهیونیست‌ها
- شیوه‌های صهیونیست‌ها برای سیطره بر منطقه الأغوار

الف) معرفی منطقه الأغوار
 منطقه اصلی الأغوار در شرق کرانه باختری رود اردن قرار دارد و از استان اریحا در جنوب تا استان طوباس در شمال به طول 68.5 کیلومتر و از سواحل بحرالمیت تا ارتفاعات غربی استان های طوباس و اریحا در غرب به عرض 24 کیلومتر امتداد دارد. مساحت منطقه اصلی الأغوار حدود 841 کیلومتر مربع است که 14.9 درصد از مساحت کل کرانه باختری رود اردن را تشکیل می دهد. به رغم مساحت گسترده منطقه الأغوار، این منطقه از کم جمعیت ترین مناطق در کرانه باختری محسوب می‌شود و سیاست صهیونیست‌ها برای کوچاندن اجباری ساکنان این منطقه نیز همچنان ادامه دارد. بیش از 50 هزار فلسطینی در 26 شهر و روستای استان‌های اریحا و طوباس زندگی می‌کنند. (1)
 رژیم صهیونیستی پس از اشغال نوار غزه و کرانه باختری از جمله قدس شرقی در سال 1967، تغییراتی را در مرزهای این مناطق آغاز کرد تا «مرزهایی امن و به رسمیت شناخته شده» برای خود ایجاد کند که با طرح های شهرک سازی آینده این رژیم در منطقه، مطابقت داشته باشد. به این ترتیب، منطقه موسوم به «منطقه حدفاصل شرقی» در کرانه باختری شکل گرفت که در واقع شکل گسترش یافته منطقه الأغوار محسوب می‌شود و 1664 کیلومتر مربع مساحت دارد و 29.4 درصد کل مساحت کرانه باختری را شامل می‌شود. (2) اکنون کل این منطقه به عنوان منطقه الأغوار شناخته می‌شود.

ب) اهمیت منطقه الأغوار برای فلسطینی‌ها
 منطقه الأغوار به علت برخوردار بودن از زمین حاصلخیز و منابع آب زیرزمینی و سطحی، منبع اصلی تولید محصولات کشاورزی در کرانه باختری رود اردن و «سبد غذای» فلسطینی‌ها محسوب می‌شود به گونه‌ای که فرصت‌های بسیار سودآوری برای بازارهای محلی و خارج از سرزمین های فلسطینی ایجاد می‌کند. دامداری نیز منبع درآمد اصلی اکثر خانواده های فلسطینی ساکن در این منطقه به شمار می رود.
منطقه الأغوار به علت طبیعت جغرافیایی و آب و هوای کم نظیرش از حاصلخیزترین سرزمین های فلسطینی محسوب می‌شود و نزدیک بودن آن به مناطق مرزی و گذرگاه ها نیز بر اهمیت آن افزوده است. به رغم خطوط قرمزی که رژیم صهیونیستی در این مناطق به ویژه مناطق هم مرز با رود اردن تعیین کرده است، طرف فلسطینی برای بهبود وضع اقتصادی خود و افزایش سهم بخش‌های کشاورزی و دامپروری در تولید ناخالص داخلی فلسطین، امید زیادی به این منطقه بسته است. دکتر عزام طبیله از مدیران بلندپایه وزارت کشاورزی تشکیلات خودگردان فلسطینی، اهمیت منطقه الأغوار را از نظر کشاورزی «زمستان ملایم» این منطقه می‌داند به گونه‌ای که در فصل زمستان می‌توان یک دوره کشت و برداشت محصول در این منطقه انجام داد. منطقه الأغوار از این نظر در بین سایر مناطق فلسطین اشغالی بی نظیر است. این منطقه، حدود 1300 متر پایین‌تر از سطح دریا قرار دارد و رشته کوه هایی که ارتفاع بلندترین نقطه آن به 3318 متر بالاتر از سطح دریا می رسد آن را از مناطق غربی‌تر کرانه باختری رود اردن جدا کرده است. به این ترتیب، منطقه الأغوار مانند گلخانه‌ای طبیعی عمل می کند که از آب فراوان نیز برخوردار است و می‌توان انواع میوه‌های استوایی و نیمه استوایی را در آن پرورش داد و از مراتع طبیعی آن به منظور پرورش دام استفاده کرد.(3)
 منطقه الأغوار در مجموع 51500 نفر جمعیت دارد که 60 درصد آنان در شهر اریحا و اردوگاه‌های عقبه جبر و النویعمه زندگی می‌کنند. در سال های اخیر، جمعیت فلسطینی این منطقه به علت سیاست‌های نژادپرستانه صهیونیست‌ها رو به کاهش نهاده است. مساحت زمین های قابل کشاورزی در منطقه الأغوار، حدود 50 درصد مساحت زمین های کشاورزی کرانه باختری را تشکیل می‌دهد. هم اکنون 60 درصد سبزیجات، 40 درصد مرکبات و 100 درصد موز کرانه باختری در منطقه الأغوار تولید می‌شود.(4)
 منطقه الأغوار همچنین نقشی حیاتی در تامین امنیت و تضمین پیوستگی جغرافیایی سرزمین‌های فلسطینی و اقتصاد این مناطق ایفا می کند. اهمیت قرار گرفتن این منطقه در مجاورت مرز اردن برای آینده سرزمین های فلسطینی به ویژه در صورت تشکیل کشور فلسطینی، حیاتی است و آن را به پل ارتباطی بین سرزمین های فلسطینی و دنیای خارج به دور از سلطه صهیونیست‌‌ها تبدیل می‌کند. به همین علت، فلسطینی‌ها تلاش می‌کنند کنترل این منطقه را در هرگونه گفتگو با طرف صهیونیستی درباره مسئله تشکیل کشور فلسطینی در مرزهای سال 1967 بازیابند. صهیونیست‌ها نیز با اطلاع از اهمیت این مسئله، همواره بر ادامه سیطره خود بر این منطقه در هر توافقنامه ای که در آینده امضا شود، تاکید می‌کنند تا سیطره خود را بر هر کشوری که ممکن است در آینده برای فلسطینی‌ها تشکیل شود حفظ کرده و کرانه باختری را نیز مانند نوار غزه در محاصره نگه دارند.
الأغوار همچنین به علت برخوردار بودن از آب و هوای منحصر به فرد و مجاورت آن با بحرالمیت، یک منطقه گردشگری بالقوه برای فلسطینی‌ها محسوب می‌شود که می تواند منبع درآمد مهمی برای اقتصاد فلسطینی‌ها در آینده باشد.

پ) ابزارهای فلسطینی‌ها برای تحقق حاکمیت خود بر منطقه الأغوار
با توجه به سیطره عملی رژیم صهیونیستی بر بخش اعظم کرانه باختری رود اردن از جمله منطقه الأغوار، فلسطینی‌ها ابزار قابل توجهی برای تحقق بخشیدن به حاکمیت خود بر این منطقه در اختیار ندارند و صرفا بر لزوم احترام گذاشتن رژیم صهیونیستی به قطعنامه‌های بین‌المللی و همچنین توافقنامه‌های امضا شده با تشکیلات خودگردان درباره اداره مناطق فلسطینی تاکید می‌کنند. اگر چه، این مسئله موجب نشده است فلسطینی‌ها از تلاش برای احقاق حقوق خود در این منطقه دست بکشند.
پس از جنگ سال 1967 و اشغال کرانه باختری رود اردن و نوار غزه، شورای امنیت سازمان ملل متحد، قطعنامه 242 را صادر کرد که در آن بر پایان یافتن وضعیت جنگی، احترام به حاکمیت و یکپارچگی و استقلال سیاسی همه کشورهای منطقه و به رسمیت شناختن آنها، حق ملت ها برای زندگی در صلح در چارچوب مرزهای امن و به رسمیت شناخته شدن بدون تهدید یا توسل به زور، تاکید شده بود. (5) فلسطینی‌ها از همین قطعنامه و قطعنامه‌های مشابهی که سازمان ملل متحد صادر کرده است برای تاکید بر حق حاکمیت خود بر منطقه الأغوار استفاده می‌کنند.
یکی دیگر از استنادهای فلسطینی‌ها برای اثبات حاکمیت خود بر منطقه الأغوار، توافقنامه‌های امضا شده با رژیم صهیونیستی است. بر اساس «توافقنامه نخست اسلو» که 13 سپتامبر 1993بین اسحاق رابین، نخست وزیر وقت رژیم‌ صهیونیستی و یاسر عرفات، رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین با میانجیگری بیل کلینتون، رئیس جمهور وقت آمریکا امضا شد، دو طرف درباره «اعلامیه اصول تشکیل دولت انتقالی خودگردان» در سرزمین‌های اشغالی فلسطین به توافق رسیدند. انتقال مسئولیت‌ها به تشکیلات خودگردان فلسطینی در نوار غزه و اریحا (مرکز استان اریحا و بزرگترین شهر منطقه الأغوار) یکی از بندهای مهم این توافقنامه بود. بر اساس جزئیات «توافقنامه غزه-اریحا» که در 4 مه 1994 بین رژیم صهیونیستی و سازمان آزادیبخش فلسطین در قاهره به امضای نهایی رسید نیروهای رژیم صهیونیستی می‌بایست ظرف مدت سه هفته از زمان امضای این توافقنامه از مناطق غزه و اریحا خارج می‌شدند و مسئولیت‌های خود را به فلسطینی‌ها تحویل می‌دادند. توافقنامه غزه-اریحا در واقع، نخستین گام اجرای توافقنامه اصول تشکیل دولت انتقالی خودگردان بود.(6)
همچنین بر اساس «توافقنامه دوم اسلو» که در تاریخ 28 سپتامبر 1995 بین تشکیلات خودگردان فلسطینی و رژیم صهیونیستی امضا شد، نیروهای صهیونیستی می بایست طی چند مرحله از کرانه باختری رود اردن خارج می شدند. در این توافقنامه، کرانه باختری به سه منطقه «الف»، «ب» و «ج» تقسیم شد که منطقه «الف» از نظر امنیتی و اداری در کنترل کامل تشکیلات خودگردان قرار می‌گرفت. در منطقه «ب» نیز مسئولیت‌های اداری به تشکیلات خودگردان منتقل می‌شد ولی مسئولیت های امنیتی به عهده رژیم صهیونیستی باقی می‌ماند. منطقه «ج» نیز در کنترل کامل اداری و امنیتی رژیم‌ صهیونیستی باقی می‌ماند. اکثر ساکنان منطقه الأغوار، جزو مناطق «الف» و «ب» قرار می‌گرفتند مناطقی که فقط 8.4 درصد از کل مساحت این منطقه را تشکیل می دادند. اما بقیه منطقه الأغوار، جزو منطقه «ج» بود که جمعیت فلسطینی اندکی را در خود جای می داد. منطقه «ج» در کنترل کامل رژیم صهیونیستی قرار گرفت و فلسطینی‌ها بدون اجازه مقامات صهیونیستی، حق ساخت و ساز و استفاده از آن را نداشتند. زمین‌های کشاورزی و حاصلخیز و غنی از منابع آبی که منبع اصلی درآمد ساکنان روستاهای الأغوار محسوب می شد جزو مناطق «ج» محسوب می شد. بر اساس توافقنامه دوم اسلو قرار بود خروج نیروهای نظامی رژیم صهیونیستی از مناطق «ج» و انتقال مسئولیت های امنیت داخلی به پلیس فلسطینی در مناطق «ب» و «ج» در سه مرحله صورت گیرد و هر مرحله، ظرف حداکثر 6 ماه تکمیل شود که به این ترتیب، مسئولیت های اداری و امنیتی کل مناطق فلسطینی باید ظرف 18 ماه به تشکیلات خودگردان واگذار می شد. اما رژیم صهیونیستی به تعهدات خود در این توافقنامه عمل نکرد و فقط کنترل بخش کوچکی از اراضی مناطق «ب» و «ج» به فلسطینی‌ها واگذار شد. به گونه‌ای که 60 درصد کل کرانه باختری در اختیار کامل اداری و امنیتی رژیم صهیونیستی باقی ماند.(7) با این حال، فلسطینی‌ها توافقنامه های اول و دوم اسلو را مدرکی برای تعلق داشتن منطقه الأغوار به فلسطینی‌ها و لزوم بازگرداندن آن به فلسطینی‌ها تلقی می‌کنند.
 علاوه بر این، فلسطینی‌ها با استناد به بند 23 «توافقنامه لاهه» (مصوب سال 1907) و بند 53 «توافقنامه چهارم ژنو» (مصوب سال 1949) اقدامات رژیم صهیونیستی در منطقه الأغوار و محروم کردن فلسطینی‌های ساکن این منطقه از حقوق خود را غیرقانونی می‌دانند زیرا در در این توافقنامه‌ها تاکید شده است «نیروهای اشغالگر، حق تخریب منازل و دارایی های ساکنان مناطق اشغال شده را ندارند مگر آن که ضرورت‌های فوری نظامی، چنین اقدامی را ایجاب کند و در غیر این صورت، تخریب منازل و دارایی‌های ساکنان مناطق اشغال شده، نقض توافقنامه ها و جرمی در سطح جنایت جنگی محسوب می‌‌شود». فلسطینی‌ها همچنین برای محکوم کردن اقدامات صهیونیست‌ها در منطقه الأغوار به «اعلامیه جهانی حقوق بشر» مجمع عمومی سازمان ملل متحد (مصوب سال 1948) اشاره می‌کنند که در بند 7 آن تاکید شده است «هیچ کس تحت هیچ شرایطی نباید به شکل ظالمانه از دارایی هایش محروم شود.»(8)
 مقامات تشکیلات خودگردان فلسطینی که عملا ابزاری برای احقاق حقوق فلسطینی‌ها در منطقه الأغوار و بیرون راندن صهیونیست‌ها از این منطقه در اختیار ندارند در اظهار نظرهای سیاسی و رسانه‌ای خود بر حقوق فلسطینی‌ها در منطقه الأغوار تاکید می‌کنند. محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی اخیرا با رد ادعای صهیونیست‌ها در خصوص ضرورت سیطره رژیم صهیونیستی بر منطقه الأغوار برای حفظ امنیت این رژیم گفته است که صرفا به علت منافع اقتصادی و نه ملاحظات امنیتی به دنبال ادامه سیطره خود بر منطقه الأغوار است. عباس بر تعلق داشتن منطقه الأغوار به فلسطینی‌ها تاکید کرد و گفت «رودخانه اردن مرز کشور ما است و ما هیچ گاه در این زمینه امتیاز نخواهیم داد.... منطقه الأغوار، اهمیتی ویژه از نظر صنعتی و کشاورزی و گردشگری برای تشکیلات خودگردان فلسطینی دارد به طوری که 37 کیلومتر ساحل بحرالمیت در این منطقه واقع است و ما جدا شدن حتی نیم متر از این سواحل را نیز نخواهیم پذیرفت. این مرز ما است و می خواهیم در آنجا تأسیسات گردشگری ایجاد کنیم، زمین و دریا مال ما است ولی اسراییل نه به علل امنیتی بلکه به علت منافع اقتصادی از دسترسی ما به این منطقه جلوگیری می کند.» عباس معتقد است اسراییلی‌ها می‌گویند نگرانند که ایران از طریق مرزهای ما نفوذ کند ولی این بهانه‌ای بی‌ارزش است تا ارتش اسراییل در این منطقه باقی بماند.(9)
 سلام فیاض، نخست وزیر تشکیلات خودگردان در کرانه باختری رود اردن نیز منطقه الأغوار را بخش جدا نشدنی کرانه باختری رود اردن و متعلق به فلسطینی‌ها می‌داند. «منطقه الأغوار نیز مانند نوار غزه و شرق بیت المقدس، جزئی از کشور مستقل فلسطین خواهد بود و تشکیل چنین کشوری بدون منطقه الأغوار امکان پذیر نخواهد شد.» وی با اشاره به سیاست اخراج فلسطینی‌ها از منطقه الأغوار گفته است که هیچ یک از تحرکات اسراییلی ها سبب خروج فلسطینی‌ها از منطقه الأغوار نخواهد شد.(10)
 
ت) اهمیت منطقه الأغوار برای صهیونیست‌ها
 صهیونیست‌ها برای توجیه اشغال منطقه الأغوار، بیشتر بر اهمیت آن از نظر امنیتی تاکید می‌کنند ولی در این خصوص نباید نقش سیاست‌های توسعه طلبانه و اهمیت اقتصادی الأغوار را نیز از نظر دور داشت. مقامات رژیم صهیونیستی همواره منطقه فلسطینی الأغوار را مرزهای امنیتی رژیم دانسته‌اند که در هیچ سازش سیاسی آینده با فلسطینی‌ها از آن چشم پوشی نخواهند کرد. صهیونیست‌ها در توجیه طرح‌های شهرک سازی خود در این منطقه اعلام کرده اند این طرح‌ها در خدمت اهداف امنیتی راهبردی است و به این ترتیب، تلاش کرده اند اقدامات توسعه طلبانه و غیرقانونی شهرک سازی را توجیه کنند که موجب سیطره رژیم صهیونیستی بر سرزمین‌های فلسطینی‌ها و مهاجرت دادن ساکنان اصلی این سرزمین‌ها می‌شود. در این رابطه بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر کنونی رژیم صهیونیستی در 3 ژوئن 2005 اعلام کرد: «اسراییل حاضر نیست منطقه الأغوار و به طور کلی منطقه حدفاصل شرقی را تخلیه کند و تحویل فلسطینی‌ها دهد. منطقه الأغوار در چارچوب هیچ گونه عملیات عقب نشینی اسراییل قرار نخواهد گرفت. الأغوار برای همیشه تحت سیطره اسراییل خواهد بود؛ این منطقه سپر دفاعی مرزهای شرقی اسراییل است و ما به مرزهای سال 1967 باز نخواهیم گشت.»(11)
 «دفتر امور عمومی قدس» در سال 2010، پژوهشی را با عنوان «نیازهای امنیتی اسراییل برای برپایی صلح قابل دوام» منتشر کرد که شماری از سیاستمداران رژیم صهیونیستی از جمله موشه یعالون، معاون نخست وزیر و وزیر امور راهبردی، اوزی دایان ژنرال سابق ارتش و عضو حزب لیکود، دوری گولد مشاور سیاسی سابق نتانیاهو، آهارون زئیفی رئیس سابق اطلاعات نظامی، اودی دیکل رئیس هیأت مذاکره کننده رژیم صهیونیستی با فلسطینی‌ها در دولت سابق، یعقوب امیدرور مدیر بخش ارزیابی و پژوهش در دستگاه اطلاعات نظامی رژیم صهیونیستی و دان دیکر نویسنده صهیونیستی آن را تهیه کرده بودند. محتوای این پژوهش نشان می‌دهد رژیم صهیونیستی قصد ندارد منطقه حدفاصل شرقی در کرانه باختری رود اردن را به علت اهمیت راهبردی این منطقه و اینکه آن را مانع امنیتی در جبهه شرقی خود می‌داند، تخلیه کند. در این پژوهش بر حق رژیم صهیونیستی برای حفظ سیطره خود بر این بخش از کرانه باختری به علت نیازهای امنیتی تاکید شده است.
مهم‌ترین بندهای این پژوهش که به منطقه الأغوار مربوط می‌شود از این قرار است(12):
 1- زمانی که اسحاق رابین، نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی، توافقنامه اسلو را با فلسطینی‌ها امضا کرد چیزی شبیه به طرح آلون را برای کرانه باختری رود اردن مد نظر داشت که پس از جنگ   شش روزه بین اسراییل و کشورهای عربی تهیه شد. در این طرح درخواست شده است رژیم‌ صهیونیستی حاکمیت خود را بر برخی مناطق کرانه باختری حفظ کند و مرزهایی امنیتی برای رژیم صهیونیستی ترسیم شد که از منطقه الأغوار تا بلندی‌های شرقی کرانه باختری امتداد می‌یافت و بر حاکمیت رژیم صهیونیستی بر قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی تاکید داشت. از نظر ایگال آلون، مفهوم دفاع از مرز به این معنا است که رژیم صهیونیستی حق و وظیفه دارد مرزهایی ایجاد کند که نیازهای امنیتی اساسی شهروندانش را تامین نماید. به این ترتیب، رژیم صهیونیستی باید برخی مناطق شرق خط آتش بس سال 1948 به ویژه منطقه الأغوار را که جمعیت اندکی دارد به عنوان بخشی از هرگونه توافق صلح با فلسطینی‌ها در سیطره خود نگه دارد. اسحاق رابین در سال 1993 تاکید کرد «مرزهای امنیتی اسراییل در منطقه الأغوار خواهد بود».
2- رژیم صهیونیستی با حضور خود در طول مرزهای شرقی کرانه باختری از جمله منطقه الأغوار و سواحل بحرالمیت توانسته است جلوی قاچاق سلاح و نفوذ نیروهای دشمن را بگیرد. در واقع یکی از مهم‌ترین پیش شرط‌های موفقیت طرح مبارزه با تروریسم، ایجاد منطقه حدفاصل با هدف قطع مسیر پشتیبانی نیروهای دشمن است.
 3- ایجاد مرزهای امنیتی برای رژیم صهیونیستی می‌تواند تهدیدهای متعددی را خنثی کند که نخستین آن، شلیک موشک‌ها است. امروزه، جنبش حماس، موشک‌هایی با برد بیش از 50 کیلومتر در اختیار دارد و اگر این موشک ها از کوه‌های کرانه باختری شلیک شوند می توانند مناطق مرکزی رژیم صهیونیستی را که بیش از 70 درصد جمعیت رژیم صهیونیستی را در خود جای داده است هدف قرار دهد. به این علت، سیطره راهبردی رژیم صهیونیستی بر منطقه الأغوار اهمیت پیدا می‌کند. اگر رژیم صهیونیستی چنین کاری انجام ندهد مرزهایش با اردن به اوضاع مرز بین نوار غزه و مصر شبیه خواهد شد که شاهد قاچاق سلاح و تروریست‌ها و شکل‌های دیگر حمایت از حماس است.
 4- منطقه الأغوار از سال 1967 به علت ویژگی‌های جغرافیایی منحصر به فرد به عنوان مهمترین بخش مرزهای امنیتی رژیم صهیونیستی مدنظر بوده است. عرض رژیم صهیونیستی و کرانه باختری رود اردن در مجموع از رود اردن تا دریای مدیترانه به 40 مایل می رسد اما عرض منطقه الأغوار به تنهایی بین 6 تا 9 مایل است. منطقه الأغوار حدود 1300 متر پایین‌تر از سطح دریا و در کنار ارتفاعات شرقی کرانه باختری قرار دارد که بلندترین نقطه آن 3318 متر بالاتر از سطح دریا است. رژیم صهیونیستی همه ایستگاه‌های راداری هشدار سریع خود به سمت شرق را در این ارتفاعات نصب کرده است و به این ترتیب، الأغوار که جمعیت فلسطینی‌اندکی دارد به مانعی طبیعی با ارتفاع بین 3000 تا 4600 متر در برابر هرگونه حمله ای از سمت شرق تبدیل شده است. بنابراین، منطقه الأغوار، خط مقدم دفاع از رژیم صهیونیستی در شرق محسوب می‌شود. به علت اهمیت راهبردی الأغوار برای دفاع از رژیم صهیونیستی، ارتش رژیم در دهه‌های اخیر نیروها و تجهیزات نظامی زیادی به منظور مقابله با هر تهدیدی از سوی شرق در این منطقه مستقر کرده است. بنابراین عجیب نبود که اسحاق رابین در آخرین سخنرانی خود در کنست در اکتبر سال 1995 تاکید کرد رژیم صهیونیستی در هرگونه توافق صلحی باید منطقه الأغوار را برای خود حفظ کند.
علاوه بر اهمیتی که صهیونیست‌ها از نظر امنیتی برای منطقه الأغوار قائل هستند، این منطقه از نظر سیاسی و اقتصادی نیز برای آنان مهم است به گونه‌ای که رهبران فلسطینی از جمله محمود عباس، ‌تاکید مقامات رژیم صهیونیستی بر اهمیت امنیتی منطقه الأغوار را صرفا بهانه‌ای برای بهره برداری اقتصادی از منابع طبیعی و شرایط اقلیمی این منطقه می دانند.(13) الأغوار به علت شرایط اقلیمی و موقعیت جغرافیایی از جمله قرارداشتن در سواحل رود اردن و بحرالمیت، اهمیت ویژه‌ای از نظر صنعتی و کشاورزی و گردشگری دارد و بسیاری از شهرک‌ها و مجتمع‌های صنعتی و کشاورزی رژیم صهیونیستی در این منطقه احداث شده‌اند. احداث این شهرک‌ها و مجتمع‌ها همچنین موجب سیطره رژیم صهیونیستی بر مهمترین منابع آب فلسطینی‌ها در کرانه باختری شده است در حالی که فلسطینی‌های این منطقه با مشکل کمبود منابع آب مواجه هستند.
صهیونیست‌ها همچنین با سیطره بر منطقه حدفاصل شرقی،‌ عملا حقوق فلسطینی‌ها را برای بهره‌برداری از بحرالمیت در زمینه‌های تجاری، سرمایه گذاری و رفاهی غصب کرده‌اند هرچند در توافقنامه‌های اسلو درباره این حقوق توافق شده بود. موفقیت رژیم صهیونیستی در تبدیل کردن سرزمین‌های موسوم به منطقه «ج» به زمین‌های دولتی،‌ حقوق فلسطینی‌ها در بحرالمیت را در هرگونه مذاکره‌ای در آینده از بین خواهد برد.
از نظر سیاسی نیز صهیونیست‌ها با سیطره بر منطقه الأغوار از جمله منطقه حدفاصل شرقی که در ساحل بحرالمیت واقع شده است و همچنین پیشروی شهرک‌سازی در شرق قدس و احداث دیوار حائل تلاش می‌کنند ارتباط جغرافیایی شمال و جنوب کرانه باختری را قطع کنند و به این ترتیب مانع پیوستگی جغرافیایی کشوری فلسطینی شوند که ممکن است در آینده تشکیل شود. در این صورت، ارتباط بین شمال و جنوب کرانه باختری صرفا از طریق تونل‌های زیرزمینی که رژیم صهیونیستی آن‌را کنترل می‌کند فراهم خواهد شد و امکان تشکیل کشوری فلسطینی که برخوردار از حاکمیت و پیوستگی جغرافیایی باشد از بین خواهد رفت. تقسیم کردن مناطق فلسطینی به بخش‌های پراکنده و جدا از هم،‌ سیاستی است که مقامات رژیم صهیونیستی از زمان اشغال سرزمین‌های فلسطینی در سال 1967 همواره دنبال کرده‌اند.(14)
 
ث) شیوه‌های صهیونیست‌ها برای سیطره بر منطقه الأغوار
 اشغالگران صهیونیست از سال 1967، برای سیطره بر منطقه الأغوار با هدف تخریب این منطقه و جلوگیری از افزایش جمعیت فلسطینی و توسعه اقتصادی آن، تلاش نموده و همه منابع و امکانات موجود در این منطقه را به نفع شهرک نشینان مصادره کرده‌اند. تلاش شده است منطقه الأغوار از جمعیت فلسطینی خالی شود و باقی مانده کشاورزان فلسطینی نیز به کارگران روزمزد ارزان قیمت در کشتزارها و کارخانه‌های احداث شده در شهرک‌ها تبدیل شوند تا زمین‌هایشان را رها کنند و مصادره این زمین‌ها و سیطره بر آن برای اشغالگران آسان شود. اکثر دولت‌های رژیم صهیونیستی برای زیر فشار قرار دادن کشاورزان فلسطینی ساکن منطقه الأغوار، اقدام به شهرک سازی برای صهیونیست‌ها و تصاحب منابع اقتصادی موجود در این منطقه از جمله زمین‌های کشاورزی و منابع آب کرده اند.
مهمترین شیوه‌های صهیونیست‌ها برای سیطره بر منطقه الأغوار را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:
 1- جداکردن منطقه الأغوار از سایر استان‌های کرانه باختری. پیشینه این طرح به سال 1967 باز می‌گردد اما سیاستی که اشغالگران در این منطقه در پیش گرفتند متفاوت با سیاست‌های آنان در دیگر مناطق اشغالی بود. ارتش رژیم صهیونیستی، این بخش از کرانه باختری را تحت قوانین ویژه‌ای قرار داد و بخش‌های وسیعی از آن را به عنوان «مناطق بسته نظامی» اعلام کرد که فلسطینی‌ها حق ورود به آن را نداشتند. مساحت زیادی از این منطقه برای احداث پایگاه‌های نظامی و شهرک‌های صهیونیست نشین تصاحب شد. تصاحب زمین‌های منطقه الأغوار بر اساس قانون موسوم به «املاک غایبین» صورت گرفت که به فرماندار نظامی رژیم صهیونیستی حق می‌داد زمین‌های متعلق به مهاجران فلسطینی را که اندکی قبل یا همزمان با جنگ سال 1967 یا پس از آن، ‌سرزمین‌های اشغالی را ترک کرده‌اند تصاحب کند. رژیم صهیونیستی در سال 1968 ثبت زمین‌های متعلق به فلسطینی‌ها را متوقف و پرونده‌های ناتمام را نیز از جریان خارج کرد و حق کامل تصرف و واگذاری این زمین‌ها را به نهادی به نام «نگهبان املاک غائبان» اعطا کرد. این نهاد نیز در اقدامی غیرقانونی، بهره‌برداری از زمین‌های تحت سیطره خود را به طرف سوم یعنی بخش خصوصی و شرکت‌های خصوصی رژیم صهیونیستی و شهرک نشینان واگذار نمود.(15)
2- شهرک‌سازی که یکی از مهمترین ابزارهای اشغالگران برای تصاحب سرزمین‌های فلسطینی‌ها از سال 1967 تاکنون بوده است. پس از جنگ 1967، «ایگال آلون» معاون وقت نخست وزیر رژیم صهیونیستی به کابینه این رژیم پیشنهاد کرد اسراییل با ساخت یک رشته شهرک‌های یهودی نشین و تصاحب زمین هایی به عرض 20 کیلومتر، ارتفاعات شرقی کرانه باختری رود اردن را تا جنوب منطقه الأغوار به اضافه صحرای کرانه باختری رود اردن که با بحرالمیت هم مرز است در کنترل خود بگیرد. این طرح به عنوان نخستین گام برای ضمیمه کردن رسمی این مناطق به رژیم صهیونیستی ارائه شد و دسترسی فلسطینی‌ها را به بحرالمیت و رود اردن (که مرز بین کرانه باختری و کشور اردن محسوب می‌شود) قطع و عملا کرانه باختری را نیز مانند نوار غزه به منطقه‌ای محاصره شده تبدیل می کرد. از ماه ژوئن سال 2002 مقامات رژیم صهیونیستی، اجرای جدی این طرح را آغاز کردند و به این ترتیب، سرزمین وسیعی از شمال کرانه باختری رود اردن تا جنوب آن که از جمله حاصلخیزترین و پرآب ترین مناطق محسوب می شد با ایجاد پست‌های بازرسی و موانع نظامی از دیگر مناطق کرانه باختری جدا شد و جاده های منتهی به این مناطق در کنترل صهیونیست‌‌‌ها درآمد.
 در سال 1978 نیز «طرح دروبلس» ارایه شد که هدف آن، سیطره بر کرانه باختری از طریق احداث شهرک‌های صهیونیست نشین در میان مجتمع‌های مسکونی فلسطینی‌ها بود به گونه ای که ساکنان فلسطینی این مناطق نتوانند پیوستگی جغرافیایی و وحدت سیاسی خود را حفظ کنند. بر اساس این طرح قرار شد سالانه بین 12 تا 15 شهرک صهیونیست نشین برای جذب 120 تا 150 هزار شهرک نشین در 5 منطقه مختلف احداث شود. دروبلس، شهرک‌های صهیونیست نشین منطقه الأغوار را خط مقدم دفاع از رژیم صهیونیستی در جبهه شرقی می‌دانست. آریل شارون نیز طرح معروف شهرک سازی خود را در سال 1982 ارایه کرد که بر شهرک سازی در بلندی‌های میانی کرانه باختری و شمال شهر قدس و در طول کمربند سبز متمرکز بود.(16)
 کابینه رژیم صهیونیستی در تاریخ 12 دسامبر 2009، طرح بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر را تصویب کرد که شامل صدور مجوز برای احداث دهها شهرک صهیونیست نشین در کرانه باختری رود اردن بود. این طرح، ساخت یا توسعه 90 شهرک را در کرانه باختری شامل می‌شد که 29 شهرک در منطقه حدفاصل شرقی قرار داشت.(17)
 3- ایجاد مناطق بسته نظامی و احداث پایگاه های نظامی برای تثبیت سیطره بر منطقه الأغوار. رژیم صهیونیستی از سال 1967 تاکنون، 133 پایگاه نظامی در منطقه حدفاصل شرقی به منظور محافظت از شهرک های صهیونیست نشین احداث کرده است. این پایگاه های نظامی امروزه 33.2 کیلومتر مربع یعنی 2 درصد کل مساحت منطقه حدفاصل شرقی را که مساحت کل آن به 1664 کیلومتر مربع می‌رسد اشغال کرده‌اند. احداث شهرک‌های صهیونیست نشین و پایگاه های نظامی، توسعه تجمع‌های مسکونی فلسطینی‌ها در منطقه حدفاصل شرقی را نیز با مشکل مواجه کرده است.(18)
 4- ایجاد پست‌های بازرسی و موانع نظامی در منطقه الأغوار که مکمل سیاست‌های نژاد پرستانه رژیم صهیونیستی برای تشدید فشار بر ساکنان فلسطینی منطقه و مجبور کردن آنان به ترک آن است. موانع نظامی و پست‌های بازرسی در ورودی های اصلی که منطقه حدفاصل شرقی را به استان‌های کرانه باختری متصل می کند و در ورودی های فرعی که تجمعات فلسطینی را در داخل منطقه حدفاصل شرقی به یکدیگر متصل می کند، ایجاد شده است. تعداد این موانع نظامی، امروزه به 35 عدد می‌رسد. مقامات اشغالگر همچنین به کسانی که کارت اقامت در منطقه الأغوار را ندارند اجازه نمی‌دهند به زمین‌های کشاورزی خود در این منطقه دسترسی داشته باشند.
بسیاری از فلسطینی‌هایی که در استان‌های مختلف کرانه باختری مانند نابلس،‌ طوباس، ‌اریحا،‌ رام‌الله، ‌بیت لحم و الخلیل ساکن هستند زمین‌های کشاورزی وسیعی در منطقه حدفاصل شرقی دارند و جلوگیری رژیم صهیونیستی از دسترسی این افراد به زمین‌های کشاورزی متعلق به آنها، ‌زیان‌های اقتصادی شدیدی به آنان وارد می کند. این سیاست همچنین موجب شده است کشاورزان فلسطینی ساکن منطقه الأغوار نتوانند از کارگران فلسطینی مقیم خارج از این منطقه برای فعالیت های کشاوزی و برداشت محصول استفاده کنند. هدف از این سیاست، زیر فشار قراردادن مالکان زمین در منطقه الأغوار برای رها کردن زمین‌ها و پرهیز از کشاورزی در این مناطق و تسهیل سیطره رژیم صهیونیستی بر این زمین‌ها است.(19)
 مقامات اشغالگر همچنین با ایجاد پست‌های بازرسی و موانع نظامی و دشوار کردن نقل و انتقال فلسطینی‌ها در داخل کرانه باختری رود اردن،‌ عرضه محصولات کشاورزی از الأغوار به کرانه باختری را با مانع مواجه می‌کنند. این مسئله موجب انباشته شدن محصولات کشاورزی فاسد شدن آنها افزایش فقر  و بیکاری در منطقه الأغوار شده است. به طور طبیعی، رسیدن از منطقه الأغوار به بازارهای کرانه باختری، به 3 ساعت زمان نیاز دارد ولی به علت وجود موانع متعدد نظامی و بازرسی رژیم صهیونیستی، ‌پیمودن این مسافت، حداقل 6 ساعت طول می‌کشد که این مسئله منجر به تلف شدن محموله‌ها می‌شود. گاهی نیز نظامیان اشغالگر، کل محموله را از پست بازرسی باز می‌گردانند. طولانی شدن زمان انتقال محصولات کشاورزی به ویژه سبزیجات از الأغوار به بازارهای کرانه باختری موجب شده است کیفیت محصولات کاملاً از بین برود و تولید سبزیجات برای کشاورزان فلسطینی مقرون به صرفه نباشد.(20)
4- جلوگیری از توسعه مناطق فلسطینی برای تشدید فشار بر فلسطینی‌ها و مجبور کردن آنان به ترک منطقه الأغوار. در این رابطه، نظامیان اشغالگر از توسعه تاسیسات زیربنایی مانند جاده‌ها و مدارس و شبکه‌های آب و برق رسانی و مراکز بهداشتی در این منطقه جلوگیری می‌کنند ولی به موازات آن،‌ همه نوع خدمات شامل تامین آب، برق، شبکه فاضلاب، احداث جاده و شبکه‌های مخابراتی به شهرک نشینان صهیونیست در این منطقه ارائه می‌شود و حتی خدماتی مانند خدمات بهداشتی و آموزشی به صورت رایگان در اختیار شهرک نشینان قرار می گیرد تا آنان تشویق به اقامت در این منطقه شوند.(21)
 5- سیطره بر منابع آب این منطقه و محروم کردن فلسطینی‌ها از آن. فلسطینی‌ها از سهم خود از آب رودخانه اردن که به 250 میلیون متر مکعب در سال می رسد محروم شده‌اند. صهیونیست‌ها از این آب برای شرب شهرک نشینان و آبیاری زمین‌های کشاورزی غصب شده فلسطینی‌ها استفاده می‌کنند. همچنین استخرهای بسیار بزرگی به موازات رود اردن به منظور ذخیره سازی آب و استفاده در فصل تابستان احداث شده است. این اقدامات، بقای بحرالمیت را تهدید می‌کند و شاهد کاهش مستمر سطح آب این دریاچه هستیم.(22)
 صهیونیست‌ها همچنین دهها حلقه چاه آب کشاورزان فلسطینی را در منطقه الأغوار تخریب یا مصادره کرده اند و به آنان اجازه حفر چاه‌های جدید را نمی‌دهند. این مسئله موجب شده است مساحت زمین‌های زیرکشت متعلق به فلسطینی‌ها در این منطقه کاهش یابد و هزاران خانواده فلسطینی از منبع درآمد خود محروم و مجبور به مهاجرت از منطقه الأغوار به دیگر مناطق کرانه باختری رود اردن شوند. صهیونیست‌ها همچنین با حفر شمار فزاینده‌ای چاه عمیق، موجب خشک شدن چاه‌ها و چشمه‌هایی شدند که کشاورزان فلسطینی از آنها برای آبیاری زمین‌هایشان استفاده می‌کردند. آنان با نصب کنتورهایی روی چاه‌های آب باقیمانده فلسطینی‌ها در الأغوار، مقدار برداشت آب از این چاه‌ها را محدود کرده‌اند.(23)
 از دیگر اقدامات صهیونیست‌ها برای سیطره بر منابع آب در منطقه الأغوار می‌توان به جلوگیری از دسترسی فلسطینی‌ها به مخازن طبیعی آب به بهانه تبدیل شدن این مناطق به مناطق نظامی یا زیستگاه‌های محافظت شده، اشاره کرد. آلوده کردن منابع آب شیرین فلسطینی‌ها از طریق روانه کردن فاضلاب شهرک‌های صهیونیست نشین به این منابع، از دیگر اقدامات صهیونیست‌ها برای زیر فشار قراردادن ساکنان فلسطینی الأغوار است. صهیونیست‌ها همچنین به فلسطینی‌ها اجازه نمی‌دهند از بحرالمیت که از مناطق گردشگری معروف در جهان و سرشار از منابع معدنی و املاح با ارزش است بهره‌برداری کنند.
 سیاست‌های صهیونیست‌ها در بخش آب موجب شده است مساحت زمین‌های زیرکشت فلسطینی‌ها در الأغوار به شدت کاهش یابد و تولید برخی محصولات مانند مرکبات، موز و خرما به علت کمبود آب، کاهش داشته باشد. این در حالی است که شهرک‌نشینان صهیونیست با سرقت منابع آب فلسطینی‌ها تولید این گونه محصولات را در منطقه الأغوار توسعه داده‌اند.(24)
 
جمع بندی و نتیجه گیری
 ویژگی‌های منحصر به فرد جغرافیایی، اقلیمی، اقتصادی و اهمیت ژئوپلتیک منطقه الأغوار سبب شده است صهیونیست‌ها به هر شیوه‌ای برای تثبیت سیطره خود بر این منطقه تلاش کنند و در هرگونه قرارداد سازش احتمالی که در آینده با فلسطینی‌ها امضا خواهندکرد سیطره خود را بر این منطقه حفظ کنند. مقابله با این سیاست تجاوزکارانه، وحدت فلسطینی‌ها و حمایت همه جانبه آنان از ساکنان کنونی الأغوار را ایجاب می‌کند. مراکز دولتی و نهادهای مردمی در سرزمین‌های فلسطینی و کشورهای عربی و اسلامی نباید ساکنان الأغوار را در اوضاع دشوار کنونی به حال خود رها کنند. لازم است طرحی راهبردی به این منظور تهیه شود و علاوه بر ارسال کمک های مالی و فنی برای کشاورزان ساکن منطقه الأغوار، حضور بخش دولتی و خصوصی فلسطینی برای سرمایه گذاری در این منطقه تقویت شود. اعمال فشار بر صهیونیست‌ها از طریق مجامع بین‌المللی به منظور جلوگیری از اجرای طرح استعمارگرانه صهیونیست‌ها در الأغوار به ویژه توسعه شهرک‌های صهیونیست نشین در این منطقه و دیگر مناطق کرانه باختری رود اردن از دیگر تدابیری است که می‌تواند به مقاومت کشاورزان فلسطینی در منطقه الأغوار کمک کند.
علاوه بر این، وظیفه رسانه‌های فلسطینی و عربی و اسلامی است که با معرفی مناسب منطقه الأغوار به جهانیان، آن را از شکل منطقه‌ای ناشناخته -که به علت اندک بودن خبرهای مربوط به آن، در حاشیه قرار گرفته است- خارج و اهمیت آن را برای آینده فلسطینی‌ها برجسته سازند.
آنچه بدیهی به نظر می‌رسد این است که ادامه بی‌توجهی نهادهای رسمی و غیررسمی فلسطینی و عربی و اسلامی به سرنوشت منطقه الأغوار، پیشبرد طرح صهیونیست‌ها را برای بلعیدن کامل این سرزمین ارزشمند تسهیل خواهد کرد، ‌سرزمینی که وجود آن به علت داشتن منابع آب و هم مرز بودن با اردن برای تشکیل کشور فلسطین، ضروری است.

پی‌نوشت‌ها:
 1-
www.arij.org/publications/Final Report.pdf‏
 2- http://sanabdw.maktoobblog.com/1619245/
 3- http://www.diwanalarab.com/spip.php?article257
4-
http://www.poica.org/editor/case_studies/view.php?recordID=1182
 5- http://sanabdw.maktoobblog.com/1619245/
 6- www.arij.org/publications/Final Report.pdf‏
 7- www.poica.org/editor/case_studies/view.php?recordID=2857
 8- Ibid
9-
www.iribnews.ir/newstext.aspx?id=1552893
 10- http://digital.ahram.org.eg/articles.aspx?Serial=74962&eid=234
 11- www.arij.org/publications/Final Report.pdf‏
 12- http://sanabdw.maktoobblog.com/1619245/
 13- www.poica.org/editor/case_studies/view.php?recordID=1182
 14- www.arij.org/publications/Final Report.pdf‏
 15- Ibid
 16- Ibid
 17- Ibid
 18- Ibid
 19- Ibid
 20-
www.poica.org/editor/case_studies/view.php?recordID=1182
 21- www.ahewar.org/debat/show.art.asp?aid=109003
 22- Ibid
 23- Ibid
 24- Ibid

نویسنده: اکبر زارع زاده
منبع: موسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی- علمی ندا

تمام:حُر14
 

 


| شناسه مطلب: 153708