چرا کوزوو آری ولی فلسطین نه؟
"جان ویت بکار" John V. Whitbeck حقوقدان آمریکایی در مقاله ای که نسخه ای از آن در اختیار خبرگزاری قدس (قدسنا) قرار گرفت، با در نظر گرفتن طرح موسوم به تشکیل دو دولت فلسطینی و اسراییلی در سرزمین فلسطین که این روزها دولتمردان کاخ سفید به اجبار و نه از سر خیرخواهی سعی در تبلیغ آن دارند، به دوگانگی رفتارهای غرب حتی در تحقق همین وعده مطلوب نظر خود پرداخت و نوشت:
درحالی که صربها همچنان تاکید می کنند هرگز استقلال کوزوو را به رسمیت نخواهند شناخت، دیوان بین المللی دادگستری در 22 جولای سال جاری میلادی (2010) از اعلام استقلال کوزوو حمایت حقوقی کرد و با اکثریت آرا به ویژه با حمایت آمریکا و دولتمردان اتحادیه اروپا اعلام نمود استقلال این کشور مطابق با قوانین بینالمللی است.
انتشار خبر به رسمیت شناخته شدن استقلال کوزوو از نظر حقوقی توسط دادگاه لاهه باعث خوشحالی اقلیت آلبانی تبار کوزوو شده است ولی آیا ممکن است مردم فلسطین نیز دلیلی برای جشن و نیز افزایش امید در این زمینه داشته باشند؟
کوزوو که به صورت یکجانبه استقلال خود را اعلام کرده بود حمایت آمریکا و بیشتر کشورهای اتحادیه اروپا را برای به رسمیت شناختن این اعلام استقلال و برقراری روابط دیپلماتیک داشت ولی مردم کرانه باختری و نوار غزه که به دنبال آزادی هستند و بیش از 40 سال برای تحقق این هدف تلاش می کنند به خاطر این اقدام حتی مجازات می شوند و مورد محاصره و تحریم قرار می گیرند.
بی صبری آمریکا و اتحادیه اروپا در مقابل دوپاره کردن عضوی از اعضای سازمان ملل تنها به این دلیل که 90 درصد مردم آن طرفدار استقلال و جدایی بوده اند، با شکیبایی بیش از حد این قدرتها در برابر اشغال 43 ساله نوار غزه و کرانه باختری قابل مقایسه نیست. تک تک شهروندان کرانه باختری و نوار غزه به دنبال آزادی هستند و در تمام نیم قرن گذشته هم، همین خواسته را داشته اند اما بهخاطر همین خواسته مجازات، تحریم، محاصره، تحقیر و حتی کشته شدهاند.
در چشمهای آمریکا و اتحادیه اروپا، اعلام استقلال کوزوو از صربستان باید بهرسمیت شناخته میشد حتی اگر صربستان با آن موافق نبود. اما این نظر خلاف نظر آنها درقبال اعلام استقلال فلسطین از اشغال اسرائیل در 15 نوامبر 1988 است. در آن زمان وقتی بیش از 100 کشور دنیا کشور جدید فلسطین را بهرسمیت شناختند، آمریکا و اتحادیه اروپا، از این کار خودداری کردند.
برای آمریکا و اتحادیه اروپا، هرگونه استقلال فلسطین برای اینکه به رسمیت شناخته شود یا به لحاظ حقوقی موثر باشد هنوز موضوعی است که باید مورد مذاکره قرار گیرد که البته پایه و چارچوب این مذاکره هم بدون توازن است. یک طرف این مذاکره یک قدرت اشغالگر است و طرف دیگر مردم تحت اشغال و می بایست قدرت اشغالگر با این استقلال موافقت کند.
اما آلبانی تبارهای کوزوو که تحت حمایت ناتو و اداره سازمان ملل 9 سال خودمختاری را تجربه کردند دیگر نتوانستند صبر کنند ولی فلسطینیهایی که بیش از 40 سال اشغال و سرکوب را تجربه کردهاند باید باز هم صبر کنند.
اکنون که کنفرانس صلح هم بهجایی نرسیده است، اگر رهبری فلسطین واقعا باور دارد که راهحل 2 کشور قابل اجراست،حالا بهترین زمان برای تأکید بر حقانیت موجودیت فلسطین است. آلبانیتبارهای کوزوو وعده دادهاند که از اقلیت صرب این منطقه حفاظت و حمایت کنند. رهبری فلسطین هم میتواند وعده بدهد که از اسرائیلیهایی که به صورت غیرقانونی در خاک فلسطین هستند حمایت کند.
رهبری فلسطین باید شفاف سازی کند که ایالات متحده و بیشتر کشورهای اتحادیه اروپا که کشور آلبانی های دوم را در قلمرو حاکمیت دولت عضو سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته اند و همچنین از سایر کشورها خواسته اند به همین ترتیب انجام دهند در حال حاضر کشور مستقل فلسطینی را در بخش کوچکی از میهن اشغال شده فلسطین به رسمیت نخواهند شناخت و در ازای آن تشکیلات خودگردان را منحل می کند .
اکنون زمان آن رسیده است که رهبری فلسطین بهصورتی سازنده وارد عمل شود و جامعه جهانی را حیرت زده کند. اگر اکنون نه پس کی؟
تمام/سش/24
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس