بمبــــاران همدان در روز قدس سال 61 ورویدادهای دیگر در این روز،اما تکلیف ملت ها در آستان روز قدس...

به گزارش خبرگزاری قدس (قدسنا) در بیست و پنجم تیرماه سال 1361 نماز جمعه تهران پس از قرائت پیام حضرت امام خمینی (ره) به امامت آیت الله محمد یزدی برگزار شد.
همچنین در این روز جنگنده های رژیم صدام چند بار شهر همدان را بمباران کردند، یک موشک به جزیره خارک زدند و یک هواپیمای اف 4 نیز در ایلام سقوط کرد.
روز قدس سال 61 در حالی برگزار شد که ملت ایران داغدار شهادت عالم ربانی سومین شهید محراب آیت الله صدوقی از یاران حضرت امام خمینی (ره)، نماینده امام و امام جمعه یزد بودند.
متن پیام حضرت امام خمینی (ره) به مناسبت روز قدس این سال بدین شرح می باشد:
بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و اناالیه راجعون
در سالروز قدس سال 1361 غم انگیزترین و دردناکترین روزها را می گذرانیم و اسفناکترین و مصیبت بارترین ایام را پشت سر می گذاریم، نه فقط غم و درد برای شهدای بی پناه و بیگناه لبنان مظلوم و نه فقط اسف و مصیبت از حمله دامنه دار اسرائیل جانی با بمب های خوشه ای و آتش زا به ساکنین عرب و مسلمانان بیروت که موجب شهادت و آسیب هزاران پیر و جوان و زن و مرد و کودک بیگناه بی پناه شده است و نه برای نقشه های شوم آمریکای ابرجنایتکار و نه برای هدم اساس اسلام در ایران و سایر کشورها و نه برای کمک های مادی و معنوی مصر و اردن و دیگر همقطارانشان به دو جنایتکار افسار گسیخته « بگین » و « صدام » ، که اینان خوی درندگی و جنایتکاری دارند و زندگی و حیات مادی آنان بستگی به تجاوز به حقوق ملت ها و مستضعفان جهان دارد و تحت ستم قراردادن و سرکوبی ملت های مظلوم از افتخارات آنان است و نه برای تجاوز بیرحمانه صدام عفلقی و حزب بعث عراق به کشور اسلامی ایران و کشتار هزاران کودک، پیرزن و پیرمرد و به ویرانه بدل کردن شهرهای آباد و سرسبز عرب نشین و فارس نشین ایران، که این حزب مشرک نمی تواند اسلام را تحمل کند و برنامه آن براندازی اسلام و هواداران آن است، مصیبت و تاسف و غم و درد برای ابتلاء مسلمانان به این حکومت های خود فروخته و دلباخته به ابرقدرت آمریکا و چشم بسته به فرمان دشمنان اسلام و مسلمانان است. اینان برای مخالفت با جمهوری اسلامی و کمک های نظامی و تسلیحاتی و مادی و معنوی به صدام که اسلام را دشمن خود می داند عذرهائی می تراشیدند و مسأله فارس و عرب را برخلاف دستورات اسلام و قرآن مجید پیش می آوردند و در بوق های تبلیغاتی و مطبوعات در خدمت ابرقدرت ها پشتیبانی اسرائیل از ایران را با دروغ شاخدار بهانه می کردند.
امروز که اسرائیل به یک کشور مسلمان عربی حمله نموده و مسلمانان را به خاک و خون می کشد، چه عذری در خفقان مرگبار خود دارند؟ چه عذری در پیشگاه خدای قهار و ملت های اسلامی در کمک به اسرائیل و ارباب جنایتکارش دارند؟ چه عذری در تعقیب پیشنهاد ذلت بار « کمپ دیوید » و « طرح فهد » دارند؟ چه عذری در سازش با این جانیان با لذات و خونخواران حرفه ای دارند؟ آیا آمریکا با آمریکای سابق که ما را به دروغ متهم به سازش با آن می کردند فرق کرده است؟ و یا اسرائیل با اسرائیلی که به بهانه دروغین دادن اسلحه به جمهوری اسلامی به کمک صدام شتافتند و به دشمنی با ما برای نجات حزب بعث عفلقی یقه پاره می کردند، تفاوت کرده است؟
بارالها! مسلمانان منطقه گرفتار یک چنین حکمفرمایانی هستند چنانچه مولای آنان علی ابن ابیطالب گرفتار منافقانی ظاهرالصلاح بود و به دست آنان در مثل این ایام به لقاءتو شتافت و از گرفتاری ها نجات پیدا کرد.
بارالها! امروز اسلام گرفتار منافقانی جنایتکارتر از نهروانی هاست که با نام اسلام آن را می کوبند و با دشمنان اسلام به اسم اسلام و در حقیقت برای چپاول اموال ملت های مظلوم و محروم و دربند کشیدن آزادگان ملت ها سازش می کنند.
خداوندا! این دولتمردان نادان بار ذلت اسرائیل را به دوش می کشند که چند روزی بر ملت های مسلمان حکومت کنند.
خداوندا! این حکومت های نادان با داشتن همه امکانات برای پیروزی بر ابرقدرت ها، به جنایات آمریکا و اسرائیل صحه می گذارند و برای تحکیم پایه های کفر شب و روز خود را نمی فهمند.
بارالها! این خلق مسلمان و مظلوم را از چنگال آنان نجات ده. اما اکنون چه باید کرد؟ آیا راهپیمائی و فریادها و بیقراری ها از دست دشمنان اسلام و مستضعفان جهان کافی است؟ یا آنکه این وسیله است، نه هدف. گرچه دولت منطقه و عمال استعمارگران و ستم پیشگان همین فریادها را نیز تحمل نمی کنند و مطمئن باشید که فریادها را در حلقوم ستم زدگان و محرومان خفه می کنند. هم آنان که از هم اکنون از فریاد مظلومانی که در هر سال یک مرتبه در حول کعبه آمال خود می گردند و ناله و فغان می کنند و در مجمعی که اساسش بر امور سیاسی بنیان گذاشته شده به مخالفت برمی خیزند، خروش و پرخاش مسلمانان برای رهائی قدس، به هر وسیله ای که باشد خفه خواهند کرد.
اسلام عزیز و پیامبر عظیم الشأنش و شهید محرابش که در شب مبارک قدر برای محرومین به خاک و خون کشیده شد، این شکوه را به کجا سردهند که سلطه گران در بلاد اسلامی می گویند درد و رنج بکشید و ناله نکنید، در زیر شکنجه های امریکا و اسرائیل پلید و دیگر قدرتمندان خرد شوید و دم در نیاورید. دردها زیاد است لکن چاره چیست؟ ملت ایران به پیروی از قرآن کریم و اسلام بزرگ راه چاره را یافت و رژیم آمریکائی پهلوی را پس از فریادها و اعتصاب ها با مشت و دندان در مقابل تانک ها و مسلسل ها از پای درآورد و صدام جنایتکار و حزب مشرک او را با ایمان و قیام لله از پای درآورد و صدام بلند پرواز را که لاف سرداری قادسیه می زد به دریوزگی و ذلت کشاند و تمام توطئه ها را با هدایت الهی در نطفه خفه کرد و اکنون نیز از پای نمی نشیند تا آنچه از روز اول به عنوان غرامت و برای تأدیب مجرم خواست جامه عمل پوشد و تصمیمات شورای امنیت و سازمان های بی ارزش را جز ورق پاره هائی در خدمت وتوکنندگان نمی داند.
آنان با همه عربده ها و تبلیغات بی پایه سر تعظیم به پیش صهیونیزم ها فرو آورده و برای تحکیم پایه های حکومت آنان و وابستگانشان چون صدام در آستانه مرگ ننگین به تشکیل جلسه و صدور قطعنامه پرداخته اند و گمان کرده اند دولت متکی به خدا و ملت عظیم ایران بیدی است که از این بادها بلرزد. ملتی که اکنون طعم شیرین شهادت را چشیده است و پیرو مولای خود امیرالمؤمنین و اولاد عظیم القدر او که شهادت را فوز عظیم می دانسته و در محراب شهادت و میدان نبرد ندای « فزت و رب الکعبه » را سر می دادند از سازمان های نوکر ابرقدرت ها نمی هراسد. ملتی که ابرقدرت آمریکا را از کشور بقیه الله اروحنالمقدمه الفدا، با ذلت و خواری راند و نفت و خزاین خود را از حلقوم آن بیرون کشید، از طبل های توخالی سازمان های ساخته آن نمی ترسد و این ملت و دولت پیرو آن، همانگونه که کراراً اعلام نموده اند، خواست های مشروع خود را از صدام و حزب عفلقی می گیرند و برای احقاق حق مشروع خود به هر اقدامی دست می زنند « بلغ ما بلغ » .
و اما تکلیف ملت ها در آستان روز قدس و آستان سالروز شهادت بزرگ انسان تاریخ بشریت آن است در اجتماعات و راهپیمائی های خود از دولت های خویش به طور جدی بخواهند که با قدرت نظامی سلاح و نفت در مقابل آمریکا و اسرائیل به مقابله برخیزند و اگر گوش نکردند و اسرائیل جنایتکار را که تمام منطقه حتی حرمین شریفین را تهدید می کند و هم اکنون عمق خواسته های او واضح شده است را تأیید کردند، با فشار و اعتصابات و تهدید آنان را مجبور به عمل کنند. در حالی که اسلام و اماکن مقدسه آن مورد تهدید به تجاوز قرار گرفته هیچ فرد مسلمانی نمی تواند در مقابل آن بی تفاوت باشد و آنچه در این موقع که اسرائیل تجاوز گسترده به بلاد مسلمین نموده و مسلمانان بیگناه و بی پناه را به خاک و خون کشیده است دولت های منطقه انجام می دهند جز یک کلام بی محتوا و سازشکارانه نیست و مصیبت بارتر آنکه از دست اسرائیل به آمریکا جنایتکار اصلی پناه می برند و در حقیقت از خوف مار به اژدها روی می آورند و با داشتن ابزار مقابله با آنان حاضر به یک کلمه خشن یا یک تهدید نیستند و با این وضع باید همه حاضر برای محو و نابودی شوند و در طول زندگی خود به هر ذلتی تن در دهند. ایران همانگونه که اعلام کرد جز از راه عراق و برکناری حکومت حزب بعث نمی تواند اقدامی مؤثر کند و پس از حصول خواسته های مشروع خود داوطلب است که خیلی بیشتر از حال در کنار سایر مسلمانان و بویژه ملت ها و دولت های عربی در نبرد با اسرائیل تشریک مساعی نماید و به عنوان یکی از قدرت های بزرگ مسلمان منطقه با قدرت های دیگر منطقه بسیار کوبنده تر از این زمان در نبرد با اسرائیل همکاری کند. و اگر خدای نخواسته اوضاع و احوال کشورهای اسلامی و عربی و حکومت های منطقه به همین منوال باشد که نه تنها سراپا سازش و تسلیم و تأیید از دشمن اصلی و وابستگان به اوست، که کمک های مادی و معنوی به آنان می کنند، ایران مجاهد در پیشگاه مقدس خداوند عذر دارد و از ملت های اسلامی منهای دولت ها استمداد می کند که اگر آنان اجابت کردند دست به اقدام مؤثرتر و جدی تر خواهد زد. من به سران فلسطینی نصیحت می کنم که دست از رفت و آمدهای خودشان برداشته و با اتکاء به خداوند متعال، مردم فلسطین و اسلحه خویش تا حد مرگ با اسرائیل بستیزند چرا که این رفت و آمدها موجب می شود که ملت های مبارز از شما دلسرد شوند. شما اطمینان داشته باشید که نه شرق به درد شما می خورد و نه غرب. با ایمان بر خدا و تکیه بر سلاح با اسرائیل بجنگید و همچون ملت و نیروهای مسلح ایران که بی اتکا به قدرت ها و ابرقدرت ها و با ایمان به خدای تعالی و قدرت لایزال او تا حصول خواسته های مشروع خویش دست از اسلحه بر نمی دارند.
خداوندا! از این سستی ها و بی تفاوتی هاو جاه طلبی ها و خودباختگی ها در سراسر جهان به تو پناه می برم. خداوندا! برای نصرت اسلام و مسلمین جهان و مستضعفان دربند مستکبران و برای نصرت نیروهای جمهوری اسلامی بر فریب خوردگان بعثی صدامی از درگاه مقدست استمداد می طلبم.
والسلام علی من اتبع الهدی
روح الله الموسوی الخمینی
روزهای پایانی ماه مبارک رمضان 1361 و روزی که مردم انقلابی همدان همگام با سایر مردم مسلمان کشورمان بعد از روزها طاعت و عبادت به درگاه احدیت، خود را برای برگزاری هرچه با شکوهتر راهپیمایی روز«قدس» آماده میکردند در و دیوارهای شهر همدان از چند روز قبل پوشیده از پردههایی بود که از سر و رویشان انزجار، تنفر و خشم از رژیم صهیونیسم غاصب میبارید. از طرفی دیگر همزمان با این تکاپو و آمادگی، رزمندگان استان در قالب گردانهای نصر، فتح و خندق در منطقه عملیاتی رمضان وارد عملیات شده و بر سر دشمن همچون صاعقه باریده بودند، ولی این خبر هنوز به اهالی شهر نرسیده بود.
در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان روز بیست و پنجم تیر ماه 61 از نخستین ساعات صبح سیل جمعیت از خیابانهای اصلی به سوی میدان امام خمینی(ره) همدان به راه افتادند. جمعیت انبوه روزهدار با قلبهای آکنده از خشم نسبت به دشمنان خدا، صهیونیستهای غاصب سرزمینهای اشغالی، به خیابانها آمده بودند. ساعت 9 صبح جمعیت عظیمی از مردم انقلابی در میدان امام(ره) با پرچمهای به اهتزاز در آمده با نوشتههای اسلامی و انقلابی با شور زائدالوصفی گرد هم آمدند. از بلندگوها فریادهای«مرگ بر اسرائیل» و «مرگ بر امریکا» طنین انداز بود.
پژواک شعارهای مردم شهر را میلرزاند. حضور آنها در این راهپیمایی کم نظیر بود و در و دیوارهای شهر از این شکوه بر خود میبالیدند. دقایقی بعد جمعیت به سوی استادیوم ورزشی آزادی محل برگزاری نماز جمعه به حرکت در آمد. همه و همه آمده بودند، پیر و جوان، زن ومرد حتی نوزادان شیرخوار در آغوش مادران. دلهای روزهدار مردم از عشق به خدا میتپید و زبانها یکصدا فریاد برآوردند، «جنگ جنگ تا پیروزی». راهپیمایان روز قدس به تدریج به میدان آرامگاه بوعلی نزدیک میشدند که ناگهان صدای انفجار مهیب فریادها را خاموش کرد.
لحظهای بعد انعکاس صداهای دیگری شهر را در خود مچاله کرد. جمعیت راهپیمایان چشم خود را به قسمت شمال غربی شهر دوخته بودند. آنجا که دود و آتش در دل آسمان کنگره بسته و کوهی از گرد وغبار به هوا برخاسته بود و در همین زمان هواپیمایی سیاه، دل آسمان آبی را خراشی سفید انداخته و در حال فرار بود. مردم پس از لحظاتی سکوت و التهاب به خود آمده و با صلابت و شجاعت به حرکت در آمدند. اینبار فریادهای« مرگ برامریکا» و «مرگ بر اسرائیل» از حنجره خشکیده شان رساتر به گوش میرسید.
عدهای به یاری آسیبدیدگان شتافتند. همزمان دو قبضه تیر بار کالیبر 50 که بر روی دو دستگاه تویوتا در میان راهپیمایان حرکت میکردند، شلیکهایی به سوی آن هواپیماها انجام دادند، اما سودی در بر نداشت. از دود غلیظی که قسمت شمال غرب شهر را در کام خود فرو برده بود، پیدا بود که هواپیماهای عراقی مناطق مستضعف نشین و محروم شهر را هدف گرفته بودند و این نخستین باری بود که شهر همدان بمباران میشد و حتی پدافند هوایی در شهر مستقر نشده بودند.
از این رو آنان چندین نقطه را مورد حمله قرار دادند. سیل مردم در حال عبور از خیابان پاستور رو به سوی استادیوم ورزشی آزادی شهر، محل برگزاری نماز جمعه بود و زمزمههای مردم حاکی از آن بود که حد فاصل خیابان باباطاهر تا میدان آرامگاه بابا طاهر بمباران شده است. محلات امامزاده عبدالله، سبد بافان و ششصد دستگاه.
دقایقی بعد مردم تکبیر گویان وارد محوطه استادیوم شدند و ساعت 11 صبح مراسم نماز جمعه آغاز شد. رفته رفته بسیاری از افرادی که به یاری حادثه دیدگان به مناطق بمباران شده شتافته بودند، برای برپایی نماز جمعه به استادیوم بازگشتند. پلههای اطراف زمین چمن، حتی خیابانهای اطراف ورزشگاه پر از جمعیت نمازگزاران بود. آفتاب تیرماه با توان هرچه تمامتر میتابید و لبهای نمازگزاران روزهدار به ذکر خدا مترنم بود. از داغ حادثه آن روز دلهای پاک مردم جریحهدار شده بود.
آنها آمده بودند تا با استماع به سخنان خطیب جمعه از آلامشان بکاهند و با یاد خدا جراحت دل را تسکین دهند. سخنران قبل از خطبههای نماز جمعه در جایگاه حاضر میشود و پس از آنکه به ابراز احساسات مردم پاسخ میدهد، آنها را به صبوری و مقاومت فرا میخواند. از حسین (ع) میگوید و از کربلا و از عطش اصحاب کربلایی امام عشق در وادی غربت و گمنامی. یادداشتی در اثنای خطبهها به دست امام جمعه میرسد. خبر، خبر حماسه و فداکاریست.
رزمندگان گردانهای فتح، نصر و خندق استان همدان در عملیات رمضان بر دشمن یورش آوردهاند. سخنران به مردم تبریک میگوید. غریو شادی و تکبیر از زمین به هوا بر میخیزد. مردم شاد میشوند، این خبر مرهمی میشود بر دل داغدارشان. دو روز پس از عملیات رمضان و در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان (روز قدس) ارتش عراق به تلافی شکستهایش در مرزهای زمینی، محل برگزاری نماز جمعه را بمباران کرد.
در این روز یکصد و پنج نفر شهید و بیش از پانصد نفر مجروح شدند. بیشتر شهدا و مجروحان این واقعه زنان و کودکان بودند که پیکر چهارده نفر از آنان ناپدید شد. اما ناگاه نفیری شوم مصلای نماز جمعه را در هم میریزد. فریادهای تکبیر خاموش میشود و صدای یا زهرا (س) یا حسین (ع) بلند میشود. راکتهای شلیک شده از سوی هواپیماهای عراقی به ضلع شمالی استادیوم، مصلای نماز جمعه را به آتش میکشد.
بهراستی مگر نماز جمعه را هم میشود، بمباران کرد؟ دود و آتش که فرو نشست استادیوم ورزشی آزادی، کربلایی شده بود. پیکر پاره پاره و غرقه به خون زنان و مردان و حتی خردسالانی که آمده بودند، تا مشق نماز و مبارزه بیاموزند بر روی چمنها که حالا دیگر رنگش به سرخی میزد، در خلسهای ابدی خوابیده بود. چادرهای نماز، سجادههای خونین، شیشه شیر خردسالان و کفشهای نمازگزاران زمین را فرش کرده بود. پارههای بدن شهدا تا شعاع صدها متری اطراف استادیوم پرتاب شده بود که جمعآوری آن پاره پارهها روزها به طول انجامید.
تکه پارههای اجساد شهدا تا دبیرستان امام (ره) و منازل اطراف حتی دانشسرای تربیت معلم پرتاب شده بود. دشمن بعثی سبعیت خود را به نهایت رسانده بود. با این یورش وحشیانه بار دیگر نقاب ادعای اسلامیت از چهره کریهاش به کنار زده شد. از زمان آغاز جنگ تحمیلی، این نخستین باری بود که مراسم نماز جمعه در ایران اسلامی مورد حمله هوایی و بمباران قرار میگرفت و دشمن زبون که در میدان نبرد با رزمندگان اسلام دچار هزیمتی بس سنگین شده بود، با کمال دنائت و ناجوانمردی با حمله به مراسم نماز جمعه همدان، ذلت خود را به تمامی جهانیان ثابت کرد.
در این امتحان بزرگ الهی یکصد تن به شهادت رسیدند و ششصد نفر دیگر مجروح شدند که با کمک مردم، شهدا از استادیوم منتقل شده و مجروحان نیز به سرعت به بیمارستانها روانه شدند. در همین حال به پیشنهاد حضرت آیتالله نوری همدانی برای اثبات مقاومت و پایداری و عدم تعطیلی نماز جمعه سیل جمعیت به سوی مسجد جامع روانه شدند و نماز جمعه اقامه شد.
تمام:ع ن/