چگونه حماس جنگ علیه نوار غزه را مدیریت کرد؟رهبران جنبش حماس باابزارهاووسایل مختلف برای کشف...
بالاخره ملت غیور و شجاع نوار غزه و مقاومت دلیر آن به رهبری جنبش حماس، سربلند از میدان نبرد با دشمن اشغالگر خارج شدند و توانستند بینی اسراییل را که همواره از شکست نخوردن آن در جنگها سخن به میان میآمد، به خاک بمالند.
جنبش حماس، بیهوده ادعای پیروزی در این جنگ را نکرد بلکه مقامات رژیم اشغالگر اسراییل، رهبران احزاب مختلف، رسانههای گروهی و غیره، همگی به این پیروزی اذعان کردند و به شدت از 3 رهبر خود، نتانیاهو، ایهود باراک و لیبرمن که از مدیریت جنگ علیه نوار غزه عاجز ماندند و نتوانستند به اهداف خود دست یابند، به شدت خشمگین هستند. چهره رنگ پریده آنها در نشست مطبوعاتی که پیش از آغاز آتشبس برگزار شده بود، از شکست بزرگی حکایت میکرد. آنها پس از این واقعیت تلخ، دیگر نمیتوانستند همانند سابق، ملت خود را متقاعد کنند که در این جنگ پیروز شدهاند زیرا خسارتهای مالی که در پی این عملیات به وجود آمد در تمامی شهرها و مناطق اسراییلی به وضوح به چشم میخورد و کسی نمیتواند آنها را انکار کند. علاوه بر این، ملت اسراییل پس از این رویداد به شدت، ضربه روحی و معنوی خورد. در جنگ علیه نوار غزه و شکست دشمن، تنها جنبش حماس و شاخه نظامی آن (گردانهای عزالدین قسام) عامل پیروزی نبودند بلکه سایر گروههای مقاومت در این پیروزی عظیم مشارکت کردند. اما با این حال، باز هم حماس به دلیل نفوذ عمیق و در اختیار داشتن سلاحهای مهم، به عنوان اصلیترین عامل پیروزی شناخته میشود. البته همواره این سؤال در ذهن مشاهده کننده جنگ اخیر در نوار غزه نقش میبندد که جنبش حماس در مدیریت این جنگ از چه تاکتیکها و ساز و کارهایی استفاده کرده است؟
مدیریت نظامی
چگونگی مدیریت نظامی از جانب جنبش حماس، مهمترین مسئلهای بود که در وهله اول باعث تعجب و حیرت زدگی رهبران رژیم اشغالگر شد. رهبران نظامی و سیاسی رژیم اشغالگر اسراییل هرگز گمان نمیکردند که جنبش حماس روزی بتواند نیروهای نظامی خود را این گونه مدیریت کند به گونهای که میتوان گفت جنبش حماس در مدیریت نظامی با قدرتهای بزرگ و مقتدر برابری میکند. حماس طی مدت زمان نسبتاً کوتاهی یعنی حدود 4 سال توانست در زمینه نظامی به چنین جایگاه عظیم و مهمی دست یابد و از نقاط ضعف خود در جنگ «سرب مذاب» در اواخر سال 2008 و آغاز سال 2009، درس بیاموزد و مانع از تکرار آنها شود.
به نظر میرسد که رهبران رژیم اشغالگر اسراییل زمانی که نقشه جنگ اخیر علیه نوار غزه را میکشیدند به این نتیجه رسیده بودند که حماس طی مدت اخیر به سلاحهای قابل ملاحظهای از طریق تونلها دست یافته است اما در مراحل اولیه جنگ، تنها به بخش اندکی از آنها متوسل خواهد شد و در این فاصله، نیروی هوایی اسراییل میتواند ذخایر نظامی حماس را نابود کند و در نتیجه جنبش حماس شکست خورده و به کلیه شروط آنها، تن خواهد داد.
نتایج اطلاعاتی اسراییل از فعالیتهای گسترده جنبش حماس و شاخه نظامی آن در زمینههای مختلف نظامی خبر میداد اما غرور همیشگی و بیجای اسراییل مانع از آن شد که رهبران و مقامات اسراییلی به ویژه رهبران نظامی و امنیتی آن باور کنند که روزی، یک ارتش کوچک و با سلاح محدود میتواند در مقابل قدرت نظامی عظیم اسراییل، ایستادگی کند و آن را از پای درآورد.
بدون تردید، اخبار مربوط به پیشرفتهای گردانهای عزالدین قسام پس از جنگ «سرب مذاب»، کسب تجربه از اشتباهات این جنگ و فعالیت شبانهروزی این گردانها برای دستیابی به شرایطی مطلوب همانند سایر ارتشهای نظامی به گوش رهبران و مقامات امنیتی و نظامی رژیم اشغالگر اسراییل رسیده بود اما مقامات اسراییل این پیشرفتها را نادیده گرفتند و هرگز گمان نمیکردند این گروههای نظامی که سلاح محدودی در اختیار دارند روزی به یک ارتش مجهز و مقتدر تبدیل شوند. بدین ترتیب، اسراییل با در اختیار داشتن زرادخانهها و قدرت اطلاعاتی چشمگیر نتوانست به سامانه موشکی حماس ضربه وارد کند و تنها شمار اندکی از نظامیان آن را مورد اصابت قرار داد. حماس همانند سابق، مقتدر و شجاع باقی مانده و در مقابل آتش جنگ به خوبی ایستادگی کرد. حماس تنها مقدار محدودی از موشکهای خود را که به سمت شهرها و روستاهای اشغال شده پرتاب میکرد از دست داد، موشکهایی که رژیم اشغالگر اسراییل معتقد است تعداد آنها به بیش از 10 هزار میرسد. قدرت نظامی حماس در آغاز جنگ، رهبران اسراییل را متحیر کرد و وحشت آنها کاملاً آشکار بود. آنها از دستیابی به اهداف خود در نوار غزه عاجز ماندند.
رهبران حماس پس از پایان جنگ «سرب مذاب»، خود را برای جنگی دیگر آماده کرده بودند. آنها به خوبی میدانستند که اسراییل همواره فکر نابودی نوار غزه، مقاومت فلسطینی در این منطقه و منهدم کردن زیرساختهای آن را در سر میپروراند. بنابراین حماس برای افزایش قدرت نظامی خود به تکاپو افتاده و طی ماههای متوالی، جلسههای مختلفی را برای ارزیابی عملکرد اسراییل در جنگ 2006 علیه لبنان و جنگ 2008- 2009 در نوار غزه، منعقد کرد و به مطالعه عمیق رفتار نظامی اسراییل در جنگ با فلسطین و عربها پرداخت. بر این اساس، حماس، نقشه نظامی خود را با دقت و اعتماد به نفس کامل طراحی کرد و در راه رسیدن به این هدف حتی یک ثانیه از وقت را تلف نکرد. صدها تونل در مرزهای نوار غزه حفر و تمامی وقت خود را صرف آموزش و آمادهسازی نیروهای خود در زمینه نظامی کرد. پس از آن به تولید موشکهای داخلی مانند M75 با برد 75 و 80 کیلومتر روی آورد. رهبران نظامی جنبش حماس توانستهاند تکنولوژی موشکهای دوربرد پیشرفته مانند فجر 5، با برد 75 کیلومتر، ضد زره (کورنیت) که از فاصله 5 کیلومتری میتواند به تانکها نفوذ کند، موشکهای زمین به هوا، موشکهای زمین به دریا و غیره را به دست آورند و این امر، باعث ایجاد تحولی عمیق در نتایج جنگ شده و خسارتهای قابل ملاحظهای را برای دشمن اشغالگر به همراه آورده است.
مدیریت امنیتی
مسلماً مدیریت امنیتی رهبران حماس، عامل اصلی موفقیت در مدیریت نظامی بود. کاملاً مشخص است که مدیریت امنیتی، کمتر و آسانتر از مدیریت نظامی برای حماس نبوده است. مدیریت امنیتی حماس در قدرت این جنبش در حفظ امنیت عناصر، رهبران، نیروها، ذخایر، پایگاههای نظامی مخفی و غیره تجلی یافت. مخفی بودن سکوهای پرتاب موشک همچون شبحی بود که هیچکس نمیتوانست جا و مکان آن را بیابد. این امر باعث افزایش ناامیدی در میان دشمن شد به طوری که از دستیابی به اطلاعات دقیق امنیتی به منظور تحقق اهداف خود عاجز ماند. در پی این وقایع تلخ دشمن به حمله علیه مراکز دولتی، زیرساختها، اماکن عمومی و شهروندان روی آورد. علاوه بر این گردانهای عزالدین قسام از طریق شبکه ارتباطی ویژه همانند شبکه ارتباطی حزبا... لبنان سعی کرد شرایط امنیتی خود را بهبود بخشد و توانست کلیه ارتباطات، تماسها و فعالیتهای خود را در امنیت تام برقرار کند. در حالی که در جنگ سابق علیه نوار غزه وضعیت این گونه نبود و دشمن اشغالگر توانست به شبکههای ارتباطی مقاومت نفوذ کند و از نقاط ضعف گروههای مقاومت در آن وقت به نفع خود بهره برد و در نتیجه به اهداف خود دست یابد. پس اینکه حماس در این جنگ توانست به اهداف مهم و حیاتی در زمینه امنیتی و نظامی برسد، عجیب نیست. نیروهای نظامی مقاومت در جنگ اخیر، پایگاهها، مراکز سیاسی، نظامی و امنیتی بسیار مهم اسراییل مانند ساختمان کنست در شهر قدس، وزارت جنگ، مرکز ستاد مشترک ارتش در تلآویو و بسیاری از مراکز و پایگاههای مهم را مورد هدف قرار دادند.
اگر بخواهیم به صورت ژرف و گسترده به اوضاع اسراییل در این جنگ بپردازیم، خواهیم دید که خشم در اسراییل پس از بمباران تلآویو و قدس به اوج خود رسید. این رویداد، میزان دقت بالای مقاومت در مورد هدف قرار دادن چنین اماکن مهمی را به اثبات میرساند. در پی این امر، دولت اسراییل و ارتش آن برای سرپوش گذاشتن بر واقعیتها و ناآگاهی مردم از مراکز مورد هدف قرار گرفته و خسارتهای ناشی از آن، آستین همت بالا زدند و به طرق مختلف، مانع از انتشار اخبار آن شدند.
مسلماً حماس یک شبه نتوانست به این اهداف در عمق اسراییل دست یابد بلکه این امر پس از تلاش وافر و کارشناسی دقیق در زمینههای امنیتی به دست آمده است. آنها از کوچکترین و سادهترین اطلاعات و ملاحظات در این زمینه چشمپوشی نکردند تا اینکه بالاخره توانستند بخش مهمی از مراکز و پایگاههای اسراییل را در دایره اهداف خود قرار دهند.
رهبران جنبش حماس با ابزارها و وسایل مختلف برای کشف و شناسایی مزدورانی که برای دشمن فعالیت میکنند و اخبار مهم مربوط به مقر نیروهای مقاومت، انبارهای موشکی، اماکن پرتاب موشک و غیره را در اختیار آن قرار میدهند، تلاش میکنند و سرانجام طی ایام جنگ اخیر توانستند تعدادی از این افراد مزدور را شناسایی کنند که پس از بازپرسی، فوراً اعدام شدند. این اقدام نیز به دشمن یک ضربه امنیتی و معنوی سختی وارد کرد و در پی آن بسیاری از مزدوران خود را به وزارت کشور حماس تسلیم کردند.
پس اصلاً عجیب به نظر نمیرسد که حماس توانست با سربلندی، پیروزی و افتخار از میدان نبرد خارج شود و ثابت کند که میتواند جنگ علیه دشمن اشغالگر را با دقت، مدیریت کند.
منبع:الجزیره. نت
نویسنده: مؤمن بسیسو
ترجمة اسراء قطبی
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس