انتقام شهید عماد مغنیه ممکن نیست!
احمدرضا روح ا... زاد*:
جنگ 33 روزه حزب ا... لبنان با اسرائیل متجاوز، منجر به شکست مفتضحانه رژیم صهیونیستی شد. رژیم صهیونیستی با تلاشهای مذبوحانه سیاسی و نظامی میخواهد شکست تاریخی خود را در برابر حزب ا... جبران کند و برای این کار ابزاری جز توطئه در دست ندارد. این رژیم توطئهگر، چون به عللی، نمیتواند به آسانی موفق به این کار در لبنان شود، با دست زدن یکسری عملیات در خارج لبنان، به هدف خود برسد. در این حال، به شطرنج باز ناشیای میماند که به جای حمله بر قلعه حریف یاجنگی نشستن در مقابل او، با تاخت و تازهای دزدانه، ضرباتی به نیروی وی وارد میآورد. ترور شهید مغنیه در سوریه گرچه ضربتی نامردانه به حزب ا... بود، پر واضح است که این قضیه، بیشتر مربوط به مقابله اسرائیل با سوریه میشود نه مقابله آن آلت دست استکبار با لبنان. انتقام شهید مغنیه نیز مربوط به سوریه میشود نه لبنان، زیرا «انتقام مهمان به میزبان مربوط میشود نه خانواده مهمان».
اما مطلب مهمتر این است که گرفتن انتقام آن بزرگوار چه مربوط به سوریه شود چه مربوط به لبنان یا حزب ا...، معناً به حد کافی ممکن نیست، زیرا در تمام اسرائیل و ممالک حامی آن، حتی یک میلیون نفر که جمعاً هموزن شهید مغنیه باشند وجود ندارد تا نیروهای سوریه و لبنان یا حزب ا...، بتوانند با از بین بردن آنان، حقیقتاً انتقام شهید مغنیه را بگیرند. اگر نیرویی پیدا شود و همه صهیونیستها و حامیان آنها را به عنوان انتقام شهید مغنیه اعدام کند، این کار، چیزی جز تحقیر آن شهید نیست، زیرا تمام صهیونیستها و حامیان آنها به یک تار موی شهید مغنیه و امثال آن بزرگوار و هر شهید جهان اسلام برابر نیستند به عبارت دیگر گرفتن انتقام مناسب با یک تار موی آنان نیز ممکن نیست. پس بهتر است افزون بر پیگیری روشهای معمول در ستاندن حق از ظالمان، از واکنش در مقابل شهید کنندگان شهید سخن گفته شود و شکل این واکنش مشخص گردد.
باتوجه به آنکه در کشورهای دچار جنگ و بحران سیاسی، اعضای میلیونها خانواده شهید و معلول میشوند و دچار آسیب دیدگی دیگر میگردند و گرفتن انتقام آنان امکان پذیر نیست، نشان ندادن واکنش مناسب، در مورد آسیبدیدگی نیز حتی به دلیل اینکه باعث گستاخ شدن آسیب رسانندگان میشود، کاری صحیح نیست، پس باید بهترین شکل واکنش انتخاب شود.
بهترین و مناسبترین واکنش درمقابل عمل شهیدکنندگان و سایر آسیبرسانندگان درکشورهای جنگ زده و دچار بحران سیاسی که باید از شهادت «مغنیه» شروع شود، این است که طبق یک نظریه حقوقی، در این کشورها « دولتهای موقت صلحساز و بحرانزدا»، از خانوادههای شهدا و معلولان و محبوسان و تبعیدیان سیاسی (به شمول مهاجران) و دیگر آسیب دیدگان که بار مصائب جنگها و بحرانها بیشتر بر دوش آنهاست و «ذی حقان واقعی تأسیس دولتهای موقتاند»، تشکیل شود و پیشنویس قانون اساسی جدید را این دولت که میتوان آن را «دولت شهیدان» نامید، تهیه کند. انتخابات برای تأسیس دولت ثابت، زیر نظارت این دولت موقت که «حرمت خون شهیدان به آن اجازه تقلب نمیدهد» برگزار شود تا آزادانه و منصفانه صورت گرفته شود. با این نظریه که مخالف هرنوع خشونت و آسیبرسانی است و در یکی از ممالک اسلامی و جنگ زده آسیا، و از طرف نویسنده گمنام ارائه شده است و وی آن را وقف خانوادههای شهدا و سایر آسیبدیدگان جنگها و مبارزات سیاسی کرده است (حالا دیگر مربوط به شخصی یا کشوری نیست)، ساختار سازمان ملل که متولی رسمی صلحسازی و امنیت آفرینی در جهان است باید تغییر کرده و کارمندان آن از آسیب دیدگان جنگی باشند تا وظیفه آن سازمان درمورد صلحسازی و امنیت آفرینی را دلسوزانه و صادقانه انجام بدهند، تا ساختار این سازمان «به صورت صحیح اصلاح» شده و علاوه بر لبنان جنگ زده، مشکلات سایر ممالک دچار جنگ و بحران سیاسی (فلسطین، افغانستان، عراق، سومالی، کنیا، پاکستان و ...) نیز «به سهولت و سرعت» میتواند حل شود. زیرا طبق این نظریه تمام نیروهای سیاسی و اجتماعی در کشورهای جنگ زده و مبتلا به جنگ، متناسب به مقدار «آسیب دیدگی تحمیلی یا ایثارگرانه خود» در دولتهای موقت سهم میگیرند. مثلاً در فلسطین اگر «فتح» بیشتر آسیب دیده باشد و شهید و معلول و محبوس و مهاجر داشته باشد، آن سازمان و اگر «حماس» بیشتر دچار آسیب دیدگی تحمیلی یا ناشی از ایثار شده باشد، آن سازمان، از دولت موقت سهم زیادتر میبرند و تمام خانوادههای شهدا و سایر آسیب دیدگان فلسطین در دولت موقت شرکت میکنند و مسأله تأسیس دولت در فلسطین به صورت «حقوقی و عادلانه» حل میشود. اگر این کار در لبنان صورت بگیرد، نه تنها مسأله دولت «در آن به صورت آسان و در کمترین زمان» حل میشود (مسلمانان اعم از شیعه و سنی و دیگر ادیان و اقوام متناسب به آسیب دیدگی تحمیلی یا ایثارگرانه خود، از دولت موقت سهم میبرند) بلکه دیگر رژیم صهیونیستی جرأت نمیکند به لبنان تجاوز کند و مردم آن را شهید و معلول و به صورت دیگر آسیب دیده نماید و همچنیان جرأت نمیکند که «مغنیه»ها را شهید کند، زیرا میداند این اعمال آن باعث میشود، قدرت در لبنان در دست خانوادههای شهدا و سایر آسیب دیدگان جنگ و مبازران سیاسی بماند.
چون نظریهای که از آن سخن گفته شد، در کتاب «دولت شهیدان» که مأخد اصلی نگارنده در نوشته این مقاله است، به دقت «طرح و شرح» شده و در نوشتههایی نیز که در مطبوعات نشر شدهاند یا در برنامههایی به سازمانها و شخصیتهای لبنانی و فلسطین و غیره منعکس گردیدهاند، در اینجا و در رابطه با شهادت «مغنیه» به همین مقدار سخن، اکتفا شود.
*کارشناس ارشد مسایل خاورمیانه
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس