برداشت اول از گزارش وینوگراد

طلال سلمان ـ السفیر :( چاپ لبنان ) گزارش کمیته تحقیقات وینوگراد درباره جنگ تابستان گذشته برداشتهای یکسانی در کشور کوچک لبنان نخواهد داشت. اولین قربانی این برداشتهای متفاوت، «پیروزی» لبنان در جنگ خواهد بود که اکنون نیز شواهد آن را میبینیم.
در میان سیاستمداران و متخصصان فتنههای مذهبی و طائفهای افرادی یافت میشوند که از ایهود اولمرت و وزیر جنگ وی تعصب بیشتری نشان میدهند.
در تفسیر برخی کسانی که با تکیه به جنگ داخلی وارد دنیای سیاست شدند، عصبانیت خاصی از اعتراف اسراییل به پیروزی مقاومت لبنان و تواناییهای آن به چشم میخورد.
گزارش وینوگراد نیازمند مطالعه دقیق محتوا و نتیجهگیریهای آن است. به شکل خلاصه میتوان به امور زیر اشاره کرد:
1ـ دولت اسراییل تصمیم به شروع جنگ گرفت چرا که این موضوع با اهداف سیاسی آن سازگار بود.
2ـ از زمان تصمیمگیری تا هنگام پایان جنگ، «شکست» و «ناکامی» وجود داشت. تاخیر زیادی نیز در تصمیم به عملیات زمینی صورت گرفت.
3ـ ارتش اسراییل و زیرمجموعه آن شاهد خلل و مشکلات زیادی بود.
4ـ مسئولیت شکست در اداره جنگ بر عهده مسئولان سیاسی و نظامی است.
5ـ رهبران اسراییلی هیچ سیطرهای بر جنگی که خود آغازگر آن بودند، نداشته و در آن پیروز نشدند.
6ـ رزمندگان حزبالله چند هفته در برابر قویترین نیروی منطقه ایستادگی کرده و به شلیک موشک به شمال سرزمینهای اشغالی ادامه دادند، بدون آنکه اسراییل قادر به مقابله با آن باشد.
7ـ در عرصه سیاسی همانند عرصه نظامی، شکست و عدم مسئولیت وجود دارد.
8ـ رهبری یکسان و هماهنگی صورت نگرفت و در نتیجه اسراییل قادر به حمایت از یهودیان شمال سرزمینهای اشغالی نشد.
9ـ اهداف عملیات زمینی محقق نشد و شلیک موشکها برغم هزینه سنگین ارتش اسراییل متوقف نشد.
10ـ در سایه فقدان رهبری منظم، اسراییل موفق به دستیابی به هیچ موفقیت نظامی یا سیاسی در مدت جنگ نشد.
11ـ هدف قرار گرفته ناوچه جنگی اسراییل در سواحل بیروت، نیروی دریایی اسراییل را فلج کرد.
12ـ رهبری اسراییل رویاهایی در سر داشت که همگی آنها به دلیل شکست از میان رفت.
متن این گزارش بدین مفهوم است که تمامی ادعاهای حزبالله از زمان شروع جنگ تاکنون صحت داشته است. حزبالله مدعی بود که اسراییل آغازگر جنگ بود. در گزارش وینوگراد به موضوع اسارت سربازان اسراییلی اشارهای نشده است.
اسراییل دست به گزینهای زد که با اهداف سیاسی آن همخوانی داشت و این در حالی بود که امکان وارد آوردن ضربهای سریع و غیرمنتظره یا حتی عملیات نظامی گسترده در جنوب لبنان وجود داشت.
موضوع جالب توجه این بود که گزارش وینوگراد پس از بررسی تمام زوایای جنگ و عنوان کردن اشتباهات مسئولان سیاسی و نظامی، قطعنامه 1701 شورای امنیت را یک موفقیت و دستاورد برای اسراییل خواند.
سیاستمداران دونپایه لبنانی اجازه ندادند تا مردم از احساس لذت پیروزی سرشار شوند و این در حالی است که اسراییل هنوز از پیامدهای سیاسی و نظامی جنگ بر اوضاع داخلی خود رنج میبرد، بطوریکه از قدرت آن در جذب مهاجران کاسته شده است.
رهبران عربی که همواره مرعوب نیروی افسانهای اسراییل هستند از فرصت به وجود آمده در نتیجه پیروزی مقاومت برای بهبود شرایط مذاکره و کسب امتیازاتی برای ملت فلسطین استفاده نکردند.
بدین ترتیب همپیمانی جهنمی برخی از کسانی که از پیروزی حزبالله دچار ترس شده بودند با برخی رهبران عرب باعث شد تا موفقیت تاریخی مقامت تبدیل به خیانتی شود که چارهای جز اعلام برائت از دستاندرکاران آن وجود ندارد.
اگر کمیته وینوگراد حقایق را به شکل کامل آشکار میکرد، آنگاه باید به جای اولمرت، دولت آمریکا مجازات میشد. آیا این کاندولیزا رایس نبود که در جریان جنگ از قدس اعلام کرد که نبرد علیرغم تمامی آنچه رخ داده ادامه خواهد یافت؟
از آنجایی که جنگ، جنگی آمریکایی بود، با استفاده از دستاویزهای دیگری در لبنان ادامه یافت. دولت با شکاف و دودستگی مواجه شده و صاحبان پیروزی از کابینه کنارهگیری کردند. این گروه حملات تندی را نیز پس از آن تحمل کردند. چنانچه این تحول سیاسی رخ نداده بود بحران لبنان تا این اندازه به طول نمیانجامید و راهحلها نیز با مانع مواجه نمیشد.
در هر حال واکنشها به گزارش اسراییلی زیاد به طول نخواهد انجامید و صرفا نیز اسراییلی نخواهد بود بلکه قطعا شاهد واکنشهای عربی نیز خواهیم بود. گزارش کمیته وینوگراد فرصت مناسبی برای موضعگیری صحیح و جبران اشتباهات گذشته است.