فلسطین از "مظلومیت دیروز" تا "اقتدار امروز"
شاید در روزهای پس از اشغال فلسطین توسط رژیم صهیونیستی (1948) و تا پیش از ظهور جنبشهای اسلامی و مقاومت در فلسطین در دهه 80 قرن گذشته نام فلسطین مترادف بود با مظلومیت و ترحم اما به جرات می توان گفت رخ دادهای سه دهه اخیر (ظهور جنبشهای اسلامی حماس و جهاد اسلامی و همچنین انتفاضه اول) بویژه از اغاز هزاره سوم میلادی(انتفاضه دوم، خروج اسراییل از غزه و پیروزی حماس در انتخابات و... ) نشان از اقتدار فلسطینی ها در احقاق حقوق خود دارد. در این بین آنچه که واژه اقتدار را اینک مترداف اسم فلسطین کرده است انتفاضه و قیام مردمی فلسطینی ها بود.انتفاضه ای که ابتدا با سنگ و چوب آغاز و اینک در اوج پیشرفت با فن آوری های نوین تسلیحاتی توانسته است توازن مناسبی از وحشت در نزاع فلسطینی- صهیونیستی ایجاد نماید.به گونه ای که همین انتفاضه توانست برای نخستین بار در تاریخ مقاومت ملت فلسطین در سال 2006 اولین آتش بس را بر رژیمی تحمیل نماید که در شش دهه گذشته فلسطینی ها را عددی محسوب نمی کرد. اما این انتفاضه چیست که تا این حد توانسته است معادلات کارشناسان خبره نظامی آمریکا و اسراییل را برهم زند.
انتفاضه واژه ای است که از سال 1987 (1366 ه.ش) وارد واژگان انقلابی، سیاسی مصطلح روزمره شده است. تا پیش از این زمان لفظ انتفاضه فقط در کتابهای لغت مشهود بود ولی با خیزش توده های مسلمان فلسطین و استمرار آن، امروز شاید کمتر کسی باشد که نسبت به انتفاضه (قیام اسلامی فلسطین) بی اطلاع باشد.
انتفاضه از نظر لغوی یعنی جنبش و لرزش و حرکتی که همراه با نیرو و سرعت باشد. انتفاضه الشعب: یعنی جنبش و قیام مردمی.
از نظر سیاسی و اجتماعی انتفاضه یا قیام عبارتست از رفتار و عملکرد معترضانه و شجاعانه مستمر مردم غیر مسلح فلسطین در قبال رژیم اسراییل. بدیهی است که عامل تعیین کننده انتفاضه متکی به حضور آگاهانه و عملی مردم است و اگر نقش مردم را از قیام حذف نماییم، قیام عملا" مفهومی نداشته و در واقعیت به منصه ظهور نخواهد رسید. قیام (انتفاضه) و انقلاب از نظر مفهومی دو واژه نزدیک به هم هستند مقدمه هر انقلابی قیام می باشد. فلسطینیان معترض و خشمگین نسبت به نیروهای اشغالگر، در مقابله با صهیونیست ها از سنگ استفاده می کردند و با پرتاب سنگ به طرف اشغالگران از خودشان دفاع می کردند به این جهت از انتفاضه به عنوان انقلاب سنگ نیز یاد شده است.
در تاریخ معاصر فلسطین از آغاز اشغالگری اسراییل تاکنون چهار انتفاضه رخ داده که عمر سه انتفاضه در طی سالهای 1921، 1933، 1939، نسبتا" کوتاه بوده به شکست انجامید در واقع روند سه انتفاضه در همان مقطع اول تاریخ معاصر فلسطین بوده است. اما از انتفاضه أی که از سال 1987 شروع شد به عنوان انتفاضه بزرگ یاد می شود که همچنان ادامه دارد.
انتفاضه دارای دو ویژگی اصلی است: مردمی بودن و اسلامی بودن
انتفاضه حرکت مردمی بود که می خواستند هویت و شخصیت از دست رفته خود را باز یابند.
تا قبل از انتفاضه، فقط مسأله فلسطینی های خارج از سرزمینهای اشغالی مطرح بود با شروع انتفاضه این مسأله به داخل اراضی اشغالی منتقل شد و مجددا" به فلسطینیان داخل اعتبار بخشید. در واقع با شروع انتفاضه فلسطینیان پس از چهل سال در موضع تهاجمی و اسراییل در موضع تدافعی قرار گرفت. امنیت داخلی اسراییل به شدت به خطر افتاد و همین امر، ضرورت طرح حل مسأله فلسطین را برای اسراییلیها مطرح ساخت.
انتفاضه توانست چند محور اساسی را در تحولات فلسطین ایجاد کند:
1- میدان مبارزه با اشغالگران را پس از سالها بار دیگر به داخل سرزمینهای اشغالی هدایت کند و این درحالی بود که تعیین سرنوشت مردم فلسطین در مذاکرات دیپلماتیک پشت درهای بسته توسط دیپلمات های عربی و غربی خارج از اراضی اشغالی رقم می خورد.
2- انتفاضه سبب شد عنصر فلسطینی را در موضعی قرار دهد که دیگر نه تنها حکم طرف مغلوب را نداشته باشد، بلکه در بسیاری از مقاطع شرایط خاصی را به دشمن خود تحمیل کند."
3- انتفاضه همچنین به گروههای فلسطینی خارج از سرزمینهای اشغالی نیز اعتبار بخشید. به عنوان مثال ساف را از بن بستی که در آن درگیر بود نجات بخشید.
انتفاضه باعث شد که صهیونیست ها در موضع دفاعی قرار بگیرند و برای خاموش کردن انتفاضه به سازمان آزادیبخش فلسطین امتیاز بدهند. در واقع یکی از علل پیشرفت اولیه روند سازش در خاورمیانه و امضاء توافق اولیه بین ساف و اسراییل، خطرات انتفاضه و گسترش قیام فلسطینی های مناطق اشغالی بود.
در آستانه امضاء پیمان غزه- اریحا، اسحاق رابین در پاسخ به پرسشهای چند تن از اعضای کمیسیون دفاع اسراییل تأکید کرد که نفوذ گروههای اسلامی در سرزمینهای اشغالی هر روز گسترش بیشتری می یابد و این امر برای اسراییل خطرناک خواهد بود. رابین گفت طرفداران فلسطینی [امام] خمینی می کوشند تا جناحهای معتدل جنبش فتح را از صحنه خارج سازند.
در همین زمینه روزنامه آمریکایی ساینس مانیتور پس از امضای پیمان غزه- اریحا نوشت: "اگر به خاطر مسلمانان رادیکال نبود، صلح بین اسراییل و ساف هرگز به وقوع نمی پیوست…" از شگفتی های قضیه این است که طرفین معاهده یعنی اسحاق رابین و عرفات هر دو از ترس یک دشمن مشترک که همان اسلام سیاسی رادیکال باشد مجبور به امضای قرارداد صلح شدند.
کارشناسان غربی در تحلیل خود از چگونگی امضای پیمان سازش اعلام کردند که اوج گیری انتفاضه هم صهیونیست ها و هم ساف را تهدید می کرد و آنها را متقاعد کرده بود که اگر فرصت پیش آمده در گفتگوهای جاری را تبدیل به یک صلح و توافق واقعی نکنند، در بلند مدت هر دو ضرر خواهند کرد.
همچنین پراودا در بخشی از مقالات خود، در این باره نوشت: "اسراییل درصدد بود تا از انتفاضه و تبعات آن رهایی می یابد. انتفاضه خسارات سنگینی را برای اسراییل به وجود آورده است. اسراییل ناگزیر به پیدا کردن راه حلی برای انتفاضه بود. صلح اسراییل و عرفات می توانست ابعاد انتفاضه را محدود سازد و این مطلوب اسراییل است. اسراییل هر روز در سرزمینهای اشغالی تلفات می داد و در وضعیت بغرنجی به سر می برد و بسیاری از امکانات نظامی و اقتصادی اش را صرف رویارویی با انتفاضه کرده بود، لذا اسراییل فکر می کند که از طریق صلح با عرفات می تواند انتفاضه را خاموش کند.
علل و پیش زمینه های انتفاضه:
1- پیروزی انقلاب اسلامی ایران: وقوع انقلاب اسلامی ایران، نقش مهمی در تقویت و گسترش بیداری و خیزش اسلامی در کشورهای اسلامی داشته و همواره انقلاب ایران به عنوان الگویی موفق از جنبش اسلامی مطرح بوده است.
رهبر جهاد اسلامی فلسطین در این رابطه می گوید: "هیچ چیز به اندازه انقلاب امام خمینی (ره) نتوانست ملت فلسطین را به هیجان آورد و احساسات آنها را برانگیزد و امید را در دلهایشان زنده کند. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران ما به خود آمدیم و دریافتیم که آمریکا و اسراییل نیز قابل شکست هستند. ما فهمیدیم که با الهام از دین اسلام می توانیم معجزه بسازیم و از این رو ملت مجاهدمان در فلسطین انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را به دیده تقدیر می نگرند و امام خمینی را از رهبران جاوید تاریخ اسلام می دانند."
زیاد ابوعمرو، درباره حرکت اسلامی در کرانه باختری و نوار غزه چنین نوشته است: "تردیدی نیست که ازدیاد نفوذ گرایشهای دینی در خارج از اراضی اشغالی، مانند ایران و مصر و لبنان… اثر آشکاری بر مردم کرانه باختری و نوارغزه داشته است."
نقش امام خمینی در نهضت فلسطین دو اثر مهم به همراه داشت: "اول هدایت قیام به سمت انگیزه های اسامی و دیگری حمایت مسلمانان انقلابی جهان از این نهضت.
2- دومین عامل که در وقوع انتفاضه مؤثر بود، ناامیدی مردم ساکن در مناطق اشغالی از اقدام سازمانها و گروههای فلسطینی خارج از این نقاط به ویژه ناامیدی از سازمان آزادیبخش فلسطین به عنوان شاخص ترین نیروهای مبارز فلسطینی تا این زمان.
ساف به تدریج از قاطعیت اولیه تهی شد و پس از خروج از لبنان در تلاش برای حفظ خویش به عنوان تنها نماینده فلسطین، اسیر سیاستهای دولتهای منطقه شد و به تدریج به سازش با دشمن صهیونیستی روی آورد؛ هر چند سعی نمود در چارچوب سیاستهای آمریکا و اسراییل حقوق ظاهری برای مردم فلسطین کسب نماید.
اعلام کهنگی منشور ساف از سوی عرفات، به رسمیت شناختن قطعنامه 242 و 338 سازمان ملل و به تبع آن، شناسایی موجودیت و حقوق اسراییل از سوی ساف و انصراف از مشی مسلحانه، موجب شد تا امید ناچیزی که فلسطینیها نسبت به این سازمان داشتند به ناامیدی تبدیل شود و سعی کنند با تکیه بر خویش به مبارزه علیه دشمن بپردازند. به این ترتیب با پیوند ساف به قطار صلح و پیگیری راه حلهای مسالمت آمیز و تنازل از مواضع اولیه – و یا به عبارت بهتر، جایگزین شدن شاخه زیتون به جای تفنگ، نهال انتفاضه جوانه زد و روز به روز بارورتر شد.
3- ناامیدی مردم فلسطین از دولتهای عرب منطقه برای اقدام مستقیم: به گفته ابوایاد "تمام انقلابی هایی که در فلسطین شکل گرفته اند در پایتخت های عربی دفن شده اند دولتهای عرب نسبت به فلسطینی ها علاقه أی بسیار، ابراز می دارند و وعده و وعید فراوان می دهند اما از کمکم واقعی و عملی خبری نیست."
به هر حال شکست اعراب در طول جنگ های اعراب و اسراییل از یک سو و تحولات سیاسی از سال 1982، تا کنفرانس سران امان در نوامبر 1987، فلسطینی ها را بسوی ناامیدی بیشتری سوق داد.
4- عملیات حزب الله در لبنان در سال 1982: اسراییل در 6 ژوئن 1982 با ارتشی مجهز به 100 تانک و وسایل نقلیه أی که بوسیله نیروهای دریایی و هوایی پشتیبانی می شدند به لبنان حمله کرد، حمله اسراییل به جنوب لبنان موجب شکل گیری و بروز یک مقاومت مردمی در مقابل ارتش اسراییل شد و سازمانهای اسلامی- مردمی از متن مردم جوشید. این سازمانها که دست به عملیات شهادت طلبانه انفجار، علیه مقر تفنگداران آمریکا و فرانسه زده با تمسک به عملیات نامنظم چریکی برای ارتش اسراییل دردسر زیادی ایجاد کردند، به سرعت مورد توجه مسلمانان اراضی اشغالی فلسطین قرار گرفتند. عملیات مقاومت اسلامی در لبنان، موجب خروج آمریکا و نیروهای چند ملیتی از لبنان شد؛ از سوی دیگر ادامه عملیات مقاومت اسلامی در لبنان موجب شد نیروهای صهیونیستی در سال 64 از بیروت به صیدا و از صیدا به نوار ساحلی عقب نشینی کنند. تمام این عملیات به عنوان جرقه های امیدی بود که در دل مردم فلسطینی ساکن در نقاط اشغالی دمید.
5- سیاستهای سرکوبگرانه اسراییل: فشار رژیم صهیونیستی مبنی بر تحقیر فلسطینی ها به عنوان شهروندان درجه 2، تبعید و اخراج آنها، ضرب و شتم و تخریب خانه ها و … جملگی نیروهای متراکمی بود که فلسطینی ها را به واکنش فرا می خواند. سیاستهای اسراییل در از بین بردن هویت اسلامی – عربی فلسطین و تثبیت ماهیت صهیونیستی در این سرزمین نیز یکی دیگر از عوامل مؤثر در شکل گیری انتفاضه بود.
یکی از ویژگیهای اصلی این حرکت (انتفاضه) اسلامی بودن آن می باشد به این جهت تقویت و رشد جریان اسلام گرایی در مقابل افول جریانهای چپ و ملی در دهه 70 و 80 را مورد بررسی قرار می دهیم.
گسترش موج اسلام خواهی
در سالهای اخیر شاهد پیدایش سازمانها و گروههای متعددی بودیم که شعار اسلام را در دست دارند که دامنه فعالیت پاره أی از این سازمانها و گروهها به کار تبلیغ محدود می شد مانند "جماعه التبلیغ و الدعوه" این گروه از انجام هر گونه فعالیت سیاسی خودداری کرده و به تبلیغ در مسجدها و مکانهای عمومی بسنده می کند. آنچه حائز اهمیت است گسترش موج اسلامخواهی در دهه 1970 و 1980 می باشد که نمونه بارز آن چند برابر شدن مسجدها در سرزمین های اشغالی، پس از 1967، از پدیدهای اجتماعی اوج گیری جریان اسلامی است. براساس آمار موجود، در سالهای اخیر، تعداد مسجدها در کرانه باختری از 400 مسجد در سال 1967 به 750 مسجد در سال 1987 افزایش پیدا کرده است. همچنین در نوار غزه پیش از 600 مسجد وجود دارد در حالی که 20 سال پیش تعداد آن از 200 مسجد تجاوز نمی کرد.(1)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سیدهادی خسروشاهی . انتفاضه: حرکتهای اسلامی در سرزمینهای اشغالی مجله سیاست خارجی، بهار 1370
بسیاری از تظاهرات سیاسی از مسجدها آغاز گشت. مسجدها که در روند تعطیل اماکن عمومی به وسیله مقامهای اشغالگر، بیشتر از سایر اماکن مصون مانده اند به میعادگاه بحث و گفتگوی سیاسی روز مبدل شده اند و این مسأله بیانگر نقش سیاسی مسجدها در مناطق اشغالی می باشد. افزایش تعداد مسجدها تنها پدیده اجتماعی تغذیه کننده جو مذهبی نبود بلکه در سالهای اخیر همانطور که گفته شد آنچه به نام "الروابط الاسلامیه" (جمعیتهای اسلامی) خوانده می شود رو به فزونی و گسترش نهاده است.
سال 1986 و 1987 سال اسلام مجاهد در فلسطین بود؛ سالی که با خون پاک و طاهر اسلامی زمینه را برای انتفاضه آماده ساخت. روز 1987.10.16 اولین شعله انتفاضه را برافروخت آن هنگام که یک هسته از فداییان جهاد اسلامی با نیروهای اطلاعاتی دشمن درگیر شد و در خلال این درگیری چهار نفر از بهترین جنگجویان جهاد اسلامی به شهادت رسید و تعداد زیاید از افسران و سربازان دشمن کشته و مجروح شدند.
به این ترتیب با شکست و ناکامی جریانهای چپ و ملی و سرخوردگی ملت مظلوم فلسطین از این سازمانها و همچنین دولتهای عرب، راه را برای یک ایدئولوژی تازه تر همواره شد و اسلام سیاسی مورد توجه و اقبال مبارزان و عموم مردم قرار گرفت.
سازمانهای مرتبط با انتفاضه
با شروع قیام عمومی (انتفاضه) ملت فلسطین، بسیاری از سازمانها و گروههای فلسطین از این حرکت استقبال کردند و خواستار استمرار انتفاضه شدند. به جهت نقش عمده أی که جهاد اسلامی در شروع انتفاضه ایفا کرد و تأثیری که متقابلا" جهاد اسلامی و حماس از انتفاضه پذیرفتند این دو جنبش را مورد مطالعه قرار می دهیم و سپس موضع ساف را نسبت به انتفاضه بررسی خواهیم نمود.
جهاد اسلامی:
این جنبش نقش عمده أی در آغاز انتفاضه داشت و در واقع جرقه اصلی قیام در سال 1987 بدست اعضای جهاد اسلامی زده شد و هم تحت تأثیر انتفاضه تقویت شده و گسترش پیدا کرد. جهاد اسلامی در واقع مولود یک انشعاب از اخوان المسلمین است. در سالهای آخر دهه 1970 جوانان انقلابی عضو اخوان المسلمین در غزه دست به انشعاب زدند.
در سال 1986 با دستگیری و زندانی شدن چند عضو جهاد اسلامی بویژه عبدالرحمن ابوحصیر و سپس دکتر فتحی شقاقی نام گروه بر سر زبانها افتاد. بسیاری از اعضاء جهاد اسلامی در سال 1986 دستگیر و زندان شدند. همچنین شیخ عبدالعزیز عوده استاد علوم اسلامی دانشگاه اسلامی غزه، بارها گرفتار زندان صهیونیست ها شد.
جهاد اسلامی در سال 1986 و 1987 چندین عملیات نظامی علیه نیروهای اسراییل به راه انداخت که مهمترین آن، عملیات اکتبر 1987 در محله "شجاعیه" در شهر غزه بود که زمینه ساز قیام در ماه دسامبر 1987 شد. به اعتقاد دکتر فتحی شقاقی گروه جهاد اسلامی فلسطین از آغاز پیدایش در فلسطین از سه مرحله عبور کرده است:
مرحله اول: مرحله آماده سازی و بسیج از طریق کار سیاسی و مردمی و تبلیغ در مساجد و دانشگاهها و اتحادیه ها و جزوات و اعلامیه ها و نشریه های مخفی. مرحله دوم: آغاز مبارزه و جهاد مسلحانه که در ایجاد اعتماد به نفس مردم فلسطین تأثیر زیادی داشت؛ مانند درگیری شهادت طلبانه 1987.10.6 با نیروهای صهیونیستی که اولین شعارهای انتفاضه را برافروخت.
مرحله سوم: انتفاضه- که جنبش جهاد اسلامی از روز اول و بطور روزمره در تمامی رویدادهای انتفاضه حاضر بود، هفته ها گذشت تا دیگر نیروهای اسلامی و ملی بپا خیزند و صفوف خود را منظم سازند و با قوت در انتفاضه شرکت نمایند.
جنبش مقاومت اسلامی فلسطین(حماس):
حماس مخفف واژه "حرکت المقاومه الاسلامیه" یعنی جنبش مقاومت اسلامی است. چنین واژه أی پس از یک هفته از وقوع قیام ملت مسلمان فلسطینی از سوی اخوان المسلمین در سرزمین اشغالی اعلام گردید. اخوان المسلمین طی دهه های 30 و 40 از مبارزات سیاسی و جهادگرانه علیه اشغالگری اسراییل برخوردار بود. در دهه 50 با روی کار آمدن ناصر در مصر از مبارزات سیاسی و نظامی اخوان المسلمین کاسته شد.
اخوان المسلمین در دهه 1960، از فعالیتای سیاسی دست کشیده و صرفا" به فعالیتهای مذهبی می پرداخت. پیروزی انقلاب ایران تأثیر به سزایی در درون تشکیلات اخوان المسلمین به لحاظ تحول فکری سیاسی برجای گذاشت.
با بروز قیام ملت مسلمان فلسطین (انتفاضه) در اواخر دهه هشتاد (1987) اخوان المسلمین مواجه با موج مبارزات ملت مسلمان فلسطین گردید و تحت تأثیر قیام مردم تحت ستم فلسطین جنبش مقاومت اسلامی (حماس) را اعلام کرد. رهبران حماس در توجیه عدم حضور در عرصه مبارزه چنین می گویند: حماس در آغاز به شیوه های آموزشی و تربیتی گرایش داشت و دست به عملیات مستقیم نمی زد.
ساف و انتفاضه
با وقوع انتفاضه مردمی فلسطین و استمرار آن، ساف با توجه به برگ برنده أی که بدست آورد سوار بر امواج حوادث شد و از انتفاضه به عنوان کارتی در مذاکرات صلح با اسراییل استفاده کرد. انتفاضه أی که در نتیجه چندین دهه مبارزه ملت مظلوم فلسطین به عنوان مرحله أی جدید در مبارزات آنان ثبت شد، وسیله أی گردید که از طریق آن عرفات، که تا آن زمان کمتر در روند صلح به بازی گرفته می شد- به دلیل شدت و قدرت و گستردگی و استمرار حرکت مردمی انتفاضه و تأثیر منفی أی که بر روحیه و اجتماع و اقتصاد صهیونیست ها گذاشت، وارد بازی در منطقه شود.
یک سال بعد از انتفاضه، ساف در نوزدهمین اجلاس ملی فلسطین در الجزایر، تأسیس کشور فلسطینی در کنار اسراییل را تصویب کرد. و قطعنامه های 242 و 338 را پذیرفت این اجلاس از سوی برخی به معنای پایان حیات میثاق ملی فلسطین و آغاز زمان میانه روی، پختگی و واقع گرایی در سطح اکثریت نمایندگان مجلس ملی فلسطین به قصد ورود به صحنه مشروعیت بین المللی توصیف شد. هر چند که در عمل مشاهده گردید که معتقدان آن، فاقد درک و بینش صحیح سیاسی بوده اند.
جبهه انقاذ فلسطین در بیانیه أی ضمن حمله به رهبری ساف و منحرف دانستن آن، ساف را به سوء استفاده از انتفاضه در یک برنامه تسلیم طلبانه و اعطای امتیازات سیاسی از جمله قبول قطعنامه های 242 و 338 متهم کرد.
حماس در آستانه برقراری نوزدهمین کنفرانس ملی فلسطین اعلام کرد طرحی که، "حکومت موقت و یا سند استقلال و یا حکومت در تبعید" نامگذاری می شود، چیزی جز ضربه زدن به دستاوردهای انتفاضه و وارد ساختن خنجر بر پشت "فرزندان سنگ" و ممانعت فرزندانمان در از سرگیری "مبارزه و شهادت طلبی" نیست.
جهاد اسلامی نی قبول قطعنامه 242 را محکوم کرد. به اعتقاد این جنبش با قبول این قطعنامه، در آینده درگیری، از درگیری با دشمن به درگیری با خود در صحنه فلسطین منتقل می شود.
در همین بیانیه جهاد اسلامی نسبت به تحول انتفاضه از ابزاری آزادیبخش به ابزار حل و فصل آنچنانی قضیه فلسطین هشدار داده و آنرا با قضایای پس از جنگ اکتبر سال 1973 مقایسه کرد. به اعتقاد جنبش، اقدامات رهبری سازمان، دیپلماسی گام به گامی است که با سوء استفاد از انتفاضه آغاز و با کنار نهادن عناصر قدرت و وحدت و یکپارچگی آن و به کارگیری باقی ماندگان آن برای امضای توافقنامه أی که در بهترین حالت از موضوع خودمختاری تجاوز نخواهد کرد، پایان خواهد یافت.
در شرایط کنونی و پس از تشکیل حکومت خودگردان، می توان گفت آنچه رهبران انتفاضه پیش بینی می کردند تا حدودی محقق شده است. ساف از یک طرف برای تحت فشار قرار دادن اسراییل از انتفاضه استفاده می کند و از طرف دیگر با توجه به مسئوولیت خود برای حفظ امنیت در مناطق خودگردان مجبور به پذیرش خواسته های اسراییل مبنی بر سرکوب انتفاضه فلسطین می باشد. و به این جهت با خشونت تمام انتفاضه را سرکوب می کند. و از زمان تشکیل حکومت خودگردان تاکنون صدها نفر دستگیر و زندانی شده و تعدادی نیز زیرشکنجه افراد حکومت خودگردان به شهادت رسیدن.
یکی از عوامل کاهش قیام عمومی پس از تشکیل حکومت خودگردان، سرکوب انتفاضه توسط این حکومت می باشد زیرا فلسطینی ها نمی خواهند درگیری فلسطینی- صهیونیست را به درگیری فلسطینی- فلسطینی بکشانند.
زیانهای اسراییل از انتفاضه
خسارات جانی چندان چشمگیر نیست. پانزده کشته و 1500 زخمی، فقط 3 تا 5 درصد تلفات فلسطینی هاست. کشته شدگان اسراییلی همگی سرباز و بیشتر آنها در اثر اصابت سنگ جان خود را از دست دادند.
آنچه برای اسراییل طاقت فرساست خسارات مالی و هزینه سنگین مقابله با انتفاضه با توجه به وضع اقتصادی نابسامان این کشور است. براساس اظهارات "دان مریدور" وزیر دارایی مستعفی اسراییل، زیانهای مستقیمی که اسراییل از انتفاضه متحمل شده است به رقم هفتصد و پنجاه و هشت میلیون دلار بالغ می گردد.
زیانهای غیر مستقیم از این رقم نیز افزون تر بوده است که از جمله آن می توان تحریم کار فلسطینی ها، فرا خواندن افراد ذخیره ارتش یا از دست دادن فرصتها باشد. شدیدترین زیانها را بخش ساختمان سازی و کشاورزی دراسراییل متحمل شده است.
به سبب عدم امنیت حاکم، توریسم به شدت کاهش یافته و خسارات آن در مجموع، بین دویست تا پانصد میلیون دلار بالغ می گردد، در حالی که کاهش صادرات به اراضی اشغالی به حدود پانصد میلیون دلار بالغ می شود.
به طور کلی تولید ناخالص داخلی در اسراییل طی سال 1988سه تا در صد کاهش داشته است و رشد پیش بینی شده را به یک درصد که نمایانگر کل خسارات در زمینه تولید به میزان متجاوز از یک میلیارد دلار است رسانده است. صورت خسارات ناشی از انتفاضه برای اسراییل در نخستین سال آن به احتمال قوی از مرز دو میلیارد دلار که تحلیل گران آمریکایی و فلسطینی برآورد می کنند، افزون تر بوده است.
این هزینه در افزایش بحران اقتصادی اسراییل مهم بوده است که گواه آن تورم 32 درصدی و کاهش 13 درصدی ارزش شیکل (واحد پول اسراییل) و همچنین هفت و دو دهم درصد بیکاری و نیز کاهش ارزش واقعی دستمزدها به میزان هفت تا هشت درصد و پنج میلیارد و سیصد میلیون دلار کسری بازرگانی اسراییل می باشد.
فلسطینی ها هزینه سرکوب خود را برای نیروهای اشغالگر، بسیار سنگین ساخته اند. میخ های چنگکی در جاده ها طی شش ماهه اول قیام، بیش از شش هزار خودرو نظامی ارتش را از کار انداخت. در حالی که حملات با سنگ و چوبدستی به سه هزار دستگاه اتوبوس شرکت اتوبوسرانی منحصر به فرد "اگو" در سال 1988 آسیب رساند.
هزینه های مستقیم قیام در سال اول موجب افزایش بودجه نظامی به میزان دویست و بیست تا دویست و پنجاه میلیون دلار شده است و هزینه سرکوب قیام به رقم تخمینی یک میلیون و ششصد و پنجاه میلیون دلار بالغ می گردد. بر این رقم باید هزینه ارتش و هزینه بسیج افراد و غیره را بر اقتصاد بیمار اسراییل افزود.
به هر حال اگر چه قیام عمومی در مناطق اشغالی از 1987 تا 1993 (تشکیل حکومت خودگردان فلسطین) استمرار داشته اهست و پس از آن از شدت قیام عمومی تا حدودی کاسته شد اما انتفاضه ملت فلسطین هیچگاه خاموش نگشت و بدنبال آن بارها و بارها در مناطق اشغالی اعتصاب و شورش تظاهرات جهت مقابله با صهیونیست ها رخ داد. و سازمانهایی مثل جهاد اسلامی، حماس و … فلسطین ضمن دعوت مردم به ادامه انتفاضه، با عملیات شهادت طلبانه آتش مبارزه را گرم نگه می دارند و گروهی از جهادگران فلسطینی را امید بر آن است که انتفاضه بتواند حقوق از دست رفته ملت فلسطین را به آنها بازگرداند.
================
منابع و مأخذ
1- کدیور، جمیله. انتفاضه؛ حماسه مقاومت فلسطین. (تهران: انتشارات اطلاعات، 1372)
2- کدیور، جمیله. پشت پرده صلح (تهران: انتشارات اطلاعات، چاپ اول، 1374)
3- نورانی، محمود. اهداف سیاست خارجی ساف در فلسطین اشغالی. (1988-1964). (تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1376)
4- کوئیگلی، جان. فلسطین و اسراییل: رویارویی با عدالت. ترجمه سهیلا ناصری. (تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1372)
5- خسروشاهی، سیدهادی. انتفاضه: حرکتهای اسلامی در سرزمینهای اشغالی. مجله سیاست خارجی، 1370، (ص 51-30)
6- علی بابایی، غلامرضا. فرهنگ تاریخی، سیاسی ایران و خاورمیانه. (تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا،1374)
7- نداء القدس، نشری جنبش جهاد اسلامی فلسطین دفتر تهران. شماره های: 9 و 8 و3.
8- خبرگزاری جمهوری اسلامی، تلکس خبری . 1376-1371
9- روزنامه ایران، پنج شنبه 76.12.21
10- رویداد و گزارش- نشریه دو هفته یکبار مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی علمی ندا