تاملی برا نتخابات لبنان
احمد رضا روح الله زاد*
سرانجام پس از حدود 2 سال التهاب، انتخابات پارلمان لبنان برگزار شد و خلاف غالب پیش بینی ها و نظرسنجی ها تغییر چندانی در آرایش نیروهای سیاسی در پارلمان مشاهده نشد . حال آن که اکثر نظر سنجی ها و پیش بینی ها حاکی از تغییری گسترده بود . البته جریان 14 مارس از نتیجه حاصله بسیار استقبال کرد .هر چند علی رغم آن که دولت را در اختیارداشت و قدرت های فرا منطقه ای و برخی دولت های منطقه در ائتلاف با امریکا و اسرائیل، حمایت های همه جانبه ای را از آن در دستور کار قرار داده بودند تا سهم بیشتری از کرسی های پارلمان نصیب 14 مارس شود اما این جریان انتظار موفقیت را از تلاش هایش نداشت و چشم به راه کاهش سهم خود در این انتخابات ، علی رغم همه تلاش های خود و حامیان غیر لبنانی اش بود بنابراین از اینکه نتیجه و صحنه تقریبا دست نخورده باقی ماند بسیار خوشحال شده و این را برای خود یک پیروزی بزرگ تلقی کرد !
در سوی دیگر انتظارمی رفت جریان 8 مارس به رهبری حزب الله با توجه به پیگیری جدی سیاست ضد صهیونیستی و صیانت جدی از هویت و اقتدار لبنان و لبنانی ، که طی چند سال اخیر توانسته خود را به عنوان یک نیروی تاثیر گذار ملی و مردمی نه قومی ، طایفه ای و یا دینی، مذهبی) مطرح سازد ، در این انتخابات سهم بشتری از کرسی های پارلمانی را به خود اختصاص دهد. ائتلاف ها و توافق های انجام شده ، غالب پیش بینی ها را به این نتیجه سوق داده بود .
اما نتیجه انتخابات نشانگر اشتباه بودن همه این پیش بینی ها و نظر سنجی ها است . بنابراین نتایج این انتخابات نشانگر آن است که به واقع تحولی در صحنه لبنان به لحاظ میزان سهم هریک از جریان ها رخ نداده است و اکثریت و اقلیت تقریبا در حالت پیشین باقی ماندند . به عبارت دیگر مردم لبنان به وضع موجود رای داده اند و خواهان تغییر نبوده اند برای تغییری که مطلوب هر دو جریان رقیب است.
اما سوال اساسی که در اینجا مطرح است آن است که آیا این انتخاب یعنی حفظ وضع موجود به واقع اعتقاد و خواست حقیقی مردم لبنان بوده و یا عوامل خارج از اعتقاد و خواست آنها هم در این انتخاب موثر بوده است ؟
آنچه که از روند تحولات لبنان بر می آید و به ویژه تحرکات زیاد چند ماه اخیر برخی دولت ها به ویژه آمریکا، اسراییل و عربستان تردید درباره آن را از بین می برد، آن است که عوامل متعدد دیگری خارج از لبنان بر این خواست لبنان موثر بوده است .
1- رقابت انتخاباتی به واقع دربخش مسیحی دو جریان برقرار بود زیرا حوزه شیعیان و سنی ها با توجه به اینکه آنها از پیش انتخاب خود را کرده بودند و همه نیز بر انتخاب خود صحه نهادند ، میانشان اصل رقابت انتخاباتی اصلا مطرح نبوده است. بنا براین رقابت و نبرد حقیقی انتخاباتی میان مسیحیان با شدت و حدت (شور فراوان) جریان داشت .
2- جامعه مسیحی لبنان بر خلاف جامعه مسلمانان ، جامعه ای به شدت رفاه طلب است بنابراین آنها با توجه به تهدیدات امریکا و غرب به تغییر سیاست خود در حوزه کمک به لبنان و تطمیع آنها با پولهای نامشروع به ویژه پولهای عربستان اجازه دادند تا آنها ذدر امور داخلی آشکارا دخالت کنند.
3- مداخلات آشکار امریکا و اسرائیل در انتخابات و ابراز نگرانی از پیروزی 8 مارس و تسری دادن این نگرانی به جامعه در سفرهای پی در پی مسئولین امریکایی به لبنان از طریق مهره های ذی نفوذ در افکار عمومی مسیحیان نظر نصر الله صفیر کشیش ارتودکس های لبنان از دیگر عوامل موثر در عدم تحقق پیش بینی ها بوده است.
انتقال لبنانی های مقیم خارج (آمارهای متعددیبین 40 تا 120 هزار نفر مطرح است) با هزینه های میلیاردی عربستان و خرید آرا دوباره در برخی موارد هریک رای 1000 دلار به فروش رسیده است) از دیگر عوامل موثر در تعین نمایندگان پارلمان لبنان است .
کاردینال صفیر مکرر از دگرگونی ماهیت قومی ، طایفه ای لبنان اظهار نگرانی کرده و پیروزی جریان 8 مارس را برای جامعه مسیحی مناسب نمی دانست .
4- تبلیغ نگرانی از سلاح مقاومت و متهم کردن حزب الله در ترور رفیق حریری (نخست وزیر اسبق لبنان) و اتهام مداخله حزب الله در اقدامات ضد امنیتی در کشورمصر با هدف ایجاد نفاق در جامعه لبنانی و به ویژه در صف همپیمانان از جمله عواملی است که توسط دولت ها و رسانه های متعدد از جمله اشپیگل طراحی و مدیریت می شد.
همه این عوامل در این انتخابات موثر بوده است . هر چند نتیجه نشانگر آن است که علی رغم همه تمهیدات 14 مارس و حامیان آن ، مردم لبنان به تغییر در صحنه آرایش سیاسی نیروها نه گفتند اما گروه ها و جریان ها چاره ای جز پذیرش نتایج انتخابات و آماده کردن خودبه ایفای نقش فعال در صحنه مدیریت دولت آتی لبنان برای ارتقاء هر چه بشتر جایگاه منطقه ای و بین الملل لبنان ، ندارند .
5- برخی تحلیلگران معتقدند نتایج این انتخابات را ضمن آنکه باید یک پیروزی بزرگ برای جریان 8 مارس که فاقد حمایت های مادی و غیر مادی قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای (نیز مقید بودن به اخلاق انتخاباتی و پرهیز از هر گونه رای خواهی مبتنی بر زر و زور و تزویراند) به شمارآورد که توانست تعداد کرسی های خودش را در پارلمان حفظ نماید بلکه باید بیشتر به عنوان یک لطف الهی به 8 مارس و جریان مقاومت قلمداد کرد. زیرا در صورت پیروزی در این انتخابات ، دولتی که مبتنی بر آن شکل می گرفت ، بی تردید دولت مقاومت بود و مقاومت خود به دولت تبدیل می شد و این مساله ممکن بود مشکلات عدیده ای را در سر راه آن قرار می داد ، یعنی همان مشکلاتی که سر راه دولت مقاومت اسلامی حماس در فلسطین قرار دادند. هرچند بسیاری از تحلیلگران هم با توجه به تفاوت شرایط مقاومت در لبنان و مقاومت در فلسطین ، تکرار سناریو غرب ، اسرائیل و هم پیمانان عرب منطقه ای آنان را در مورد حماس ، در حزب الله و جریان 8 مارس بعید می دانستند .
6- برخی تحلیلگران معتقدند آینده لبنان آبستن حوادث غیر مترقبه ای نخواهد بود و همه شواهد حاکی از تداوم وضع موجود است به ویژه آنکه به نظر می رسد مردم لبنان با هوشیاری بیشتر تحولات را رصد می کنند و می کوشند جریان های سیاسی را به همدلی بیشتر برای کمک به توسعه و آبادانی لبنان فرا خوانند . همچنین بعید به نظر می رسد که 14 مارس با توجه به توافق دوحه درباره تشکیل دولت وحدت ملی و روند مصوبات دولت و حق و نقش پررنگ اقلیت در کلیه مصوبات، توان و یا خواهان تعریف فضاهایی باشد که پیشتر تعریف کرده بود که البته منجر به توافق دوحه گشت .
7- انچه که نگران کننده است این که با توجه به شیوه به کار گرفته شده در این انتخابات یعنی تهدید توام با تطمیع و سرریز کردن پول های هنگفت تا جایی که توانستند 8 نماینده مسیحی در ائتلاف با جریان 8مارس به رهبری آقای میشل المر را به سمت 14 مارس و ائتلاف با آن تغییر دهند ، حربه ای در دست اسرائیل و امریکا و دولت های عربی هم پیمان ، برای ایجاد تغییر در نتایج انتخابات در حوزه های مختلف شود زیرا در کلیه انتخابات منطقه ای که با توجه به طرح خاورمیانه بزرگ امریکا برگزار شد ، گروههای ضد امریکایی ، ضد صهیونیستی و ضد دیکتاتوری با توسل از آموزه های اسلامی به پیروزی دست یافتند که مهمترین آنها تشکیل دولت مقاومت درفلسطین است . بدین معنی که جریان های اسلام گرا با انتخابات و کسب نمایندگی از سوی مردم به مشروعیتی دست یافتند که مطلوب غرب ، دول عرب و اسرائیل نبود و برای مقابله با این روند، چاره ای جز مسکوت گذاشتن طرح خاورمیانه بزرگ و تلاش گسترده و پر هزینه برای حذف دولت حماس نداشتند . اکنون این نگرانی وجود دارد که آنها با استخدام این حربه ، نمایندگی مردمی را از دست جریان مقاومت در منطقه و یا جریان های ضد صهیونیستی ، ضد استکباری و ضد دیکتاتوری در هر نقطه جهان خارج سازند و هزینه ماندگاری و نقش آفرینی این جریانها را افزایش و هزینه های بسط سلطه و هژمونی خودرا کاهش دهند البته روند هوشیاری مردم و شناخت آنها از شیوه های عمل قدرت های زیاده خواه و سلطه طلب ، اجازه نخواهد داد که آنها در پیگیری تکرار چنین سناریویی کامیاب شوند .
8- به نظر می رسد پس از شکست های متعددی که جریان سازش منطقه ای ، اسرائیل و امریکا از جبهه مقاومت اسلامی در این چند سال خورده اند ، آنها از اینکه توانسته اند با دخالت وسیع در انتخابات لبنان از تغییر وضع موجود به نفع 8 مارس جلوگیری کنند ، آن را پیروزی بزرگی برای خود تصور کرده و خواهند کوشید تا از آن به عنوان پوششی بر تلخ کامی های خود و شکست های سنگین در برابر جبهه مقاومت ، استفاده کنند ، هر چند نیم نگاهی هم به استفاده از آن برای زمینه سازی برای ضربه زدن به جریان مقاومت دارند . اظهارات مسئولین رژیم صهیونیستی در مورد ضرورت خلع سلاح مقاومت و اجرای قطعنامه های 1559 و 1703 شورای امنیت سازمان ملل در این راستا ارزیابی می شود .
9- البته با توجه به پذیرش بی تکلف نتیجه انتخابات از سوی رهبر جریان مقاومت اسلامی لبنان علی رغم آنکه هم قدرت و به زعم بسیاری از تحلیلگران هم مشروعیت یکسره کنندگی در تحویل گرفتن قدرت در صحنه لبنان را دارااست ، می توان گفت ، مقاومت و حزب الله همانگونه که بارها تاکید کرده اند سلاح مقاومت را در خدمت مردم لبنان و دفاع از کیان آن قرار داده و هرگز از آن در داخل برای نشستن بر کرسی حکومت استفاده نمی کنند .
* دبیر کمیسیون سیاسی جمعیت دفاع از ملت فلسطین