"آتش" مصر و "خاکستر" مبارک (تحلیل)
بحران سیاسی مصربه شکل غیر منتظره یی رو به افزایش گذاشت زیرا شراره کوچکی که در روز جمعه آغاز شد تقریبا با گذشت کمتر از سه ساعت به یک آتش مهیبی از مردم تبدیل شد که دامنه آن تمامی شهرها و استانهای مصر را در برگرفت. قافله بحران سیاسی مصر به کجا می رود؟ آیا افزایش بحران سیاسی در مصر در نهایت منجر به سرنگونی نظام حسنی مبارک می شود یا رو به ارامش خواهد نهاد و مبارک موفق به بقا در مسند قدرت به مدت طولانی خواهد شد؟
* ابعاد ساختاری : خصوصیات قوام بحران
داده ها از بحران سیاسی جاری در مصر به ویژگی های خاصی اشاره دارد که عبارتند از:
- بحران سیاسی در تمامی شهرها و مناطق مختلف مصر وجود دارد
- در این بحران تمامی بخشهای مصر فعالیت می کنند
- دامنه قوام و صلابت بحران بدون مرز در حال گسترش است
- تعداد بازیگران در این بحران رو به افزایش است و علاوه بربازیگران داخلی بازیگران خارجی نیز به این بحران پیوسته اند که عبارتند از : اسراییل ، عربستان، فرانسه و برخی دیگر از کشورهای مهم جهان
* ابعاد اخلاقی و شناختی: رویدادهای بحران در حال حاضر بین دو طرف در حال جریان است: یکی گروه مردمی - که تلاش می کند نظام حاکم را با تکیه بر قدرت مردمی ، همبستگی افکارعمومی عربی و اسلامی و خاورمیانه یی ساقط کند - و دیگری جریان حزب حاکم - که تلاش دارد خشم مردمی را فرونشاند و بحران سیاسی را کنترل کند تا به این ترتیب فرصتی برای بقا در قدرت بیابد-. این جریان از حمایت آمریکا و اسراییل و برخی نظامهای عربی منطقه حمایت می شود از جمله پادشاهی اردن، عربستان سعودی ، مغرب و همچنین نظام یمن که مواضع مشابهی با نظام مصر دارد.
* ابعاد سلامت – رفتاری: بحران کنونی میان دو طرف به نوعی ماهیت "درگیری" به خود گرفته به این ترتیب که در سطح غیر رسمی یا در صحنه میدانی تظاهر کنندگان (مردم)همچنان در حال درگیری با نیروهای امنیتی هستند اما در سطح رسمی (سران) نظام حاکم با استفاده از نمادهای فردی به نوعی برای خود سپر بلا درست کرده است به عنوان مثال حسنی مبارک به عنوان رییس جمهور نخست وزیر و کابینه اش را برکنار کرد و علاوه برآن در سخنانی خود را نه "رییس جمهور" بلکه با صفت "فرمانده عالی نظامی" نامید . امری که اشاره دارد به اینکه انتقالی در ماهیت حکومت از "ماهیت غیرنظامی" به "ماهیت نظامی" صورت گرفته است که آثار اولیه این انتقال را به خوبی می توان در اعلام حکومت نظامی و سپس توسعه مناطق تحت حکومت نظامی مشاهده کرد با این احتمال که دامنه این حکومت نظامی ممکن است با اقدامی چون لغو قانون اساسی و اعلام احکام عرفی گسترش هم بیابد.
* تجزیه و تحلیل عملکرد بحران مصر:
بحران سیاسی مصر وارد روزهای سرنوشت ساز خود شد. در این خصوص هریک از طرفین سعی کرد با بسیج همه توان خود توانایی های طرف دیگر را مهار نماید. دراین مورد می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- گروه مردمی: این جریان از یک حمایت مردمی بسیار قدرتمندی برخوردار است. از مجموع جمعیت 85 میلیونی مصر بیش از 35 میلیون نفر مستقیما در حرکتهای سیاسی اخیر حضور دارند ضمن آنکه 50 میلیون دیگر با همدردی و همبستگی های معنوی خود از حرکتهای مردمی حمایت می کنند.
- جریان حاکم: این جریان نیز از سوی نیروهای نظامی و نیروهای موسسات سیاسی تحت تسلط حزب حاکم حمایت می شود. در این خصوص ارزیابی ها نشان می دهد حجم نیروهای مسلح مصر در حال حاضر بالغ بر 700 هزار عنصر است. شمار نیروهای پلیس این کشور نیز 3/1 میلیون نفر و تعداد نیروهای امنیتی مصر نیز بالغ بر 5/1 میلیون نفر است. به عبارتی دیگر مجموع نیروهای تحت امر حزب حاکم در خوش بینانه ترین وضع 5/3 میلیون نفر است.
چنانچه درگیری پرشدتی میان جریان مردمی مصر و جریان حکومتی مصر صورت گیرد اتفاقات زیر رخ خواهد داد:
· برحجم حمایتهای مردمی مصر افزوده خواهد شد چون یک طرف از اسلحه بر ضد دیگری استفاده کرده است و این امر همدردیها با جریان مردمی را افزایش می دهد
· از شمار جریان حکومتی به خاطر ارتکاب جنایت بر ضد غیرنظامیان کاشته خواهد شد.
در صورت وقوع این درگیریها و به دنبال افزایش حمایتهای مردمی و کاهش نفرات جریان حاکم بدون شک قدرت طرف مردمی در تحمیل زیانهای بیشتر به طرف حکومتی افزایش خواهد یافت که نشانه های آن در موارد زیر قبلا مشاهده شده است:
- آتش زدن کامل ساختمان اصلی حزب ملی حاکم مصر
- آتش زدن کامل دهها ساختمان و مقر حزب حاکم در سایر استانها و شهرهای مصر
- حذف نمادهای قدرت حاکمیت سیاسی از جمله اینکه تظاهر کنندگان هیچ وقعی به مقررات منع آمد شد توسط مقامهای نظامی و سیاسی مصر نگذاشتند
- اتش زدن کامل دهها مقرپلیس و نیروهای امنیتی در نقاط مختلف شهر قاهره
گزارشهای درزکرده از مراکز تولید فکر غرب اشاره دارد به اینکه به رغم برکناری کابینه نخست وزیر توسط مبارک اما بحران سیاسی مصر وارد مرحله " بسیار خطرناک" ی شده است و به تحولات زیر منجر شده است:
· افزایش اختلافات بین مبارک (نهاد ریاست جمهوری) و فرماندهی نیروهای مسلح (نهاد نظامی مصر) به سبب اتهام به نیروهای مسلح مبنی بر کم کاری و عدم تمایل به استفاده از زور به شکل مطلوب برای سرکوب تظاهرات و اعتراضات مردمی.
· افزایش اختلافات میان ارکان حزب ملی حاکم بر مصر که منجر به خلق سه جناح شد: جناح حامی حسنی مبارک متشکل از تعداد کمی ازمعاونانش (این جناح تلاش می کند قدرت در دست مبارکباقی بماند) جناح مخالفان که تاکید دارند به اینکه رهبری حزب ملی در اجرای برنامه های حزب شکست خورده و این امر موجب شکست دولت و افزایش حجم مخالفان حزب شده است. جناح عقب نشینی کنندگان که بیشترین جمعیت را در حزب حاکم به خود اختصاص داده اند. براساس گزارش های درز کرده سه میلیون مصری عضو کنگره سراسری حزب ملی حاکم هستند. براساس گزارشهای درز رفته اکثریت این تعداد دیده شده اند که در تظاهراتهای اخیر بر ضد نظام حاکم شعار می دادند.
· افزایش گرایشات معترضین به اقدامات علیه موسسات دولتی به گونه یی که ابتدا به ساختمان حزب حاکم حمله ور شدند سپس به مقرهای پلیس و نیروهای امنیتی یورش بردند و در حال حاضر نیز سایر مقرات امنیتی و پلیس مصر را در شهرهای دیگر این کشور به محاصره دراورده اند.
تا به امروز هیچ موردی درباره یورش مردم به مقرهای نظامی وابسته به ارتش مصر گزارش نشده است. گزارشهای درز رفته در این خصوص به موارد زیر اشاره دارد:
- افزایش دشمنی میان معترضان و نیروهای امنیتی با وجود بی طرفی نیروهای ارتش بدون شک منجر خواهد شد به اینکه طرفهای درگیری در مصر به سه دسته تقسیم شود یکی تظاهر کنندگان، نیروهای امنیتی و نیروهای بی طرف ارتش که البته این بی طرفی ممکن است دوام نیابد و ارتشی ها به صف مردم بپیوندند و بالعکس.
- افزایش مقابله معترضان و نیروهای امنیتی ضرورتا منجر به افزایش اختلاف میان رهبری ارتش و پایگاه ارتش شده است. دراین حالت احتمال بیطرفی نیروهای ارتش به نفع نیروهای مردمی در صورت گسترش دامنه اعتراضات به نسبت بی طرفی انان به رهبری ارتش بسیار زیاد است. و چنانچه دامنه اعتراضات کاهش یابد آنگاه این نیروها بیطرفی خود را به نفع نظام مبارک افزایش خواهند داد/.
- تصمیم نهایی در درون ارتش بسته خواهد بود به: موضع نیروهای زرهی ، پیاده نظام و چتربازان . واما بقیه نیروها اعم از هوایی، مهندسی و نظایر آن چون صنایع تسلیحاتی در دسته بندی قدرت در درون ارتش وزن زیادی ندارند
گزارشها در این مورد حکایت از نقش عامل خارجی دارد تا جاییکه این عامل از تاثیرگذاری بسیار زیادی در تحریک گسلهای درگیری برخوردار است:
· اسراییلی ها معتقدند بقای نظام حسنی مبارک برای تامین امنیت این رژیم ضروری است. لیکن از آنجا که این نظام انرژی خود را برای بقایش به تحلیل برده لازم است که اجازه سرنگونی نظام مبارک دست کم تا روشن شدن یک جایگزین مناسب که پایبند به محافظت از نقش این نظام در تامین امنیت و حمایت از اسراییل باشد، داده نشود.
· آمریکایی ها نیز بر این باورند که نظام مبارک برای تامین امنیت اسراییل و آمریکا ضروری است. لیکن از آنجا که این نظام قادر به حمایت از خود نیست پذیرش جایگزین برای او امری ضروری است. هرچند سعی خواهد کرد این بدیل را از طریق کمک های امریکا رام کند تا مادامی که هرنظام جدیدی در مصر نتواند خود را بی نیاز از کمکهای آمریکا ببیند.
براین اساس گزارشهای رسمی می گوید لابی های صهیونیستی در حال حاضر تمامی تمرکز خود را بر روی فشار برآمریکا معطوف کرده اند تا دولت این کشور را مجاب کنند مبارک را متقاعد نماید از زور برای سرکوب تظاهرات مردمی و کشتار بیشتر مردم استفاده کند. گزارشات درز رفته نیز حاکی از آن است که حسنی مبارک و ارکان نظامش بی میل به استفاده از زور علیه مردم نیستند اما تمایل دارند که آمریکا تضمین هایی لازم جهت حمایت از شخص او را ارائه دهد. حمایتهایی از جنس حمایت های آمریکا در قبال اسراییل خصوصا در مرحله مقابله با دادگاههای جنایت جنگی ، محاکمه کمیته های حقیقت یاب بین المللی و اتهاماتی مبنی بر کشتار گروهی و جنایت جنگی.
از این رو لابی های فشار صهیونیستی در آمریکا انتقادها از دولت باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا را در روزهای اخیر افزایش داده اند و وی را مسئول زیانهای سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه می دانند. لابی های صهیونیستی می گویند اگر اوباما حمایت های لازم را از نظام بن علی برای سرکوب وحشیانه مردم تونس انجام می داد و اجازه می داد او از نیروی زور استفاده کند الان نظام بن علی به بقای خود ادامه می داد. این امر موجب جری شدن معارضان مصری شده و باعث شده است آنان مبارک را تهدید کنند. بنابراین اوباما چاره یی جز حمایت از مبارک برای استفاده از زور ندارد. زیرا سرکوب اعتراضات مردمی مصر نه تنها بقای حکومت مبارک را تضمین می کند بلکه مانع از وقوع چنین اتفاقاتی در سایر کشورهای متحد و همپیمان آمریکا در منطقه از جمله نظام پادشاهی سعودی، پادشاهی اردن، پادشاهی مغرب و نظام علی عبدالله صالح در یمن و تشکیلات ابومازن در فلسطین، خواهد شد.
ترجمه و گردآوری: مهدی شکیبایی
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس