ضرورت حضور سوریه در نشست آینده سران عرب؟
اجلاس آینده سران عرب در ماه مارس 2010 در لیبی در حالی برگزار خواهد شد که برطرح صلح نشست گذشته سران عرب تاکید دارد. طرحی که مبتکر آن ملک عبدالله پادشاه عربستان ، با هدف عادی سازی روابط کشورهای عربی با اسراییل در صورت عقب نشینی کامل اسراییل از سرزمینهای اشغالی سال 1967 و تشکیل دولت فلسطینی و حل مشکل آوارگان است. کمیته ای نیز جهت پیگیری این طرح تشکیل شد اما نتیجه بررسی عملکرد این کمیته چیزی جز شکست نبود . زیرا رژیم صهیونیستی همواره نشان داده است که قابل اطمینان نیست و نتوانسته به وعده های خود مبنی بر بازگشت به مرزهای 1967 و توقف شهرک سازی عمل کند.
سوریه باتوجه به شناختی که از رفتار صهیونیست ها دارد در نشست قبلی نیز مخالفت خود را با طرح عبدالله اعلام کرد . آقای ولید معلم وزیر امور خارجه سوریه در اعتراض به سخنان عمرو موسی دبیرکل اتحادیه عرب در نشست اخیر وزرای خارجه این اتحادیه در قاهره گفت : چنین مسئولیتی از وظایف کمیته پیگیری صلح نیست زیرا حق تصمیم گیری با خود فلسطینی هاست نه اینکه اتحادیه عرب برای آنها تصمیم بگیرد.
در این میان خبرهایی هر چند ضعیف حاکی از آن است که دولت عربی سوریه در نشست آینده سران در لیبی به دلیل اختلاف نظر ها در بحث سازش و صلح عربی شرکت نخواهد کرد. از آنجایی که تحولات منطقه در واقع تقابل بین دو جریان مقاومت و سلطه است . جریان سلطه با کمک خط سازش همواره سعی در جلوگیری از گسترش جریان مقاومت در کشورهای منطقه دارد که در واقع از بومی شدن چنین جریانی در هراس است . اما با وجود همه تلاش ها ، جریان مقاومت با شدت بیشتر فعال است. در این معادله مصر و عربستان در صف اول سازش قرار گرفته اند و تلاش گسترده ای را جهت بسط نقش خود انجام می دهند و خواهان آن هستند که حرف اول و آخر را در این مسئله خودشان بزنند.
این در حالی است که جریان مقاومت دو پیروزی بزرگ ، در جنگ های 22 روزه و 33 روزه را به دست آورد و در چنین شرایطی اگر سوریه در اجلاس لیبی شرکت نکند فضا را در اختیار جریان سازش قرار می دهد که این امر ممکن است معادله را به نفع جریان سازش تغییر دهد . بنابراین سوریه چاره ای جز شرکت در نشست لیبی ندارد زیر ا با قوت گرفتن نقش سوریه و نزدیکی ایران ، سوریه و حزب الله لبنان و شکل گیری محور مقاومت در منطقه ، حتی حضور سوریه در چنین فضایی وزنه سنگینی برای نشست آتی به حساب می آید . این امر موجب فشار هر چه بیشتر بر جریان سازش است که تلاش میکند نیروهای فعال در خاورمیانه بویژه اتحادیه عرب را ابزار سلطه طلبی غرب علیه اعراب قرار دهد.
در این میان با توجه به کهولت سن و بیماری رهبران کشورهای عربستان و مصر که سردمدار صلح طلبی با رژیم صیهونیستی اند و حکومت هایشان اقتدار گرا است و قدرت و انتقال آن در این کشورها روان نیست ، به نظر می رسد پس از مرگ شان شاهد ایجاد فضاهای سیاسی ملتهب و چند گروهی در این کشورها باشیم . این در حالی است که جریان مقاومت با توجه به اینکه خاستگاه و نقطه قوت آن حوزه عمل ملت ها و بسته فرهنگی و اعتقادی اسلام است، انتقال قدرت در آن به روانی صورت می گیرد و این نقطه قوتی است که جریان سازش از آن برخوردار نیست.
محمد شاهدی