راه پرپیچ و خم فلسطین برای رسیدن به سازمان ملل ،این مسئله برای رهبران فلسطین به شکل...
همانطور که رئیس جمهور تشکیلات خودگردان فلسطین «ابومازن» در هفته گذشته تایید نمود، «سازمان آزادی بخش فلسطین» در روز جمعه درخواست خود را مبنی بر عضویت در «سازمان ملل» ارائه خواهد داد تا مورد بررسی «شورای امنیت» قرار بگیرد. اگر این درخواست از حمایت زیاد اعضای «اتحادیه اروپا» بهرهمند شود، به نظر خواهد رسید که مقامات فلسطین درخواست خود را به نفع قطعنامه «مجمع عمومی سازمان ملل» پس نخواهند گرفت. از دیدگاه مقامات فلسطین، اروپا یک جایزه بسیار بزرگ برای آنها محسوب میشود. «ابومازن» امیدوار است بتواند از این درخواست «سازمان ملل» به عنوان وسیلهای استفاده کند تا سایر قدرتهای جهانی را به سمت خود جلب کند و از این طریق قدرت آمریکا را تقلیل نماید. البته باید توجه داشت که فلسطین به هر قیمتی حاضر به انجام این کار نیست: زمانی که در هفته گذشته پیشنهادات سران کشورهای «اتحادیه اروپا» بینتیجه ماند و شامل شروطی میشد که سران حکومت فلسطین نمیتوانستند بپذیرند، «محمود عباس» موضع کنونی خود با تمام عواقب بد آن را تایید نمود. اما هنوز همه امیدها از بین نرفته است.
این مسئله برای رهبران فلسطین به شکل یک اصل در آمده است که اگر اسرائیل از حیطه اختیارات قابل قبول برخوردار نباشد و شهرکسازی این رژیم متوقف شود، رهبران فلسطین نخواهند توانست مجدداً مذاکرات دوجانبه با اسرائیل را انجام دهند. حتی پیش از آن که مذاکرات در سپتامبر 2010 متوقف شد که البته در این مذاکرات دو گفتوگو صورت گرفت (یکی به طور مستقیم بین مقامات اسرائیل و فلسطین و دیگری به شکل غیرمستقیم از طریق واسطههای آمریکایی)، مقامات فلسطینی به طور علنی اعلام کردند که از گزینه «سازمان ملل» برای مواقع ضروری استفاده خواهند نمود.
رهبران فلسطین ادعا میکردند که عضویت کامل در «سازمان ملل» کاملا ممکن به نظر میرسد: [چرا که] یا آمریکا تحت فشار قرار میگرفت تا درخواست فلسطین را در «شورای امنیت» وتو نکند، و یا وتو آمریکا در «مجمع عمومی» نادیده گرفته میشود. اما اظهارات این چنینی رهبران فلسطین که البته از دانش کم آنها درباره سیستم «سازمان ملل» ناشی میشد، کاملا نادرست از آب در آمد. «محمود عباس» در شرایطی که هیچ گزینه دیگری در پیش رو نداشت و اعتبار خود را خدشهدار میدید، ایده اصلی خود را مطرح نمود، اگرچه نمایندگان وی درصدد یافتن راههای دیگری از قبیل درخواست ناظر غیر عضو بودند.
یکی از مقامات مصری چندین ماه پیش به من متذکر شد: «تو باید طرز فکر کنونی مقامات فلسطین را درک کنی. این مقامات فکر میکنند که دیگر هیچ راهی برای آنها باقی نمانده است و» سازمان ملل به تعبیر ضربالمثلی مثل آخرین تیر در ترکش برای آنها است. مقامات فلسطین همین روش را پیش خواهند گرفت. در حال حاضر که رهبران فلسطین به انزوا کشیده شدهاند، برای «ابومازن» و همپیمانان وی راه دیگری باقی نمانده است. اگر آنها به گشته بر میگشتند، تنها ناتوانی خود در برابر مردمشان را تایید مینمودند. حتی در بین رهبران اصلی فلسطین درباره مسئله درخواست عضویت در «سازمان ملل» توافق عام وجود ندارد. اما به هر حال، تقریباً میتوان گفت که این رهبران شامل دو گروه میشوند. گروه اول که تحت رهبری «محمود عباس» است «سازمان ملل» را به منظور حفظ حکومت فلسطین میخواهد: روابط دوستانه با «واشنگتن» و مذاکرات دوجانبه با اسرائیل. «سازمان ملل» پیشنهاد داد که مردم بیتمایل فلسطین تظاهرات انجام دهند، یک تظاهرات نمادین که نشان دهد «رام الله» دیگر نباید به عنوان مذاکره کننده مردم فلسطین در امور دخالت کند. در همین حین، «سازمان ملل» میتواند امکان انجام مذاکرات را فراهم سازد.
گروه دوم که شامل تعداد بیشتری از رهبران فلسطینی ولی با قدرت نفوذ کمتری است، تمایل بیشتری برای از بین بردن سیاستهای کنونی فلسطین دارد. این گروه از لزوم انجام مذاکرات آگاهی کامل دارد، اما در عین حال ترجیح میدهد درصدد به دست آوردن ابزار قانونی و سازمانی برای تغییر توازن قدرت باشد. این گروه ایده درخواست عضویت در «سازمان ملل» را وسیلهای میداند تا به عضویت در سازمانهای بینالمللی و دادگستری به ویژه «دیوان بینالمللی کیفری» دست یابد. بر اساس دیدگاه این گروه، این اقدام باعث میشود که ایده حکومت مستقل فلسطین رواج پیدا کند و در نتیجه عضویت کامل این کشور در «سازمان ملل» را اجتنابناپذیر خواهد ساخت. این اقدام همچنین فلسطینیان را دارای اختیارات قانونی خواهد کرد، البته رهبران فلسطین ادعا میکنند که از این اختیارات به عنوان یک بازدارنده در برابر تجاوزات اسرائیل استفاده خواهند نمود و آن را برای فیصله دادن به مسئله اشغال اسرائیل به کار نخواهند برد.
اما این جلب اعتماد برای متقاعد نمودن مقامات اسرائیل، آمریکا و برخی کشورهای اروپایی مانند انگلیس کافی نیست چرا که این کشورها از پروندههای «دیوان بینالمللی کیفری» و عواقب بد آن برای اسرائیل و خود دیوان کیفری واهمه دارند. برخی از کشورهای اروپایی اظهار داشتند که از تصمیم «مجمع عمومی» مبنی بر بهبود وضعیت فلسطین در «سازمان ملل» با این شرط حمایت میکنند که هیچ گونه پروندهای به «دیوان بینالمللی کیفری» ارائه نشود. اما این تقاضا تاکنون مورد پذیرش قرار نگرفته است. («ابومازن» سایر تقاضاهای کشورهای اروپا را نیز به همین شکل رد نموده است. این تقاضاها مبنی بر این بودند که مذاکرات دوباره بدون هیچ پیششرطی از سر گرفته شوند و بعد یا قبل از رأی «مجمع عمومی»، از هر درخواستی به «شورای امنیت» اجتناب شود)
عدم تمایل «اتحادیه اروپا» برای حمایت نمودن هیچ یک از گزینههای مدنظر رهبران فلسطین باعث میشود که با گرم شدن بحث عضویت در «سازمان ملل»، این دو گروه فلسطینی با یکدیگر متحد گردند. اگر هیچ گزینه انتخابی وجود نداشته باشد، تفرقههای داخلی دیگر اهمیتی نخواهند داشت. در این نوشته، رهبران فلسطین مصمم هستند این اهرمی که به زعم خود در «شورای امنیت» در دست دارند را رها نکنند تا زمانی که گزینه مطمئنی را بیابند.
«سازمان آزادی بخش فلسطین» در راستای حمایت از این پیشنهاد «سازمان ملل»، امیدوار است که بتواند حمایتهای مردم فلسطین را جلب نماید حتی اگر این پیشنهاد هر نوع عواقبی را به بار آورد. به احتمال زیاد افراد زیادی در تظاهرات جمع خواهند شد، البته باید این نکته را متذکر شد که این تظاهرات به شکل خودجوش نیست چرا که در روز چهارشنبه دفاتر مقامات فلسطین و مدارس بسته خواهند بود و کارمندان و دانشآموزان باید در تظاهرات شرکت نمایند. اسرائیل از تظاهرات خشونت مردم فلسطین واهمه دارد، اما غالب فلسطینیان تردید دارند که ناآرامی این جمعیت به شورش تبدیل شود. آنها معتقدند تظاهرات زمانی از کنترل خارج خواهد شد که نظامیان و شهرکنشینان اسرائیلی تظاهرات کنندگان را تحریک کنند.
غالبا مردم عادی فلسطین نسبت به این پیشنهاد «سازمان ملل» مبنی بر انجام تظاهرات بیتفاوت بودهاند، اگرچه با نزدیک شدن موعد تظاهرات، تمایل افراد در حال افزایش است و «ابومازن» برای ایستادگی در برابر «واشنگتن» به برخی از نکات اشاره نموده است. برای مثال، نیاز برای ثبت نام تظاهرات کنندگان نشان دهنده عدم تمایل مردم فلسطین برای انجام این راهپیمایی است. بسیاری از مردم فلسطین نمیدانند که یک رأی خود در آن سوی دنیا چقدر زندگی آنها را تحت تاثیر خود قرار میدهد. زمانی که مردم کرانه باختری رود اردن (مانند غزه) از رهبران ملی خود جدا شدند در مواقعی که با مسئلهای برخورد میکردند که در آن هیچ نقشی نداشتند تصور میکردند که بدترین چیزها برای آنها رقم خواهد خورد. در واقع، ممکن است نتیجه پیشنهاد «سازمان ملل» کاملا برعکس آن چیزی باشد که مقامات «سازمان آزادی بخش فلسطین» تصور میکردند و باعث شود که محبوبیت این سازمان در بین مردم از بین رود: به عنوان مثال، افراد قابل نفوذ مانند دکتر «غاده کرمی» سؤالاتی را درباره تاثیر رأی استقلال حکومتی بر روی «سازمان آزادی بخش فلسطین» مطرح کردهاند. این بدین معناست که اگر قرار باشد تظاهرات واقعی در کرانه باختری صورت بگیرد، آن توسط رهبران کنونی فلسطین رهبری نخواهد شد بلکه علیه همین رهبران خواهد بود؛ در ضمن این تظاهرات واقعی به واسطه پیشنهاد «سازمان ملل» رخ نخواهد داد بلکه در مخالفت با آن خواهد بود. افرادی کمی وجود دارند که احتمال این نوع تظاهرات را در آینده نزدیک ببینند، اما آیا اسرائیل و آمریکا باید مقامات فلسطین را برای پیشنهاد «سازمان ملل» مجازات کنند، به ویژه از طریق قطع نمودن انتقال بازده مالیاتی که اسرائیل از طرف رهبران فلسطین آن را جمعآوری میکند و باعث شود وضعیت مالی فلسطین دچار بحران شدیدتری میشود. پرداخت حقوق مردم جزء اولویتهای اصلی مقامات فلسطین است که در صورت صرف نظر از این کار، قدرت آنها به خطر خواهد افتاد. با از دست رفتن اعتبار رهبران فلسطین و وجود وضعیت خطرناک، فردی قاطع باید قدم جلو بگذارد و دست به اقدامات معقولانهای بزند. آمریکا با تلاش برای لغو درخواست «سازمان ملل» و ترغیب و تحت فشار قرار دادن دولتها برای این که علیه این درخواست رأی دهند. «واشنگتن» مصمم است تا آخرین لحظه با این مسئله مبارزه کند زیرا «واشینگتن» این باور است که «سازمان ملل» راه درستی برای برقراری صلح نیست و آمریکا بهترین نماینده پروسه سیاسی محسوب میشود به این دلیل که محدودیتهای شدید داخلی که از جانب «کنگره آمریکا» اعمال میشود و به دلیل این که یک وتو برای آمریکا به قیمت پایان نفوذ سیاسی این کشور در خاورمیانه تمام میشود.
اما اگر «ابومازن» از نیویورک بدون هیچ دستیابی بازمیگشت، متحمل حمله شدیدی میشد. باید توجه داشت که «ابومازن» برای آمریکا رکن اصلی محسوب میشود و این کشور سیاستهای خود را بر اساس وی در منطقه قرار داده است. یکی از مقامات فلسطینی در هفته گذشته به من گفت: «اگر ما الآن عقبنشینی کنیم، قدرت ما به بیش از چند روز و هفته دوام نخواهد آورد.»
این خلأ رهبری در آمریکا راه را برای «اتحادیه اروپا» باز میکند و البته باید متذکر شد که این اتحادیه تاکنون نتوانسته است از این آزادی خود استفاده کند. «اتحادیه اروپا» شکایت کرده بود که از حمایتهای مالیاش در «رام الله» به شدت استقبال شد ولی از مداخلههای سیاسی این اتحادیه امتناع میشد، اما امروز تنها بروکسل میتواند نیازهای حداقلی فلسطین را تأمین نماید و در عین حال اسرائیل را از نگرانیهای اصلیاش مطمئن سازد. «ابومازن» با اعلام نیت خود مبنی بر درخواست عضویت کامل شاید نشاندهنده از بین رفتن این امکان باشد. اما پیشنهادی که فلسطینیان آن را ناعادلانه و خلاف شأن ندانند شاید هنوز بتواند مورد قبول اکثریت آنان واقع شود.
به ویژه «اتحادیه اروپا» باید فلسطینیان را ترغیب نماید تا درخواست خود را برای عضویت کامل لغو نمایند و به جبران آن، خواستار قطعنامه «مجمع عمومی» شوند و در آن دو بند اصلی قرار دهند. بند اول، قطعنامه باید تعیین کند که هر مرزی که بین اسرائیل و فلسطین در آینده خواهد بود باید بر اساس مرزهای 1976 با معاملات برابر باشد و اورشلیم باید پایتخت هردو کشور باشد؛ در عین حال، این قطعنامه باید اسرائیل را مطمئن سازد که یک توافق نهایی همه ادعاهای مربوط به نزاع را پایان بخشد و «دو حکومت برای دو گروه مردم» را ایجاد نماید. (بسیاری از مردم فلسطین و اسرائیل این عبارت را رد میکنند: زیرا فلسطینیان این عبارت را به منزله تایید حکومت یهود میدانند و اسرائیلیها معتقدند که این نوع تایید مردم فلسطین روشن و واضح نیست. به همین دلیل، این میتواند منجر به نتیجه قابل دسترسی شود)
بند دوم این قطعنامه برای این که این اقدام ابتکاری را به انجام برساند و با نزاعهای بر سر مسئله استقلال حکومتی فلسطین مقابله کند، باید به فلسطین جایگاه بهتر از مقام ناظر غیر عضو در «سازمان ملل» اعطا کند. این کار باعث بهبود وضعیت در کرانه باختری و غزه نمیشود و همچنین باعث دستیابی به خواسته «ابومازن» یعنی عضویت در «سازمان ملل» نمیشود، اما منفعتهای قابلقبول دیگری را به بار خواهد آورد. «اتحادیه اروپا» مجبور خواهد شد تا نقش مهمی را در ترغیب طرفین برای محتاطانه عمل نمودن ایفا خواهد کرد: از یک سو، با مجهز شدن فلسطین به تسلیحات جدید و از سوی دیگر، اسرائیل و آمریکا با داشتن تسلیحات قدرتمندتر، به راحتی میتوان تصور کرد که جنگ شدیدتر و وسیعتر رخ خواهد داد به طوری که برای همه گروههای ذیربط گران تمام خواهد شد.
متأسفانه، اگرچه چنین نتیجهای به طور نظری اجتنابناپذیر است و گزینهای است که به احتمال زیاد میتواند این نزاع را از بنبست کنونیاش بیرون بیاورد، عوامل پشت پرده هم در «بروکسل» و هم در «رام الله» خواستار عکس این قضیه هستند. «اتحادیه اروپا» و «ابومازن» ترجیح میدهند که «شورای امنیت» با درخواست عضویت فلسطین مخالفت کند. وتوی «شورای امنیت» (و یا حتی به تأخیر انداختن رأی خود که باعث جلوگیری از درخواست عضویت فلسطین شود) این شانس را به «ابومازن» میدهد تا خود را به عنوان قهرمان ملی اعلام کند، به عنوان کسی که در برابر دنیا ایستاد و از رفتارهای نزاعآمیزاجتناب کرد. «اتحادیه اروپا» به نوبه خود، از نمایش نزاع شرمآور خود با آمریکا امتناع خواهد کرد. به عبارت دیگر، هم «رام الله» و هم «بروکسل» با یک شکست مواجه خواهند شد که حداقل در کوتاهمدت، هزینهای کمتر از پیروزی برای آنها خواهد داشت.
رابرت برچر «رابرت بلچر» رئیس پروژه عرب و اسرائیل در «گروه بینالمللی بحران» است.
19سپتامبر 2011
foreignaffairs.com
منبع:موسسه تحقیقات وپژوهش های سیاسی وعلمی ندا
تمام:حُر14