qodsna.ir qodsna.ir

معادله سوریه و مصر در نگاه گروههای مقاومت فلسطین،مصرباتوجه به جایگاه تاریخی خوددرمنطقه...

مقدمه
در حالی که حدود دو سال از دور جدید تحولات سیاسی و خیزش جنبش‌های اجتماعی کشورهای متعدد منطقه می‌گذرد به نظر می‌رسد «بحران در سوریه» و «سازش در مصر» برای فلسطین و جبهه مقاومت، از اهمیت راهبردی برخوردار باشد. براین مبنا، نوشتار حاضر درصدد است ضمن تحلیلی کوتاه از روند تحولات کشورهای همجوار فلسطین در دو سوی شمال و جنوب این کشور، نگاه راهبردی جبهه مقاومت به این تحولات را مورد ارزیابی قرار داده و چشم‌انداز آتی جبهه مقاومت را بررسی کند.

الف) بحران در سوریه
بیش از یک‌سال از آغاز بحران در سوریه سپری شده است و علیرغم برخی تحلیل‌ها مبنی بر سطحی و کم‌اهمیت بودن تحولات این کشور، نمی‌توان چشم‌انداز روشنی از خروج زودهنگام مردم سوریه از وضع آشوب‌گونه موجود، ترسیم کرد. به نظر می‌رسد اوضاع داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی این کشور چندان مناسب نباشد و اگر نتوان آن را به جامعه ناامن هابزی تعبیر کرد اما بی‌شباهت بدان نیست. تداوم آشوب و کشتار و تطویل بحران، پای بازیگران متعدد منطقه‌ای و بین‌المللی را به میان کشیده و بر وخامت اوضاع افزوده است. نخستین نشانه‌های بحران در این کشور را می‌توان در استعفای دولت «محمد ناجی عُطری» از نخست‌وزیری پس از دو هفته تظاهرات در سوریه در آغازین روزهای سال 1390، شاهد بود. پس از آن، کشته شدن گروهی مردم و نیروهای امنیتی این کشور به دست افراد مسلح در فواصل زمانی مختلف و نزدیک به هم، بر تعمیق بحران افزود. از این رو، دولت جهت مهار و کنترل بحران، در کنار مقابله با آشوب‌طلبان، تصمیم به اقدام‌های اصلاح‌طلبانه زیادی نظیر لغو قانون وضعیت اضطراری در کشور پس از نیم قرن (در30 فروردین1390)، اعلان مکرر عفو عمومی در مناسبت‌های مختلف، برگزاری انتخابات شوراها و رفراندوم قانون اساسی و موافقت با طرح اتحادیه عرب مبنی بر اعزام ناظران عربی به سوریه و طرح دیگر این اتحادیه برای پایان دادن به بحران سیاست در این کشور نموده است که به نظر می‌رسد این گام‌های اصلاح‌طلبانه، اندکی دیر برداشته شده باشد. مجموعه این اقدامات به همراه طرح‌های سازمان ملل به رهبری کوفی عنان، ظاهرا کاری از پیش نبرد و نتوانست شعله‌های آتش در این کشور را مهار کند و کشور را بیش از پیش به سوی یک جنگ تمام عیار داخلی سوق می‌دهد. به نظر می‌رسد دخالت میانجی‌ها و عوامل بیرونی نه تنها بهبودی در اوضاع بحران‌زده ایجاد نکرد بلکه اوضاع را پیچیده‌تر و معادله را از حالت یک مجهولی خارج ساخته و به یک معادله چندوجهی و چند مجهولی تبدیل کرده است. یکی از نخستین تأثیرات منطقه‌ای این بحران، تأثیر مسقیم آن بر جبهه مقاومت می‌باشد. رهبران حماس تقریباً از یک سال پیش تا کنون، صحبت از انتقال دفتر حماس از دمشق به نقطه دیگری چون دوحه و قاهره می‌کنند. این تصمیم، مورد استقبال و تشویق جبهه مخالف سوریه در منطقه یعنی عربستان و قطر قرار گرفته است. انتخاب قاهره به عنوان ناظر توافقات فتح و حماس در کنار سیل سرمایه‌گذاری‌های کشورهای نفتی حوزه خلیج فارس در مصر با شرایط موجود سیاسی و اجتماعی، حکایت از اوضاع نسبتاً  بسامان و وزن جدی مصر انقلابی در این اوضاع دارد.
ب) سازش در مصر
 به موازات اوج‌گیری بحران در سوریه، مصری‌ها به‌ دنبال سقوط مبارک، دوره‌ای امیدوار کننده، ثبات‌بخش و همراه با مهار بحران را آغاز نموده و گام‌های تدریجی به سوی مصالحه و آشتی ملی را برمی‌دارند؛ هرچند این مصالحه و سازش ملی، روند سهل‌الوصولی نداشته و با چالش‌‌های بسیاری همراه بوده است. از یک طرف، چالش سکولارها(طرفدار وضع موجود) با اسلام‌گرایان(طرفدار تغییر اوضاع) و از طرف دیگر، چالش بین گرایش‌های تندرو و میانه‌رو دینی و مذهبی(اخوانی‌ها و سلفی‌ها) وضعیت سازش‌گونه موجود را در معرض شکنندگی قرار می‌دهد. اما ظاهرا اوضاع تحت کنترل می‌باشد و رفتارهای نسبتاً دموکراتیکی از طرفین مشاهده می‌شود. انتخابات مجلس و ریاست جمهوری در این کشور، وزن هر یک از گروه‌ها را به معرض نمایش گذاشته است و هر یک از آنان با توجه به این وزن و جایگاه اجتماعی در تلاش برای کسب یا تقسیم قدرت می‌باشند. وقایع ماه‌های اخیر در مصر، در مجموع، برآیند مثبتی از اوضاع سیاسی و اجتماعی این کشور را نشان می‌دهد تا بازیگران انقلاب و ضد انقلاب در چارچوب قواعد دموکراتیک، به یک راه حل مصالحه‌آمیز و مرضی‌الطرفینی برسند.
مصر با توجه به جایگاه تاریخی خود در منطقه، با اتخاذ هر گونه سیاستی(سلبی/ ایجابی)، تأثیر شگرفی در معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی خواهد داشت و در این راستا، انقلاب 25 ژانویه 2011 این کشور، از تأثیرگذارترین وقایع تاریخ خاورمیانه در قرن جدید میلادی خواهد بود. شاید بیشترین تأثیر این انقلاب، مشمول همسایگان تحت ظلم تاریخی غرب و رژیم صهیونیستی شود که بازگشایی کامل گذرگاه رفح پس از چهار سال از محاصره غزه، از جمله نخستین آنها می‌باشد.
 
ج) نگاه راهبردی مقاومت به تحولات منطقه
 مروری بر تحولات سرزمین فلسطین، بیانگر رصد دقیق دگرگونی‌های منطقه به ویژه تغییرات در سوریه و مصر توسط رهبران فلسطینی است. بی‌شک، سرنگونی دولت علوی سوریه، تبعات ناخواسته بسیاری برای مقاومت اسلامی در لبنان و در امتداد آن برای فلسطین در برخواهد داشت. بحران در سوریه و تغییر وضع موجود این کشور، تابعی از سیاست خارجی فعال این کشور در دفاع از جبهه مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی، مبارزه در محور متحدان ج.ا. ایران به مثابه چالشگر سیاست‌های غرب در منطقه، عدم تمکین از کشورهای وفادار به سیاست‌های غرب محور منطقه نظیر ترکیه، عربستان و قطر و در نهایت، اتخاذ سیاست موسوم به «نگاه به شرق» می‌باشد. در هر حال، تحولات ناخواسته در این کشور- به مثابه خط مقدم حمایت از مقاومت- احتمالاً ضربه‌ای جدی به سیاست‌های غرب‌ستیزانه و ضدصهیونیستی در منطقه وارد ساخته و سوریه را وارد فاز جدیدی خواهد کرد که احتمالاً برای محور مقاومت مفید نباشد و حتی شاید جبهه مقاومت را وارد فاز چالشی سنگینی نماید که برون‌رفت از آن به‌زودی میسر نباشد. بر این اساس، حماس -در نتیجه تحولات منطقه- اقدام به تصمیم گیری زودهنگام جهت انتقال دفتر از دمشق گیرد تا از ابعاد منفی درگیری‌های سوریه و تحولات ناخواسته آن به‌دور باشد.
 این امر، بیانگر نگرانی عمیق حماس از استمرار درگیری‌ها و تطویل بحران در سوریه است به گونه‌ای که اسماعیل هنیه، نخست‌وزیر منتخب مردم فلسطین را واداشت تا برای اولین بار پس از انتخاب به نخست‌وزیری، طی دو مرحله در ماه‌های دی و بهمن 1390، مسافرت‌ها و رایزنی‌های دیپلماتیکی با مصر، سودان، ترکیه، تونس، و سپس قطر، بحرین، کویت، ایران و امارات داشته و به‌ دنبال ایجاد فرصت‌های جدیدی برای مقابله با وضع موجود باشد. البته در این راستا حماس، رگه‌هایی از واقع‌گرایی از خود نشان داده است و در یک اقدام پراگماتیستی، پس از سال‌ها درگیری با فتح و ایجاد اختلاف در تشکیلات دولت خودگردان، در نشست دوحه موافقت نمود که دولت را در اختیار «محمود عباس» قرار دهد و به پیمان آشتی ملی  و پایان دادن به دودستگی  و اختلاف داخلی کمک بیشتری نماید.
بدین ترتیب، با کمرنگ شدن غیرارادی نقش سوریه در حمایت از مقاومت و ایجاد روند چالشی برای این کشور در مسیر مبارزاتی با غرب و رژیم صهیونیستی، مصر به تدریج و با طمانینه وارد پروسه حمایت از مقاومت شده و نقش لجستیکی خود را ایفا می‌نماید. بر این اساس است که قاهره، کاندیدای استقرار دفتر حماس در خارج از فلسطین می‌شود و نخست‌وزیر منتخب مردم فلسطین در اولین دور سفر دیپلماتیکی منطقه‌ای خود، مصر را به عنوان مقصد نخستین برمی‌گزیند.
 مصر جدید با فاصله گرفتن از خط سیاسی مبارک در چارچوب متحد استراتژیک اسراییل و غرب، به گروه‌های فلسطینی روی آورده و در روند آشتی ملی و تحکیم وحدت فلسطینیان، نقش موثری ایفا خواهد کرد(1) در سطح ملی و منطقه‌ای نیز با شکل‌گیری دولت اسلامی و مجلس اسلام‌گرا، رویکردی ایدئولوژیک(دینی) اتخاذ کرده و گروه‌های مقاومت اسلامی منطقه را پوشش خواهد داد. این امر، نگرانی صهیونیست‌ها را در پی داشته و آنها را وادار به اعتراف به این نگرانی کرده است که انقلاب عربی به نفع رژیم صهیونیستی نیست. از طرفی، محمد مرسی، رئیس جمهور منتخب مردم مصر نیز بر تعهد خود با مردم که همانا اسلامیزه کردن سیاست، فرهنگ و اقتصاد در کشور باشد تاکید دارد. این واقعیت بر پتانسیل جنبش‌های سیاسی- اجتماعی منطقه که عمدتاً دین‌محورند، خواهد افزود و برای جنبش مقاومت در فلسطین و لبنان نیز فرصت‌ساز خواهد بود.
نتیجه: آینده جبهه مقاومت
با توجه به دگرگونی‌های مصر و سوریه و تحولات به وجود آمده در یک سال گذشته به نفع فلسطینی‌ها از قبیل: بازگشایی گذرگاه رفح، توافق حماس و فتح بر سر تشکیل دولت وحدت ملی با وساطت هیات حاکمه جدید مصر، تلاش در جهت عضویت فلسطین در سازمان ملل رد شده است، عضویت فلسطین در سازمان یونسکو با اکثریت آرای اعضای آن، محکومیت اقدام رژیم صهیونیستی در کشتار مردم فلسطین در «یوم‌النکبه» توسط مجامع خارجی، درخواست نخست‌وزیر ترکیه برای تحریم رژیم صهیونیستی و برگزاری نشست‌های متعدد در استانبول و قاهره پیرامون بحران سوریه، پیش‌بینی می‌شود:
 - بحران سوریه همچنان لاینحل باقی مانده و هیچ یک از طرفین درگیر در منازعه داخلی این کشور را یارای اعمال یکجانبه قدرت و تحمیل شرایط خود بر دیگری در آینده نزدیک نیست. البته در صورت فقدان عوامل مزاحم خارجی در مناقشه سوریه، احتمالاً حکومت بتواند منازعه را به نفع خود مدیریت نماید. اما با توجه به ابعاد گسترده بحران و مداخله عوامل مزاحم متعدد، مدیریت بحران عملاً در حال خارج شدن از دست حکومت است که این امر، احتمالاً ثمری برای جبهه مقاومت نداشته باشد. تطویل بحران و یا اتمام آن با مدیریت خارجی، شاید خوشایند جبهه مقاومت نباشد. بنابراین، بر جبهه مقاومت است که در شرایط موجود، خویشتن‌داری نموده و از تصمیمات عجولانه بپرهیزد چون چشم‌انداز روشنی از بدیل حکومت فعلی سوریه نمی‌توان ترسیم کرد که لزوماً در راستای منافع مقاومت گام بردارد. چنانچه اخوانی‌ها یا حتی سلفی‌ها در این جنگ قدرت پیروز شوند ممکن است برای جبهه مقاومت، فرصت‌های جدیدی ایجاد گردد. در صورت به دست گرفتن مدیریت بحران توسط بازیگران خارجی، احتمالاً بازنده اصلی منازعه، حکومت فعلی سوریه و به تبع آن، جبهه مقاومت خواهد بود. بدین ترتیب، در چنین شرایطی، حمایت از استمرار حکومت فعلی برای جبهه مقاومت مناسب خواهد بود.
 - انقلابیون مصر، توفیقات روزافزونی کسب نمایند و هلال اخوانی در سطح گسترده شکل بگیرد که حتی ممکن است سوریه انقلابی را نیز در بر گیرد. در این صورت، چنانچه با نزدیک شدن انقلابیون مصر به ایران، اندیشه اتحاد هلال اخوانی با هلال شیعی شکل بگیرد -که دور از انتظار هم نیست- فرصت‌های بسیاری برای جبهه مقاومت ایجاد خواهد شد. ظاهراً حماس نیز در تلاش برای جای گرفتن در نظم جدید اخوانی  و در پیش گرفتن سیاست‌های واقع‌گرایانه و پراگماتیستی است و گام‌هایی در این زمینه برداشته است.
 - همزمان با در نوردیده شدن مرزهای جغرافیایی توسط پدیده جهانی شدن، مقاومت نیز در ابعاد گوناگون در حال فزونی است. توسعه فضای سیبرنیتیکی، عرصه‌ای است که مقاومت از طریق اینترنت، لحظه به لحظه مخاطبانی پیدا می‌کند. در فضای سیبرنیتکی، «گفتمان معارض» یک شیوه جهانی مقاومت است(2) جبهه مقاومت فلسطین نیز از این امر غافل نبوده و در صدد استفاده از این فرصت‌های جدید است. در 15 مه 2011 (26 اردیبهشت 1390) به مناسبت شصت ‌و سومین سالگرد بیرون رانده شدن صدها هزار فلسطینی از سرزمین‌های اشغالی و روز نکبت، جوانان فلسطینی از طریق شبکه‌های اجتماعی «فیس بوک» با شعار «بازگشت به سرزمین‌های اشغالی 1948» دست به تظاهرات زدند که این امر نشان دهنده زنده بودن «جنبش بازگشت» پس از مدت‌های مدید است.
 بدین ترتیب، پازل موفقیت‌های فلسطین و جبهه مقاومت در حال توسعه است و نویدبخش آینده مثبتی است. اما احتیاط، شرط عقل است و نباید مغرور از یافته‌های توفیق‌آمیز و غافل از ناکامی‌های در انتظار بود. رهبران فلسطین با مروری بر تاریخ مبارزاتی خود باید به اشتباههای استراتژیک خود اذعان داشته و از تاریخ عبرت گیرند. آنها یک بار در بدو تشکیل دولت صهیونیستی و فشارهای مضاعف داخلی و خارجی، فریب رهبران عافیت‌طلب عرب را خوردند و با وعده بازگشت سریع به اراضی اشغالی، مردم فلسطین را تشویق به ترک سرزمین مادری‌شان کردند که تاکنون فرصتی برای این بازگشت به دست نیامده است. ضمن این که در جریان اشغال کویت توسط عراق در سال 1990با ارتکاب اشتباه فاحشی دیگر در کنار رژیم صدام قرار گرفتند و کویت(بزرگ‌ترین حامی مالی فلسطینی‌ها) را به رژیم دیکتاتوری صدام فروختند. در شرایط کنونی نیز نباید اشتباه تاریخی دیگری مرتکب شوند و سیاست دوری از ایران و نزدیکی به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را در پیش گیرند.
 
پی‌نوشت‌ها:
 1- سال‌نمای امنیتی ج.ا.ایران، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1390، 315.
 2- کریستین چین و جیمز میتلمن، «مفهوم‌پردازی درباره مقاومت در برابر جهانی شدن»، در ریچارد لیتل و مایکل اسمیت، دیدگاه‌هایی درباره سیاست جهان، ترجمه علیرضا طیب، تهران: علمی و فرهنگی، 1389، 583.

نویسنده: محمد طاهری
منبع: موسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی- علمی ندا

تمام:حُر14 
 


| شناسه مطلب: 158089