تشکل نم گمشده خود را یافته است؛ رژیم صهیونیستی اکنون کشوری راتهدیدمیکندکه دوسوم اعضای سازمان ملل...
علی حاج محمدی
خبرگزاری قدس (قدسنا):
"جنبش غیر متعهدها" ترجمه عبارت انگلیسی "non-aligned movement" است. واژه انگلیسی align یعنی ائتلاف کردن. پس صفتnon-aligned یعنی با هیچ کسی ائتلاف نکرده است و معادل دقیق تر عنوان این جنبش هم می شود "جنبش عدم ائتلاف." در واقع وقتی کشورهای گروه اقلیت در نیمه دوم قرن بیستم در دو اردوگاه بلوک شرق و بلوک غرب زمین را به آتش کشیده بودند، کشورهای گروه اکثریت به تبع خمیره آرام اندیش جمعیت هایشان به دنبال چاره ای برای گریز از لهیب آز قدرت های مستکبر بودند. آنها با تشکیل جنبش «نم» اعلام کردند که نمی خواهند با هیچ یک از این دو بلوک ائتلاف کنند یا هم خط و همسوی هیچ یک از دو اردوگاه سیاسی برآمده ازاندیشه ماتریالیسم جنگ افروز در مغرب زمین شوند.
در بحبوحه جنگ های نیمه دوم قرن بیستم، قدرت های جنگ افروز که اندیشه های جهان سوزشان در نظریه سیاسی هانس مورگنتای صهیونیست تبلور یافت، با طرح دو بلوک سیاسی مزبور، پهنه جهان را بی اعتنا به سرنوشت ملت ها تقسیم کردند و در این بازی سیاسی، اراده و خواست جمعیت ها را به هیچ گرفتند. از آن روز بود که نبض ملت های اکثریت با اندیشه استقلال از این بازی قدرت سالارانه تپیدن گرفت.
در واقع اراده ای در اعماق احساسات انسانی جمعیت های ساکن این کشورها نضج گرفت تا از ساز و کار برآمده از جنگ های جهان سوز بری بماند. قوه مدرکه ای که به تشکیل نم انجامید، به دنبال سرپناهی از گزند اخگرهای ائتلاف آتش افروز قدرت های جهانی بود. بعد از تشکیل نم نیز هر کشوری که در نتیجه میراث جنگ های خانمان سوز میانه قرن بیستم به استعمار یکی از طرف های جنگ دچار شده بود، به محض آن که سنگینی زنجیرهای استعمار را از دوش خود کنار دید، برای پیوستن به این تشکل اعلام اشتیاق کرد.
جنبش نم از این جهت همه-جهانی بود و هست. رسانه های ائتلاف قدرت سالار همیشه در شیپور خود می دمند که ائتلافشان بین المللی است و تصمیماتشان نیز حاکی از اراده ای جهانی و در مچ اندازی سیاسی با ایران نیز مدام به این حربه رسانه ای متوسل می شوند. اما در واقع، فقط تشکلی همچون نم حق دارد که ادعای جهانی بودن کند و اگر چنین ادعایی ندارد یا ادعایش شنیده نمی شود، چون شیپور رسانه ای این تشکل در حد و قواره اراده وجودی و قوه مدرکه اش نیست.
تشکل نم هم از نظر عِدّه و هم از نظر عُدّه از ائتلاف قدرت سالار پیش است. از نظر عِده، نزدیک به 120 کشور جهان به نم پیوسته اند، یعنی همه کشورها منهای طرف های ذی نفع در ائتلاف قدرت سالار و میراث خوار جنگ های خانمان سوز میانه قرن گذشته. از نظر عُده نیز تشکل نم نزدیک به هفتاد درصد از منابع انرژی و شصت درصد نیروی انسانی جهان را در اختیار دارد. لذا این تشکل به خودی خود یک جمعیت ملل متحد است و البته با اندیشه ای که در اعماق سیاسی خود نافی زیاده خواهی موسسان اصلی سازمان ملل متحد است. اعضای نم هنگام تقسیم جهان و ترسیم ساز و کار سیاسی آن در حاشیه بودند. کسی آنها را به هنگام تدوین منشور اداره جهان صدا نزد. بعد هم که به دنبال سهم خود رفتند، در دهلیز شروط مصوب در کانون های "ملل متحد" گرفتار آمدند. اینجا بود که به فکر تشکلی افتادند تا حرفشان شنیده شود و به این ترتیب «نم» پا گرفت.
نم در باطن امر اعتراضی است به ساز و کار سازمان ملل متحد، والا اگر این سازمان می توانست حق ملل را استیفا کند، ضرورتی برای تشکیل نم نبود. اگر هم این تشکل در اساس نامه اش شعار حمایت از این سازمان را سر می دهد، تلویحا اعتراضی است به عدم تحقق اهداف اعلام شده در بدو تاسیس این سازمان. تداوم حیات نم، اعتراضی است به مفاد تبعیض آمیز «قدرت وتو». هنگام تاسیس سازمان ملل، اجازه وتو را "حق" دارندگانش محسوب کردند، اما بعد که جهان فهمید چه کلاهی سرش رفته است، از آن به عنوان "قدرت" وتو یاد کرد. اساس نامه تشکل نم نافی قدرت اتوریته-مدار وتو است و لذا هیچ یک از کشورهای حایز اتوریته وتو به این تشکل نمی پیوندند و نخواهند هم پیوست. بر این اساس، هرچه نم قدرت بگیرد، ساز و کار به ظاهر مخملی و در باطن اتوریته-مدار سازمان ملل نیز آب می رود.
آمریکا تاکنون عضو تشکل نم نشده است و هیچگاه هم نخواهد شد، چون اندیشه بنیادین نم نافی نظریه قدرت سالاری است. آمریکا که به کوچکترین دستجات و گروه های سیاسی موجود در جهان دست اندازی می کند، در نیم قرن گذشته از تشکل نم دوری کرده است، چون جاده سیاست گذاری در نم برای ماشین قدرت در آمریکا یکطرفه است. آمریکا در عوض تلاش کرده است که با اعضای موثرتر نم علقه های اقتصادی، سیاسی یا نظامی ایجاد کند و با این نرد سیاسی، اراده تاسیس کننده نم را بی رنگ کند. اما فلسفه وجودی نم مادامی که اندیشه سلطه جولان می دهد برقرار است. لوگوی جنبش نم، المان ساده ای دارد: کبوتر صلح بر فراز زمین. اما این المان ساده سخن بزرگی در ضمیر خود دارد: تا شاهین جنگ بر فراز زمین جولان می دهد، فلسفه وجودی نم نیز پابرجاست.
میزبانی ایران اما ویژگی اجلاس دوره شانزدهم است. ایران اگر نیم قرن پیش همین ایرانِ معمور به دکترین حکومتی ولایت فقیه بود، از پایه گذاران تشکل نم می شد و اصلا پایه گذار اصلی آن می گردید. چون اندیشه موسس جمهوری اسلامی که در شعار محوری و استکبارسوز "نه شرقی، نه غربی" ظهور یافته است، با فکر تاسیس نم اشتراک محوری دارد.
ایران تا پیش از افراشتن پرچم اسلام در این مرز و بوم، به سبب عضویت بی چون و چرای رژیم وابسته پهلوی در پیمان سنتو که شاخه ای از شجره خبیثه قدرت سالاری بود، عملا به اندیشه جهان سوز بلوک های دوگانه سر حقارت فرود آورده بود. اما مجسمه های سلطه پذیری که پایین کشیده شد، ایران نیز به تشکل نم پیوست و البته قوه مدرکه نم که منتظر حرکتی حقیقی برای مخالفت با گرایش قدرت سالار بود نیز گمشده اش را یافت. در واقع جمهوری اسلامی ایران از سه دهه و اندی پیش با مقاومت در برابر خط قدرت سالاری، به تدریج آتش تهیه نم را فراهم آورد و جبهه حقیقی مخالفت با حرص و آز سیاسی مدرن را شکل داد. این جبهه اکنون به نقطه اوج رویارویی خود با اردوگاه طماعان جهان خوار نزدیک می شود و میزبانی اجلاس نم از این جهت بسیار حساس و سرنوشت ساز است.
البته تشکل نم نیز از سه دهه پیش با حمایت های جسته و گریخته خود از ایران در مسایل اساسی بین الملل، هم ابرازوجود کرده و هم نیت حقیقی خود را برای تغییر ساز و کار حاکم بر جهان اعلام نموده است. اتخاذ مواضع نسبتا مستقل در خلال نبرد هشت ساله ایران با بلوک دوگانه مزبور در سالهای 59 تا 67 ، محکوم نمودن حمله آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران در اواخر دهه شصت شمسی، همسویی نسبی با مواضع ایران در مساله فلسطین، حمایت از فراخوان ایران برای تعدیل نسبت اقتصادی بازارهای شمال-جنوب و از همه موثرتر امتناع از همراهی با بلوک سلطه در شورای حکام آژانس انرژی اتمی در ماجرای انرژی هسته ای صلح آمیز ایران از جمله این حمایت هاست.
اکنون جمهوری اسلامی ایران به مدت سه سال ریاست جنبش نم را بر عهده خواهد داشت و باید بهره وافی از این فرصت تاریخی ببرد. البته جمهوری اسلامی ایران همین حالا هم بهره سیاسی خود را از میزبانی این جنبش برده است، چون نفس اعلام آمادگی 120 کشور برای حضور در نشست تهران، هیمنه فراهم آمده در پس دو جین قطعنامه تحریم ضدایرانی توسط آمریکا و اذنابش را بر باد داد. رژیم صهیونیستی اکنون کشوری را تهدید می کند که دو سوم اعضای سازمان ملل، نمایندگان بلندپایه شان را برای حضور در نشستی بین المللی به آن کشور گسیل داشته اند. اکنون دیگر تئوری انزوای بین المللی ایران نقش بر آب است و بالعکس، اشتیاق مکنون کشورهای جهان برای فشردن دستان ایران به عنوان پیشقراول حرکت صلح جهانی دوچندان شده است. اعضای تشکل نم شاهدند که ایران شعار «حیات سیاسی منهای دول استکباری» را تحقق بخشیده است و از این منظر، تصمیم آنها برای شرکت در نشست تهران نوعی مخالفت محترمانه با روند دیپلماتیک جاری در محافل غربی است. کشورهای نم می دانند که ایران و غیر ایران برای بلوک جهان خوار علی السویه است و خرد سیاسی آنها ایران را به عنوان سپر بلای اردوگاه صلح جهانی می ستاید.
بر این اساس، میزبانی اجلاس شانزدهم و ریاست سه ساله تا سال 1394 فرصتی است مغتنم برای عملیاتی کردن اهداف آغازین این جنبش. در گام نخست باید اراده ای در اعضای این تشکل تقویت شود تا در معارضه های آتی با بلوک جنگ افروز ائتلاف نکنند. البته کاری دشوار است. در واقع، علقه های اقتصادی و بعضا نظامی میان برخی اعضای این جنبش با بلوک سلطه در اصطکاک با اراده انسانی موجده نم می باشد. لیکن اراده تاسیس نم از نوع اراده های مادی نیست که با علقه های نظام سلطه از میان برود، بلکه با فطرت آزادی خواه انسانی پیوند.
اما بهره اصلی جمهوری اسلامی ایران از میزبانی و ریاست این اجلاس، پاشیدن بذرهای نظام نوین جهانی با محوریت اندیشه استکبارستیزی در لابیرنت سیاسی جنبش عدم تعهد است. ایران ام القرای تشکیل تمدن فراگیر صلح اسلامی در آینده سیاسی جهان است و باید تدوین ساز و کار این نظم استکبارسوز را برعهده بگیرد. ایران با مقاومت سی و چند ساله در برابر بازی نفس گیر بلوک جنگ افروز حق تدوین این ساز و کار نوین جهانی را حیازت کرده است و اکنون زمان آغاز حرکتی جهانی است.
تمام:حُر14
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس