دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ 
qodsna.ir qodsna.ir

سناریوی غرب برای منطقه در سال 2013،دکترین جریان سازشکار برای آزادی فلسطین مبتنی بر مذاکره و چانه‌زنی‌های سیاسی با تکیه بر اتحاد و ائتلاف‌های سیاسی خود در منطقه و جهان است...

٭ صادق مهدی شکیبایی

یکم؛ تحولات فلسطین از دیرباز صحنه کشمکش میان دو جریان مهم فلسطینی بوده است. یکی جریان سازش که نمایندگی آن را در فلسطین جنبش فتح برعهده دارد و دیگری جریان مقاومت که نمایندگی آن مشترکاً برعهده جنبش‌های حماس و جهاد اسلامی است. هر یک از این دو جریان البته دارای عقبه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی هستند. دکترین جریان سازشکار برای آزادی فلسطین مبتنی بر مذاکره و چانه‌زنی‌های سیاسی با تکیه بر اتحاد و ائتلاف‌های سیاسی خود در منطقه و جهان است. اما دکترین جریان مقاومت که از سه دهه پیش وارد نزاع با اشغالگران صهیونیستی شد، مبتنی بر جهاد و مبارزه و تکیه بر توانایی‌های ذاتی فلسطینیان است. اولی که عمدتاً متشکل از جریان‌های چپ و ملی‌گرا است، از مذاکره به عنوان ابزاری جهت تأسیس دولت فلسطینی در مرزهای قبل از سال 1967 میلادی استفاده می‌کند و دومی که عمدتاً متشکل از جریان‌های اسلامی است، از جهاد و مبارزه به عنوان ابزار خود جهت برپایی دولت فلسطینی در سرزمین تاریخی فلسطین موسوم به «از بحر تا نهر» سود می‌برد. اولی قائل به شناسایی رژیم اسرائیل در مرزهای 1948 میلادی است و دومی رژیم صهیونیستی را دولتی غاصب و اشغالگر می‌نامد و آن را به رسمیت نمی‌شناسد. اولی به قدس شرقی برای فلسطینی‌ها راضی است و دومی قبله اول مسلمانان جهان را یکپارچه برای فلسطینی‌ها می‌خواهد. ملت فلسطین در آخرین انتخابات اعضای جریان مقاومت را به عنوان نمایندگان خود انتخاب کردند و جریان سازش شکستی سخت را از آزمون ملت متحمل شد.

دوم؛ در یک هفته اخیر دو رویداد مهم و تاریخی در صحنه منازعه فلسطینیان با صهیونیست‌ها به وقوع پیوست؛ یکی پیروزی فلسطینی‌ها در جنگ هشت روزه در برابر رژیم اشغالگر و دیگری ارتقای جایگاه فلسطین در سازمان ملل از «موجودیت ناظر» به «دولت ناظر غیر عضو». اولی رهاورد جهاد، مبارزه، صبر، استقامت و اراده مردم و «جریان مقاومت» در صحنه میدانی بود و دومی نیز به کمک سیاسیون منطقه‌ای و بین‌المللی به نام «جریان سازش» به رهبری محمود عباس، دبیرکل فتح و رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین ثبت شد. پرسشی که در اینجا مطرح می‌شود، این که چرا چنین هدیه‌ای به جریان سازش در فلسطین بلافاصله پس از پیروزی تاریخی جریان مقاومت داده می‌شود؟ آیا جایگاه «دولت ناظر غیر عضو» اساساً نمی‌توانست مثلاً سه دهه پیش به فلسطینی‌ها داده ‌شود؟ چرا در شرایط زمانی کنونی باید مثلاً جریان سازش اقدام به طرح چنین مسئله‌ای در سازمان ملل نماید و غربی‌ها یکپارچه با آن مخالفت نکنند؟ چرا برخی دول اروپایی به جای پیش‌شرط «گذاشتن سلاح بر روی زمین» به طرف فلسطینی، از او می‌خواهند در صورتی به طرحش رأی می‌دهند که فلسطینی‌ها پس از تصویب این طرح، قول دهند اسرائیلی‌ها را در محاکم بین‌المللی تعقیب قضایی نکنند؟ آیا سلاح مقاومت دیگر تهدیدی برای اسرائیل محسوب نمی‌شود؟
در پاسخ باید گفت اگرچه اجبار اعضای سازمان ملل خصوصاً برخی دولت‌های اروپایی به تأیید ارتقای جایگاه فلسطین در سازمان ملل هم در نتیجه پایمردی جریان مقاومت در صحنه میدان و ایجاد تغییرات شگرف در موازنه قدرت در درون فلسطین از سوی این جریان بوده است اما ثبت این موفقیت به نام جریان سازش برمی‌گردد به تضعیف گفتمان سازش و تقویت جایگاه گفتمان مقاومت در درون فلسطین و همچنین خوابی که غرب برای فلسطینیان و اعراب در آینده دیده است که به تفصیل به آن می‌پردازیم. پیروزی مقاومت درجنگ هشت روزه دیگر مجالی به جریان سازش برای عرض اندام در قضیه فلسطین نمی‌داد فلذا عقبه‌های حمایتی این جریان به دنبال خروج آبرومندانه آنان از ورطه شکست سنگین در رویارویی با مقاومت بودند تا جریان سازش برای سناریوی آینده غرب همچنان به ایفای نقش بپردازد.

سوم؛ ارتقای جایگاه فلسطین در سازمان ملل اگرچه به ظاهر گامی موفقیت‌آمیز برای فلسطینی‌ها در بعد تبلیغی می‌تواند باشد چه این که بلافاصله از سوی رسانه‌های همسو با جریان سازش در منطقه نیز این گونه تبلیغ شد اما در درون حاوی خطراتی ریشه‌ای برای اصل قضیه فلسطین است. در طرح پیشنهادی ابومازن به مجمع عمومی سازمان ملل علاوه بر درخواست برای ارتقای جایگاه فلسطین از «موجودیت ناظر» به «دولت ناظر غیر عضو» پیشنهاد شده بود چنانچه این طرح پذیرفته شود، تشکیلات خودگردان مذاکرات با طرف اسرائیلی را برای تشکیل دو دولت در فلسطین (یکی اسرائیلی در اراضی اشغالی 1948 میلادی و دیگری فلسطینی در اراضی اشغالی 1967میلادی) از سر می‌گیرد. نکته اصلی هم در همین پیشنهاد نهفته است. آنچه این طرح در درون خود دارد، در نهایت شناسایی اسرائیل در بخش اعظمی از خاک فلسطین (اراضی اشغالی 1948) است و فلسطینی‌ها نمی‌توانند دولت تاریخی خود را بر سرزمین تاریخی خود یعنی از بحر تا نهر تشکیل دهند (دکترین جریان مقاومت) و باید برای همیشه با آن خداحافظی نمایند. ضمن آن که شناسایی اسرائیل در درون سرزمین‌های اشغالی سال 1948 میلادی به معنای تأیید آوارگی پنج میلیون آواره فلسطینی برای همیشه در خارج است. آوارگانی که خانه و کاشانه آنها در همین سرزمین‌ها بوده و 64 سال پیش اسرائیل آنها را از این سرزمین اخراج کرده است. بسیاری از این آوارگان هنوز هم کلید خانه‌هایشان را به امید بازگشت به موطن خود در اختیار دارند.
تصویب این پیشنهاد که با حمایت کشورهایی چون ترکیه، مصر و اتحادیه عرب همراه بود هم «فرصتی» اهدایی به جریان سازش در برابر جریان مقاومت فلسطینی محسوب می‌شود و هم می‌تواند «تهدیدی» باشد برای نابودی قضیه فلسطین. به این معنی که با این طرح در واقع به تقسیم فلسطین برای دومین بار رأی داده شده است. فرق این اقدام با طرح تقسیم سال 1947 میلادی که طی آن 46 درصد سرزمین فلسطین به فلسطینی‌ها و 52 درصد آن به صهیونیست‌ها و دو درصد (قدس) هم تحت حاکمیت سازمان ملل درآمد، این است که در آن زمان مجموعه کشورهای عربی با این طرح مخالفت کردند اما اینک اتحادیه عرب به کمک ترکیه برای تصویب این طرح در مجمع عمومی تلاش فراوانی نمود.

چهارم؛ با توجه به مشکلات عدیده ملت فلسطین طی 64 سال اشغالگری اسرائیل، بدون شک کسی از این گام هرچند کوچک یعنی ارتقای جایگاه فلسطین در بزرگ‌ترین نهاد بین‌المللی نه تنها ناراحت نمی‌شود که جای بسی خوشحالی است لیکن آنچه مایه نگرانی است، این که با این طرح، تلاش خواهد شد اجماعی بین‌المللی در آینده برای سازش میان فلسطینی‌ها و اعراب از یک سو و اسرائیل از سوی دیگر صورت گیرد. ماه‌های آینده منطقه خاورمیانه لحظات سرنوشت‌سازی را به خود خواهد دید. از دید غربی‌ها هیچ طرحی در منطقه خاورمیانه به سرانجام نخواهد رسید مگر این که ابتدا قضیه فلسطین حل و فصل گردد. حل و فصل قضیه فلسطین نیز از دید آنها راه حلی عادلانه نخواهد بود. بلکه آنها ابتدا امنیت اسرائیل را لحاظ خواهند کرد. از یک سو برخی کشورهای عربی سال‌ها است که در نوعی «صلح سرد» با اسرائیل به سر می‌برند و با طرح دو دولت هم موافق هستند. از دیگر سو نیز غربی‌ها با توجه به پیشرفت‌های بی‌نظیر مقاومت، ترس آن دارند که این جریان زوال اسرائیل را در نهایت رقم بزند و لذا از سر اجبار به طرح دو دولت در فلسطین رضایت داده‌اند. نتیجه این که دنباله‌های منطقه‌ای و بین‌المللی جریان سازش در فلسطین به یک نقطه مشترک نزدیک شده‌اند و فضای نوپای منطقه خاورمیانه این وسوسه را مطرح می‌کند که می‌توانند ضربه نهایی را به قضیه فلسطین وارد کنند و از مرحله «صلح سرد» اعراب با اسرائیل گذر نمایند.
از آنجا که هم غرب و هم برخی کشورهای عربی منطقه به همراه ترکیه در سوریه- زنجیره‌ای از زنجیره‌های مقاومت منطقه- هدفی واحد و دشمنی مشترک را دنبال می‌کند، این وضعیت می‌تواند به دور از چشم ملت فلسطین به توطئه بر سر آرمان نهایی آنان یعنی آزادی سرزمین فلسطین از بحر تا نهر، آزادی بیت‌المقدس، بازگشت آوارگان و ایجاد دولت مستقل فلسطین به پایتختی قدس یکپارچه بینجامد. توطئه‌ای که خضر حبیب، یکی از رهبران بلندپایه جنبش جهاد اسلامی فلسطین پس از رأی به ارتقای جایگاه فلسطین به آن اشاره‌ای کوتاه کرد و در گفت‌وگو با شبکه ماهواره‌ای فلسطین الیوم افزود: این طرح در دل خود پر است از مخاطرات بویژه وقتی که در راهروهای سازمان ملل مورد بررسی قرار گیرد و وقتی که ملت فلسطین حق خود مبنی بر سرزمین تاریخی «از بحر تا نهر» را مطالبه کند آنگاه همین سازمان ملل ما را مورد حمله و اعتراض قرار می‌دهد. وی تأکید کرد: فلسطین از بحر تا نهر جزو اصول مهم قضیه فلسطین است که ملت ما هرگز از آن عقب‌نشینی نمی‌کند.

 


| شناسه مطلب: 158143







فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.