دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ 
qodsna.ir qodsna.ir

جنگ 8 روزه علیــــــه غزه اهداف، استراتژی‌ها و پیامدها،اما نگاههای منطقه‌ای به محور مقاومت وبویژه ایران...

مقدمه
رژیم صهیونیستی برای دومین بار طی 4 سال گذشته، به حمله‌ای گسترده علیه نوار غزه مبادرت نمود. اما این بار برخلاف جنگ‌های سال 2006 (33 روزه) و 2008 (22 روزه) وارد عملیات نظامی زمینی نشد. جنگ اخیر جنگی 8 روزه بود. اسراییلی‌ها آن را عملیات «ستون ابرها»(1) نامگذاری کردند که به موضوعی تاریخی در تورات اشاره دارد و جنبش حماس نام «سنگ سجیل»(2) (حجارة سجیل) بر آن نهاد. این عبارت نیز با داستان ابرهه در حمله به مکه در زمان قبل از اسلام مرتبط است. ضمن اینکه در متون انگلیسی به آن عملیات ستون دفاعی(3) اطلاق شده است.
جنگ 8 روزه از چهارشنبه 24 آبان 1391 (14/11/2012) با ترور احمد الجعبری معاونِ فرمانده گردانهای عزالدین قسام توسط هواپیماهای اسراییلی شروع شد. اسراییلی‌ها هدف از این عملیات را پاسخ به حملات موشکی و راکتی گروههای مقاومت مستقر در نوار غزه اعلام کردند. ارتش اسراییل اعلام کرد که بیش از 1500 حمله هوایی طی 8 روز علیه مراکز فرماندهی، تونل‌ها و انبارهای تسلیحاتی و ساختمانهای نظامی داشته است. طبق اخبار منابع بیمارستانی نوار غزه، 175 فلسطینی شهید و بیش از 1280 نفر زخمی شدند. هم‌چنین 200 نفر از اسراییلی‌ها نیز زخمی و 5 نفر کشته شدند. گروههای مقاومت حدود 1500 موشک و راکت (فجر 5 ایرانی، گراد روسی، قسام و...) به مناطق اسراییلی (بئرالسبع، اشدود، اشکلون، تل‌آویو، هرتزلیا، قدس غربی و شهرکهای مجاور نوار غزه) شلیک کردند. حدود 30 تا 40 درصد از این موشکها را سیستم گنبد آهنین خنثی نمود. تعدادی نیز به زمین‌های باز و خالی از سکنه اصابت کرد و 58 عدد نیز به مناطق شهری و مسکونی برخورد نمود. علاوه بر این یک بمب در یک اتوبوس در تل‌آویو منفجر شد که 20 زخمی به دنبال داشت.(4)
پس از شرح مختصری از جنگ 8 روزه به سؤالات زیر در این نوشتار پاسخ داده می‌شود:
1- رژیم صهیونیستی چه اهدافی را از جنگ 8 روزه در نظر داشت؟
2- استراتژی‌ها و تاکتیک‌های رژیم اسراییل در این جنگ چه بود؟ چرا حمله زمینی نکرد؟
3- جنگ 8 روزه چه پیامدها و نتایجی را برای دو طرف به دنبال داشت؟

الف- اهداف
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی و کابینه‌اش طی سالهای اخیر با مشکلات متعددی مواجه بودند. اعتصابات داخلی، قیام‌های منطقه‌ای و سرانجام حمایت صریح نتانیاهو از کاندیدای شکست خورده انتخابات آمریکا یعنی میت رامنی، در این رابطه قابل ذکر است. علاوه بر این وی به دلیل ناسازگاری احزابِ عضو ائتلاف ناچار به اعلام تاریخی برای برگزاری انتخابات زودرس شده است.
به نظر می‌رسد مجموعه‌ای از اهداف داخلی و خارجی برای جنگ 8 روزه قابل تصور است:
1- کسب آرای انتخاباتی: انتخابات زودهنگام پارلمانی رژیم صهیونیستی قرار است در 22 ژانویه سال 2013 (3/11/1391) برگزار شود. کابینه نتانیاهو به دلیل بن‌بست در مذاکرات سازش با تشکیلات خودگردان از یک طرف و بحران‌های داخلی و اعتصابات در اعتراض به بی‌عدالتی و اوضاع نابسامان اقتصادی از طرف دیگر تحت فشار است و حتی به دلیل همین عوامل و عدم موفقیت در دستیابی به راه‌حلی در خصوص قانون جذب یهودیان حریدیم به خدمت در ارتش، مجبور به اعلام تاریخی برای برگزاری انتخابات زودرس شده است. علاوه بر این حملات موشکی گروههای فلسطینی به شهرکهای اطراف نوار غزه و عدم توانایی ارتش اسراییل در خاموشی آن موجب شده بود تا در مجموع، نتانیاهو کارنامه موفقی نداشته باشد. طبیعی است که برای فرار از این وضعیت بایستی راهکاری اندیشیده شود. حمله به نوار غزه و سرکوب نیروهای مقاومت فلسطینی مستقر در غزه، به عنوان یک راهکار ساده در نظر گرفته شد. زیرا در شرایط امنیتی، احزاب تندرو و دست راستی از شانس پیروزی بیشتری برخوردار می‌شوند.
2- مهار مقاومت: رژیم اسراییل برای کنترل نیروهای مقاومت فلسطینی در کرانه باختری و نوار غزه، هر از چندگاهی به بهانه‌ای متفاوت، با راه‌اندازی عملیاتی جدید سعی در تأمین این هدف می‌نماید. طی 25 سال اخیر یعنی از زمان وقوع انتفاضه اول، به کرات در کرانه باختری و نوار غزه عملیات بزرگ و متوسط انجام شد. این رویه طی سالهای اخیر (5 سال گذشته) در نوار غزه از شدت بیشتری برخوردار بود. با وقوع قیام‌های عربی و روی کار آمدن گروههای اسلامگرا، احتمال تقویت نظامی- موشکی گروههای مقاومت مستقر در غزه از طریق تونل‌های رفح بیشتر شد. این امر ارتش اسراییل را به انجام یک عملیات گسترده و تخلیه توان مقاومت ترغیب نمود. اما پاسخ مقاومت با غافلگیری‌های غیرمنتظره‌ای همراه بود. به بیان دیگر، در جنگ 8 روزه ارتش اسراییل نه تنها موفق به مهار مقاومت نشد بلکه خود در مهار گروههای مقاومت قرار گرفت. احیای قدرت به اصطلاح بازدارندگی از دست رفته اسراییل در مقابل مقاومت فلسطین از طریق ترور تعدادی از فرماندهان مقاومت، تخریب پایگاههای موشکی مقاومت و انبارهای سلاح و مهمات آنان و از بین بردن زیرساخت‌های نظامی گروههای مبارز در همین راستا قابل توجیه است.
3- حذف رهبران مقاومت: در راستای مهار مقاومت، حذف رهبران مبارز نیز یکی از اهداف عملیات اسراییلی‌هاست. در جنگ 8 روزه، عملیات اسراییلی‌ها با ترور احمد الجعبری معاون فرمانده کل گردانهای عزالدین قسام شروع شد. الجعبری، جانشین محمد ضیف بود اما در واقع فرماندهی میدانی مقاومت را در دست داشت. علاوه بر این، وی از طرفداران سرسخت ارتباط با ایران و سوریه بود. اسراییلی‌ها با حذف وی شاید در پی روی کار آمدن فرماندهان سازش‌پذیرتر بودند.
4- ایجاد فضا برای محور سازش: بر اساس تجارب قبلی، پایان عملیات اسراییلی‌ها علیه           مبارزان نوار غزه همراه با میانجی‌گری بعضی کشورها به ویژه مصر و پذیرش آتش‌بس از سوی             حماس طبق شرایط اسراییل بود. جنگ 8 روزه نیز با این سناریو از یک طرف می‌توانست موجبات تضعیف حماس و تقویتِ محمود عباس در عرصه داخلی و افزایش جایگاه محور سازش منطقه‌ای به ویژه قطر را به دنبال داشته باشد. اما این امر کاملاً برعکس شد. چرا که از یکسو کشورهایی چون ترکیه و قطر در حاشیه قرار گرفتند و از سوی دیگر مصر با حمایت از خواسته‌های جنبش حماس، شروط این جنبش بر محتوای آتش‌بس حکمفرما شد و در نتیجه نه محور سازش بلکه محور مقاومت به رهبری ایران در مرکز تحلیل‌ها و توجهات قرار گرفت. به بیان دیگر در عرصه منطقه‌ای بار دیگر محور مقاومت و شیوه و راهکار مقاومت مسلحانه بسیار مؤثرتر و پررنگ‌تر از راهبرد سازش به رهبری قطر و ترکیه جلوه‌گر شد.
5- آزمایش آرایش جدید منطقه‌ای: اسراییلی‌ها با جنگ 8 روزه، میزان حمایت دولتهای جدید عربی و فضای نوین خاورمیانه از مقاومت فلسطینی‌ها را آزمودند. طی این 8 روز، سران کشورهای مصر، تونس، ترکیه و نمایندگان اتحادیه عرب به نوار غزه آمدند. هرچند که این امر در مقایسه با جنگ        22 روزه، قدمی جدید به شمار می‌رود و موجب جلب حمایتهای پزشکی و سیاسی از مردم نوار غزه شد اما گروههای مقاومت خواستار تسلیحات و ادوات نظامی به جای سفرهای نمایشی بودند. چرا که آنچه اسراییلی‌ها را به آتش‌بسِ دلخواه گروههای مقاومت فلسطینی وادار کرد موشکها و راکتها بود نه سفرهای موقتی و کوتاه‌مدت سران عرب به این باریکه.

ب- استراتژی‌ها
با وجود اینکه جنگ اخیر فقط 8 روز طول کشید اما سردرگمی اسراییلی‌ها و تغییر استراتژی آنها بنا به شرایط پیش‌رو، کاملاً آشکار بود. سران رژیم صهیونیستی با توجه به تجربه جنگهای 33 و 22 روزه، از اعلام اهداف کلان و حداکثری برای این جنگ امتناع کردند و به اعلام اهداف حداقلی که همانا سرکوب توان گروههای مقاومت و قطع حملات موشکی از نوار غزه بود بسنده کردند.
1- حمله گسترده هوایی: اسراییلی‌ها عصر چهارشنبه 24 آبان (14 نوامبر) عملیات خود را با ترور احمد الجعبری شروع کردند. نیروهای هوایی اسراییلی طی 8 روز به عنوان مهم‌ترین ابزار نظامی عمل کردند. آنان امیدوار بودند طی حملات یکی دو روز اولیه، مراکز عمدة نظامی- تسلیحاتی حماس مورد هدف قرار گرفته و زمینه برای تسلیم آنان و یا آتش‌بس مورد نظر اسراییلی‌ها فراهم شود. اما اصابت موشک فجر 5 به تل‌آویو و تداوم موشکباران مقاومت علیه مناطق اسراییلی، موجب غافلگیری اسراییلی‌ها شد. هر چند که ارتش اسراییل تا پایان جنگ به حملات گسترده هوایی خود ادامه داد اما احضار نیروهای ذخیره و اعلام آمادگی برای حمله زمینی را باید مرحله‌ای جدید در این عملیات دانست.
2- حمله زمینی؛ عملیات روانی: مقاومتِ فلسطینی‌ها در برابر باران حملات هوایی اسراییلی‌ها سبب شد تا بار دیگر موضوع حمله زمینی و گسترده به نوار غزه مطرح شود. کابینه اسراییل در عصر           سومین روز (16 نوامبر) با افزایش احضار تعداد نیروهای احتیاط یا ذخیره از 30 به 50 هزار نفر موافقت کرد. همزمان تانکها و نیروهای زمینی اسراییل در اطراف نوار غزه مستقر شدند.
به نظر می‌رسید موضوع حمله زمینی به نوار غزه عملیاتی روانی برای تحت فشار قرار دادن حماس  و دیگر گروههای مقاومت بوده است. زیرا در آن صورت پیامدهای منفی متعددی برای اسراییلی‌ها قابل تصور بود که عبارتند از:
- فرسایشی شدن جنگ و وقوع کشتار گسترده از غیرنظامیان فلسطینی
- بالا رفتن تعداد  تلفات اسراییلی‌ها در نبرد زمینی
- احتمال وقوع غافلگیری‌های جدید و بیشتر مقاومت علیه اسراییلی‌ها
- خسارات اقتصادی- اجتماعی غیرقابل پیش‌بینی
- مهاجرت معکوس از اراضی اشغالی 1948
- تحرکات افزون‌تر از سوی سازمان‌ملل، اتحادیه عرب، سازمان کنفرانس اسلامی و کشورهای جهان اسلام
- فزونی بخشیدن به احتمال موفقیت محمود عباس در طرح عضویت فلسطین در مجمع عمومی سازمان ملل (29 نوامبر- 9 آذر) به دلیل همدردی مجامع جهانی با فلسطینی‌ها
3- هدف قرار دادن غیرنظامیان و اصحاب رسانه: در روزهای آخر نبرد، تداوم و استمرار موشکباران از طرف غزه و مخابره جنایات اسراییلی‌ها علیه غیرنظامیان توسط اصحاب رسانه سبب شد تا اسراییلی‌ها با هدف قرار دادن غیرنظامیان و بالا بردن تلفات بر حماس فشار مضاعفی وارد کنند. کشته شدن تعدادی از اصحاب رسانه در حملات اسراییلی‌ها به ساختمان خبرنگاران نیز یکی از علائم درماندگی در برابر مقاومت فلسطینی به شمار می‌رود.
4- آتش‌بس سریعتر، شکست کوچکتر: با وجود اینکه رژیم اسراییل، جامعه خود را برای یک جنگ 3 هفته‌ای آماده کرده بود اما گذشت یک هفته مبین آن بود که نه تنها اثری از شکست و ضعف در مقاومت فلسطین مشاهده نمی‌شود بلکه تداوم جنگ جز خسارات بیشتر برای اسراییلی‌ها و تلفات افزون‌تر از سمت غیرنظامیان فلسطینی عاید دیگری نخواهد داشت.
نتانیاهو و کابینه‌اش، با یادآوری خاطرات و تجربیات جنگ 22 روزه بر این عقیده بودند که حمله زمینی مطمئناً با هزینه‌های زیادی همراه خواهد بود و تداوم حملات هوایی نیز آنان را به نتیجه نمی‌رساند در نتیجه بهترین راهکار، پذیرش آتش‌بس و کمتر نمودن هزینه‌های جنگ بوده است. از همین رو، آنان تقریباً با پذیرش تمامی شروط حماس، جنگ را خاتمه دادند. بر این اساس هرگونه حملات متقابل اسراییلی- فلسطینی (از نوار غزه) متوقف خواهد شد و گذرگاه غزه برای فلسطینی‌ها باز می‌شود. مصر نیز بر این توافق نظارت خواهد داشت.

ج- نتایج و پیامدها
با گذشت چند روز از پذیرش آتش‌بس، نتایج و پیامدهای این جنگ آشکارتر می‌شود. این پیامدها در سه سطح اسراییلی، فلسطینی و منطقه‌ای تشریح می‌شود:
1- پیامدهای اسراییلی: هر چند که نتانیاهو و وزرای او اهدافی کلان و بزرگ را بیان نکردند تا در صورت عدم موفقیت مجبور به عذرخواهی نشوند ولیکن، در حداقل شکل (توقف پرتاب موشک از نوار غزه) نیز آنان شکست خوردند. توافق آتش‌بس در حالی امضاء شد که تا لحظه آخر فلسطینی‌ها به حملات موشکی خود ادامه دادند.
در عرصه سیاسی، شاهد استعفای ایهود باراک وزیر دفاع از کابینه نتانیاهو هستیم. علاوه بر این نتانیاهو نه تنها جایگاه حزب لیکود را در انتخابات سراسری آینده بهبود نداد بلکه اخباری حاکی از ریزش آرای این حزب به گوش می‌رسد.
در عرصه نظامی، برای اولین‌بار موشکهای مقاومت به تل‌آویو و قدس غربی رسید که طی 20 سال اخیر بی‌سابقه بوده است. حتی حزب‌ا... لبنان در جنگ 2006 معادلة حیفا در برابر بیروت را مطرح کرد. اما مقاومت فلسطین پا را از این فراتر نهاد و معادلة تل‌آویو در برابر غزه را پیش کشید. علاوه بر این عملکرد سامانه گنبد آهنین برای اسراییلی‌ها رضایت بخش نبود. کشته شدن 5 نفر از اسراییلی‌ها در نتیجه حمله موشکی مقاومت که از سد سیستم گنبد آهنین گذشته بود موجب زیر سؤال رفتن این سیستم شد.
در عرصه اجتماعی- نظامی باید گفت اعتماد مردم اسراییل به ارتش کما فی السابق در حال کاسته شدن است. فرار ارتش اسراییل از جنوب لبنان را باید نقطه آغاز حقارت این ارتش دانست که در جنگهای 2006 و 2008 نیز ادامه یافت و در این جنگ به اوج خود رسید.
در عرصه روند سازش نیز، اسراییلی‌ها طرف حساب اصلی خود را نه ابومازن و تشکیلات خودگردان بلکه حماس و دولت هنیه می‌بینند. به انضمام اینکه اسراییلی‌ها در حال حاضر نه خواهان مذاکره با ابومازن هستند که در تلاش است از طریق سازمان ملل به اهداف خود برسد و نه شرایط و توان مذاکره با حماس را دارند که این رژیم را به رسمیت نمی‌شناسد.
همچنین در عرصه اقتصادی بعضی از برآوردها، بیش از 2 میلیارد دلار خسارت را پیش‌بینی می‌کنند که شامل هزینه‌های نظامی اعم از هزینه سربازان و فراخوانی ذخیره‌ها به همراه هزینة گنبد آهنین و هم‌چنین خسارات مستقیم و غیرمستقیم اقتصادی ناشی از پرتاب موشک‌های فلسطینی می‌باشد. اسراییلی‌ها سرانجام 6 سامانه گنبد آهنین نصب کردند که هر کدام حدود 200 میلیون دلار هزینه دارد.  علاوه بر این هزینه استفاده از این سامانه‌ها نیز طی 8 روز جنگ، روزانه 25 تا 30 میلیون دلار بالغ می‌شد.
2- پیامدهای فلسطینی‌: جنگ 8 روزه آزمایشی جدید برای مقاومت فلسطینی به ویژه حماس بوده است. بدون شک در عرصه نظامی این جنگ توفیق مهمی برای مبارزین فلسطینی بوده است. حماس، جهاد اسلامی و دیگر گروههای مبارز، با درس‌گیری از جنگ 2006 و تاکتیکهای نظامی حزب‌ا...، درصدد بهینه‌سازی و افزایش توان نظامی خود برآمدند. فلسطینی‌ها با پرتاب موشک به قدس غربی و تل‌آویو، از یکسو توان نظامی خود را به نمایش گذاشتند و از سوی دیگر توان امنیتی اطلاعاتی خود را به دلیل غافلگیری اسراییلی‌ها از آن، بروز دادند. مطمئناً اگر اسراییلی‌ها از توان موشکی مقاومت فلسطین به طور کامل مطلع بودند بدین شکل دچار مخمصه نمی‌شدند.
برجسته شدن وجه مقاومتی گروههای مبارز از دیگر پیامدهای جنگ 8 روزه بود. طی یکی- دو سال اخیر، راهبردهایی چون مقاومت مسالمت‌آمیز، دیپلماسی مقاومتی و بهره‌گیری از توان سازمان ملل و اتحادیه‌های منطقه‌ای پررنگ شده بود. اما جنگ 8 روزه نشان داد که از یکسو رژیم اسراییل تنها زبان موشک و مقاومت نظامی را می‌فهمد و فقط از این زاویه مجبور به امتیاز دادن می‌شود و از سوی دیگر گروههای نظامی و توان نظامی مقاومت، فریادرس اصلی مردم فلسطین هستند.
به حاشیه رفتن گروه سازشکارِ فلسطینی از دیگر پیامدهای جنگ 8 روزه است. این امر سبب شد تا عباس طی ملاقاتی با سران حماس در قاهره (بعد از جنگ 8 روزه) در مورد رفتن به سازمان ملل، بازداشتهای سیاسی و آشتی ملی مشورت و گفتگو کند و حتی حماس برای آشتی ملی شرط در دستور کار قرار دادن انتخابات پارلمانی و مرجعیت پارلمان فعلی را مطرح کرد.
3- پیامدهای منطقه‌ای: جنگ اخیر توازن قوای منطقه‌ای را دگرگون ساخت هم‌چنین قرار گرفتن دولتهایی چون مصر، تونس، لیبی و ترکیه در برابر یک امتحان جدید و آزمایشِ کشورهایی چون قطر و عربستان که خود را حامی دمکراسی در سوریه مطرح می‌کنند از جمله پیامدهای منطقه‌ای است. قیام‌های منطقه‌ای و تغییر نظام مصر، لیبی و تونس سبب شد تا گروههای اسلامی حاکم بر این کشورها خود را بر سر دو راهی حمایت از مقاومت فلسطین یا بی‌تفاوتی ببینند. مصر سفیر خود را از تل‌آویو فراخواند و سفیر اسراییل را نیز اخراج کرد. هشام قندیل نخست وزیر نیز به غزه رفت و گذرگاه رفح را برای کمکهای دارویی و غذایی گشود. علاوه بر این دولت مصر در اجرای آتش‌بس نقش مهمی داشت. وزیر امور خارجه تونس نیز به غزه سفر نمود. دولت ترکیه نیز با فرستادن داود اوغلو به نوار غزه و اتخاذ موضع لفظی تند، تلاش کرد خود را همراه نشان دهد.
اما نگاههای منطقه‌ای به محور مقاومت و به ویژه ایران دوخته شد. اعلام تعدادی از شخصیت‌های ایرانی به حمایت نظامی از مقاومت فلسطینی به همراه اظهارنظرهای سران مبارز فلسطینی که مستند به موشک‌های فجر 5 بود سبب شد تا بار دیگر مقدار اثرگذاری راهبرد مقاومت در مقابله با اسراییل و جایگاه ویژه ایران در این راهبرد از برجستگی خاصی برخوردار شود. اثرگذاری این راهبرد موجب شد تا محمود الزهار اعلام کند کشورهای عربی- اسلامی با سلاح، مقاومت را یاری کنند و سید حسن نصرا... نیز خواستار ارسال سلاح به نوار غزه به جای سفرهای نمایشی از سوی سران عرب شد.

نتیجه‌گیری
جنگ 8 روزه، به عنوان جنگی جدید میان فلسطینی‌ها و اسراییلی‌ها به تاریخ جنگ‌های پیشین پیوست اما این جنگ متفاوت از موارد پیشین بود. غافلگیری‌های متعدد این جنگ به همراه محدودیت‌ زمانی‌اش از جمله ویژگی‌های آن به شمار می‌رود. شاید بتوان جنگ 8 روزه را با جنگ 6 روزه سال 1967 مقایسه کرد. در آن سال اسراییل طی 6 روز چندین کشور عربی را متحمل شکستی سخت نمود و در این جنگ طی کمتر از 8 روز از چند گروه مبارز فلسطینی شکست تاریخی دریافت نمود. اصطلاح شکست اسراییل، نشأت گرفته از اظهارات و گفته‌های نظامیان و سیاستمداران اسراییلی است. پس تنها راه عقب‌نشاندن اسراییلی‌ها، مقاومت مسلحانه و نظامی است نه گفتگوها و راهبردهای سازشی.

پی‌نوشت‌ها:
1- operation pillar of clouds
2- operation stones of Baked clay
3- operation pillar of Defense
4-
www.wikipedia.org/wiki/operation_pillar_of_Defense

نویسنده: سلمان رضوی

موسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی- علمی ندا

تمام:حُر14 
 


| شناسه مطلب: 158145







فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.