کشــــــور فلسطین: امکان، احتمال، ایدهآل،یکی برای ملت فلسطین و محدوده جغرافیایی آن که...
مقدمه:
اغلب تحلیلهای سیاسی به دلیل ابهام و تناقض در تعامل با مفاهیم سیاسی به ویژه از منظر مدلولهای آنها با مشکل برخورد میکنند. مسئله درگیری میان عربها و رژیم صهیونیستی شامل واژهها و عبارات گوناگونی میباشد که دال بر برقراری توافق میان طرفین است. اما پس از بررسی دقیق این عبارتها و واژهها مشخص میشود که معنا و مفهوم آنها نزد هر یک از طرفین کاملاً متفاوت میشود.گرچه واژه «کشور مستقل فلسطین» در ادبیات فلسطین، اسراییل، کمیته چهارجانبه بینالملل و توافقنامهها و قطعنامههای سازمان ملل متحد و شورای امنیت به صورت یکسان به کار میرود اما معنای متفاوتی از آن اراده میشود.
همچنین در بررسی و مطالعه درگیریهای بینالمللی از جمله درگیری میان عربها و رژیم صهیونیستی با یک مشکل دیگر مواجه میشویم و آن اینکه آیا به این مسئله باید از بعد حقوقی نگاه کنیم و یا بهتر است به بعد سیاسی آن بپردازیم؟
قطعنامههای سازمان ملل، متون حقوقی بینالمللی، کمیتههای داوری و حکم دادگاههای بینالمللی، اساس استدلال حقوقی را تشکیل میدهند، اما بعد سیاسی، مرهون میزان توازن قدرت میان طرفین نزاع است. توازن قدرت از سه بخش قدرت مالی، قدرت معنوی و هنر مدیریت در توازن قدرت، تشکیل شده است. با گذشت یک قرن از درگیری میان عربها و صهیونیستها و بررسی تاریخی رویدادها، مشخص میشود که در این درگیری، بعد سیاسی، تعیین کننده آینده درگیری است و در این شرایط می توان گفت آینده کشور مستقل فلسطین، بازتاب توازن قدرت میباشد.
کشور فلسطین در طرحهای سیاسی سازش
در طرحهای سیاسی سازش با موضوع حل درگیری میان عربها و رژیم صهیونیستی بر سر تعیین محدوده جغرافیایی کشور فلسطین، زوایای مختلفی مطرح میشود. این زاویهها عبارتند از:
1- فلسطین کشور واحدی است برای دو ملت فلسطینی و یهودی: گروههای چپگرا در این زمینه چنین اعتقادی دارند. اما باید بگوییم که این گروهها از لحاظ توازن قدرت، از قدرت ضعیفی برخوردارند.
2- فلسطین مشتمل بر 2 کشور است. یکی برای ملت فلسطین و محدوده جغرافیایی آن، مرزهای پیش از جنگ 1967 میباشد و بقیه اراضی به اسراییل تعلق دارد. طرح ابتکاری عربی و برخی از گروههای فلسطینی، از این طرح کاملاً استقبال میکنند.
3- فلسطین مشتمل بر 2 کشور است. یکی برای ملت فلسطین و محدوده جغرافیایی آن که مرزهای 1967 میباشد و البته باید طرفین در رابطه با تغییرات به وجود آمده در این محدوده به دلیل چشمپوشی از برخی اراضی و امتیازدهی به طرف دیگر به توافق برسند. کمیته چهارجانبه بینالملل از این طرح حمایت میکند.
4- فلسطین طبق مفاد توافقنامه اسلو به مناطق A و B تقسیم میشود. منطقه C نیز باید به اراضی اسراییل اضافه شود.
5- فلسطین، کشوری است خارج از مرزها. گروههای راستگرای افراطی اسراییل، این طرح را رواج میدهند.
کرانه باختری و نوارغزه: قطع ارتباط
توافقنامه اسلو، کرانه باختری را به 3 بخش تقسیم کرده است. این بخشها عبارتند از:
1- منطقه A : شامل 18 درصد از اراضی میشود و حدود 55 درصد از ملت فلسطین در این بخش ساکن هستند. این منطقه از لحاظ مدنی و امنیتی، تحت سیطره تشکیلات خودگردان میباشد. اما نیروهای اسراییلی به صورت مداوم به آن تجاوز کرده و امنیت آنجا را بر هم میزنند.
2- منطقه B : شامل 20 درصد از اراضی است و 44 درصد ملت فلسطین در این منطقه ساکن هستند. این منطقه از لحاظ امنیتی و اداری، تحت سیطره مشترک اسراییل و تشکیلات خودگردان است. اما عملاً میتوان گفت که از لحاظ امنیتی، کاملاً تحت سیطره و نفوذ اسراییل میباشد.
3- منطقه C شامل 62 درصد از اراضی است و حدود 08/0 ملت فلسطین ساکن این منطقه هستند. منطقه مذکور از لحاظ امنیتی و اداری کاملاً تحت سیطره و نفوذ اسراییل است.
پس از مقایسه مناطق فوق، مشخص میشود که منطقه C از لحاظ منابع طبیعی از سایر مناطق دیگر غنیتر میباشد. به عنوان مثال، 90 درصد از منطقه «دره رود اردن» در این منطقه قرار گرفته است. علاوه بر آب فراوان و زمین حاصلخیز، اماکن توریستی و بیتالمقدس نیز در این منطقه وجود دارد.
با توجه به سیطره کامل اسراییل بر این منطقه اما تعداد ساکنان فلسطینی در دره اردن به دلیل فشارهای اقتصادی و امنیتی از 320 هزار نفر در سال 1967 به 56 هزار نفر در سال 2011 کاهش یافته است در حالیکه تعداد شهرکنشینان صهیونیستی در منطقه C از 1200 نفر در سال 1967 به 110 هزار نفر در سال 1993 افزایش یافت و در سال 2010 به بیش از 310 هزار نفر رسید. این افراد در 124 شهرک و 100 مجتمع شهرکنشینی پراکنده شدهاند. به منظور درک بهتر وضعیت جمعیتی فلسطین و در آینده باید گفت که میانگین رشد جمعیت در اسراییل (داخل خط سبز) 6/1 درصد است در صورتی که میانگین رشد جمعیت شهرک نشینها در کرانه باختری سالانه 4/7 درصد میباشد. همچنین، میانگین رشد جمعیت فلسطینیهای ساکن کرانه باختری، 9/2 درصد است اگر فشار اقتصادی رژیم اشغالگر بر ملت فلسطین در این منطقه همچنان ادامه یابد، میانگین رشد جمعیت فلسطینیها به 8/1 درصد کاهش خواهد یافت. در این شرایط با مسائل زیر مواجه میشویم:
1- ایجاد خلل تدریجی در توازن جمعیت به نفع اسراییل. اگر تعداد اهالی کرانه باختری در حال حاضر 2 میلیون و 51 هزار نفر میباشد و تعداد ساکنان شهرک نشین به 510 هزار نفر برسد پس حدود 31/20 درصد از اهالی کرانه باختری، شهرک نشینان یهودی خواهند بود. با توجه به آمارهای مرکز آمار فلسطین، مشخص میشود که جمعیت فلسطینیها در سال 2030، 3 میلیون و 413 هزار نفر و تعداد شهرکنشینها 989 هزار و 400 نفر خواهد بود یعنی تعداد یهودیان کرانه باختری، 98/28 درصد افزایش مییابد.
2- علیرغم استقبال خوب بانک جهانی از طرح توسعه اقتصادی دولت سلام فیاض در کرانه باختری در سال 2009، اما مقامات رژیم اشغالگر، تشکیلات خودگردان را از ارائه خدمات به منطقه C بازداشتند. در حالی که کمیته چهارجانبه بینالملل و اتحادیه اروپا، تلاشهای زیادی را برای جلوگیری از این اقدام انجام دادند. پس بدین ترتیب منطقه C از طرح توسعه اقتصادی تشکیلات خودگردان در سال 2008- 2010 خارج شد. علاوه بر این در طرح 2011- 2013، برنامه واضحی برای چگونگی ارائه خدمات توسعه به این منطقه ارائه نشده است. با وجود اینکه در توافقنامه اسلو بر انتقال تدریجی اختیارات اداری از رژیم اشغالگر به تشکیلات خودگردان طی 5 سال تأکید شده است، اما این امر تا بدین لحظه اتفاق نیفتاده بلکه فعالیتهای اداری اسراییل کاملاً افزایش یافته است همچنین در تشکیلات اداری اسراییل، فقط نظامیان و غیرنظامیان اسراییلی عضو هستند و شهروندان فلسطینی در آن، استخدام نمیشوند. از زمان انحلال کمیتههای برنامهریزی محلی طبق دستور نظامی شماره 418 در سال 1971، کلیه امور متعلق به زندگی روزمره ملت فلسطین، تحت سیطره و کنترل دولت اسراییل درآمد.
3- موضع سیاسی اسراییل: با وجود اینکه ایهود باراک در سال 2000 و ایهود اولمرت در سال 2008 دولت فلسطینی را پذیرفتند و نتانیاهو نیز با این مسئله مخالفتی نداشت اما مواردی وجود دارد که دولتهای اسراییل بر سر آن متفقالقول هستند و در مناسبتهای مختلف بر آن تأکید میکنند. این موارد عبارتند از:
1. توقف شهرکسازی امکانپذیر نیست.
2. بازگشت به مرزهای 1967 غیرممکن است.
3. ارتش اسراییل در رود اردن باقی خواهد ماند.
4. از قدس چشمپوشی نمیشود.
5. آوارگان بازنمیگردند.
4- ناکامی فلسطینیها در برقراری آشتی ملی و اصرار برخی گروههای فلسطینی بر مذاکره با اسراییل- علیرغم اطلاع از بیهوده بودن آن- در حالی که برخی گروههای دیگر در رابطه با پیامدهای بهار کشورهای عربی و چگونگی برقراری ارتباط با محور مقاومت، دچار حیرت و سرگردانی شده است.
موضع منطقهای: درگیریهای داخلی
بیتردید، تحولات اخیر در اغلب کشورهای عربی که از سال 2011 آغاز شده و تا بدین روز ادامه دارد باعث کمرنگ شدن مسئله فلسطین شد. زیرا کشورهای عربی، غرق درگیریها و مشکلات داخلی خود شدند. از سوی دیگر، ایران تمام تلاش خود را برای جلوگیری از حمله نظامی آمریکا و اسراییل به خاک خود، به کار میگیرد. احزاب و گروههای اسلامی در منطقه با درگیریهای داخلی روبهرو شده و از طرف دیگر با نگرانیهای خارجی مواجه شدند.
در مقاله دیگری تحت عنوان «صحنه سیاسی عربی 2012» اشاره کردیم که کشورهای عربی که در آنها انقلاب صورت گرفته است، حداقل برای استقرار اوضاع به 7 سال وقت نیاز دارند. این مدت، زمان خوبی است که اسراییل بتواند طی آن برای ایجاد ضعف و خلل در این کشورها گام بردارد.
پس از بررسی مفهوم کشور فلسطین در ادبیات سیاسی کشورهای عربی با معانی و مفاهیم متعددی روبرو میشویم:
1. کشوری در مرزهای 1967
2. کشوری در مرزهای 1967 و انجام یک سری اصلاحات در برخی از نقاط مرزی
3. کشوری در مرزهای 1967 و پذیرفتن مسئله مبادله اراضی
4. کشوری که طرفین پس از انجام مذاکرات، آن را بپذیرند.
موضع بینالمللی: ترجیح گزینه اسراییل
بیانیههای کمیته چهارجانبه بینالملل در مورد سازش و مذاکره میان فلسطین و اسراییل، نشانگر موضعگیریهای بینالمللی در قبال کشور فلسطین است. کمیته چهارجانبه بینالملل از آغاز فعالیت خود در سال 2002 تاکنون تقریباً 39 بیانیه صادر نموده است. در تمام بیانیهها بر عبارت «واگذار کردن مسائل مربوط به راهحل نهایی به مذاکره میان طرفهای درگیری» تأکید شده است.
از آنجایی که مذاکره، مسئلهای است که نتایج آن به توازن قوای سیاسی، اقتصادی، نظامی و جمعیتی مربوط میشود پس با این شرایط، اسراییل از فرصت کافی برای به کارگیری همه ابزارهای قدرت در مقابل مذاکرهکننده فلسطینی- که هیچ گونه اهرم فشاری در اختیار ندارد- برخوردار است.
پس از بررسی مفهوم کشور مستقل فلسطینی در ادبیات سیاسی کمیته چهارجانبه بینالملل متوجه میشویم که منظور از کشور مستقل، کشوری است که بر اساس توازن قدرت میان طرفین (اسراییل و فلسطین) تشکیل میشود نه کشوری که بر اساس قوانین بینالمللی و دستورهای دادگاههای بینالمللی و قطعنامههای شورای امنیت تأسیس شود. در این رابطه به تغییر تدریجی اذهان عمومی جهان به ویژه کشورهای بزرگ به نفع مسئله فلسطین اشاره میشود. آخرین نظرسنجیها نشان میدهد که 50 درصد با تشکیل دولت مستقل فلسطین موافقت و 22 درصد مخالفت میکنند. 28 درصد دیگر نیز موضع مشخصی در این رابطه نداشتند.
نتایج نظرسنجی در کشورهای بزرگ به شرح زیر است:آمار ذکر شده در جدول فوق شامل ملاحظاتی میشود:
1- دو عضو از اعضای کمیته چهارجانبه بینالملل در مقایسه با سایر اعضای این کمیته کمترین میزان تأیید را داشته است. آن کشورها روسیه و آمریکا میباشند بدین ترتیب این مسئله به عنوان اهرم فشار بر تصمیمگیرندگان سیاسی در این کشورها به شمار نمیرود.
2- میزان تأیید اذهان عمومی کشورهای اروپایی (فرانسه، آلمان و انگلیس) تقریباً 53٪ - 54٪ میباشد. با توجه به این میزان قابل ملاحظه، اما مردم از تأثیر فوری و مثبت بر تصمیمگیرندگان سیاسی محروم و عاجز هستند.
3- موضع اذهان عمومی چین به میزان تأیید اروپا تقریباً نزدیک است. این امر، دال بر ناکامی سیاستهای کشورهای عربی در این راستا است.
البته پس از مشخص شدن معنا و مفهوم دولت مستقل فلسطین احتمال تغییر کامل این آمارها وجود دارد. سؤال مطرح شده در این نظرسنجی این بود که آیا با برپایی دولت مستقل فلسطین موافق هستید که البته از حد و مرزهای جغرافی آن صحبتی نشده بود.
کشور |
رأی مخالف |
رأی موافق |
آمریکا |
36٪ |
45٪ |
فرانسه |
20٪ |
54٪ |
انگلیس |
26٪ |
53٪ |
آلمان |
28٪ |
56٪ |
چین |
9٪ |
56٪ |
روسیه |
13٪ |
37٪ |
هند |
25٪ |
32٪ |
کانادا |
25٪ |
45٪ |
مصر |
9٪ |
90٪ |
ترکیه |
19٪ |
60٪ |
پاکستان |
12٪ |
52٪ |
فیلیپین |
36٪ |
56٪ |
مکزیک |
15٪ |
45٪ |
برزیل |
26٪ |
41٪ |
پرو |
18٪ |
38٪ |
شیلی |
9٪ |
39٪ |
استرالیا |
17٪ |
50٪ |
اراضی برای اسراییل و ملت فلسطین برای کشورهای همسایه
در این رابطه 3 رویکرد وجود دارد:
1- رویکرد اول: نقشه سیاسی و جمعیتی جدیدی در کرانه باختری ترسیم شود که بر اساس آن، 70 درصد اراضی به اسراییل تعلق میگیرد و 30 درصد اراضی غیرمتصل به هم و پراکنده به فلسطینیها اختصاص داده میشود.
2- رویکرد دوم: بهرهگیری از اضطراب اوضاع سیاسی در کشورهای عربی در حال و آینده و تلاش برای تمرکز عربها به امور داخلی کشور خود.
3- رویکرد سوم: حفظ رویکرد جامعه بینالملل در مورد واگذاری سرنوشت کشور فلسطین به نتایج مذاکرات میان دو طرف. این امر را به وضوح میتوان در نافرجامی پذیرش عضویت فلسطین در سازمان ملل متحد مشاهده کرد.
پس مشخص میشود که قدرتهای بزرگ، مانع از تشکیل دولت مستقل فلسطینی میشوند و در مقابل اسراییل تلاش میکند که مشکل را از طریق کشورهای همسایه حل و زمینهها را برای مهاجرت افراد به این کشورها فراهم کند. اما ناکامی این پروژه صهیونیستی به میزان تغییر و تحول در سیاستهای کشورهای عربی جدید مربوط میشود.
ترجمة اسراء قطبی
منبع: موسسه تحقیقات وپژوهش های سیاسی وعلمی ندا