آیا سرنوشت توافقنامه دوحه ...؟توافقنامه دوحه ضمانت اجرایی ندارد به عبارت دیگر...
"ابومازن" رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و "خالد مشعل" رئیس دفتر سیاسی حماس اخیرا در دوحه توافقنامهای را در حضور امیر قطر امضا کردند که بر اساس آن ابومازن، نخست وزیر دولت توافق ملی تعیین شد.
بگزارش خبرگزاری قدس(قدسنا)در توافقنامه "دوحه" بر تشکیل دولت ملی از افراد مستقل به ریاست محمود عباس که ماموریت آن تسهیل در امر برگزاری انتخابات ریاستی و مجلس قانونگذاری فلسطین است، تاکید شده است.این توافقنامه همچون توافقنامه های قبلی با موانع جدی روبرو است که در ذیل به برخی از آنها اشاره خواهد شد.
۱) توافقنامه دوحه "مبهم" است زیرا تاریخ دقیق تشکیل دولت و امکان برگزاری انتخابات در آن تعیین نشده است.
۲) درباره پرونده های امنیتی و احیای دستگاه های امنیتی در این توافقنامه سخنی به میان نیامده است در حالی که این موضوع یکی از عوامل اصلی در مسیر توافق آشتی ملی فتح و حماس بوده است.
۳) توافقنامه دوحه ضمانت اجرایی ندارد به عبارت دیگر مشخص نیست که این توافقنامه بر اساس چه سازوکار و میکانیزمی جنبه عملی به خود خواهد گرفت با توجه به اینکه پیش از این نیز توافقنامه هایی زیادی بین فتح و حماس به امضا رسیده که هیچ کدام اجرایی نشده و همچون جوهری بر روی کاغذ باقی مانده و نتوانسته است که به شکاف و اختلافات داخلی بین این دو جنبش پایان دهد.مثلا در توافقنامه قاهره بر تشکیل دولت انتقالی به ریاست شخصیت مستقل و شایسته تاکید شد که نباید این شخص"سلام فیاض" و یا وابسته به یکی از دو جنبش فتح و حماس باشد که همین امر باعث عدم اجرای این توافقنامه شد.
۵) صرف نظر از این موارد، رویکردهای ایدئولوژیک این دو جنبش را نباید فراموش کرد. حماس بر اساس تفکر جهادی خود هر گونه سازش با رژیم صهیونیستی را رد می کند و به هیچ وجه حاضر نیست این رژیم را به رسمیت بشناسد ولی تشکیلات خودگردان روند سازش با اسرائیل را در پیش گرفته است و به نوعی خواستار کنار آمدن با دشمن خود است . حماس نه بر اساس تاکتیک یا رویکرد سیاسی بلکه بر اساس اصول و مبانی ثابت خود خواهان تشکیل دولت فلسطین " از نهر تا بحر" [رود اردن تا دریای مدیترانه] است که این رویکرد تاکنون مانعی بر سر راه اتحاد این دو جنبش مهم فلسطینی بوده است.همه عوامل فوق دست به دست هم داد تا مردم فلسطین به دیده تردید در اجرای توافقنامه دوحه بنگرند.اکنون این سوال مطرح است که با وجود همه این موانع چرا حماس توافقنامه دوحه را امضا کرد آیا این توافق به معنای کوتاه آمدن این جنبش از اصول و اهداف و آرمان مورد نظر ملت فلسطین است یا تاکتیکی برای دستیابی به اهداف مورد نظر این جنبش به شمار می رود.
۱) تجربه ثابت کرده است که جنبش حماس از آغاز پیدایش تاکنون هیچ گاه از اهداف و خواستههای مورد نظر خود کوتاه نیامده و حتی در جنگ غزه که مورد حملات سنگین صهیونیستها و فشار مجامع بین المللی قرار داشت ، تا آخرین لحظه ایستادگی کرد و این ایستادگی و مقاومت این جنبش باعث شد که دومین شکست اسرائیل از مقاومت بعد از جنگ ۳۳روزه رقم بخورد. بنابراین نمیتوان اقدام حماس در امضا توافقنامه دوحه را به منزله کوتاه آمدن از اهداف این جنبش تقلی کرد.
۲) در توافقنامه دوحه قرار است که دولت موقت به نخست وزیری عباس تشکیل شود که وظیفه اصلی آن فراهم کردن مقدمات لازم برای برگزاری انتخابات ریاستی و تشکیلات خودگردان است در واقع حماس با این اقدام قصد دارد به جوامع بین المللی نشان دهد که این جنبش خواهان تشکیل دولت فلسطینی است و برخلاف تبلیغات غرب و برخی از کشورهای عرب منطقه درصدد تجزیه فلسطین و تشکیل دولت مستقل در غزه نیست و با این اقدام توانست بهانه لازم را از دست مخالفان خارجی و داخلی بگیرد.
۳)این توافقنامه فرصتی را برای جنبش حماس فراهم خواهد کرد تا خود را برای انتخابات آینده آماده کند. با توجه به جایگاه و محبوبیت حماس و پشتوانه مردمی که این جنبش در بین فلسطینیها برخوردار است، میتوان گفت که در صورت برگزاری انتخابات احتمال پیروزی این جنبش در انتخابات بسیار بالاست . سخن "مشیر المصری" رئیس فراکسیون حماس در پارلمان فلسطین که در گفتوگو با خبرنگار فارس بیان کرد، ادعای برخی از رسانه های غربی که تلاش دارند حماس را در نقطه ضعف جلوه دهند، باطل میکند. وی گفت: «حماس در تنگنا نیست، توافقنامه اخیر هیچ ارتباطی به تحولات سوریه ندارد، توافق حماس با فتح از موضع ضعف نبود بلکه از موضع قدرت بود پرونده هایی که در منطقه در نتیجه تغییر و تحولات در جهان عرب رخ می دهد به نفع طرح جهاد، مقاومت و قضیه فلسطین است.». علاوه بر این، این سخن خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس که اتحاد بین فتح و حماس را برای رویارویی با دشمن واحد یعنی اسرائیل دانسته بود میتوان نتیجه گرفت که این توافق به هیچ وجه به معنای کنار آمدن با دشمن واحد فلسطین یعنی رژیم صهیونیستی نبوده است بلکه در راستای تحکیم جبهه داخلی برای مقابله با اسرائیل بوده است.
۴) و سرانجام اینکه امضای این توافقنامه از سوی حماس استراتژی هوشمندانه و تاکتیکی عملکرایانه پس از بیداری اسلامی بود که جهان عرب در حال حاضر شاهد آن است. با توجه به تحولات منطقه حماس علاوه بر تقویت و تحکیم جبهه داخلی تلاش دارد که حمایت های منطقه ای و بین المللی را با خود به همراه داشته باشد تا بتواند از فضای موجود بهترین استفاده را به نفع ملت فلسطین ببرد . سفر اسماعیل هنیه نخست وزیر منتخب فلسطین به منطقه و سفر وی به تهران و دیدار با مقامات بلندپایه کشورمان نشان از این رویکرد حماس دارد به خصوص اینکه پس از سقوط مبارک رابطه مصر با رژیم صهیونیستی نیز بحرانی شده و این رژیم در عرصه منطقهای در انزوای بین المللی قرار گرفته و این تحولات زمینه لازم را برای این جنبش و بهره برداری از فضای موجود به نفع مقاومت فراهم کرده است، فضایی که با وقوع انقلابهای منطقه به نفع محور مقاومت در منطقه رقم خورده است.
نویسنده: حسن رستمی
منبع:فارس