شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ 
qodsna.ir qodsna.ir

آیا حماس تسلیم می شود؟

سید عماد حسینی: بر کسی پوشیده نیست که گزارش وینوگراد نقطه عطفی در تاریخ رژیم صهیونیستی محسوب می شود.
این اولین اعتراف به شکست (هر چند غیر صریح) رسمی اسرائیل در یک جنگ است که به خودی خود یک دست آورد بزرگ برای مقاومت محسوب می شود.
اما با این حال تمامی طرف ها از جمله طرف فلسطینی باید از این گزارش وحتی نحوه تهیه ، صراحت وتا حدودی بی طرفی کمیته مجری آن درس های زیادی بگیرد.
سید حسن نصر الله در سخنرانی که چند سال پیش در مراسم استقبال از اسرای مبادله شده با  تتنباوم وجسد دو سرباز اسرائیلی داشت تاکید کرد من به برخی از جوانب مثبتی که در دشمنم اسرائیل وجود دارد احترام می گذارم.
پس چه بهتر که حماس هم بعنوان یک گروه مبارز که به دنبال الگو برداری از پیروزی های حزب الله لبنان در فلسطین است به این بعد از مسئله هم توجه کند.
بی تردید آنچه که طی چند ماه گذشته در نوار غزه رخ داد تنها به سود اسرائیل بود امری که  حتی مورد تایید برخی از میانه روهای فتح وحماس قرارگرفت.
از اینرو هر دو طرف وبخصوص حماس که سرنوشت خود را با سرنوشت ملت فلسطین گره زده است وبا استفاده از برگ برنده پایگاه گسترده مردمی خویش به پیش می رود نیازمند کمیته ای حقیقت یاب بی طرف برای مشخص کردن اشتباهات ومقصران هستند.
به اعتقاد تحلیلگران بزرگترین برگ برنده حماس بدنه بزرگ این جنبش است اما این بدنه گاه به پاشنه اشیل این گروه هم تبدیل می شود به نحوی که بجای آنکه رهبری بدنه را هدایت کند این بدنه بود که در چند مورد (حداقل طی چند ماه گذشته) رهبری را با خود به این سو وآن سو برده است.
حماس هواداران بسیار متعصبی دارد که گرچه این یک مزیت بسیار خوب برای یک گروه مبارز محسوب می شود اما بی تردید ناتوانی حلقه های اتصال رهبری به هواداران در کنترل احساسات وعملکرد بدنه باعث به وجود آمدن مشکلات ودردسرهایی برای رهبری شده است.
با نیم نگاهی به رخدادهای نوار غزه که منجر به تسلط کامل حماس بر غزه شد کاملا می توان به این نتیجه گیری رسید که بسیاری از عملکردهای هوداران حماس مورد تایید رهبری آن نیست.
به تعبیری واضحتر حماس پیش از آنکه پشت میز مذاکره با فتح بنشیند نیازمند حل مشکلات داخلی خویش است. امروز حماس چارچوب وسیعی را تشکیل می دهد که طیف هایی از تندرو ها (تا حد تکفیر دیگر گروه ها) تا احمد یوسف مشاور پراگماتیست هنیه  در درون آن قرار دارند.
به هر شکل شرایط فلسطین اکنون با دوره پیش از شکسته شدن دیوار مرزی رفح تفاوت بسیاری دارد اما رویکرد گذشته حماس در حمایت چشم بسته از تمامی فعالیت هایی که به نام حماس در نوار غزه رخ می دهد نمی تواند چشم انداز خوبی در آینده داشته باشد بخصوص که عباس با استفاده از پشتیبانی بین المللی ورسانه ای ـ تبلیغاتی جهان سعی در ضربه زدن به وجهه قانونی محبوبیت حماس در منطقه دارد.
گرچه خالد مشعل چند ماه پیش اعلام کرد که آنچه در غزه دیدید یک گام اضطراری بود وهرگز حماس به دنبال کودتا علیه ساختار سیاسی تشکیلات خودگردان فلسطین نیست اما عملا آنچه سعی شده از حماس در افکار عمومی عربی وجهانی تجسم یابد این است که بخشی از مشروعیت فلسطین خود اقدام به کودتا علیه بخش دیگر کرد ، بخش دیگری که اصولا مورد احترام جامعه بین المللی است.
اگرچه ابومازن واطرافیانش ( با فرزندان سرمایه دارشان که از هر ابزاری (حتی زد وبند با اسرائیل) برای تامین منافع شخصی شان ابایی ندارند)  را نمی توان در سطح محبوبیت با شخصیت های حماس همچون محمود الزهار که فرزندش در خط مقدم دفاع از ملت فلسطین به شهادت رسید مقایسه کرد ، اما بزرگترین نیاز حماس در شرایط کنونی ورود به پروسه خود انتقادی است. زیرا اعتراف به برخی از اشتباهات نه تنها می تواند طرف های تندروی بی اعتنا به دستورات رهبری جنبش را سرجای خود بنشاند بلکه تلقی اشتباه تحلیلگران مبنی بر دگردیسی حماس از یک گروه مبارز صرف به گروهی سردرگم در میان مبارزه مسلحانه وفعالیت های سیاسی را تصحیح کند.
حماس خواسته یا ناخواسته گام در راهی گذاشته است که اصول و قواعد خاص خود را دارد. او با توجه به شرایط کنونی منطقه و درون فلسطین باید به ترتیب ساختارهای داخلی بپردازد. ادامه محاصره از سوی اسراییل از یک سو و استمرار اختلافات با جنبش فتح از سوی دیگر این پرسش را در ذهن تحلیلگران منصف متبادر می سازد که جنبش حماس چگونه باید شاهد تحلیل قدرت خود در برابر دشمن باشد. و با این شرایط تا چه اندازه قادر خواهد بود در برابر فشارهای منطقه ای و بین المللی تسلیم نشود. اگر خدای ناکرده رهبران ارشد حماس هدف ترورهای صهیونیستی و حتی شخصیتهای متعصب داخلی  قرار گیرند بهای آن چگونه پرداخت خواهد شد.
او باید متوجه این نکته باشد که نه تنها در درون فلسطین بلکه در سراسر جهان نیز در عرصه سیاست رابطه ها سودمند و دوطرفه تعریف می شود. این امر موجب ریزش شخصیت های تندرو در هر دو سوی روابط و تقویت شخصیتهای عقل گرا دست کم در درون جنبش فتح خواهد شد. مصداق این مدعا مواضع اخیر قدوره فارس از اعضای بلند پایه جنبش فتح در خصوص لزوم آغاز گفتگوها بین فتح و حماس به مصالح فلسطین و مخالفت اعضای تندروی فتح نسبت به این اظهارات است. بخش عمده ای از دلایل بیان چنین اظهاراتی از سوی حکومت رام الله ناشی از فشاری بود که اهالی غزه طی هفته های گذشته متحمل ان شدند اما ایا حماس باید بنشیند و نظاره گر چنین فجایعی باشد تا همدردی ها به سوی خود را جلب نماید؟ جلب این همدردی ها به چه بهایی خواهد بود؟  به بهای تنگدستی و مرگ مردم غزه؟  حماس اینک در موقعیت بی بدیلی قرار دارد با تکیه بر این موقعیت می تواند و شرایط موجود این جنبش می تواند منشای اثرگذاری بیشتری برای ارمان فلسطین باشد. او باید از همه ظرفیتهای موجود در فلسطین برای تحقق ارمان فلسطین بهره جوید وگرنه ...


| شناسه مطلب: 158474







فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.