روابط ترکیه و اسراییل به کجا می رود؟ (1)
دکتر أیمن أبو ناهیة
رژیم صهیونیستی از اغاز موجودیتش براین باور بوده که حفظ برتری نظامی در منطقه تنها از راه حمایت های خارجی از سایر قاره ها ممکن نبوده و ضروری است که برای بقای این برتری دوستانی را در منطقه اختیار کرد. از دید این رژیم ، شراکت و دوستی با دولتهای خاورمیانه نیازی سیاسی، نظامی و اقتصادی است که گریزی از ان نیست. برپایه همین نظریه بود که رژیم اسراییل نظام شاهنشاهی در ایران را به عنوان دوست خود برگزید. و پس از آن نیز ترکیه را به عنوان دوست انتخاب کرد و این دوستی را تا جایی کشاند که به سطح شراکت راهبردی رسید.
تمایل رژیم (اسراییل) در تقویت روابطش با دو کشور خاورمیانه ای غیر عربی مواجه شد با یک دیدگاه از سوی این دو کشور. این دیدگاه هم بی ارتباط با تلاش ها برای ایجاد یک دولت توسعه یافته در هریک از کشورهای ترکیه و ایران نبود. تلاشهایی که مبتنی بود بر یک نظریه و ان هم روابط با غرب و لذا پل این روابط با غرب هم - برحسب تعریف نخبگان این دو کشور- کسی نبود جز رژیم اسراییل . این تمام معادله است.
از همین منظر انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 م و به تبع آن تاسیس نظام جمهوری اسلامی ایران ضربه کشنده ای در طولانی مدت بر رژیم (اسراییل) وارد کرد. بویژه اینکه نظام سیاسی جدید در ایران آشکارا نامشروع بودن رژیم (اسراییل) رااعلام کرد. علاوه بر این رهبری نظام جدید ایران موضع شفاف تری گرفت و اعلام کرد که رژیم (اسراییل) غده سرطانی است که باید از منطقه حذف شود. فقدان هم پیمانی چون ایران در منطقه رژیم (اسراییل ) را وادار به جستجوی هم پیمانی دیگر به شکلی دیگر در منطقه کرد و این هم پیمان کسی نبود جز ترکیه .
چگونه؟ ترکیه وارث دولت سنی مذهب عثمانی بود که سابقه حاکمیت بر فلسطین و پیرامون آن را به مدت چهار قرن متوالی هم داشت. فلذا اسراییل بر ای کسب منافع دیگری روی ترکیه تمرکز کرد که این منافع بر روابط سابقش باایران هم برتری داشت. براین اساس روابط بین آنکارا و تل الربیع در حوزه سیاسی توسعه یافت و دو طرف تلاش کردند از مسائل اختلاف برانگیز تاحدود زیادی به دور باشند.
این به ترکیه هم که تلاش می کرد به اتحادیه اروپا بپیوندد نیز کمک می کرد. در برابر مخالفت های مکرر اروپایی ها همچون فرانسه ترکیه نیز تلاش می کرد که ابزار سیاست خارجی خود را به نوعی تغییر دهد . این ایجاد تغییر تا حدودی شبیه رفتار چین بود که تلاش می کرد با یک ایدئولوژی در محدوده جغرافیایی سیاسی خود به یک قدرت منطقه ای و بعدها به یک قدرت جهانی تبدیل شود. از این رو روابط آنکارا و تل الربیع پیشرفت قابل ملاحظه ای تا سال 2002 م خصوصا پس از پیروزی حزب اسلامگرای عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان شاهد بود.
پس از پیروزی این حزب خصوصا پس از اشغال عراق توسط نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا و حضور ملموس سازمان موساد اسراییل در منطقه کردستان ترکیه و آموزش نیروهای کرد ترکیه برای رویارویی با آنکارا اما روابط ترکیه و اسراییل به تیرگی گرایید . علاوه براین وقوع انتفاضه دوم فلسطینی ها که ترکیه از ان حمایت کرده بود به تیرگی روابط دو طرف کمک کرد. تلاش ترکیه برای ایفای نقش فعال در تحولات خاورمیانه، هم پیمانی با سوریه در برابر اسراییل و در نهایت درگیریهای لفظی دو طرف در اثنای جنگ 22 روزه در سال 2008 - 2009 که اوج آن در کنفرانس دافوس سوئیس (درگیری لفظی اردوغان و شیمون پرز)رخ داد بر اختلافات بین طرفین بیشتر دامن زد.
این تیرگی روابط با حمله کماندوهای اسراییلی به ناوگان ازادی غزه خاصه کشتی ماوی مرمره و قتل نُه تبعه ترک در می سال 2010 م افزایش ادامه یافت و با قضیه اهانت به "احمد اوغوز کلیکل" سفیر ترکیه در تل اویو و نشاندن وی بر روی یک صندلی کوچکتر در دیدار با دانی ایالون معاون وزیر خارجه اسراییلی پیگیری شد تا جاییکه دو طرف به سطح قطع همکاری و هماهنگی های امنیتی و نظامی رسیدند و پس از ان به کاهش سطح روابط دیپلماتیک مبادرت کردند.
اما در روزهای اخیر به نظر می رسد رخنه ای ساده در فضای رکود روابط بین دو طرفین رخ داده است و ان چیزی نیست جز امضای یک قرار داد نظامی . (قرارداد تامین تجهیزات الکترونیکی ارتش ترکیه توسط اسراییل) معنای این توافق ان است که یا روابط آنکارا و تل اویو راه جدیدی را به دور از هرگونه تنشی در پیش خواهد گرفت . یا اینکه بیانگر یک مرحله موقتی خواهد بود که در آن آب راکد میان آنکارا و تل اویو به حرکت در نمی اید. در این صورت از درون این تحولات جدید پس از این همه تعطیلی روابط چه روی خواهدداد؟ این موضوعی است که ما در بخش دوم این مقاله به آن پی خواهیم برد.
روزنامه فلسطین(چاپ غزه)
ترجمه: مهدی شکیبایی
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس