qodsna.ir qodsna.ir

جان کری بدنبال چیست؟

باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا به تازگی سفری به منطقه خاورمیانه و در راس آن فلسطین اشغالی داشت. تحلیل های زیادی درباره این سفر ، اهداف آن و نتایج احتمالی اش ارائه شد ولی آن چه که مشخص شده این است که سفر اوباما به هیچ وجه جنبه تشریفاتی نداشت بلکه وی احساس کرد سفر به منطقه در شرایط کنونی برای اهداف آمریکا ضروری است و تحولات موجود درمنطقه مقامات کاخ سفید را به تکاپوی بی سابقه در منطقه واداشته است.
اهمیت سفر اوباما به منطقه بعد از آن قابل درک تر می شود که وی به محض پایان سفرش،جان کری وزیر امور خارجه و دیپلمات کهنه کار و با تجربه اش را به منطقه اعزام کرد. آن چه بر همگان روشن است اینکه آمریکا و مقامات کاخ سفید چیزی به عنوان پیمان اخوت و دوستی با هیچ کشوری ندارند و در هر شرایط و زمانی فقط منافع خود و رژیم صهیونیستی را می بینند.
این که رسانه های غربی و بنگاه های خبرپراکنی صهیونیستی جار و جنجال خبری برپا می کنند و تنها هدف سفر جان کری به منطقه را احیای مذاکرات سازش می دانندبیشترتبلیغات روانی برای منحرف کردن افکار عمومی از واقعیت امر است. این که از تلاش برای بازگشت دو طرف فلسطینی و صهیونیستی به میز مذاکرات سازش سخن گفته می شود در واقع یک نقشه و توطئه خبیثانه آمریکایی است.
فلسطینیان و حتی جامعه جهانی تقریبا به این رفتار مقامات کاخ سفید در قبال فلسطینیان و دور زدن آنان عادت کرده است تا وقت کشی کنند و با هدر دادن زمان، نقشه های شوم خود را عملی کنند. بیش از بیست سال است که مقامات کاخ سفید آن گونه که ادعا می کنند به طور جدی برای تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی در کنار اسرائیل تلاش می کنند ولی آیا تاکنون یک گام جدی برای دلخوش کردن طرف فلسطینی برداشته اند. جزء این که بارها طرف فلسطینی به قطع کمک های مالی و مادی و حمله نظامی و ... تهدید شده است. در ذیل به برخی از اهداف سفر جان کری به منطقه اشاره می شود .
1-مقامات کاخ سفید تحت فشار شدید و این بار جدی لابی صهیونیسم برای پایان دادن به انزوای رژیم صهیونیستی به تحرک افتاده اند. صهیونیست ها اهداف بلندپروازانه ای داشته و دارند ولی با توجه به تحولاتی که در عرصه بین المللی به خصوص در خاورمیانه رخ داده بسیاری از نقشه های شوم آنان نقش بر آب شده است. صهیونیست ها قدرت تاثیر گذاری بین المللی خود را از دست داده اند. ما دیدیم که چگونه یونسکو بدون اعتنا به فشارهای صهیونیستی و آمریکایی فلسطین را به عنوان عضو جدید خود پذیرفت.
از سوی دیگر بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشورهای دوست اسرائیل به تدریج فلسطین را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناختند. به تازگی نیز جایگاه فلسطین در سازمان ملل متحد ارتقا یافت و به یک کشور ناظر پذیرفته شد. تمام این تحولات در یک برهه زمانی تقریبا یک ساله رخ داد و نشان می دهد چاقوی اسرئیلی ها دیگر برشی ندارد و جامعه جهانی بدون توجه به صهیونیست ها سیاست مستقلی را در پیش گرفته است.
2-آمریکا در منطقه خاورمیانه در چند جبهه گرفتار شده است. عراق ، افغانستان ، پاکستان ، هند ، ایران ، حزب الله و حماس باتلاق هایی هستند که آمریکا را به شدت زمین گیر کرده اند. آمریکا در افغانستان راهی به جزء خروج ندارد. از تمام اهرم های فشار برای منصرف کردن پاکستان از امضای قرارداد گازی با ایران استفاده کرد موفق نشد. ایران با پیشرفت هایی که به رغم تحریم های شدید بین المللی در زمینه های مختلف به خصوص هسته ای به دست آورده است چون پتکی هر روز بر سر مقامات کاخ سفید فرود می اید. هند بدون توجه به هشدارهای آمریکا واردات نفت خام از ایران را افزایش می دهد .
پهبادهای حزب الله لبنان از دیوارهای مختلف و مستحکم امنیتی ناتو ، آمریکا و گنبد آهنین رژیم صهیونیستی عبور می کنند بدون این که مزاحمی داشته باشند و از نیروگاه اتمی دیمونا با خیال راحت عکسبرداری و برای حزب الله ارسال می کند. جنبش مقاومت فلسطین در غزه با موشک های ایرانی قلب تل آویو را به لرزه در می آورد. متخصصان ایرانی پهبادهای فوق سری و فوق مدرن آمریکا را به سلامت به زمین می نشانند.
بسیار سریع قفل اطلاعاتی آن را باز می کنند و آن چه را نیاز است به دست می آورند. کشورهای غربی و آمریکا با تمام امکانات علیه برنامه صلح آمیز هسته ای ایران بسیج شده اند ولی ایران به رغم همه این فشارها ذره ای از مواضع اصولی خود عقب نشینی نکرده است.آری تمام این ها چالش های برای آمریکاست و مقامات کاخ سفید دائما در سفرهای منطقه ای هستند تا بتوانند راه حلی را برای برون رفت از بحران های موجود بیابند ولی تاکنون موفق نبوده اند.
3-تحولات سوریه یکی دیگر از عوامل تحرکات دیپلماتیک آمریکا در منطقه است. آمریکا در واقع در سوریه جنگ نیابتی راه انداخته است. مقامات کاخ سفید اصلا تصور نمی کردند سوریه بتواند این مدت طولانی در مقابل توطئه های جهانی علیه خود مقاومت کند. آمریکا برای دوره بعد از بشار اسد برنامه ریزی کرده بود. آمریکا امروز در قبال سوریه هیچ سیاست روشنی ندارد زیرا تحولات سوریه بر اساس پیش بینی های آنان پیش نرفت. امروز مرزهای سوریه با فلسطین اشغالی بسیار ناامن شده است بنابراین باید برای حفظ امنیت اسرائیل که وظیفه اصلی مقامات کاخ سفید است چاره ای اندیشیده شود. ی
کی از این راهکارها نزدیک کردن مصلحتی اسرائیل و ترکیه به یکدیگر است. تا اسرائیل و آمریکا از این طریق بتوانند بسیاری از توطئه های نیمه تمام خود را تمام کنند. البته ترکیه نمی داند در پازل چه کسی و حداقل در کجای پازل بازی می کند و این برای آمریکا و اسرائیل امری خوشایند است. ترکیه ناخواسته و شاید متعمدانه در جهت تحقق منافع آمریکا و اسرائیل عمل می کند. بنابراین سفرهای مقامات آمریکا به منطقه از جمله ترکیه نزدیک تر کردن مواضع آنکارا و تل آویو و بهره وری از آنها است. مشکل دیگری که آمریکایی ها در سوریه دارند این است که گروه تروریستی موسوم به « جبهه النصره » با ایمن الظواهری سرکرده سازمان مرکزی القاعده تجدید بیعت کرد و این موضوع نشان می دهد آمریکا تاکنون با حمایت از این گروه تروریستی فریب خورده است زیرا این گروه به هدف قراردادن اهداف آمریکا در سرتاسر جهان قسم خورده است و آمریکا نمی داند چگونه تحولات سوریه را پیگیری کند.
4-مقامات کاخ سفید در تلاشند تا با سفرهای متعدد به منطقه این ادعا را در افکار عمومی مردم منطقه بارور کنند که موضوع فلسطین و حل تنش اسرائیلی و فلسطینی به دغدغه اصلی آمریکا تبدیل شده است. در صورتی که چنین نیست زیرا هم اسرائیل و هم آمریکا ادامه بقای خود در منطقه را در ادامه تنش آفرینی و تهدید و لاینحل باقی ماندن موضوع فلسطین می دانند. از سوی دیگر تحولات منطقه باعث شده است که نگرانی های زیادی جامعه اسرائیل را فرابگیرد. مقامات کاخ سفید با سفر به اسرائیل می خواهند این آرامش کاذب را به ساکنان فلسطین اشغالی بدهند که آمریکا همیشه با اسرائیل است و خواهد بود.
5- یکی دیگر از عوامل سفرهای متعدد مقامات بلندپایه آمریکا به منطقه به اوضاع نابسامان اقتصادی این کشور باز می گردد. شرایط بد اقتصادی باعث شده است کاخ سفید با ملاحظات بسیار زیادی بودجه سال آینده را تصویب کند. بودجه بسیاری از بخش های حیاتی آمریکا از جمله دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی و بهداشتی کاهش ملموسی داشته است. بنابراین طبق منوال مقامات آمریکا با سفر به منطقه باز هم سیاست ایران هراسی و شیعه هراسی را مطرح و دولت های ثروتمند عربی را به امضای قراردادهای نظامی نجومی ترغیب می کنند. تا بتوانند تا حدی اقتصاد ورشکسته خود را ترمیم کنند شاید که برای مدتی کوتاه دیگر به حیات خود ادامه دهند.
نویسنده:سید محمد مسعودی علوی


| شناسه مطلب: 186653