چرا افریقائیها اخراج میشوند؟
کابینه رژیم صهیونیستی هفته ی گذشته قانونی را تصویب کرد که بر اساس آن هزاران آفریقایی که به سرزمینهای اشغالی فلسطین مهاجرت کرده اند وبه اعتقاد سردمداران تل آویو تهدیدی برای ماهیت اسرائیل محسوب می شوند به موطن خود بازگردانده میشوند.
دفتر نخست وزیررژیم صهیونیستی در بیانیه ای اعلام کرد:علاوه بر این اقدامات که شامل برخورد با کارفرماها و مراکز اقتصادی استخدام کننده افراد آفریقایی تباراست،وزارت داخلی اسرائیل هم طرحی را به پارلمان ارائه داده که بموجب آن می توان مهاجران غیر قانونی را بدون محاکمه بمدت یک سال زندانی کرد.این طرح بدنبال لغو قانون پیشین در دادگاه عالی اسرائیل ارائه میشود.درسال 2012 کابینه رژیم صهیونیستی قانونی را بمورد اجراگذاشت که اجازه بازداشت سه ساله مهاجران را به مامورین میداد اما پس اعتراضات بین المللی به آن قانونیادشده را دادگاه عالی اسرائیل لغو کرد.
نهادهای حقوق بشری میگویند که اکثریت مهاجران آفریقایی درسرزمین های اشغالی نمیتوانند بموطن خود بازگردندچرا که بیم آن میرود درصورت بازگشت جان خود را از دست بدهند.
اما سوال اینجاست که چرا رژیمی که تا پیش از این به طرق مختلف بدنبال جذب مهاجر از کشورهای مختلف جهان بود امروز برای اخراج مهاجرینی که عمدتا یا با وعدههای مقامات تل آویو به سرزمینهای اشغالی مهاجرت کرده یا به طور سازماندهی شده به سمت این رژیم سوق داده شده اندحالامورد بی مهری قرار گرفته ومی بایست بازگردند؟
برای پاسخ به این پرسش دلایل متعددی وجود دارد اما در میان همه آنها بحران شدید اقتصادی وهمچنین بحرانهای فرهنگی و اجتماعی که در سالهای اخیر گریبان گیر رژیم اشغالگر قدس شده است مهمترین دلایل این ماجراست که در این نوشتار به اختصاربه آنها می پردازیم:
بحران شدید اقتصادی:
اقتصاد رژیم صهیونیستی، در ابتدای تشکیل آن، به دلیل پشتیبانی کشور انگلستان و سرازیر شدن سرمایه یهودیان ثروتمند به اسرائیل و استفاده از این سرمایه ها در بخش تولید، از رشد قابل ملاحظه ای برخوردار بود چرا که تولید ناخالص داخلی آن هر پنج سال دو برابر می شد وجمعیت یهودیان هر هشت سال به دو برابر افزایش می یافت.
لذا این تحول باعث رشد چشم گیر اقتصاد رژیم صهیونیستی و برتری اقتصادی یهودیان بر اعراب فلسطینی شد. رشد اقتصادی و افزایش درآمد، رژیم اشغالگر را بر آن داشت تا به تاسیس ارتشی مجهز و آماده به جذب مهاجران و تاسیس و توسعه سازمان های حکومتی و مراکز درمانی، بانک ها، موسسات بیمه و... اقدام نماید.اما وضعیت به همین منوال ادامه نیافت زیرا بین سال های 1973 تا 1985 میلادی، به دلایل مختلفی چون هزینه های زیاد در جنگ سال 1973، افزایش قیمت نفت، کاهش سرمایه گذاری های خارجی، فقدان بازار فروش و صادرات کالاهای تولیدی و... اسرائیل دچار رکود شد.
ولی در عین حال حکومت نامشروع اسرائیل، با کنترل میزان رشد تورم، کاهش هزینه های دولتی و خصوصا بهره گیری از کمک های ویژه آمریکا بحران را مهار کرد و روند رشد اقتصادی رو به افزایش نهاد مضافا بر اینکه تل آویو به بخشهای صنعت، ساختمان وخدمات توجه بیشتری کرد بطوریکه صنایع نظامی گسترش زیادی پیدا کرد و این رژیم، به یکی از سازندگان و صادرکنندگان مهم تسلیحات متعارف وغیرمتعارف تبدیل شد. اما اکنون وضعیت بگونه دیگریست واقتصاد رژیم صهیونیستی روزبروز به پرتگاه سقوط نزدیک ترمیشود.افزایش غیر قابل پیش بینی هزینه سه جنگ اخیر این رژیم و خسارتهای مالی و فیزیکی ناشی ازآن باعث شده است تا اقتصاد اسرائیل با 21 میلیارد دلار کسری بودجه مواجه شود.
از سوی دیگر با گسترش بحران مالی و اقتصادی در جهان اقتصاد اسرائیل نیز ضربه شدیدی خورد.در حال حاضر و با توجه به گسترش روز افزون بحران اقتصادی جهان، اگر وضعیت مالی و اقتصادی کشورهای حامی رژیم اسرائیل و عوامل موثر در رشد اقتصادی این رژیم را در نظر بگیریم، بدون شک به این نتیجه خواهیم رسید که اقتصاد تارعنکبوتی اسرائیل در سخت ترین شرایط به سر می برد، زیرا از یک سو اوضاع کشورهای حامی اسرائیل به شدت وخیم و بحرانی است و هریک از آنها به درد خویش گرفتارند و از سوی دیگر رکود حاکم بر فضای اقتصاد جهان،کاهش شدید صادرات، تحریم کالاهای اسرائیلی، کاهش درآمد از محل صنعت توریسم، گسترش بیکاری و فقر، کسری بودجه و عدم حمایت حامیان، اقتصاد پوشالی این رژیم را به شدت آسیب پذیر ساخته است و اگر وضع به همین منوال ادامه یابد، دیری نخواهد پایید تا اقتصاد این رژیم از هم فروپاشیده وآینده سیاسی آن نیز دستخوش تغییرات اساسی خواهد شد.
بحرانهای شدید فرهنگی و اجتماعی :
طی چند سال گذشته در اظهارات مقامات ارشد اسرائیلی و تحلیلگران و صاحبنظران یهودی، بهطور مداوم از عامل جمعیت به عنوان چالش و بحران اصلی رودروی اسرائیل طی دهههای آینده سخن گفته میشود.محور و اساس نگرانی و دغدغه این افراد برهم خوردن موازنه جمعیتی به سود فلسطینیها طی دو دهه آینده و در اقلیت قرار گرفتن جمعیت یهودیان در اسرائیل میباشد.
بن گورین اولین نخستوزیر رژیم صهیونیستی در باب ضرورت مهاجرت یهودیان جهان به سرزمین فلسطین میگوید:مهاجرت به فلسطین به منزله خونی است که ادامه حیات اسرائیل را بیمه میکند و ضامن امنیت و آینده اسرائیل است. این نگرانی جدی در بین سیاستمداران اسرائیلی و متفکران یهودی باعث اتخاذ سیاستهای راهبردی در سطوح سیاسی و امنیتی گردیده است.
در همان سالهای ابتدایی تشکیل رژیم صهیونیستی،مقامات قانون تابعیت را در پارلمان به تصویب رسانند.در این قانون که در سال 1950 نهایی شد، به همه یهودیان طبق ماده یکم از قانون بازگشت، حق میدهد که به عنوان مهاجر به فلسطین بیایند. سالهای 1948- 1960 و 1990 – 2000 سالهای طلایی جذب مهاجران به فلسطین اشغالی به شمار میرود. مهاجرت صهیونیستها دراین دو دوره حدود 65 درصد افزایش یافت.
در سایه تبلیغات گسترده رژیم صهیونیستی برای جذب مهاجر به سرزمینهای اشغالی وعده های زیادی از جمله تامین شغل،مسکن وزندگی دررفاه وآرامش تعداد قابل توجهی ازافریقاییان بخاطر ترس ازاوضاع داخلی کشورشان ویافتن فرصتهای جدید به سرزمینهای اشغالی مهاجرت کردند. از سوی دیگر مهاجران کشورهای گرسنه و قحطیزدهی آفریقایی که از طریق دریا به طرف ایتالیا میرفتند تا از آن طریق در یکی از کشورهای اروپایی چون فرانسه یا آلمان و ...سکنی پذیرند، بدنبال تدابیر ایتالیا و فرانسه درهماهنگی با اسرائیل برای دیپورت آنها،مهاجران افریقایی به یکباره خود را دراسرائیل می یافتند.
ظاهر این مهاجرت غیر قانونی ولی کاملا سازماندهی شده بود چرا که حضور این مردم ستمدیده نه تنها کمبود کارگر را رفع میکرد بلکه بنوعی توجیهگر چهرهی خشن اسرائیل بود و با این اقدام موضوع گرسنگی و ضرورت رسیدگی به آنها در اسرائیل موضوع سازمانها و نهادهای بینالمللی قرار میگرفت، اما واقعیت این بود که این ترفند بیشتر به منظور مساعدکردن زمینه برای ادامه شهرکسازی در سرزمینهای اشغالی و مرزهای مصر واز همه مهمتر سپر کردن آفریقاییها به ویژه مسلمانان آفریقایی در مقابل هر گونه حملهی احتمالی مصریها و سایر ملل اسلامی محسوب می شد.
با این حال و بر اساس آمار منتشره حدود 160 هزار مهاجر آفریقایی و پناهجو طی یک دهه گذشته به سرزمینهای اشغالی رفته اند که 105 هزار تن از آنها اهل اتیوپی ،حدود 36 هزار تن از آنها اهل اریتره، 14 هزار تن از آنها از شمال سودان و دارفور و پنج هزار تن از کشورهایی چون غنا، لیبریا، جمهوری دموکراتیک کنگو و ساحل عاج هستند. جامعه صهیونیستی تشکیل شده از این مهاجران افریقائی و یهودیانی که از 102 کشور جهان به شیوه های مختلف به این سرزمین کوچانده شده اند باعث بوجود آمدن فرهنگهای مختلف شده که این مسئله به یکی از معضلات فرهنگی و اجتماعی برای رژیم صهیونیستی تبدیل شده است.
از سوی دیگر یهودیان از سایرملیتها در اسرائیل معتقدند که در یک دهه گذشته ورود هزاران پناهجوی آفریقایی به سرزمینهای اشغالی موجب فقیرتر شدن آنها شده است. در واقع رهبران اسرائیل در راستای تحقق پروژه ملت سازی خود در سرزمینهای اشغالی بدون در نظر گرفتن تبعات اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی آن "جامعه ای موزائیکی" متشکل از فرهنگهای 102 ملت را کنار هم جمع کردند که هیچگاه درون هم هضم نمی شوند و این مسئله وضعیتی ناهمگون را برای تشکیل یک ملت را ایجاد کرده است.
آنچه امروز به عنوان جامعه اسرائیل شناخته می شود کلکسیونی از تناقضات است به عبارتی دیگر رژیم اسرائیل" تا امروز نتوانسته ملتی واحد با هویت مشخص بوجود بیاورد که ریشه در یک تمدن تاریخی - انسانی داشته باشد که ملتها را نسبت به یکدیگر متمایز می کند .
"اسراییل" زمانی با رویای تاسیس موجودیتی سیاسی، بر محور "مهاجران" یهودی جعل گردید.اما بروز بحران های اقتصادی و اجتماعی در جامعه صهیونیستی در دهه اخیر سبب شده است که اسراییل دیگر به هیچ مهاجر افریقایی روی خوش نشان ندهد و حتی با وضع قوانین سخت گیرانه ای مانع از ورود این افراد شود.اکنون حتی دیگر عنوان "مهاجر" نیز دیگر از ادبیات دیپلماتیک سران اسراییل حذف شده است و مقامات اسراییل ترجیح می دهند این به اصطلاح "مهاجران" را با عنوان "آواره" خطاب کنند و جدیدترین نمونه از این چرخش دیپلماتیک که از فرط استیصال اجتماعی و اقتصادی است در مواضع هفته اخیر اسراییل در برابر "مهاجران" آفریقا ظاهر شده است.
گردآوری: مجتبی باجلان
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس