آیا جنگ 22 روزه دیگری در راه است؟!
خبرگزاری قدس (قدسنا) احمد کاظم زاده تحلیل گر مسایل خاورمیانه
از زمانی که سه صهیونیست در شهرکی واقع در حومه الخلیل ناپدید شدند، ارتش صهیونیستی دیوانه وار کرانه باختری و نوار غزه را مورد آماج حملات و اقدامات سرکوب گرانه خود قرار داده است. در این راستا حملات هوایی به غزه از سرگرفته شده و با توجه به مواضع اعلامی این رژیم مبنی بر نقش حماس در ربایش این سه نوجوان احتمال حملات گسترده به غزه نیز مطرح شده است ؛کما اینکه این رژیم جنگ 22 روزه سال 2008 را با توجیه آزادی گیلعاد شالیت نظامی اسیر این رژیم و همچنین جنگ سال 2006 به لبنان را نیز با هدف آزادی دو تن از نظامیان ربوده شده خود به راه انداخت. اما عامل بازدارنده ای که در سر راه عملی شدن این احتمال قرار دارد ،شکست مفتضحانه ای است که ارتش صهیونیستی در هر دو جنگ گذشته متحمل شد و حتی این فرضیه قوت گرفت که شکست در یک جنگ دیگر به بقاء و موجودیت این رژیم پایان خواهد داد.
پس از آن رژیم صهیونیستی تغییرات اساسی و بنیادین در اولویت های نظامی و اطلاعاتی و امنیتی خود ایجاد کرد و به نوعی بهره گیری از گزینه های اطلاعاتی و امنیتی را بر گزینه های نظامی مقدم قرار داد. در این راستا برخی از رهبران کلیدی حزب الله همچون عماد مغنیه که مغز متفکر این جنبش در پیروزی در جنگ 33 روزه محسوب می شد به وسیله عوامل موساد ترور شد و سوریه نیز به عنوان حلقه مرکزی محور مقاومت که نقش اساسی در شکست این رژیم در هر دو جنگ 33 روزه و 22 روزه داشت طبق یک نقشه از پیش طراحی شده گرفتار جنگ داخلی شد و حتی تا مرز تجزیه پیش رفت و ویروس سایکس نت نیز برای ایجاد اختلال و انفجار در نیروگاه بوشهر طراحی و اجرا شد تا جبرانی برای شکست ناکامی های این رژیم برای حمله نظامی به ایران باشد.
نکته قابل تامل در این زمینه این است در وضعیتی که عناصر محور مقاومت یکی پس از دیگری در معرض اقدامات تلافی جویانه و انتقام جویانه رژیم صهیونیستی قرار می گرفتند، شاید بتوان گفت کمترین هجمه متوجه حماس بود و حتی در این مقطع مبادله شالیت و هزارام اسیر فلسطینی اجرا شد . حال سوال این است که چه عواملی موجب شد رژیم صهیونیستی در مقطعی که بابت شکست در جنگ های 33 روزه و 22 روزه از عناصر محور مقاومت انتقام می گرفت به نوعی سیاست مماشات با حماس را در پیش گرفت حال آنکه اکنون دوباره سیاست برخورد نظامی با این جنبش را در دستور کار قرار داده است؟
پاسخ این سوال را می توان در رویکرد مقطعی حماس در همراهی با پروژه اخوانی کردن خاورمیانه پیدا کرد که در خصوص تحولات سوریه با رویکرد محور مقاومت اصطکاک پیدا کرد اما حماس نتوانست بین این دو موازنه و تعادل برقرار کند و نتیجه آن شد که بتدریج از محور مقاومت دور شد و این همان چیزی بود که رژیم صهیونیستی از سالها پیش در انتظار آن بود. اما از زمانی که پروژه اخوانی کردن خاورمیانه به شکست انجامیده و ورق تحولات در مصر به کلی علیه اخوانی ها برگشت، زمینه برای بازگشت حماس به جایگاه قبلی خود در محور مقاومت فراهم شده و در عین حال این جنبش با عقب نشینی از مواضع قبلی خود به تشکیل دولت وفاق ملی با فتح و تشکیلات خود گردان روی آورده است که این دو تحول رژیم صهیونیستی را نگران کرده و آن را بر آن داشته است که بار دیگر برخورد نظامی با حماس را در دستور کار خود قرار دهد.
در یک چنین وضعیتی احتمال اینکه این رژیم همانند جنگ 22 روزه به حملات گسترده علیه غزه دست بزند تا حدود زیادی به این بستگی دارد که این جنبش تا چه اندازه به جایگاه قبلی خود در محور مقاومت برگردد وبدین ترتیب خود را در برابر حملات احتمالی این رژیم بیمه کند.
همچنین با توجه به اینکه در حال حاضر حماس برخلاف وضعیت حاکم بر جنگ سال 2008 به تشکیل دولت وفاق ملی با فتح دست یافته است که از حمایت جامعه جهانی نیز برخوردار شده است لذا در صورتی که رژیم صهیونیستی به حملات گسترده به غزه دست بزند بلافاصله دامنه آن به کرانه باختری نیز گسترش خواهد یافت و همانند سال 2000 انتفاضه جدیدی را رقم خواهد زد بخصوص آنکه همان عوامل و شرایطی که موجب انتفاضه مسجد الاقصی در حال حاضر نیز وجود دارد و حتی افزایش نیز یافته است .
بر این اساس به نظر می رسد در صورت اغاز انتفاضه مهار آن غیرممکن خواهد شد و این از جمله عوامل بازدارنده در سر راه حمله گسترده به غزه است. گذشته از اینها برخلاف گیلعاد شالیت که در غزه ربوده شده بود و مسئولیت آن متوجه حماس بود ، این سه شهرک نشین صهیونیست در کرانه باختری ربوده شده اند که مسئولیت تامین امنیت آن در وهله اول متوجه خود این رژیم و سپس تشکیلات خود گردان بوده است ضمن اینکه حماس نیز به صراحت مسئولیت این ربایش را برعهده نگرفته است و این هم از دیگر عوامل بازدارنده در سر راه توسل این رژیم به حملات گسترده به غزه است .
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس