کرانه باختری، آتش زیر خاکستر
احمد کاظم زاده تحلیل گر خاورمیانه
از زمانی که جنگ غزه وارد چهارمین هفته خود شده است آتش بسی هر چند شکننده در چند مرحله برقرار شده است .در این راستا آتش بس بشر دوستانه در روز شنبه به مدت 12 ساعت اعمال شد و با وجود اینکه رژیم صهیونیستی در ظاهر به گونه ایی وانمود می کرد که نیازی به آتش بس ندارد اما عصر شنبه نتانیاهو طی مشورت با وزیر جنگ خود ابتدا آتش بس را به مدت چهار ساعت دیگر تمدید کرد و پس از مشورت با کابینه امنیتی 24 ساعت دیگر را به آن افزود .با وجود اینکه در این مدت حماس با قید شروطی مانند بازگشت نظامیان صهیونیستی به وضعیت قبل از اغاز جنگ و تضمین امنیت غیر نظامیان برای بازگشت به منازل خود با اتش بس یکجانبه رژیم صهیونیستی مخالفت کرد اما در پایان مهلت 24 ساعته آن خود به مناسبت عید فطر آتش بس 24 ساعته دیگر اعلام کرد و رژیم صهیونیستی نیز با قید شروطی آن را پذیرفت. آتش بس های دوجانبه و بعضا یکجانبه طرف های درگیر نشان می دهد که هر دو طرف دیگر نیاز به اتش بس را احساس می کنند اما در عین حال می خواهند خودشان آخرین تیر را شلیک کرده باشند تا در مذاکرات سیاسی بعدی از قدرت چانه زنی بیشتری برای تحمیل شروط و خواسته های خود برخوردار شود.
در این میان شورای امنیت سازمان ملل که تا این لحظه کاری نکرده بود طی نشستی بیانیه ای به اتفاق آراء منتشر کرد که در آن، بر لزوم استقرار آتش بس فوری و بدون قید و شرط در منطقه تاکید شده است که تا عیدفطر و بعد از آن استمرار داشته باشد. در این بیانیه گفته شده است که این آتش بس باید پایدار و براساس طرح ابتکاری مصر باشد که براساس آن، آتش بس در نهایت به گفتگوهای جدی درباره آینده غزه ازجمله بازگشایی گذرگاههای مرزی این منطقه منجر شود. این امیدواری وجود دارد که توقف موقت درگیری ها سبب توقف بلندمدت درگیری ها شود و زمینه برای گفتگوها مهیا شود.
از بین طرح های اتش بس پیشنهادی، رژیم صهیونیستی ازهمان ابتدا به طرح مصر تمایل نشان داده است که این می تواند چند دلیل داشته باشد .نخست آنکه در این طرح( البته در نسخه اولیه آن ) هیچ یک از خواسته های گروههای مقاومت از جمله لغو محاصره اقتصادی نوار غزه و یا آزادی بازداشت شدگان حماس در جریان سرکوب های شدید منتهی به جنگ غزه در کرانه باختری لحاظ نشده است . دوم اینکه از نظر رژیم صهیونیستی دولت السیسی به لحاظ درگیری های که با اخوان المسلمین و دولت معزول مرسی داشته است ، از انگیزه بیشتری برای همراهی با رویکرد جدید این رژیم در خلع سلاح غزه و نابودی تونل های موجود در این منطقه می تواند داشته باشد .
البته آتش بس در وضعیت کنونی به نفع رژیم صهیونیستی است چرا که ارتش این رژیم به بخش هایی از نوار غزه رسوخ کرده و در انجا مستقر شده است و در عین حال مسئولان این رژیم در کنار پذیرش آتش بس بر ادامه تلاش های خود برای تخریب و نابودی تونل های مقاومت تاکید کرده اند که البته در این خصوص هیچ مخالفتی از سوی کشورهای و سازمان های جهان دریافت نکرده اند و برخی از کشورهای غربی از جمله به صراحت از خلع سلاح غزه سخن گرفته اند که این به منزله دادن چراغ سبز به ادامه حملات تجسسی رژیم صهیونیستی در نوار غزه است .
با اینحال یکی از علامت های سوال بزرگ در خصوص تلاش ها و طرح های مربوط به آتش بس این است جای اینهمه تلفات انسانی و خسارات اقتصادی وارده بر مردم غیرنظامی غزه در این طرح ها کجاست ؟!آیا می توان از خون بیش از یک هزار انسان بی گناه -که در جریان بمباران های سنگین هوایی و آتش توپخانه ارتش صهیونیستی به شهادت رسیدند -گذشت؟!یا می توان رنج روحی و جسمی بیش از 6 هزار زخمی و بیش از یکصد هزار آواره جنگی را نادیده گرفت ؟! مسلم است که بدون ارائه پاسخ قانع کننده به این سوال ها نه تنها آتش بس از ارزش لازم برخوردار نخواهد شد بلکه هیچ تضمینی برای رعایت آن از سوی رژیم صهیونیستی نیز وجود نخواهد داشت زیرا وقتی این رژیم ببیند در برابر اینهمه جنایات هیچ مجازاتی دریافت نمی کندهیچ التزامی برای آن نخواهد داشت .بر این اساس به جریان انداختن پرونده جنایات جنگی رژیم صهیونیستی در کنار برقراری آتش بس لازم و ضروری است .
از سوی دیگر هر چند کشورهای غربی و سازمان ملل در ظاهر به گونه ایی عمل می کنند که خود را به برقراری آتش بس علاقه مند نشان می دهند اما نباید از این واقعیت غافل شد که این کشورها وسازمان ملل نیز به چند دلیل در ارتکاب جنایات جنگی از سوی این رژیم نقش و دست داشتند. نخست اینکه این محافل بارها در اظهار نظرها و موضع گیری های خود از حق دفاع مشروع اسرائیل سخن گفته اند حال آنکه از این ادبیات برای فلسطینی ها استفاده نکرده اند و این در حالی است که برابر منشور ملل متحد و دیگر اصول و قوانین بین المللی حق دفاع مشروع برای ملت ها و دولت های تحت اشغال به رسمیت شناخته شده و طبق قطعنامه های 242 و 338 و بسیاری دیگر از قطعنامه های سازمان ملل دستکم اشغالی بودن کرانه باختری و نوار غزه تائید و تصریح شده است .دوم اینکه امریکا به قطعنامه شورای حقوق بشر سازمان ملل در خصوص تشکیل کمیته حقیقت یاب در خصوص جنایات جنگ غزه و کشتار منطقه شجاعیه رای منفی داد و با وجود اینکه این قطعنامه با اکثریت ارا تصویب شد اما تاکنون هیچ اقدامی در جهت عملی کردن ان صورت نگرفته است .
رژیم صهیونیستی بخش عمده ای از جنایات خود را در جنگ اخیر غزه درست در زمانی مرتکب شد که جان کری وزیر امور خارجه امریکا و بان کی مون دبیر کل سازمان ملل در منطقه حضور داشتند و از این جهت افزایش حملات و جنایات این رژیم نوعی مبارزه طلبی و دهن کجی به سازمان ملل و امریکا نیز محسوب می شود ضمن اینکه مواضع انها در خصوص تائید آنچه که حق دفاع مشروع اسرائیل در برابر حملات موشکی خوانده شد ، این بهانه را بدست رژیم صهیونیستی داد که از ان به عنوان چراغ سبز برای حملات خود استفاده کند.
با اینحال نباید از این واقعیت نیز غافل شد که رژیم صهیونیستی علاوه بر نبردهای زمینی(که بیشترین تلفات نظامی را بعد از جنگ سال 2006 متحمل شده و حتی امار تلفات نظامی اش از جنگ 33 روزه نیز فراتر رفته است) با ارتکاب جنایات جنگی در برابر دوربین های تلویزیون ها در عرصه اخلاقی و افکار عمومی نیز جنگ را باخته است . این در حالی است که تجارب جنگ های گذشته از جمله جنگ ویتنام نشان داده است که کشوری (امریکا) که جنگ را به لحاظ نظامی ببرد اما از نظر اخلاقی ببازد در نهایت بازنده محسوب می شود و در عمل شکست امریکا در جنگ ویتنام زمانی اغاز شد که از نظر اخلاقی جنگ را باخت و گستره اعتراض های ضد جنگ -که حتی به داخل فلسطین اشغالی نیزکشیده شده -نشان می دهد که رژیم صهیونیستی جنگ را در عرصه اخلاقی باخته است .امروزه گستره اعتراضات ضد جنگ به کشورهای امریکای لاتین نیز کشیده شده و حتی این کشورها چه در سطح دولتی و چه در سطح مردمی از کشورهای عربی پیش افتاده اند و در حالی که خیلی از کشورهای اسلامی و عربی مانند قطر و ترکیه که سنگ حمایت از مردم غزه را به سینه می زنند کماکان به حفظ مناسبات اقتصادی و سیاسی خود ادامه دادند اما کشورهای مانند برزیل سفرای خود را از اسرائیل فراخواندند .
البته هر چند گستره جنگ غزه و بخصوص عمق و گستره جنایات رژیم صهیونیستی موجب شد که غزه در کانون توجهات قرار گیرد اما نباید از این واقعیت غافل شد که کرانه باختری همچنان بر روی گسل های انتفاضه سوم قرار دارد که البته فعال نگه داشتن آن برای منحرف کردن توجه رژیم صهیونیستی از جنگ غزه و یا وادار کردن آن به پذیرش خواسته های گروههای مقاومت در خصوص توافق آتش بس ضروری است و این مسئولیت ویژه ای را متوجه ساکنان کرانه باختری می کند .بررسی روند تحولات نیز حاکی از این است که بعد از اغاز و گسترش اعتراضات در کرانه باختری تمایل رژیم صهیونیستی به پذیرش اتش بس افزایش یافت و این رژیم علیرغم مخالفت با طرح دو مرحله ای جان کری و درخواست های نشست پاریس ،آتش بس را در دو مرحله 4 و 24 ساعته تمدید کرد و در پی آن از شدت درگیری ها در کرانه باختری نیز کاسته شد.بر قراری چنین پیوندی نشان می دهد که فعال شدن انتفاضه در کرانه باختری می تواند از بار سنگین حملات رژیم صهیونیستی در غزه بکاهد و در عین حال آسیب پذیری آن را در برابر نیروهای مقاومت بیش از پیش افزایش دهد .
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس