جایگاه فلسطین در نشست سالانه سازمان ملل کجاست ؟
خبرگزاری قدس (قدسنا)؛ گروه تحلیل و تفسیر
معمولا سران دولت ها و کشورهای جهان قبل از شرکت در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل در داخل درباره اصول و مواضع سیاست خارجی خود به وحدت نظر می رسند و رئیس هیات اعزامی اعم از رئیس جمهور ، نخست وزیر و یا در برخی موارد وزیر امور خارجه در سخنرانی خود در نشست مجمع عمومی آن را اعلام می کند .
با توجه به اینکه امسال فتح و حماس درباره تشکیل دولت وحدت ملی توافق کرده بودند لذا این امکان وجود داشت که محمود عباس (ابومازن) رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین پیش از شرکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل از ظرفیت های داخلی استفاده کند و ضمن کسب مشورت و نظرخواهی از دیگر گروههای تشکیل دهنده دولت وفاق ملی درباره مواضع و رویکرد دولت فلسطین در نشست مجمع عمومی روند آشتی ملی را نیز چند گام دیگر به پیش ببرد.
اما هیچ نشانه ای که حاکی از وجود چنین تمایلی در فتح، دولت وفاق ملی و یا محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان باشد مشاهده نشد و برعکس محمود عباس با متهم کردن حماس به تشکیل دولت درسایه در غزه از اجرای تعهدات خود در قبال موافقتنامه آشتی ملی و موافقتنامه آتش بس شانه خالی کرد و در عین حال طرحی جدید برای از سرگیری مذاکرات سازش ارائه کرد که در آن جدول زمانی سه ساله برای اعلام مرزهای دولت فلسطین ارائه کرد که نوعی کمک به سیاست وقت کشی رژیم صهیونیستی است چرا که با سرعت کنونی روند شهرک سازی در کرانه باختری و بخصوص شرق بیت المقدس معلوم نیست که سه سال دیگر اصلا زمینی در این مناطق برای اعلام دولت فلسطینی وجود خواهد داشت یا نه ؟
شواهد و قرائن موجود حاکی از این است که رهبری تشکیلات خودگردان مبنای تحرکات و رایزنی های خود را در نشست مجمع عمومی سازمان ملل ادامه همان شیوه و خط مشی قبلی قرار داده است که بی نتیجه بودن آن بارها در 21 سال گذشته پس از موافقتنامه اسلو به اثبات رسیده است. این در حالی است که اگر محمود عباس مبنای تحرکات و رایزنی های خود را بر اصول تشکیل دولت وفاق ملی، پیروزی جنبش مقاومت و ملت فلسطین در جنگ 51 روزه غزه و یا طرح پیگرد قضایی جنایات جنگی رژیم صهیونیستی قرار می داد حتما می توانست نتیجه بهتری بگیرد .
هرچند اکنون با توجه به آغاز سفر رهبری تشکیلات خودگردان به نیویورک تا حدودی دیر شده اما باز هم این فرصت وجود دارد که وی در رایزنی ها و تحرکات سیاسی خود و یا در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل مواردی را مورد توجه و تاکید قرار دهد که از اجماع و یا حداقل از حمایت اکثریت فلسطینی ها برخوردار باشد و تاکید بر موارد مورد توافق در موافقتنامه آشتی ملی می تواند از یک چنین ویژگی برخوردار باشد .
در مجموع در صورتی که محمود عباس به روال همیشه به موضوعاتی چون مذاکرات سازش و یا به کشورهای غربی برای پیگیری این مذاکرات متوسل شود نخواهد توانست از نشست مجمع عمومی استفاده و بهره لازم را ببرد چرا که این مباحث به داستان همیشگی تبدیل شده اند و کشورهای غربی نیز با وجود اینکه در سیاست اعلامی خود از لزوم توقف شهرک سازی و طرح تشکیل دودولت حمایت کرده اند اما در عمل از اهرم های فشاراقتصادی ، سیاسی و نظامی خود به طور بایسته و شایسته برای وادار کردن رژیم صهیونیستی به توقف شهرک سازی و یا اجرای طرح دو دولت استفاده نکرده اند و در مواقع لزوم از جمله جنگ اخیر غزه در کنار این رژیم قرار گرفته اند.
در مقابل در صورتی که ابومازن در مجمع عمومی سازمان ملل و در تحرکات و رایزنی های خود واقعا به نمایندگی از ملت فلسطین حرف بزند و در راستای اهداف و اصول توافقنامه آشتی ملی و دولت وفاق ملی از ایجاد تمایز و تبعیض بین حقوق مردم کرانه باختری و نوار غزه پرهیز کند و از فرصتی که ارتقای موقعیت دولت فلسطین در سازمان ملل برای پیگیرد قضایی جنایات رژیم صهیونیستی( چه در جنگ غزه به صورت ارتکاب جنایات جنگی و چه در کرانه باختری به صورت شهرک سازی و تغییر بافت جغرافیایی و جمعیتی اراضی اشغالی صورت می گیرد) استفاده کند در این صورت ضمن اینکه از قدرت چانه زنی در مذاکرات مربوط به تشکیل دولت فلسطینی برخوردار خواهد شد بلکه به روند تقویت آشتی ملی و پیشبرد دولت وفاق ملی نیز کمک خواهد کرد. همچنین در صورتی که گزینه دوم انتخاب شود این دستاورد و نتیجه برای مردم فلسطین حاصل خواهد شد که مسئله فلسطین تحت الشعاع مباحث مربوط به ائتلاف به اصطلاح ضد داعش قرار نگیرد و در هیاهوی ناشی از آن گم نشود و جایگاه همیشگی اش را در مباحث مربوط به خاورمیانه در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل حفظ کند.با توجه به نتایج و آثاری که برای هر دو گزینه مترتب است حال باید دید محمود عباس کدام یک از این دو گزینه را در تحرکات و سخنرانی خود رد مجمع عمومی سازمان ملل انتخاب خواهد کرد ؟
احمد کاظم زاده تحلیل گر مسایل خاورمیانه
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس