فراموشی مصیبت دیدگان غزه در هیاهوی دولت خیالی
خبرگزاری قدس (قدسنا)؛ گروه تحلیل و تفسیر
در حالیکه انتظار می رفت بعد از امضای موافقتنامه آتش بس جنگ 51 روزه غزه به محاصره چندین ساله این منطقه پایان داده شود و روند بازسازی خرابی های ناشی از جنگ، سرعت گیرد اما نه تنها به محاصره پایان داده نشده است بلکه با ایجاد منطقه حائل از سوی دولت مصر در بخش مصری شهر رفح تلاش می شود تنها گذرگاه غیر صهیونیستی این منطقه نیز بسته شود که این مسئله بیش از پیش بر مصیبت ها و تنگناهای نزدیک به دو میلیون فلسطینی ساکن این منطقه می افزاید .از این دید غزه به عنوان پرتراکم ترین منطقه جهان به بزرگترین زندان دنیا تبدیل شده است .در این میان وقوع حوادث طبیعی همچون باران سیل آسا همچنانکه در روزهای اخیر مشاهده شد بر عمق و گستره فجایع انسانی در این منطقه می افزاید .با وجود اینکه در کنفرانس بین المللی بازسازی غزه در قاهره بیش از 5 میلیارد دلار کمک جمع آوری شد اما این کمک ها در حد وعده باقی مانده است .چند عامل باعث تاخیر در ارائه این کمک ها شده است:نخست اینکه وعده دهندگان می خواستند این کمک ها را در اختیار تشکیلات خودگردان قرار دهند تا در پرتو آن سلطه و حاکمیت این تشکیلات مجددا به غزه بازگردانده شود دوم اینکه روند آشتی ملی فتح و حماس تقریبا متوقف شده وبه حالت تعلیق در امده است و دولت وحدت ملی برخلاف وعده قبلی خود فعالیت خود را در غزه از سرنگرفته است .
از طرف دیگر بعد از توافق آتش بس در غزه ،منطقه درگیری ها بار دیگر به کرانه باختری و بخصوص شرق بیت المقدس انتقال یافته و حتی به داخل اراضی اشغالی سال 1948 گسترش یافته است و درست از زمانیکه جنگ 51 روزه غزه تمام شده و به نوعی رژیم صهیونیستی از مرزهای جنوبی خاطر جمع شده بر گستره و شدت تعرضات و تجاوزات این رژیم در کرانه باختری و بخصوص در شرق بیت المقدس افزوده شده و علاوه بر اینها کابینه نتانیاهو طرح تشکیل دولت ملی یهود را با اکثریت آراء در کابینه به تصویب رساند که این مصوبه ادامه حیات و اقامت بیش از یک میلیون و ششصد فلسطینی ساکن اراضی اشغالی 1948 موسوم به اعراب 48 را با تهدید جدی مواجه کرده است و از این پس این رژیم به هربهانه ای محدودیت ها را بر این دسته از فلسطینی ها افزایش خواهد داد .
در اینجا دو نکته قابل تامل است:
نخست ارتباط معناداری است که رژیم صهیونیستی در استراتژی نظامی و امنیتی خود برای هرسه منطقه فلسطین (غزه ، کرانه باختری و سرزمین های اشغالی سال 1948 موسوم به فلسطین اشغالی ) قائل است و نمی خواهد در هر سه منطقه همزمان درگیر شود و لذا به محض اینکه در یک منطقه درگیر می شود بلافاصله سعی می کند سایر جبهه ها را آرام نگه دارد تا با خیال راحت برنامه های خود را به پیش ببرد. این بدین معنی است که فلسطینی ها با فعال نگه داشتن هر سه جبهه می توانند تلاش های این رژیم را ناکام بگذارند و در مقامل اهداف و برنامه های خود را به پیش ببرند.
دوم اینکه هر چند مجامع جهانی و منطقه ای و کشورهای عضو این مجامع خود را نسبت به سیاست های شهرک سازی رژیم صهیوینستی در کرانه باختری و شرق بیت المقدس حساس و معترض نشان می دهند و در این راستا از تشکیل دولت فلسطینی حمایت می کنند اما در همان حال بر فشارهای اقتصادی و اجتماعی و ضد انسانی که این رژیم بر نزدیک به دو میلیون فلسطینی ساکن غزه وارد می کند و یا برنامه های نژادپرستانه ای بر بیش از یک میلیون و ششصد هزار فلسطینی ساکن اراضی 48 تدارک می بیند،سکوت اختیار کرده و متناسب با حجم و گستره جنایات واکنش نشان نمی دهند که این امر این رژیم را در تداوم تشدید راهی که در پیش گرفته است بیش از پیش گستاخ تر می کند .بر این اساس می توان گفت حمایت صرف از تشکیل دولت فلسطینی بدون توجه به سایر مشکلات و مصیبت های فلسطینی ها در سایر مناطق فلسطین کافی نیست چرا که در شرایط کنونی حاکم بر کرانه باختری و شرق بیت المقدس دلخوش کردن به دولت فلسطینی سرابی بیش نخواهد بود چرا که اغلب این مناطق پوشیده از شهرک های یهودی نشین با بیش از نیم میلیون سکنه صهیونیست افراطی است و این بدین مفهوم است که تشکیل دولت فلسطینی در این مناطق که وعده ان داده شده است جز از طریق وادار کردن صهیونیست ها به ترک شهرک های یهودی نشین واقع در اراضی اشغالی سال 1967 امکان پذیر نخواهد شد .
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس