"فلسطین" قربانی اصلی فتنه بزرگ احیای توحش تکفیری

به گزارش خبرگزاری قدس (قدسنا)، نصری الصایغ تحلیلگر لبنانی در یادداشتی با عنوان «کمی هم از فلسطین بگوییم» در روزنامه السفیر به درد و رنج ملت مظلوم فلسطین به ویژه در شرایط کنونی منطقه و جهان پرداخته است که در ادامه می آید :
" گویی فلسطین به حبس انفرادی محکوم شده است، هیچ فضای رسانهای برای پرداختن به مسئله فلسطین وجود ندارد و مردم فلسطین از شدت سختی شرایط سر خود را به در و دیوار میکوبند. جایی برای رصد کردن دردهای فلسطینیانی که تسلسل وار به دور خود میچرخند تا به آرامش روانی و معیشتی برسند وجود ندارد.
خبر خوبی به مردمی که پشت ایستهای بازرسی و مرزهای مسدود شده به امید گشایشی ایستاده اند، نمی رسد. آنها منتظرند که فرصت عملیات استشهادی را پیدا کنند تا سرزمینهایی را که با خشونت و زور از آنها غصب شده و آیندهای که بر باد رفته را باز پس گیرند.
فرصتی برای شمارش اسیران فلسطینی در بند زندانهای رژیم صهیونیستی و خانوادههایی که سالها انتظار آزادی آنها را می کشند وجود ندارد. جایی برای پخش تصاویر زنده از زندگی فلسطینیانی که رمضانهای خود را با تجازوات اسرائیل و جنگهای سنگین سپری کرده اند، وجود ندارد، جنگهایی که به زندگی بسیاری از آنها پایان داد، خانه و کاشانه هایشان را ویران کرد و پس از آن این درد با گرفتار شدن در برزخ سکوت عربی و جهانی دردناک تر شد؛ گویی دیگر امیدی برای سازندگی دوباره، رهایی از دردها وجود ندارد و همه امیدها ناامید شده است.
حال این گونه به نظر می رسد که در دوران فتنه بزرگ، فلسطین به وزنهای سنگین بر دوش رژیمهای عربی تبدیل شده است. و در این قربانگاه دستهجمعی و برنامه ریزی شده در روز روشن کسی به فکر فلسطینیها نیست، البته مسئله اصلی فراموش کردن قضیه فلسطین نیست بلکه مسئله اساسی انکار عامدانه و سیاست به انزوا کشاندن آن است.
قدرت ممالک، امارتها و جمهوریهای باقی مانده عربی در جنگهای داخلی بیرحمانه و بی امان از دست رفته است و نیرویی برای حمایت از فلسطین باقی نمانده است. شجاعتها به جای رخ نمودن مقابل دشمن به مواجهه برادر در مقابل برادر کشیده شده است، جنگی خونین روی وجب به وجب خاک کشورهای عربی؛ از نشانههای آن قتل عامها در سوریه، ویرانی یمن و وضعیت مبهم عراق است و از نوآوریهای آن احیای توحش تکفیری و اقدامات افراط گرایانه!
این روایت با هدف نشان دادن عمق سیاستهای نادرست نگاشته شده است. آنچه که رژیمها و سازمانهای فتنه بزرگ انجام میدهند در واقع تسویه حساب با فلسطین است. قربانی و مقتول اصلی این نبردها همان فلسطین است. فلسطین دیگر جایگاهی برای حکومتها ندارد، آنها پس از استفاده سیاسی از مسئله فلسطین، از این موضوع دست کشیده اند. این جنگها مرگ قضیه فلسطین را ابدی خواهد کرد، تا جایی که همه آن را فراموش کنند و هیچ کس در مشرق و مغرب زمین از آن یاد نکند، این پروژه خباثت آمیز در خال انتقال منطقه به مرحله گذار از فلسطین است، منطقهای که در آن ارزشهای ملی، قومی، اخلاقی، اصولی و مذهبی وجود ندارد و دیگر هرگز مسئله ای هم برای آنها وجود نخواهد داشت.
بازنده اصلی این وقایع فلسطین است، پس از آنکه ابزارهای فتنه عرصهای را که در آن مسئله فلسطین رشد و نمو پیدا کرده بود را به تسخیر خود درآوردهاند.
البته با وجود عدم تمایل رژیمها و ابزارهای سرکوبگرانه آنها، مسئله فلسطین همچنان در وجدان ملتها زنده است و در ارزشهای فرهنگی جهان اسلام همچنان افقی گسترده و روبه جلو برای تحقق آزادی و عدالت و رهایی از اشغال وجود دارد. فلسطین همچنان در افکار ملل اسلامی چه سنی، چه شیعه، چه مسیحی و حتی درزوی به عنوان موطن اصلی فلسطینیان زنده است.
اما باید اذعان کرد که در هیچ دورهای از دورانهای گذشته بر منطقه، فلسطین این چنین دچار فراموشی نشده است. فلسطین متاسفانه به موضوعی فقط اسرائیلی تبدیل شده است. سکوت عربی ادامه دارد و هیچ تلاشی برای خاموش کردن شعله های جنگ در جهان عرب دیده نمیشود.
حتی با وجود این دردها و مشکلات فلسطین تحت اشغال همچنان صبورانه به مقاومت ادامه میدهد و از ادامه رویارویی با دشمن کوتاه نمیآید، البته باید از ویروس خطرناک شکافهای سیاسی و مذهبی رها شود و قدمی رو به جلو بردارد.