ترکیه چگونه به فلسطینی ها از پشت خنجر می زند ؟
خبرگزاری قدس؛ گروه تحلیل و تفسیر
اگر مواضع ترکيه را در قبال مسئله فلسطين بررسي کنيم به اين واقعيت تاسف بار پي مي بريم که اين کشور اسلامي سابقه طولاني در برقراري رابطه با رژيم اشغالگر قدس داشته و بر اساس راهبرد اعلامي ديويد بن گورين اولين نخست وزير اسرائيل مبني بر برقراري رابطه با کشورهاي غير عرب منطقه از همان ابتدا مورد توجه اين رژيم براي استمرار اشغال خود بر سرزمين فلسطين و امحاء هويت اسلامي و عربي اين سرزمين مقدس از جمله مسجد الاقصي بوده است .هر چند پيش از به قدرت رسيدن حزب حاکم عدالت و توسعه شايد اين بهانه براي اين کشور وجود داشت که ادامه رابطه با رژيم صهيونيستي را در دوران حاکميت نظاميان و لائيک ها توجيه کند اما بعد از به قدرت رسيدن اسلام گراها اين بهانه نيز از آنها گرفته شده است. ظاهرا خود مسئولان حزب حاکم عدالت و توسعه نيز در اغاز احراز قدرت به اين نتيجه رسيده بودند که ديگر نمي توانند روابط گذشته نظاميان و لائيک ها را با اين رژيم ادامه دهند و بر همين اساس در مواردي به گونه ايي وانمود مي کردند که انها در برابر مظلوميت ملت فلسطين بخصوص مردم تحت محاصره غزه بي تفاوت نيستند .در اين راستا کشتي مرمره که حامل امدادرسانان بخش غيردولتي ترکيه بودند براي شکستن محاصره غزه راهي اين منطقه شداما پيش از آنکه به مقصد برسد مورد حملات هوايي و کماندويي ارتش صهيونيستي قرار گرفت و تعدادي از سرنشينان آن کشته وزخمي و خود کشتي نيز توقيف شده و به همراه سرنشينان آن به بندر اشدود در ساحل فلسطين اشغالي انتقال يافت .از آن پس هر چندسطح روابط سياسي آنکارا-تل آويو تقليل يافت اما هرگز به قطع کامل روابط نيجاميد و در عين حال حجم مبالادت تجاري و اقتصادي دو طرف افزايش يافت و اين نشان مي دهد که حزب حاکم عدالت و توسعه حتي حاضر نشده حداقل همانند کشورهاي اروپايي از ايجاد محدوديت براي کالاهاي توليده شده در شهرک هاي يهودي نشين واقع در کرانه باختري از آن به عنوان اهرم فشار عليه اين رژيم استفاده کند .
در حال حاضر هم که بيش از دو ميليون سکنه غزه براي چندمين سال متوالي در محاصره کامل اين رژيم قرار دارند و ساکنان کرانه باختري نيز بعد از شکست کامل مذاکرات به اصطلاح صلح و ادامه بي وقفه اقدامات توسعه طلبانه و اشغالگرانه در اين مناطق بخصوص در قدس انتفاضه جديدي را اغاز کرده اند ، دولت ترکيه رويکرد آشتي با تل آويو و عادي سازي روابط خود با اين رژيم را در دستور کار خود قرار داده است و اين مسئله به قدري براي محافل صهيونيستي اهميت داشته که از چند روز قبل به استقبال آن رفته و با آب و تاب به خبرسازي و تبليغات در اين زمينه پرداخته اند.با توجه به اينکه راستگراهاي حاکم بر تل آويو به رهبري بنيامين نتانياهو به لحاظ منزوي کردن اين رژيم مورد انتقاد احزاب رقيب و چيگرا قرار گرفته اند از اينرو از گام هايي که کشورهاي مثل ترکيه و يا اعضاي شوراي همکاري خليج فارس از جمله عربستان و امارات عربي متحده به سمت عادي سازي روابط خود با اين رژيم برمي دارند به عنوان فرصتي براي تحکيم و تقويت موقعيت خود استفاده مي کنند و بدين ترتيب پايه هاي خود را براي پيشبرد اهداف و سياست هاي خود در از بين بردن نابودي زمينه هاي تشکيل دولت فلسطيني محکم مي کنند و اين نشان مي دهد که برخي از کشورهاي اسلامي و عربي و در راس آن ترکيه ، عربستان و قطر که براي سالها سنگ حمايت از مردم فلسطين را به سينه زده اند اکنون چگونه آب به آسياب اين رژيم مي ريزند و خواسته يا ناخواسته به پيشبرد اهداف و سياست هاي اين رژيم در فلسطين کمک مي کنند.
از طرف ديگر اگر واقعا حزب حاکم عدالت و توسعه ترکيه آنچنانکه رهبران اين حزب در سال هاي اخير مدعي شده اند حامي مردم فلسطين بودند هيچ گاه با مخالفان مسلح و تکفيري هاي وارداتي عليه دولت سوريه همراه و همگام نمي شدند زيرا سوريه تنها دولت عربي است که در خط مقدم مبارزه با دشمن صهيونيستي ايستادگي کرده و هيچ وقت به خاطر منافع خود در فلسطين معامله و سازش نکرده است حال آنکه اگر سوريه تنها به فکر آزادي سرزمين هاي اشغالي خود مي بود به راحتي مي توانست همانند اردن و مصر با رژيم صهيونيستي معامله و سازش کند.
در واقع جنگي که از سال 2011 بر سوريه تحميل شد و هزاران کشته و صدها ميليارد خسارت مالي بر اين کشور تحميل کرد انتقام و تلافي مقاومت هاي بود که سوريه در برابراسرائيل کرده بوده و به اعتقاد اغلب کارشناسان رژيم صهيونيستي با کمک برخي از کشورهاي منطقه همچون عربستان ، قطر و ترکيه و برخي از محافل فلسطيني کوشيد انتقام شکست در جنگ سال 2006 را در طي تحولات مديريت شده از سال 2011 به بعد را از دمشق بگيرد و در اين مدت اگر ترکيه و يا ديگر کشورهاي عربي مانند قطر و عربستان واقعا خواهان حمايت از حقوق مردم بودند حداقل در کنار اين رژيم قرار نمي گرفتند و در زمين آن بازي نمي کردند.اما نه تنها اينکار را نکردند بلکه در ضربه زدن به محور مقاومت و در راس آن سوريه از رژيم صهيونيستي نيز پيش افتادند.
آنچه در اين ميان حفظ و تقويت روابط ترکيه را با رژيم صهيونيستي توجيه ناپذير مي کند و در عين حال از وجود پارادوکس در سياست خارجي ترکيه پرده بر مي دارد اين است که دولت آنکارا تشکيل دولت کرد در منطقه را به ضرر منافع و امنيت ملي خود مي داند حال آنکه درست برعکس رژيم صهيونيستي آن را کاملا به نفع خود مي داند و همچنانکه قرائن و شواهد موجود نشان مي دهد تاکنون از هيچ اقدامي در اين زمينه فروگذاري نکرده است و ورود بي محاباي ترکيه به جنگ سوريه نه تنها به کاهش تهديدهاي امنيتي آن بخصوص از ناحيه کردها کمک نکرده بلکه درست برعکس آن را افزايش نيز داده است .
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس