تحلیلگر مسیحی لبنانی تاکید کرد؛
شکست اسرائیل در منطقه با شکست تروریستها/ چرایی حمایت استثنایی تلآویو از جبهه النصره

یک تحلیلگر لبنانی تاکید کرد شکست گروههای تروریستی در ارتفاعات لبنان و مرزهای سوریه و لبنان، در حقیقت به معنای شکست طرح رژیم صهیونیستی در منطقه است.
به گزارش خبرگزاری قدس(قدسنا)، یک تحلیلگر لبنانی در تحلیلی به پیامدهای پیروزیهای بزرگ مقاومت، ارتش لبنان و ارتش سوریه بر گروههای تروریستی در مرزهای مشترک و نیز ارتفاعات لبنان پرداخت و اعلام کرد : با پایان یافتن عملیات موسوم به «فجرالجرود» که ارتش لبنان برای آزادسازی ارتفاعات لبنان از اشغال گروه تروریستی داعش انجام داد و نیز عملیات موسوم به «و ان عدتم عدنا»(اگر برگردید، ما هم برمی گردیم) که مقاومت لبنان و ارتش سوریه برای آزادسازی اراضی سوری همجوار مرزهای لبنان در پیش گرفتند، لبنان پیروزی خود بر تروریسم تکفیری را تکمیل کرد.
بر اساس گزارش المیادین، لیلی نقولا الرحبانی تحلیلگر لبنانی و استاد دانشگاه بیروت در ادامه این تحلیل آورده است : شکست گروههای مسلح سوری در ارتفاعات لبنان، در حقیقت شکست طرح اسرائیل در منطقه است نه به این خاطر که نیروهای حزب الله تجارب رزمی بیشتری کسب کردهاند که آن را درهر جنگ آتی با اسرائیل به کار میگیرند، بلکه به این خاطر که این گروهها جزء جداییناپذیر طرح اسرائیل را تشکیل میدادند. اسرائیلیها هم از داعش و هم از جبهه النصره در جنگ آشکار خود علیه محور مقاومت در منطقه بهره برداری کردند به طوری که عاموس گلعاد(از مقامات سابق وزارت جنگ رژیم صهیونیستی و سفیر این رژیم در ترکیه) گفته بود: اسرائیل در بهترین شرایط امنیتی خود از لحظه تاسیسش به سر میبرد.
شاید درک این حقیقت از سوی سران اسرئیل مبنی بر اینکه «داعش رو به زوال و نابودی است»، همانطور که گلعاد به آن اشاره کرده، همان چیزی است که آنها را وادار کرد به حمایت استثنایی و فوق العاده از جبهه النصره در زمینه لجستیکی و نظامی از ابتدای مارس 2014 میلادی بپردازند و از این مسئله به نفع خود بهره برداری کنند به طوری که ارتش اسرائیل به حمایتهای نظامی، پزشکی و لجستیکی از جنگجویان النصره در جریان نبردهای آنها در جنوب سوریه به ویژه در جریان سیطره بر قنیطره در سپتامبر 2015 پرداخته بود.
در ادامه این تحلیل آمده است : اسرائیلیها بر همکاری با جبهه النصره متمرکز شدهاند، زیرا از نظر اسرائیلیها، جبهه النصره، اولویت را به جنگ با اسد بر اساس اهداف ویژه طولانی مدت اختصاص داده است و نیز به خاطر اینکه جبهه النصره توان جذب نیرو و سازماندهی آنها در اردوگاههای آوارگان در لبنان ومناطق سنی نشین در طرابلس و بقاع را دارد، همانطور که حملات مطلوبی را علیه حزب الله و دولت لبنان طراحی و انجام داد که این موارد دقیقا در اسناد کنفرانس هرتزلیا درسال 2016 ثبت شده است. اسرائیلیها بر این باورند که تمرکز آمریکاییها بر نابودی داعش، امکان آزادی عمل بیشتری را به جبهه النصره میدهد علاوه بر آنکه، میتوان از این گروه(تروریستی) به عنوان نابود کننده هر گونه راهکار سیاسی در سوریه استفاده کرد(این مورد در اسناد کنفرانس هرتزیلیا در سال 2016 ثبت شده است)
اگر این مسئله را در نظر بگیریم که گروههای مسلحی که در مرزهای لبنان و سوریه حضور داشتند از جمله جبهه النصره، عمق استراتژیکی را از نظر سوریه ازدست داده بودند و دیگر قادر به تاثیرگذاری بر روند نبردها در سوریه به سبب شکستهای پیاپی در مقابل ارتش سوریه و حزب الله، نبودند، معنایش این است که باقی ماندن این گروهها به نقشی بستگی دارد که بتوانند در داخل لبنان ایفا کنند، اینکه برای برهم زدن ثبات لبنان با هدف مشغول کردن حزب الله به صحنه داخلی یا مشارکت در شعله ور کردن آتش جنگ داخلی در لبنان مورد استفاده قرار گیرد، نکتهای که بنی گانتس رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل به آن اشاره کرده است.
تحلیلگر لبنانی تصریح میکند: بنابراین شکست جبهه النصره و تسلیم آن در برابر حزب الله در ارتفاعات لبنان و آن هم در مدت زمان کوتاهی که بیشتر افراد خوش بین آن را تصور نمیکردند، معنایش شکست گروه مورد حمایت اسرائیل در منطقه بود نه صرفا یک گروه مسلح سوری که افکار تکفیری دارد.
بنابراین، پیروزی لبنان بر جبهه النصره و داعش و دیگر گروههای تروریستی فعال در خاک خود و اعلام دومین پیروزی در آگوست 2017 پس از پیروزی نخست در می 2000 و پیروزی جولای 2006(جنگ سی و سه روزه) به مثابه سومین ضربه سخت و کوبنده به طرح خصمانه اسرائیل علیه لبنان قلمداد میشود که این مسئله سبب شعلهور شدن آتش هجمه رسانهای و سیاسی علیه مقاومت و ارتش لبنان شده است که در لبنان آغاز شد و بازتاب آن به گوشه و کنار منطقه و حتی تا عراق هم رسیده است.
انتهای پیام/ر.م/22