qodsna.ir qodsna.ir

کوشکی: باید با زدن ضربه متقابل برابر رژیم صهیونیستی بازدارندگی فعال ایجاد کرد

نشست تخصصی «بررسی اهداف ترور نخبگان علمی، سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی ایران» عصر دوشنبه به صورت آنلاین از سوی جمعیت دفاع از ملت فلسطین و با همکاری خبرگزاری قدس برگزار شد.

 

دکتر کوشکی در نشست تخصصی «بررسی اهداف ترور نخبگان علمی، سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی ایران»:

باید برابر رژیم صهیونیستی بازدارندگی فعال ایجاد کرد/ برنامه هسته ای یک انتخاب نیست یک الزام است

 

 

به گزارش خبرگزاری قدس (قدسنا)، نشست تخصصی «بررسی اهداف ترور نخبگان علمی، سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی ایران» عصر دوشنبه به صورت آنلاین از سوی جمعیت دفاع از ملت فلسطین و با همکاری خبرگزاری قدس برگزار شد.


دکتر «محمد صادق کوشکی» استاد دانشگاه تهران در این نشست تاکید کرد: در ابتدا لازم است که نگاه آمریکا و رژیم صهیونیستی به برنامه هسته ای در غرب آسیا را مورد موشکافی قرار دهیم.


در یک دهه اخیر شاهد فشارهای آمریکا و اروپا و تلاش های رژیم صهیونیستی برای ممانعت از ورود ایران به باشگاه هسته ای جهان بوده ایم. آخرین اقدام آنها نیز  ترور شهید فخری زاده بود. باید دید  چه خطوط قرمزی از سوی ایران نقض شده که رژیم صهیونیستی  تمام عیار وارد شده و یا آمریکایی ها در یک دهه اخیر به مقابله با برنامه اتمی ایران اندیشده اند و از هر طریق تلاش کرده اند برای پیشرفت های ما، مانع ایجاد کنند.


برای فهم این مساله کافیست کمی به  عقب برگردیم رژیم صهیونیستی از لحظه تاسیس نامشروعش،  فعالیت های هسته ای خود را آغاز کرد. از سال 1948 اسنادی وجود دارد که نشان می دهد صهیونیستها  کارشناسان اتمی به صحرای نقب فرستاده اند.


بعد از جنگ تاسیس رژیم صهیونیستی در سال 1948، این ایده را مطرح کردند که «ما برای پیشگیری از هولوکاست جدید در یک کشور یهودی (اسرائیل) به اهرم های بازدارنده و برتری هسته ای نیاز داریم، ما در گانون دشمنان مان قرار داریم و تنها راه ممانعت از دشمنی آنها هولوکاست است. ما باید توان هسته ای داشته باشیم و دیگر کشورهای منطقه نباید داشته باشند».


 دو سه سال پس از تاسیس رژیم صهیونیستی ، همکاری هسته ای اسرائیل و فرانسه آغاز می شود. ایجاد تاسیسات اتمی دیمونا (در منطقه بئر السبع) بررسی می شود و رسما از سال 1957 شروع به ساخت این تاسیسات می کنند، در دهه 60 میلادی آلمان غربی و بعد آمریکا وارد می شود و به رژیم صهیونیستی راکتورهای تحقیقاتی می دهد. در یک پکیج کامل این کشورها یعنی آمریکا، فرانسه و آلمان انواع توانمندی ها را به رژیم صهیونیستی منتقل کردند؛ تاسیسات اتمی، فناوری نظامی و  فناوری تحقیقاتی اتمی را در یک  پکیج کامل هسته ای به این رژیم ارائه کردند.

 

 

مسیری که رژیم صهیونیستی در موضوع هسته ای طی کرده در کل جهان منحصر بفرد است. رژیم صهیونیستی هیچ یک از پادمان های هسته ای را نپذیرفته، این در حالی است که کشورهایی که حتی مسلح به سلاح هسته ای هستند ، برخی پادمان ها را پذیرفته اند. در کل دنیا فقط رژیم صهیونیستی است که هیچ پروتکل و بازدیدی را نپذیرفته و  اعلام  هم نکرده که تسلیحات هسته ای دارد.  سوالی که ایجاد می شود این است که این سیاست چه فایده ای برای آنها دارد؟ رژیم صهیونیستی از کانال های غیر رسمی تصریح کرده که مسلح به سلاح اتمی است. افرادی مانند وانونو درباره توانمندی هسته ای اسرائیل افشاگری می کنند، مثلا می گویند که این رژیم  220 بمب اتمی دارد. یا به عنوان نمونه نوعی خاص از جنگنده های  میراژ که از سوی فرانسه به رژیم صهیونیستی تحویل داده شده،  قادر به پرتاب بمب اتمی است و فقط فرانسه ین نوع جنگنده ها را به رژیم صهیونیستی داده است. در واقع نشانه های فراوانی هست که رژیم صهیونیستی سلاح اتمی دارد اما رسما نپذیرفته است. در واقع آنها بدنبال نوعی بازدارندگی هسته ای هستند که البته تبعاتی برای آنها در پی نداشته باشد و به نظر می رسد به همین دلیل این سیاست را پیش گرفته اند.

 

به موازات این مساله یک صورت بندی از سوی آمریکایی ها را داریم. آمریکایی ها در یک پروتکل خودخوانده یک خط قرمز را برای فعالیت های هسته ای در غرب آسیا تعیین کرده اند که استثنا پذیر هم نبوده است. خط قرمز این است که هیچ کشوری نباید حتی اورانیوم برای تامین سوخت راکتورهای اتمی اش هم داشته باشد.

 

مثلا دولت سعودی را مجبور به امضای توافقی می کنند که اقدامی در زمینه تولید اورانیوم انجام ندهند و این توافق از دیگر کشورهای منطقه نیز اخذ شده است.  حتی سوخت استفاده شده و پسماند آن را هم تعهد گرفته اند که باید به کسی که ما می گوییم تحویل دهید. امارات مثلا پسماندها را به روس اتم روسیه می دهد.

 

نکته مهم مدلی که آمریکایی وضع کردند این است که حداکثر برنامه مورد پذیرش هسته ای در غرب آسیا این است که یک کشور تماما برنامه هسته ای را از کشوری که مورد تایید آمریکاست خریداری کند. امارات با شرکت کره ای در تاسیسات باراکا همین کار را انجام داد که شرکت کره ای از صفر تا صد کار بر عهده گرفته و اماراتی ها هیچ نقشی در آن ندارد. نیروی انسانی و فناوری انتقال داده نمی شود و آموزش در سطح بسیار ناچیز و مقدماتی است.

 

عربستان سعودی چهار دهه است که درگیر راه اندازی تاسیسات اتمی هستند اما به هیچ جایی نرسیده اند، تعهد هم داده اند اما نتوانسته اند که راکتورهای مورد نظر خود را افتتاح کنند. همین مساله درباره ترکیه هم هست هنوزموفق نشده و بنظر می رسد یک موانعی وجود دارد که اجازه نمی دهد که این کشورها به توانمندی هسته ای برسند.

 

اردن نیز برای تامین برق مجبور به استفاده از انرژی هسته ای است و از دهه 80 میلادی اقدامات خود را آغاز کرده اما هنوزموفق نشده است. اردن حتی دو نقطه را مکان یابی کرده و با روسیه نیز توافق امضا کرده اما هر دو مورد را رژیم صهیونیستی اجازه نداده است.

 

الان متحدین آمریکا همه پروتکلهای  آمریکا را پذیرفته اند که حتی وارد مرحله غنی سازی نشوند و نشده اند. درباره مصر هم همین مساله را شاهد هستم و مصر هم موفق نشده است. تعهد به عدم غنی سازی را مصری ها هم پذیرفته اند، در حالی که بشدت از لحاظ اقتصادی نیازمند برق هسته ای هستند.

 

با وجود سابقه 5 دهه فعالیت  مصر،  ترکیه و عربستان سعودی هیچ موفقیتی در زمینه آغاز فعالیت های هسته ای نداشته اند و  تنها کشور امارات بوده که توانسته یک پروژه صفر تا صد خارجی را خریداری کند.

 

در این چارچوب ایران می آید براساس قواعد بین المللی وارد حوزه غنی سازی می شود.  حتی وارد ایجاد چرخه سوخت هسته ای می شود.  این اتفاق به منزله عبور ایران از خط قرمزی است که حتی امریکا برای دوستان خود تعیین کرده ، چرا چون رژیم صهیونیستی گفته برتری هسته ای تنها باید از آن خودش باشد. چون می گویند در منطقه ای هستند که همه اطراف آنها دشمنان شان هستند و اسرائیل فقط باید توانمندی هسته ای در همه بخش های آن داشته باشد.

 

این همان نقطه ای است که ژونالیسم اجازه نداد باز شود. بحث مذاکرات همین بود رژیم صهیونیستی می گفت که چرا به ایران حق غنی سازی 3.5 درصد در نطنز داده اید و باید این صفر شود. اروپا و آمریکا هم خواهان این بوده اند که غنی سازی ایران به  صفر نزدیک شود. علت حساسیت ها روی فردو نیز همین بود که  غنی سازی در این تاسیسات روی 20 درصد بود. در مذاکرات نطنز را گفتند که می تواند با  3.5 در صد به صورت محدود فعالیت کند اما به همین دلیل هم رژیم صهیونیستی فشار آورد که چرا وقتی امارات و  عربستان همین درصد غنی سازی را ندارند، ایران باید داشته باشد.

 

رژیم صهیونیستی حتی منتظر آمریکایی ها نیز نمانده و خودش دست به کار شده است. حتی  بیش از 12 مورد دانشمندی هسته ای عرب داشته ایم که از سوی موساد ترور شده اند .

 

ماجرای حمله رژیم صهیونیستی به تاسیسات  اوزیراک عراق در سال 1981 که صدام به کمک فرانسه در حال ساخت آن بود. یا حمله به دیروالروز در سال 2007 که  به ادعای بهره مندی سوریه از تاسیسات اتمی انجام شد، همگی موید این مساله است که رژیم صهیونیستی در این مسائل حتی نگاه آمریکایی ها را نیز در نظر نمی گیرد و خودش مستقیما وارد عمل می شود.

 

این نوع برخورد صهیونیستها یک رفتار قدیمی است و  در راستای توانمندی داشتن رژیم صهیونیستی در زمینه هسته ای و فقدان آن توسط دیگرکشورها است، آنها خودشان  در این مساله به صورت خشن وارد شده و عمل کرده اند.

 

در واقع رژیم صهیونیستی با استفاده از شیوه های خشن بالانس  قدرت در سطح منطقه را به نفع خودش حفظ کرده است .

 

اما ایران در مساله هسته ای در همان ابتدا علاوه بر پذیرش پروتکل ها و بازدید های فراتر از پروتکل الحاقی را نیز پذیرفته است. این در حالی است که 17 دستگاه اطلاعاتی اوباما اذعان کردند که ایران به سمت فناوری نظامی هرگز حرکتی نداشته اند. اما افق حرکت اروپایی و آمریکایی ها این است که ایران هیچ توانمندی در عرصه هسته ای نداشته باشد و ایران نیز مانند امارات صفر تا صد را از یک شرکت خارجی خریداری کند و فقط خودش در نقض یک بهره بردار باشد.

 

باید توجه داشته باشیم که مسائل داخلی هیچ ربطی به جریان این تحولات ندارد،  اینکه در ایران چه کسی رئیس جمهور باشد اصلا برای طرف هایی که با ایران تخاصم دارند مهم نیست ،آنها این نگاه را ندارند و این مساله باید مورد توجه قرار گیرد. هر جریان یا قدرت و یا رئیس جمهوری در ایران سرکار باشد ، در نهایت آنها خواهان عدم تحرک ایران به سوی داشتن برنامه هسته ای صلح آمیز است و این را از اقدامات آنها می توان درک کرد. از طرفی باید توجه داشته باشیم که موضوع توانمندی هسته ای برای ایران یک انتخاب نیست بلکه یک الزام برای رفع نیازی های کشور است. در شرایط کنونی ما 60 هزار مگاوت مصرف برق در کشور داریم که تنها یک هزار مگاوات از آن از طریق نیروگاه بوشهر تامین می شود و مابقی از نیروگاههای حرارتی است. ما برای رفع نیازهای برق کشور در آینده به نیروگاههای هسته ای نیاز جدی داریم و نباید شرایط در دهه های آتی به مشکل قطعی برق برای نسل های آینده برسد. فرانسه ، ژاپن و کره جنوبی نیز برای مسائل زیست محطیس ارزش زیادی قائل هستند اما آنها هم برای رفع نیازهای خود به طور جدی در حال استفاده از انرژی اتمی هستند.

 

رژیم صهیونیستی برای خودش خط قرمزهایی تعیین کرده است؛ در نطنز شبکه نفوذ می آید و یک انفجار را رقم می زند. چند وقت پیش بحث سرقت برخی اسناد هسته ای را داشتیم.  بحث استاکس نت که ویروسی ساخت  آمریکا و رژیم صهیونیستی بود و به تاسیسات اتمی و سانتریفیوژهای ما آسیب زد.

 

مطالعه این روند نشان می دهد برای توقف روند خشونت آمیز علیه دانشمندان و تاسیسات هسته ای خودمان چاره ای جز بازدارندگی فعال نداریم؛ بازداندگی دو قسم است یک اینکه توانایی های خودت را طوری افزایش بدهید که اجازه حمله ندهد اما در اینجا اجازه حمله داده و دفعات متعدد به تاسیسات و دانشمندان ما حمله کرده است، پس باید بازدارندگی فعال ایجاد شود ، که طی آن به رژیم صهیونیستی تفهیم شود اگر این حملات ادامه پیدا کند باهزینه های بسیار سنگینی مواجه می شود. اولین اتفاقی که با این حملات صهیونیستها افتاده نقض حاکمیت ملی ایران به شیوه خشن است، در ترور شهید فخری زاده تجاوز به حریم ما صورت گرفته و این عملا به معنای  اعلام جنگ است. البته  جنگ های کنونی با جنگ های دهه های گذشته گذشته متفاوت است  و بسیار هوشمند و چند وجهی شده است.

 

نکته این است که اگر بتوانیم چرخه کامل سوخت هسته ای را فراهم کنیم درآمدهای ما در زمینه رادیو دارو و ... بسیار زیاد وهنگفت خواهد بود که رفاه بیشتر برای کشور را در پی دارد. ما مجبور هستیم به دلیل نیازهای برق کشور ، مساله اشتغال و درآمدهای مناسب در این بخش،  در موضوع هسته ای پیشرفت کنیم و این مسیر غیر قابل بازگشت است.

 

رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر جنگ هیبریدی را آغاز کرده که همه انواع جنگ در آن هست. (جنگ هیبریدی یا همان جنگ ترکیبی به راهبرد نظامی پیچیده‌ای اطلاق می‌شود که ترکیبی از نبردهای متعارف، نامتعارف، سایبری، روانی و اطلاعاتی را در خود جای می‌دهد).

 

ما باید هزینه را برای رژیم صهیونیستی بالا ببریم و نقطه دردناک برای رژیم صهیونیستی را به طور قاطعی هدف قرار دهیم تا رژیم صهیونیستی هر نوع حملات علیه ایران را متوقف کند.

 

بازدارندگی فعال و ضربه متقابل، ضرورتا به معنای ضربه متوازن نیست و باید چنان ضربه ای باشد که رژیم صهیونیستی دیگر جرات حمله پیدا نکند.

 

ژورنالسیم زرد می گوید اگر پاسخ دهیم جنگ می شود، در صورتی که باید پاسخ دهیم اگر ندهیم ادامه پیدا می کند. اگر انفجار خرابکارانه در تاسیسات نطنز را پاسخ داده و ضربه متقابل را زده بودیم، ترور شهید فخری زاده رخ نمی داد.

 

رفتار شناسی رژیم صهیونیستی نشان می دهد که این رژیم تنها در زمانی که پاسخی چندین برابر قویتر متحمل شود دچار بازدارندگی می شود. این ضربه هم نباید زیاد طول بکشد چون اگر به درازا کشیده شود موجب اقدام صهیونیستها به حمله دیگر می شود.

 

اخباری که درباره حملات  سایبری به سازمانهای برق  و آب و برخی آتش سوزی ها در فلسطین اشغالی را بر فرض اگر بپذیریم که کار ایران بوده، اما همین اقدامات هم موازنه ای را ایجاد نخواهد کرد. بحث در اینجا بحث توازن وحشت است. توازن وحشت به این معنی که ضربه ای زده شود  که جامعه صهیونیستی و کنست، دولت و ساختار امنیتی را تحت فشار قرار دهند که این حملات به ایران باید متوقف شود.

 

در مساله فرار نظامیان صهیونیست از جنوب لبنان شاهد این مساله بودیم که نگرانی و ترس حاکم بر خانواده های نظامیان صهیونیست موجب این عقب نشینی مفتضحانه شد.

 

دکتر کوشکی در نشست تخصصی «بررسی اهداف ترور نخبگان علمی، سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی ایران»:

باید در برابر رژیم صهیونیستی بازداندگی فعال ایجاد کرد ادامه برنامه هسته ای برای ایران یک امر لازم و ضروری است 2

انتهای پیام/م.ت/