امام خمینی (ره) و بازتعریف مفهوم جهاد برای آزادی فلسطین؛
محورهای اساسی در دیدگاههای بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی درباره مسأله فلسطین

صهیونیزم یک پدیده سیاسی با آرمانهای جاهطلبانه، نژادپرستانه و استعمارگرانه است که زیر پوشش مذهب یهود، جلوه مذهبی به خود میگیرد و بهعنوان ناجی قوم یهود خواسته است این ملت را زیر چتر خویش جمع کند.
به گزارش خبرگزاری قدس (قدسنا)، یکی از شعارهای اصلی انقلاب اسلامی در ابتدای پیروزی و سالیان دفاع مقدس شعار معروف «امروز ایران، فردا فلسطین» بود و این شعار ریشه در تعالیم حضرت امام خمینی(ره) از سالها قبل از پیروزی انقلاب داشت.
هر جریانی در جامعه بشری نیازمند یک جرقه است. تمام انقلابها با یک حرکت بهظاهر کوچک آغاز شدهاند که در پشتشان اندیشهای حاکم بود که دلهای مردم را در اختیار داشت و فلسطین یک جریان بود که دول غرب بسیار دوست میداشت در سکوت کار اعراب و مسلمین و مستضعفین دنیا را یکسره کند که با فریاد امام خمینی(ره ) این طلسم شکسته شد.
هنگامیکه فرمودند: «اسرائیل باید از صحنه روزگار محود شود» و این جریان ادامه داشت تا اینکه امام(ره) با اعلام آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به نام قدس شریف و همبستگی با مردم فلسطین این جریان را جهانی کرد. بهطور کلی هیچکس منکر این نیست که چقدر انقلاب ایران و جنگهای چریکی مبارزان سپاه و ارتش در نبرد ۸ ساله باعث دلگرمی و قوت قلب لبنان و فلسطین شده و بهنوعی میشود این عوامل را بنیانگذار جبهه فکری انتفاضه دانست.
هرچند دو انتفاضه فلسطین دلایل دیگری داشت، ولی پشتوانه فکری و معنوی انقلاب و جهاد مقدس ایران را در کارنامه تاریخ به همراه داشت، لذا اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) برای اولینبار با یک اشاره انقلاب ایران را صادر کرد. مهم نیست که این انقلاب شکل لبنانی یا فلسطینی به خود گرفت. مهم این است که به هر حال جبههای آغاز شد و حرکتی شکل گرفت که میرود تا سالهای آتی به یقین تمامیت حق و حقوق خود را استیفا کند.
چنانکه سالیان دراز مبارزه با آپارتاید نتیجه داد و چنانکه سالیان دراز مبارزه گاندی مثمر ثمر شد. به حول قوه الهی این کار یعنی پیروزی واقعی ملت فلسطین و آزادی قدس شریف که آرزوی همه مسلمانان است روزی نهچندان دور محقق خواهد شد، لذا این راه ادامه دارد و این جبهه حامی نیز به لطف خدا با رهبری رهبر فرزانه انقلاب همچنان راه امام(ره) ادامه دارد چنانکه رهبر معظم انقلاب در حادثه هجوم اسرائیل به غزه فرمودند: «همه مجاهدان فلسطین و همه مؤمنان دنیای اسلام به هر نحو ممکن موظف به دفاع از زنان و کودکان و مردم بیدفاع غزهاند و هر کس در این دفاع مشروع و مقدس کشته شود شهید است و امید آن خواهد داشت که در صف شهدای بدر و احد در محضر رسولالله(ص) محشور شود.
سازمان کنفرانس اسلامی باید در این شرائط حساس به وظیفه تاریخی خود عمل کند و جبهه یکپارچهای به دور از ملاحظهکاری و انفعال، در برابر رژیم صهیونیستی تشکیل دهد. باید رژیم صهیونیستی به وسیله دولتهای مسلمان مجازات شود. سران آن رژیم غاصب باید به جرم این جنایت و نیز محاصره طولانیمدت، شخصا محاکمه و مجازات شوند. ملتهای مسلمان میتوانند با عزم راسخ خود این مطالبات را تحقق بخشند و وظیفه سیاستمداران و علما و روشنفکران در این برهه بسی سنگینتر از دیگران است.(پیام مقام معظم رهبری درباره فاجعه غزه ۸/دی/۱۳۸۷مصادف با ۲۹/ذیالحجةالحرام/۱۴۲۹)
یکی از شعارهای اصلی انقلاب اسلامی در ابتدای پیروزی و سالیان دفاع مقدس شعار معروف «امروز ایران، فردا فلسطین» بود و این شعار ریشه در تعالیم حضرت امام خمینی(ره) از سالها قبل از پیروزی انقلاب داشت. اوج این مبارزه سیاسی را میتوان در تعیین روز جهانی قدس مشاهده کرد این تصمیم مدبرانه و شجاعانه مسأله حمایت از مردم فلسطین را نهادینه کرد و سطح مبارزه با اسرائیل را به سراسر جهان منتقل کرد. حضرت امام(ره) متعهد بودند که مسأله جدی بودن سیاست توسعهطلبانه اسرائیل نسبت به سرزمینهای عربی و اسلامی را مکررا یادآوری کرده و هدف غائی رژیم صهیونیستی مبنی بر سیاست از نیل تا فرات را به کشورهای مسلمان هشدار دهند.
تعبیر دقیق حضرت امام(ره) که اسرائیل را غده سرطانی منطقه دانستند و تکرار این مطلب که تنها با فداکاری و پایداری و اتحاد دولتهای اسلامی میتوان این غده چرکین را از بین برد از فرازهای برجسته دیدگاههای امام راحل تلقی میشود و وقوع انتفاضه و آغاز حرکتهای شهادتطلبانه جوانان فلسطینی برعلیه اسرائیل ریشه در تعلیمات و دیدگاههای حضرت امام خمینی دارد. ضرورت همبستگی دولتهای اسلامی برای مبارزه علیه اسرائیل و صهیونیزم یکی از مبانی اصلی سیاست خارجی امام خمینی(ره) است که ایشان به درستی با درک وقایع سیاسی و اجتماعی و بحران مالی و اقتصادی و محرومیت مردم فلسطین، این مظلومیت را فریاد زدند و بر هیمنه اسرائیل چنان تاختند که فرمودند: «اگر هر مسلمان سطلی آب بریزد اسرائیل محو خواهد شد.»
این مقاله اثری برای نشان دادن درک والای امام خمینی(ره) از فقر و مشکلات اجتماعی جهان اسلام است که همواره مد نظر آن فقید سعید بود. با وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷، روح جدیدی در کالبد مبارزات ضدصهیونیستی دمیده شد، اگر در یک تحلیل جامع و کلیتر بخواهیم به عوامل و موانع اوجگیری مبارزات ملت فلسطین پس از انقلاب اسلامی اشارتی داشته باشیم میتوان گفت که وقوع انقلاب اسلامی و به تبع آن نفوذ معنوی و شخصیت حضرت امام خمینی(ره) و مواضع وی جزو عوامل اوجگیری مبارزات و تحول روش و ایدئولوژی مبارزه و سرانجام پیدایش انتفاضه بود، اما موانع آن بهطور کلی در این بود که انقلاب اسلامی در مرحلهای از پیشرفت تکنولوژی و اوج تکامل صنعتی دنیای غرب واقع شد که در برابر مسائل و دشواریهای بسیار پیچیدهای برای تداوم راه خود و تقویت جنبشهای موازی قرار میگرفت که امپریالیزم رسانهای، تنها بهعنوان نمونهای از آن موانع قادر بود در افکار عمومی مردم جهان و حتی در داخل کشور، رسوخ کرده و با بهرهگیری از روشهای پیچیده روانشناختی و خبری در سطحی وسیع دست به سمپاشی، تأثیرگذاری و مقابله بزند و جهان را علیه اهداف انقلاب اسلامی متحد سازد و یا آنرا در جنگی نابرابر قرار دهد که یک طرف آن متکی به آواکسها و ماهوارهها و پیچیدهترین و پیشرفتهترین امکانات باشد و طرف دیگر متکی به نیروهای انسانی مؤمن و فداکار.(۱)
بدون شک در تمام نهضتها و قیامهای سیاسی ـ اجتماعی مردم در معنای کلی و عام آن بهعنوان موضوع اصلی این نهضتها مورد توجه و عنایت خاص بودهاند. مردم یا بهعنوان کسانی که نهضت در خدمت و برای نجات آنها طرحریزی شده و یا اینکه از آنان یاری و همکاری طلب شده است اهمیت ویژهای دارند یا اینکه خود بهعنوان بازیگران اصلی در بسیاری از تحولات سیاسی ـ اجتماعی نقش ایفا کردهاند.
در انقلاب فرانسه نقش طبقه اشراف و نهایتا بورژواها انکارناپذیر است. در انقلاب کوبا تکیه اساسی بر نظامیان و گروههای چریکی بوده است، انقلاب چین با تکیه بر نیروی دهقانان و کشاورزان به پیروزی رسید ودر دیگر انقلابها هم میتوان با کمی دقتمحور و محرک اصلی را شناسائی کرد، اما با کمی دقت متوجه میشویم آنچه در تمامی مکاتب معاصر جهان بهعنوان مردم خوانده میشود تنها بخشی از مردم را تشکیل میدهند و نیروی محرک یا صاحب انقلاب به تمام اقشار جامعه اطلاق نمیشود و انقلاب اسلامی در چنان شرایطی پیروز شد و خطمشی حمایت از جنبشهای آزادیبخش و نیز مبارزات فلسطین را در پیش گرفت. شرایطی که هیچ کس فکر نمیکرد که جریانی به وقوع بپیوندد و بتواند بدون تکیه بر شرق یا غرب ایستادگی کند.
در زمانی که جهان در آستانه ورود به دوران تمدن سوم (عصر رایانهها) عصر انفجار اطلاعات و پیدایش تکنولوژی ارتباطات دوسویه و آمیزشهای فرهنگی، وحدت جهانی و ظهور علائم فروپاشی ابرقدرت شرق بود و پدیدهای موسوم به نظم نوین جهانی شکل میگرفت و در درون خود شبکههای سنتی سلطه را نیز حفظ میکرد، زمانی که ستیزههای بینالمللی بهتدریج به سود قدرتمندان جهانی تبدیل به همکاری بینالمللی شده و نظام استعمار و سلطه شکل نوینی گرفت، آمریکا با هجوم گسترده موسوم به جنگ نفت علیه عراق (به بهانه اشغال کویت توسط آن کشور) زهرچشمی از اعراب و دولتهای مترقی عرب گرفت، به لیبی حمله کرد و در بمباران مقر حکومت قذافی رهبر لیبی، تنی چند از اعضای خانواده او کشته شدند اما آب از آب تکان نخورد و دنیای اسلام فقط نظارهگر این حادثه بود.
اکنون در سایه راهاندازی بحرانها و جریانات انحرافی (و سرگرم کردن مسلمانان به مسائل متفرقه و پرداختن به مسائلی نظیر انفجار بوئنوسآیرس، خطر هستهای ایران و پاکستان و ... ادعای مالکیت سه جزیره ایرانی توسط امارات و جنگ داخلی و غیره) مسأله فلسطین را میخواهند حل کنند و سوریه را که سالها بر موضع سازشناپذیری با اسرائیل پای میفشرد مجبور به مذاکره و سازش کنند. کشور اسلامی سومالی توسط امریکاییها اشغال شد و عراق نیز در تصرف قوای آمریکاییهاست امریکاییها نفت عراق را خود استخراج میکنند و میفروشند و پس از کسر کردن غرامت جنگی و هزینه قشون خویش، هرچه را که خواستند به دولت عراق میپردازند. خلیج فارس نیز به جولانگاه ناوگانهای امریکایی تبدیل شده است و دنیای اسلام در برابر همه این فجایع خاموش است و گاه به اعتراضات شفاهی اکتفا میکنند.
اکنون جو غالب بر اعراب جو مذاکره، سازش و تسلیم در برابر اسرائیل است. هنگامیکه انور سادات قرارداد کمپ دیوید را امضا کرد، مصر از جرگه اعراب اخراج شد و امروز نه تنها مصر به جرگه اعراب بازگشته است که افتخار تقدم سازش با اسرائیل و به رسمیت شناختن آنرا نیز به دوش میکشد و ممالک مترقی ضدصهیونیستی هم اسرائیل را به رسمیت میشناسند و بدینسان یک اقلیت کوچک یهودی اراده خویش را به یک میلیارد مسلمان تحمیل و بر آنان حکمفرمایی میکند.
در روزگاری که افشای صهیونیزم حتی در ممالک غربی مدعی دموکراسی، تهدید، ترور و محاکمه در پی داشت و نشانه نفوذ صهیونیزم بر ارگانهای حکومتی آنان بود و حتی در برخی از ممالک جهان سوم هم مشهود بود و سخن گفتن نیز علیه اسرائیل ممنوع بود در خرداد سال ۱۳۴۲ امام خمینی(ره) در نطق معروف خویش که منجر به بازداشت ایشان و قیام پانزده خرداد شد چنین گفت: «امروز به من اطلاع دادند که بعضی از اهل منبر را بردهاند در سازمان امنیت و گفتهاند شما با سه موضوع کار نداشته باشید، پس از آن هر چه خواستید بگویید. یکی اینکه با شاه کاری نداشته باشید و از او حرف نزنید و یکی هم اینکه با اسرائیل کار نداشته باشید و یکی هم اینکه نگویید دین در خطر است.» (۲)
وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ و جهتگیری ضدصهیونیستیاش پدیدهای غیرمنتظره و نگرانکننده برای اسرائیل بود. ایران در زمان شاه، بازار واردات انبوه کالاها و محصولات اسرائیلی بود که رونقی به اقتصاد اسرائیل میبخشید و از آن سو با صادرات نفت به آن جان میداد و نفت ایران تبدیل به گلوله و سلاح میشد و بر سینه فلسطینیان مینشست. ایران تبدیل به پایگاهی برای اسرائیل شده بود و همین امر از دلایل دشمنی متقابل اسرائیل با انقلاب اسلامی ایران بود.
امام خمینی میگویند: «یکی از جهاتی که ما را در مقابل شاه قرار داده است کمک او به اسرائیل است من همیشه در مطالبم گفتهام که شاه از همان اول که اسرائیل بوجود آمد با او همکاری کرده و وقتی که جنگ بین اسرائیل و مسلمانان به اوج خود رسیده بود، شاه همچنان نفت مسلمین را غصب کرده و به اسرائیل میداد و این امر خود از عوامل مخالفت من با شاه بوده است.»(۳)
با وقوع انقلاب اسلامی همه این روابط گسسته شد و سفارت اسرائیل در تهران تبدیل به سفارت فلسطین شد. بدیهی است که در مصاف انقلاب با امپریالیسم، توطئههای اسرائیل بخشی از توطئهها علیه انقلاب اسلامی ایران خواهد بود. جنگ تحمیلی یکی از آنها بود که مانع از رویارویی انقلاب اسلامی با اسرائیل شد. آنچه که موجب تأسف بسیار است آن است که ابرقدرتها بهویژه آمریکا با فریب صدام، با هجوم به کشور ما دولت مقتدر ایران را سرگرم دفاع از کشور خود کرد تا مجال به اسرائیل غاصب تبهکار دهد تا به نقشه شوم خود که تشکیل اسرائیل بزرگ که از نیل تا فرات است، اقدام کند.(۴)
عقوبت مبارزه با اسرائیل فقط تهدید و ترور نبود. در مقیاسی بزرگ، جنگ تحمیلی نیز راهی بود برای مستهلک کردن انرژی ملت های مسلمان، به فراموشی سپردن مسأله اسرائیل و یا در درجه دوم قرار دادن آن. در عین حال رهبر کبیر انقلاب اسلامی با وجود جنگ تمام عیار با عراق، از مسأله فلسطین و اصلی بودن مبارزه با اسرائیل غافل نبودند به طوری که یکی از راههای انگیزهبخشی به مردم ایران و نسل انقلابی و حزبالاهی، شعار «راه قدس از کربلا میگذرد» بود و امام خمینی(ره) با توجه به جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، مبارزه با صهیونیزم را جزء لاینفک سیاست اصلی انقلاب اسلامی ایران اعلام داشتند.
محورهای اساسی در دیدگاههای امام خمینی(ره) درباره فلسطین
پس از فتح قسطنطنیه به دست سلطان محمد فاتح در سال ۱۴۵۳م، دوران انقلاب و نوزائی فکری و فرهنگی (رنسانس) در غرب آغاز شد و در نیمه دوم قرن هجدهم به انقلاب صنعتی و اقتصادی انجامید، اما درست از همان آغاز اولین انقلاب فکری در غرب، دنیای شرق انحطاط خویش را آغاز کرد به گونهای که در قرن بیستم دیگر هیچ توازنی میان آنها وجود نداشت.
جهان به دو قطب پیشرفته صنعتی و ثروتمند یعنی غرب سیاسی و مسیحی و قطب عقبمانده و فقیر موسوم به جهان سوم تقسیم شد که ممالک اسلامی در زمره آن بودند و به مدد بهرهگیری از ثروت و تولید و امکانات و سلاحهای مدرن بود که غرب توانست اسرائیل را با جمعیت اندکی به اعراب مسلمان تحمیل کند.
تجربه جنگهای متعدد اعراب و اسرائیل، بالاخص جنگ رمضان که ارتشهای چند کشور عربی مورد حمایت ابرقدرت شوروی، از اسرائیل کوچک شکست خوردند، مواردی از ضعف آنان بود و این احساس ضعف و حقارت ناشی از این شکستها و تلقی اینکه تداوم دشمنی با اسرائیل که با برخی از آنان مرزهای مشترک دارد، امنیت ملی آنها را به خطر میاندازد، زمینههای سازش را در اعراب بوجود آورد.
در چنین شرایطی، امام خمینی(ره) بر ادامه مبارزه با اسرائیل تأکید کرد و راه مؤثر در این مبارزه را استفاده از حربه تحریم نفت علیه اسرائیل و حامیانش دانست.
ایشان در پیامی به دولتها و ملتهای اسلامی به مناسبت جنگ رمضان اعراب و اسرائیل در تاریخ ۱۶/۸/۱۳۵۲ گفتند: «دولتهای ممالک نفتخیز اسلامی لازم است از نفت و دیگر امکاناتی که در اختیار دارند، بهعنوان حربه علیه اسرائیل و استعمارگران استفاده کرده، از فروش نفت به آن دولتهایی که به اسرائیل کمک میکنند خودداری ورزند. با داشتن آن همه ذخایر، آن همه امکانات اگر یک هفته نفت خودشان را به روی این جنایتکارها ببندند، تمام مسائل حل خواهد شد معذلک می گویند که ما این کار را نمیکنیم.»(۶)
«اسرائیل قیام مسلحانه بر ضد کشورهای اسلامی کرده است و بر دولتها و ملتهای اسلام، قلع و قمع آن لازم است. کمک به اسرائیل چه فروش اسلحه و مواد منفجره و چه فروش نفت حرام و مخالف با اسلام است.» (۷) «آیا جا ندارد که اعتراض کنیم: آقا نفت مسلمین را چرا به کفار میدهی، به کفاری که در حال جنگ و تجاوز به سرزمین و امت اسلام هستند.»(۸)
حقیقت این است که نفت چون خون در رگهای اقتصاد و صنعت دنیای پیشرفته صنعتی است و کاهش یا قطع صدور نفت موجب کم خونی و ضعف و مرگ آن خواهد شد، غرب سیاسی با وجود همه پیشرفتهایش، مانند غول شیشهای است که با قطع صدور نفت از پای در میآید. ممکن است تصور شود، همان اندازه که غرب به نفت محتاج است، فروشندگان نفت نیز که دارای اقتصاد تکپایهای نفت هستند، زندگیشان به همان اندازه وابسته به درآمد نفت است، اما حقیقت این است که در صورتی که کشورهای تولیدکننده نفت در یک مدت زمان، سیاست ریاضت اقتصادی و استفاده از ذخایر خویش را اتخاذ میکردند، غرب سریعتر از آنان از پای میافتاد.
فقط با یکماه قطع نفت بحران اقتصادی، اجتماعی و سیاسی عظیمی غرب را فرا میگرفت و آنان را به تسلیم وا میداشت، بهویژه که در آن هنگام هنوز کشورهای صنعتی تدابیری از قبیل ایجاد چاهها و منابع ذخیره نفتی را نیندیشیده بودند، اما پس از آنکه مدتها نظریه تحریم اقتصادی غرب بهخاطر حمایتش از اسرائیل مطرح شد (ولی متأسفانه توسط همه ممالک اسلامی به اجرا در نیامد،) مصرفکنندگان نفت به صرف احتمال وقوع چنین امری در فکر ایجاد منابع ذخیره نفتی به مدت سه ماه افتادند و آنرا عمل کردند، زیرا اقتصاد ممالک صنعتی بسیار آسیبپذیر است و برنده نهائی در جنگ نفت فقط کسی است که بتواند چند روز بیشتر مقاومت کند و ذخیرهسازی نفت بهمنظور افزایش زمان و ضریب مقاومت بود، اما اگر اعراب حاضر به جنگ نفت با اسرائیل و حامیان نیرومند غربیاش نشدند خود دلایلی داخلی داشت که این دلایل در نهایت به ماهیت وابسته، رفاهطلب، عافیتجو، استبدادی و عدم پایگاه مردمی حکومتهای ممالک اسلامی مربوط میشد.
لازمه اتخاذ سیاست ریاضت اقتصادی این است که مردم مبتلا به بیماری و تب مصرف نباشند و اگر هم بودند آن قدر به زمامداران خویش اعتماد داشته باشند که با آنان همکاری و همراهی کنند، ولی خفقان و استبداد به حدی بود که مردم و مخالفین حکومت نه تنها حاضر به همکاری نبودند بلکه در کمین فرصتها مینشستند تا به محض ضعیف شدن حکومت آنرا از پای درآورند.
به همین روی در صورت اتخاذ روش ریاضت اقتصادی کوتاه مدت، که نتیجه آن کمبود ارزاق، کالاها و صعود تورم بود، نارضایتیهای سیاسی و اجتماعی وسعت میگرفت و برای حکومتها خطرساز بود، بهویژه آنکه در بسیاری از کشورهای عربی اصولا حکومتها یا پادشاهی بودند و پارلمان و انتخابات وجود نداشت و یا اگر هم مانند کویت پارلمانی وجود داشت یک مجلس تشریفاتی بود که مطابق قوانین آن کشور پادشاه حق انحلال آن یا عزل و نصب اعضای مجلس را داشت و یا اگر هم نظام حکومتی جمهوری بود، تفاوتی با نظام سلطنتی استبدادی نداشت و رئیسجمهور مادامالعمر بود. در نتیجه از آنجا که مردم نقشی در روی کارآوردن دولتها نداشتند، مسئولیتی هم در قبال آن احساس نمیکردند و دلیلی هم برای شرکت اختیاری و داوطلبانه در خطر نمیدیدند.
به همین دلیل است که امام خمینی کرارا به اعراب میگوید شما هم مانند ایران شاه را کنار بزنید: «ما تا به اسلام برنگردیم ـ اسلام رسول اللّه ـ تا به اسلام رسول الله برنگردیم، مشکلاتمان سر جای خودش هست، نه میتوانیم قضیه فلسطین را حلش کنیم، نه افغانستان را نه سایر جاها را. ملتها باید برگردند به صدر اسلام، اگر حکومتها هم با ملتها برگشتند که اشکالی نیست و اگر برنگشتند ملتها باید حساب خودشان را از حکومتها جدا کنند و با حکومتها آن کنند که ملت ایران با حکومت خودش کرد، تا مشکلات حل شود...» (۹)
امام خمینی(ره) کرارا در مواضع و بیانات خویش، علاوه بر تأکید بر اتحاد و تمسک به اسلام و بازگشت به ارزشهای اسلامی قیام علیه حکومتها را در ممالک اسلامی یکی از مقدمات واجب برای نجات فلسطین میداند، زیرا حکومتهای استبدادی به دلیل فقدان پایگاه داخلی، برای حفظ خود در برابر نارضایتیها و مخالفتهای داخلی نیاز به حمایت خارجی دارند و بدینسان میان استبداد و استعمار اتحاد بوجود میآید. طبیعی است که مبارزه با استبداد داخلی مقدم بر مبارزه با استعمار خارجی است، زیرا مادامی که دشمن در خانه است، مبارزه در جبهه خارجی بیثمر خواهد بود. برای مبارزه با استعمار نخست باید پایگاههای داخلی آن یعنی استبداد و حکومتهای وابسته و سرمایههای وابسته و پایگاههای اقتصادیش را از میان برد. به همین دلیل از دیدگاه امام خمینی(ره)، سرنگونی حکومتهای وابسته و مسلط بر ممالک اسلامی، فوریترین راه نجات فلسطین است.
همانطور که گفته شد از راههای اساسی مبارزه با اسرائیل و حامیان قدرتمند غربی آن تحریم اقتصادی و نفتی بود، اما این واقعه محتمل بود که فقط با تحمل ریاضت اقتصادی خاتمه نیابد و غرب برای نجات خویش دست به تهاجم به منابع نفتی خاورمیانه و اشغال آنها بزند، اگرچه نظام دو قطبی جهان و وجود ابرقدرت شوروی در همسایگی کشورهای اسلامی سبب خودداری غرب از چنین اقدامی می گردید زیرا قهرا پای روس ها را به میدان جنگ می کشید و جنگ جهانی سوم را شعلهور میکند که در آن صورت اثری از حیات روی کره زمین نمیماند و از طرفی هرگونه درگیری امریکا و غرب با کشورهای نفتخیز منطقه خاورمیانه، نتیجهاش گسترش بیشتر نفوذ شوروی در این کشورها میشد و سرنوشت امروز جهان بهگونهای دیگر بود و غرب نیز به دلیل فقدان نفت در جنگ با کشورهای نفتخیز تاب مقاومت نمیآورد، اما مهمتر از همه این موارد آن بود که در برابر سلاحهای مدرن و تجهیزات پیشرفته کشورهای غربی، جهان سومیها فقط با تکیه بر امواج انسانی مؤمن و فداکاری که به فرماندهی حکومتهای خویش اعتماد دارند و با استفاده از روش جنگهای چریکی میتوانستند وارد هماوردی با غرب شوند که این امر به دلایل مختلف بعید به نظر میرسید، زیرا هم حکومتها به دلیل غیر مردمی بودن قدرت بسیج امواج انسانی مؤمن را نداشتند و هم به دلیل ماهیت وابسته عدهای از آنها بهسادگی تودههای مردم وجه المصالحه قرار میگرفتند، چه اساسا برخی از این حکومتها با کمک امریکا و انگلیس به قدرت رسیده بودند.
به همین دلیل امام خمینی(ره) علاوه بر راه تحریم نفتی، سرنگونی رژیم های وابسته و غیر مردمی منطقه توسط مردم آن کشورها را اصلیترین و مقدمترین راه میدانستند: «مشکل مسلمین، حکومتهای مسلمین است. این حکومتها هستند که این مسلمین را به این روز انداختهاند ملتها مشکل مسلمین نیستند. این حکومتها هستند که بهواسطه روابطشان با ابرقدرتها و سرسپردگیشان با ابرقدرتهای چپ و راست، مشکلات را برای ما و مسلمین ایجاد کردهاند مشکل مسلمین فقط قدس نیست، این یکی از مشکلاتی است که مسلمین دارند.»
افغانستان مگر از مشکلات مسلمین نیست؟ پاکستان مگر از مشکلات مسلمین نیست؟ ترکیه مگر از مشکلات مسلمین نیست؟ مصر مگر از مشکلات مسلمین نیست؟ عراق مگر از مشکلات مسلمین نیست؟ باید ما تحلیل کنیم که مشکلی که در همه اقطار مسلمین هست از کجا پیدا شده است و راه حلش چیست؟ چرا مسلمین در همه جای دنیا تحت فشار حکومتها و ابرقدرتها هستند و راه حل این مسئله چیست؟ تا اینکه هم رمز پیروزی بر همه مشکلات بهدست بیاید و هم قدس و افغان و سایر بلاد مسلمین آزاد بشوند.
مشکل مسلمین حکومتهای مسلمین است این حکومتها هستند که مسلمین را به این روز رساندهاند، ملتها مشکل مسلمین نیستند، ملتها با آن فطرت ذاتی که دارند میتوانند مسائل را حل کنند لکن مشکل، دولتها هستند شما سرتاسر ممالک اسلامی را وقتی که ملاحظه کنید کم جایی را میتوانید پیدا بکنید که مشکلاتشان بواسطه حکومتهایشان ایجاد نشده. این حکومتها هستند که بهواسطه روابطشان با ابرقدرتها و سرسپردگیشان با ابرقدرتهای چپ و راست مشکلات را برای ما و همه مسلمین ایجاد کردهاند اگر این مشکل از پیشپای مسلمین برداشته بشود، مسلمین به آمال خودشان خواهند رسید و راهحلش با دست ملتهاست.(۱۰)
دلایل مختلف نشان میداد که مرزهای جغرافیایی اسرائیل محدود به اراضی اشغال شده فلسطین نخواهد ماند: الف: از یک سو شعار اصلی پارلمان اسرائیل که برگرفته از کتاب تورات است این بود که «اسرائیل، مرزهای از نیل تا فرات است» و این شعار در دوران ضعف و نوپایی اسرائیل که اشغالگران از جمعیت و قدرت اندکی در برابر دنیای اسلام برخوردار بودند مطرح میشد و بدیهی است که به هنگام قدرت آنرا عملی سازند.
ب: صهیونیستها نژادپرست بودند و نژاد خود را برترین نژادها و بنیاسرائیل را فرزندان خدا میدانستند که باید حکومت جهان را به دست گیرند و دست کم زمانی که قدرت آنرا ندارند از نیل تا فرات را به دلایل مذهبی خود، از آن خویش میدانستند.
ج: دنیای غرب با آیندهنگری که داشت نیازمند تسلط پایدار بر سرزمینهای طلای سیاه (نفت) و معادن عظیم دیگر در خاورمیانه و قبضه کردن بازار مصرف آن بود و اسرائیل وسیله مناسبی برای تحقق این رویا بود. اما این کار نیاز به زمانی طولانی و زمینهسازیهایی ماهرانه داشت. اسرائیل همواره یکی از مهمترین عوامل ناامنی منطقه بود که اعراب و مسلمانان همواره ناچار از تجهیز و تسلیح خویش برای حفظ امنیت ملی بودند و همین امر خاورمیانه را به زرادخانه امریکا و غرب تبدیل کرد و از این رهگذر میلیاردها دلار را به جیب سرمایهداران و دولتهای غربی سرازیر شد.
د: تجربه تحمیل یک اقلیت کوچک یهودی بهعنوان حکومت اسرائیل، بر اکثریت اعراب و مسلمانان ساکن فلسطین نشان داد که تکرار این تجربه در سایر ممالک عربی هم امکانپذیر است. بهخصوص وقتی که اعراب در جنگ با اسرائیل شکست خوردند امید به تحقق اسرائیل بزرگ و تکرار آن تجربه بیشتر شد.
امام خمینی (ره) کرارا به هدف و نقشه اسرائیل بزرگ در سخنان خویش اشاره داشته است. از جمله میگوید: «این مهره دومی که حالا آمده است، اسحاق شامیری که الان آمده است و میخواهد نخستوزیر بشود از اول برنامه خودش را گفته است، از اول گفته است که اسرائیل بزرگ باید تحقق پیدا کند، باید فلسطین بهکلی از بین برود. تمام جاهایی که دست اسرائیل است اینها لاینفک از اسرائیل است، اسرائیل بزرگ یعنی از نیل تا فرات، یعنی تمام منطقهای که عربنشین است، حجاز هم جزء این باید باشد، مصر هم جزو این است و اینها (دولتهای عربی) نشستهاند آنجا دارند تماشا میکنند و عده کثیرشان هم همراهی میکنند و اسرائیل را میخواهند (به رسمیت) بشناسند.(۱۱)
امام خمینی(ره) معتقد بود که اهداف نهایی اسرائیل حتی فراتر از نیل تا فرات است و آنان حتی در اندیشه تسلط بر ایران هم بودهاند، زیرا صهیونیستها سالها پیش از اشغال فلسطین و تشکیل دادن حکومت در اندیشه کودتا در ایران بوده اند: «اعمال اسرائیل در ایران (در زمان محمدرضا شاه پهلوی) هرجا انگشت میگذاری میبینی که یکی از اینها در مراکز حساس، مراکز خطرناک، والله مراکز خطرناک برای تاج این آقا (شاه)، ملتفت نیستند اینها، أنها(یهودیها) بودند که در شمیران توطئه کردند ناصرالدین شاه را بکشند، مملکت ایران را قبضه کنند شما تاریخ را نگاه کنید، تاریخ که میدانید، در نیاوران توطئه کردند، در نیاوران چند نفر رفتند ناصرالدین شاه را ترور کنند و یک عده هم در تهران بودند که حکومت را قبضه کنند. اینها حکومت را از خودشان میدانند، اینها در کتابهاشان نوشتهاند، در مقالاتشان نوشتند حکومت مال ماست باید ما یک سلطنت جدیدی بوجود آوریم.(۱۲)
رفتار بنیاسرائیل با حضرت موسی(ع) نشان میدهد که آنان به پیشوا و پیامبر خویش هم جفا کردند و در خلال مدت ۴۰ روز غیبت موسی(ع) مجددا به بتپرستی گراییدند و ۴۰ سال قوم بنیاسرائیل بهخاطر این عمل آواره شدند. تاریخ نشان میدهد که از سرسختترین و خطرناکترین دشمنان پیامبر اسلام(ص) قوم یهود بودند که نه تنها نبوت او را انکار میکردند که برای نابودی او و یا شکست دادن حکومت نوپای پیامبر در برابر مشرکین توطئه میکردند، اما در یهودیان در همان روزگار نیز دو گروه مشاهده میشدند. عدهای با پیامبر اسلام دشمنی میکردند و گروهی نیز خواستار همزیستی مسالمتآمیز و انجام مناسک همزیستی خویش بودند تا قرنها پس از ظهور اسلام، یهودیان به استناد روش تسامح و مدارای پیامبر با پیروان مذاهب گوناگون (که تا وقتی توطئه نمی کردند آزاد بودند) با مسلمانان در کنار هم زندگی میکردند.
وقتی عمربن خطاب با مرکب و لباسی ساده پس از چند ماه محاصره اورشلیم وارد این شهر شد برخلاف انتظار یهودیان با آنان به نیکی رفتار کرد و یهودیان، قرنها با مسلمانان در کنار هم میزیستند و اما افراطیون و نژادپرستان یهودی در امتداد خط همان نیاکان خویش که موجب آوارگی قوم موسی شدند و بعدها فتوای قتل حضرت عیسی(ع) را دادند و با مذهب مسیح به جدال برخاستند و با پیامبر اسلام نیز دشمنی میکردند، در اندیشه تحقق رویای باستانی اسرائیل بزرگ افتادند.
صهیونیستها ادامه همان خطی بودند که حسابشان را باید از یهود جدا ساخت. یهودیانی که میخواستند مذهبی باشند و خود را آلوده به بازیهای سیاسی نکنند از آغاز نهضت صهیونی بهویژه در امریکا و اروپا، مخالفت خویش را با آن اعلام کردند و در مواردی سازمان های مختلف یهودی دست به مبارزه با صهیونیزم زدند.
پس از انقلاب اسلامی ایران، اگرچه تفکیک روشنی در این مورد بعمل نیامد و یهودیان زیادی بودند که از عدم مرزبندی دقیق میان یهود و صهیونیزم و یک کاسه کردن آنها کدورت خاطر داشتند، اما شواهدی از سخنان امام خمینی دال بر این مرزبندی وجود دارد: «ما حساب جامعه یهود را از حساب صهیونیستها جدا میدانیم، آنها (صهیونیستها) اهل مذهب نیستند و قیام بر ضد مستکبرین، طریقه حضرت موسی(س) بوده و این درست برخلاف صهیونیستهاست حساب جامعه یهود غیر از حساب جامعه صهیونیست است و ما با آنها مخالف هستیم و مخالفت ما برای این است که آنها با همه ادیان مخالف هستند، آنها یهودی هستند، آنها مردمی سیاسی هستند که به اسم یهود کارهایی میکنند و یهودیها هم از آنها متنفر هستند و همه انسانها باید از آنها متنفر باشند.»(۱۳) صهیونیزم یک پدیده سیاسی با آرمانهای جاهطلبانه، نژادپرستانه و استعمارگرانه است که زیر پوشش مذهب یهود، جلوه مذهبی به خود میگیرد و بهعنوان ناجی قوم یهود خواسته است این ملت را زیر چتر خویش جمع کند.
همان طور که در تاریخ صدر اسلام مشهود است، افراطیون و نژادپرستان بنی اسرائیل و یهود، علیرغم سیاست مدارا از سوی حکومت پیامبر و آزادی آنان در اعمال و مناسک مذهبی خویش، دست به فتنه گری و بستن پیمان با دشمنان خارجی می زدند و حتی اقدام به ترور پیامبر اکرم (ص) نمودند اما ناکام ماندند، رویه دشمنی آنها با اسلام همواره ادامه داشت و در دهههای اخیر نیز به اشکال و طرق گوناگون در تخریب اسلام کوشیدهاند و برای تحریف کتاب آسمانی مسلمانان و احکام دینی آنها نیز به ترفندهای گوناگونی متوسل شدهاند که امام خمینی(ره) به نمونهای از آن اشاره دارد: «این اسرائیلی که همین چند وقت پیش از این، همین اخیرا به قرآن کریم نسبت داد به اینکه جنایت بعضی از امراض در آلمان گردن قرآن است برای اینکه قرآن دستور داده است، در سوره پنجم آیه ششم دستور داده است که مسلمین وقتی مستراح میروند حق ندارند با صابون بعدش دست خودشان را بشویند .... از این جهت میکروب سرایت میکند به دست و کذا. آن آیه ششم سوره پنجم چه است؟ آیه وضو است و آیه غسل است این هم در آلمان یک بساطی درست کرد این مطلب، آن طوری که نوشتند به بهداریها، به چه و چه و اسرائیل نقل کرد این مطلب را که به قرآن یک همچنین نسبتی داده.» (۱۴)
حفاری مسجدالاقصی قبله اول مسلمین و ویران کردن آن و کشتار جمعی مسلمانان، نمونهای دیگر از دلایل دشمنی اسرائیل با اسلام و مسلمین است و مسلمانان در برابر اسرائیل باید به اسلام و قرآن که وجه مشترک همه مسلمانان است تمسک کنند.
امام خمینی(ره) همواره بازگشت به اسلام و متحد شدن را شرط نجات فلسطین و جلوگیری از امیال توسعهطلبانه صهیونیزم دانستهاند و همواره با تاکید بر اینکه مسأله اصلی اسرائیل نابود کردن اسلام است، خواستار کنار گذاشتن اختلافات از جمله اختلافات مذهبی بود، اگرچه اکثریت اعراب و مسلمانان ساکن فلسطین، پیروان مذاهب اهل سنت بودند اما امام خمینی(ره) بهعنوان یک فقیه و مرجع شیعه از هیچگونه حمایتی نسبت به آنان فروگذار نمیکرد. این رویه برخلاف کسانی بود که چون اهل سنت را غاصب و کافر میدانستند معتقد بودند که سنیها دارند مجازات میشوند و حمایت از فلسطین را به این بهانه که تقویت اهل سنت است تجویز نمیکردند.
امام خمینی(ره) مسأله را نه در چارچوبهای تنگ دعوای شیعه و سنی که مربوط به کیان اسلام میدانست و به همینرو، پیوسته شیعیان لبنان را در کمک به فلسطین تشویق میساخت، زیرا شیعیان لبنان در برابر اسرائیل هم سرنوشت هستند. امام خمینی(ره) حکمفرمایی یک عده قلیلی صهیونیست را بر یک میلیارد مسلمان جهان ننگ و عار میدانست و میگفت: «چرا باید یک کشورهایی که دارای همه چیز هستند و دارای همه جور قدرت هستند اسرائیل با آن عده کم بیاید و به آنها اینطور حکمفرمایی کند؟ چرا باید اینطور باشد؟ جز این است که ملتها از هم جدا و از دولتها جدا و دولتها از هم جدا و یک میلیارد جمعیت، یک میلیارد جمعیت مسلمین با همه تجهیزاتی که دارند نشستهاند و اسرائیل آن جنایات را به لبنان میکند و به فلسطین میکند.»(۱۵)
نه تنها کنار گذاشتن اختلافات مذهبی که کنار گذاشتن اختلافات سیاسی میان دولتها و ملتها و متحد شدن علیه اسرائیل شرط دیگر نجات فلسطین و پاک کردن لکه ننگ سلطه یک عده قلیل بر اراده یک میلیارد مسلمان جهان است و این سخن معروف امام خمینی(ره) رهبر فقید انقلاب اسلامی است که اگر همه مسلمین جمع شوند و هر کدام یک سطل آب بریزند، اسرائیل را آب میبرد: «برای من یک مطلب به شکل معماست و آن این است که همه دولتهای اسلامی و ملتهای اسلام میدانند که درد چیست؟ میدانند که دست اجانب در بین است که اینها را متفرق از هم بکنند، میبینند که با این تفرقهها ضعف و نابودی نصیب آنان میشود میبینند که یک دولت پوشالی اسرائیل در مقابل مسلمین ایستاده که اگر مسلمین مجتمع بودند و هر کدام یک سطل آب میریختند او را سیل میبرد، معذلک در مقابل او زبون هستند.(۱۶)
تجربه چند دهه اخیر حاکی از آن است که با یک گام عقبنشینی اعراب، اسرائیل چند گام به جلو بر میداشت و از هنگامیکه طرحهای سازشکارانه در اعراب وارد بورس دیپلماسی شد، اسرائیل جنوب لبنان را اشغال کرد و وقتی طرحهای سازشکارانه فهد و فاس و طائف هم به کمپ دیوید افزوده شد ضعف اعراب و عدم تصمیم دولتهای وابسته و مرتجع عربی برای مبارزه با اسرائیل به نمایش درآمد و اسرائیل نیز از همین ضعفها و فرصتها بهرهگیری کرد و گامهای دیگر را برداشت از جمله آنکه با وجود مخالفتهای وسیع، پس از مدتها تلاش پایتخت خود را به قدس انتقال داد که فقط با مخالفتهای زبانی دولتهای عربی و اسلامی مواجه شد.
امام خمینی(ره) در مقابل این عقبنشینیها، آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را روز قدس اعلام کرد. در این روز اجتماع مسلمانان در فضایی روحانی، زمینه بسیار مناسبی برای طرح همزمان مسأله فلسطین در جهان اسلام است. اعلام روز قدس حرکتی بود در مقابل یهودی کردن بیت المقدس، سازشکاری های اعراب و پیشروی های اسرائیل. روز قدس حرکتی بود در راستای استراتژی اتحاد مسلمین و روز قدس بستر خیزش امواج انسانی و احیای وسیع مسئله قدس و بیداری مسلمین بود. چون حکومتها در خط امتیازدهی پیدرپی به اسرائیل افتاده بودند، روز قدس عامل توقف این روند و روزی بود که ملت ها را نیز وارد معادله سرنوشتساز قدس میکرد.
«مسلمانان ننشینند که حکومتهایشان برایشان عمل بکنند و اسلام را از دست صهیونیزم نجات بدهند، ننشینند که سازمانهای بینالمللی برای آنها کار بکنند، ملتها خودشان قیام کنند و حکومتهای خودشان را وادار کنند در مقابل اسرائیل بایستند و اکتفا نکنند به محکوم کردن.» (۱۷)
«من از عموم مسلمانان جهان و دولتهای اسلامی میخواهم که برای کوتاه کردن دست این غاصب و پشتیبانان آن، بههم بپیوندند و جمیع مسلمانان جهان را دعوت میکنم، آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را که از ایام قدر است و میتواند تعیینکننده سرنوشت فلسطین نیز باشد بهعنوان روز قدس انتخاب و طی مراسمی همبستگی بینالمللی مسلمانان را در حمایت از حقوق قانونی مسلمانان اعلام نمایند.»(۱۸)
امامخمینی(ره) میگفتند اگر یک میلیارد جمعیت مسلمانان مجتمع شوند و هر کدام یک سطل آب بریزند اسرائیل را آب میبرد و روز قدس مقدمهای بود برای به راهانداختن راهپیماییها و تظاهرات همزمان مسلمانان جهان و راهاندازی امواج انسانی علیه اسرائیل و برای نجات فلسطین. از طرفی دیگر امام(ره) هرگر بخش مستضعف جامعه خود را نیز فراموش نکرد. امام(ره) گرچه از کارگران و کشاورزان بهعنوان گروه مولد اصلی در جامعه با احترام و قدردانی یاد میکند و آنها را ولی نعمت جامعه میداند ولی در عین حال و برخلاف تز مارکسیستها حاکمیت برجامعه را تنها حق آنها ندانسته و در سخنانشان به نقش کارگران این چنین اشاره میکنند: «کشاورزان و کارگران اساس استقلال کشورند. همانطور که سرحدات را قوای مسلح نگهداری میکنند شما متن کشور را از وابستگی حفظ میکنید آنها مجاهد فی سبیلالله هستند و شما هم مجاهد فی سبیلالله هستید.»
امام در بیاناتشان خطاب به این دو قشر اظهار کردند شما باید به حرفه خود نه تنها بهعنوان یک شغل و حرفه درآمدزا برای خود و خانواده بلکه خدمتگذار و تأمینکننده نیازهای جامعه و بالاتر از آن بهعنوان گروهها و قشری که با تلاش و کوشش خود بندهای وابستگی به اجانب را قطع کرده و استقلال و عدم وابستگی برای کشور تأمین میکنند.
امام زنان را که نیمی از جامعه را تشکیل داده و تا این زمان در جوامع اسلامی به آنها کمتوجهی شده و از آنها انتظاری جز خانهداری و بچهداری نمیرفت به ناگهان به میدان کشاند و به آنها شخصیتی مضاعف داد. امام(ره) برای زنان دو رسالت اجتماعی قائل شد: اول آنکه خود بهعنوان نیمی از نیروی خلاق جامعه وارد میدان مبارزه شده و دوش به دوش مردان در تظاهرات، اعتصابات و هم فعالیتهای سیاسی مشارکت داشته باشند و علاوه بر آن بهعنوان نیروی محرکه مردان در ترغیب و تشویق شوهران و فرزندان و برادران خود نقش فعالی داشته باشند و بدین سان ملاحظه میشود که چه احترام فوقالعادهای برای مادران و همسران شهدا قائل است.
«در این نهضت زنان حق بیشتری از مردان دارند زنان مردان شجاع را در دامان خود بزرگ میکنند و قرآن کریم انسانساز است و زنان نیز انسانساز، اگر زنان شجاع و انسانساز از ملتها گرفته شوند ملتها به شکست و انحطاط کشیده میشوند ـ قوانین اسلام همه به صلاح زن و مرد است. زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت کند. شما همانگونه که در نهضتها نقش اساسی داشتهاید و سهیم بودهاید. اکنون هم باز باید در پیروزی سهیم باشید و فراموش نکنید که هر موقع که اقتضاء کند نهضت کنید و قیام کنید مملکت از خود شماست انشاءالله شما باید مملکت را بسازید.»(۱۹) به دلیل مردمیبودن ایشان بود که همه چیز را به آرای ملت سپردند، حتی نحوه حکومت را! و فرمودند که «میزان رأی ملت است.»
به همین جهت امام(ره) در رهبری جامعه اسلامی بیش از آنکه به هدایت و نمایندگی اعتقاد داشته و به آن بپردازد و نیز با وجود مشروعیت و مقبولیتی که داشت جلوتر از مردم حرکت نمیکرد، بلکه مهمترین رسالتی که برای خود قائل بود ارشاد و تعلیم و آگاهی دادن لازم به مردم بود تا خود تصمیم بگیرند و خود حرکت کنند. امام(ره) قبل از آنکه معتقد به تحولات سیاسی در مردم باشد معتقد به تحول فرهنگی در آنها بود. براین اساس امام اصولا نهضت خویش را از آغاز براساس آیه شریفه «ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما به انفسهم» قرار داده و بر تقدم انقلاب فرهنگی تکیه داشت و از طرف دیگر دست زدن به انقلاب و تحولات اجتماعی بهوسیله مردم را ضرورتی اجتنابناپذیر دانسته و معتقد بود که مبارزات حزبی و پارلمانی نتیجهای نداشته و حتی مبارزات مسلحانه بدون پشتوانه مردمی در شرایطی که آمادگی لازم در تودههای جامعه فراهم نشده است بیثمر و بیفایده خواهد بود.
اینگونه بود که امام(ره) امام ماند و هرگز از دلها فراموش نمیشود، چرا که از مردم بود. چنان فقرای جامعه میزیست و همچون سایر بخشهای اجتماع مستأجر بود. بزرگترین اتاقش ۱۲ متر بود، ولی در دل تمام مردم ایران و همه مسلمین و ملتهای آزاده جهان جاداشت. مردی که خدا را در دستهای موساییاش نشان میداد و عشق را با لبخند سادهاش خلاصه میکرد.*
*پینوشتها:
۱ـ رجوع شود به کتاب بررسی انقلاب ایران. عمادالدین باقی. ص۱۶.
۲ـ صحیفه نور، جلد ۱، ص ۵۴ ، سخنان ۱۳/۳/۱۳۴۲.
۳ـ صحیفه نور ،جلد ۴،ص۳۰ ، مصاحبه با امل در تاریخ۱۶/۹/۱۳۵۷.
۴ـ صحیفه نور، جلد ۱۸، ص ۱۲۰، سخنان مورخ ۳۱/۶/۱۳۶۲.
۵ـ در دیدار با نمایندگان جنبشهای آزادیبخش در تاریخ ۲۴/۳/۱۳۶۱. صحیفه نور، جلد ۱۶، ص۱۹۷.
۶- اعلامیه مورخ ۱۸/۳/۱۳۴۶ خطاب به ملل و دول اسلامی بهمناسبت جنگ ۱۹۶۷ اعراب و اسرائیل. صحیفه نور، جلد ۱، ص۱۳۹.
۷ ـ سخنرانی علیه جشنهای دو هزاروپانصد ساله شاهنشاهی در تاریخ ۶/۳/۱۳۵۰. صحیفه نور، جلد۱، ص۱۶۵.
۸ـ صحیفه نور، جلد ۱۲، ص۲۸۲، سخنان مورخ ۱۸/۵/۱۳۵۹.
۹ـ صحیفه نور، جلد ۱۲، ص ۲۷۸، سخنان مورخ ۱۸/۵/۱۳۵۹.
۱۰ـ صحیفه نور، جلد ۱۸، ص ۹۸، سخنان مورخ ۱۵/۶/۱۳۶۲.
۱۱- صحیفه نور، جلد، ص ۹۶، سخنان مورخ ۱۸/۶/۱۳۴۳.
۱۲- صحیفه نور، جلد ۶، ص ۱۶۳، سخنان مورخ ۲۴/۲/۱۳۵۸ امام خمینی در جمع نمایندگان کلیمی.
۱۳- صحیفه نور، جلد۱، ص ۱۷۲، سخنان مورخ ۶/۳/۱۳۵۰.
۱۴- صحیفه نور، جلد ۱۰، ص ۹۳، سخنان مورخ ۱۰/۸/۱۳۵۸.
۱۵- صحیفه نور، جلد ۸، ص ۲۳۵، سخنان مورخ ۲۵/۵/۱۳۵۸.
۱۶-صحیفه نور، ج ۱۵،ص ۲۶۲، سخنان امام در تاریخ ۲۵/۹/۱۳۶۰.
۱۷- همان
۱۸- صحیفه نور، ج ۸ ، ص ۲۲۹، پیام امام به مسلمانان جهان و اعلام روز قدس در ۱۶/۵/۱۳۵۸.
۱۹- همان
انتهای پیام/م.ت/
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس