خالد القدومی: قاطعیت، سادگی بیان و استمرار مواضع وجه تمایز رهبری امام خمینی بود

به گزارش خبرگزاری قدس(قدسنا)، چهاردهم خرداد سی و دومین سالروز ارتحال حضرت امام خمینی(ره) است. مردی از تبار جهاد و ایثار که با رهبری نهضت اسلامی ایران و انقلاب اسلامی هم جامعه ایران را از سلطه 2500 ساله طلغوت نجات داد و ایرانی را در تعیین سرنوشت خویش مشارکت داد و هم موجد جریانی شد که همچنان در حال گسترش است. رهبری که جسمش را رفت اما همچنان در هر تحولی در ایران و جهان اسلام حاضر است.

بی شک فلسطین و آنطور که ان رهبر بزرگ تاکید می کرد قضیه فلسطین در مبارزاتش علیه جریان استبداد پهلوی یک رکن اساسی بود. به همین مناسبت از نماینده جنبش حماس در ایران خواستیم در باره این رهبر الهی انقلاب اسلامی نظراتش را بگوید  و در ادامه نظرات دکتر خالد القدومی را در باره تاثیر امام خمینی بر تحولات عصر حاضر و خصوصا فلسطین آمده است.

از لحاظ تاریخی و علمی انگیزه اصلی امام خمینی رحمة الله علیه در مبارزه با رژیم پهلوی سابق اش بر دو محور متمرکز بود: 1-  محور داخلی و اعتراض ایشان بر نحوه مدیریت کشور و سیاست داخلی بود.2-  محور خارجی که ایشان به سیاست خارجی رژیم و نوع روابطش با امریکا و اسرائیل معترض بود. رژیم سابق یک پلیس امنیتی امریکایی - صهیونیستی در منطقه محسوب می شد. روابط مستحکمی با رژیم صهیونیستی داشت و در چارچوب ساختارراهبردی آن دوستی و ائتلاف با رژیم صهیونیستی و امریکا قرار داشت.

امام خمینی رحمه الله علیه در سخنانش حتی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در آن زمان این سیاست خارجی رژیم منتقد بود و شاه و مسئولان رژیم و دولت تاکید کردند که روابط با رژیم صهیونیستی به نفع ملت و به دولت نیست. موضوعی که نهایتا در زمان فرار شاه از ایران مشخص شد و امریکا و رژیم صهیونیستی به شاه حتی برای درمان بیماری اش اجازه ورود به امریکا و اسرائیل را ندادند.

امام رحمه الله علیه ضمن مبارزه با سیاست خارجی رژیم، تاکید داشتند که ایران باید یک راهبرد جدید برگزیند و آن اینکه ایران باید دوست منطقه بشود. ایران باید هویت اسلامی خود را مورد تاکید قرار دهد. روابط ایران و دنیای اسلام باید اصلاح و بهتر شود. به همین دلیل مسئله فلسطین مسئله اصلی و محوری در مبارزه انقلاب اسلامی علیه رژیم پهلوی بود.موضوعی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در  سیاست خارجی ایران به عنوان یک اولویت قرار گرفت و رژیم صهیونیستی به عنوان یک دشمن تعریف شد و مردم مستضعف فلسطین به عنوان دوست و برادران و خواهران دینی مطرح شدند.

این ادبیات و این فرهنگ انقلاب اسلامی در روند فعالیت های امام خمینی رحمه الله علیه قبل و بعد از انقلاب اسلامی بسیار تعیین کننده بود.

در این ارتباط باید به دو نکته مهم توجه کنیم اول اینکه این دغدغه وجود داشت که این انقلاب اسلامی باید دارای چه هویتی باشد؟ یعنی الان که اسمش انقلاب اسلامی است چه نسبت و ربطی باید با دنیای اسلام داشته باشد؟ به همین دلیل امام رحمه الله مسئله فلسطین و قدس را انتخاب کردند به این معنی که قرار دادن قدس در اهداف راهبردی انقلاب اسلامی تعریف و ایران به عنوان دشمن رژیم صهیونیستی، این پیام را منتقل کرد که رهبران انقلاب اسلامی و مردم ایران و ایران جدید در قالب مفاهیم اسلامی و زیر مفهوم قدس به عنوان محور وحدت امت اسلام حرکت خواهند کرد.

شخصیت امام رحمه الله علیه بر این مهم متمرکز بود. تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی تبدیل آن به سفارت فلسطین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکیدی بر تغییر سیاست خارجی ایران به سمت حمایت از مسئله فلسطین و به سمت همبستگی با منطقه اصلاح جهان اسلام بود و نیز رد سیاست خارجی قبلی که متمرکز بر ائتلاف با امریکایی – صهیونیستی در منطقه بود.

این موضوع گیری بسیار مهمی بود و علیرغم اینکه این تغییر در آن زمان بسیار دشوار بود. و اینکه این انقلاب و رژیم جدیدی که تشکیل شده است به کدام سمت و سو حرکت خواهد کرد؟ سوال مهمی بود ولی امام رحمة الله علیه با برجسته کردن مسئله قدس این پیام را به جهان مخابره کردکه سمت وسوی انقلاب و ایران نوین فلسطین و همگرایی با جهان اسلام و مخالفت با جریان صهیونیسم و محور امریکایی صهیونیستی است.

برای تحلیل شخصیت امام خمینی رحمةالله علیه می خواهم از یک نظریه فیلسوف فرانسوی گوستاو لوبون بهره بگیرم. گوستاو لوبون در تعریف رهبری تودها شاخص هایی را مطرح می کند:

1. سخن خود را قاطعانه مطرح کند. امام قاطعانه گفت «شاه باید برود» و در 12 بهمن در بهشت زهرا قاطعانه فرمود«من دولت تعیین می کنم. من با پیشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم.» یعنی بدون هرگونه ابهام و تردیدی مراد خود را روشن و قاطع بیان کردند.
2. بیان و مراد خود را ساده و بدور از پیچیدگی زبانی بیان کند یعنی در عین اینکه سخن قاطع است باید برای عموم مردم قابل فهم باشد. اما به تجربه ناکامی مشروعیت و مصدق آگاه بود و به همین دلیل در کلام ایشان دیپلماسی و مدارا با دولت و رژیم حاکم وجود نداشت. زیرا مدارا با دشمن، یک تفکر انقلابی محسوب نمی شود بلکه یک تفکر اصلاحی محسوب می شود. تفکر اصلاحی بخودی خود بد نیست اما اگر به دنبال درمان ریشه ای هستیم و یک تغییر بنیادین را دنبال می کنیم و اسرائیل دوست که در اولویت های سیاسی رژیم شاهی بوده است تبدیل به دشمن شود و فلسطین به عنوان اولویت ایران جدید مطرح شود نیاز به صراحت و بیان واضح و برجسته و غیر قابل به تفاسیر مختلف دارد و ذات تفکر انقلابی این نوع بیان ها را طلب می کند.
3. رهبری توده ها باید کلام قاطعانه و صریح و بدون ابهام را مکرر مورد تاکید قرار دهد تا در ضمیر ناخودآگاه مخاطبانش به عنوان واقعیتی انکارناپذیر نقش بندد. به عبارتی این پیام رهبری باید مستمر باشد تا به سرعت در میان همه اقشار پخش شود.

اگر سخنان امام خمینی  را مرور کنیم این سه ویژگی را خیلی برجسته می توان دید. حتی توجه خاص دشمنان امام به ایشان به همین دلیل بود.امام خیلی ساده و قاطعانه صحبت می کرد. خیلی صریح و روشن  قاطعانه و مستمر مخالفت خود را با سیاست های داخلی و خارجی شاه و بدون ابهام و دوگانگی و مصلحت اندیشی سیاسی اعلام می کرد.

به همین دلیل است که امام خمینی رحمة الله علیه در سطح جهان حتی از سوی مخالفان مورد احترام است. در واقع یکی از عوامل بنیادین پیروزی انقلاب اسلامی شخصیت متمایز امام از دیگر شخصیت های سیاسی و دینی بود. شخصیتی ممتاز، قابل احترام که در قلب و ادراک همه اقشار جامعه قرار داشت.

بر این اساس باید گفت این شخصیت برجسته و این کلام قاطع و بدون ابهام و ساده و روشن امام موجب تبعیت توده ها از ایشان شد و کلام امام توسط مردم مورد استقبال قرار گرفت. به همین دلیل می بینیم که امام مورد احترام دوست و دشمن و شخصیت های برجسته جهان قرار دارد.

تجربه۷۳ سال اشغالگری در فلسطین نشان می دهد که  جز از مقاومت و مبارزه راه دیگر نداریم. البته یگ راه دیگر هم هست  و آن گفتگو و سازش و راه امداد گرفتن از طرف سازمان ملل و جامعه جهانی است. ما از اینکه جامعه جهانی بتواند از ریختن خون فزندانمان جلوگیری کند استقبال می کنیم. ما دوست داریم در امنیت زندگی کنیم. اما نمی توانیم اقدامات علیه حقوق طبیعی خود را تحمل کنیم و در مقابل نقض آن ساکت باشیم.

لذا دو تا را داریم. یکی اینکه جامعه جهانی حقوقمان را محقق کند و یا اینکه برای حقوقمان مبارزه کنیم.

اما تجربه 73 سال گذشته نشان می دهد که جهان در قضیه فلسطین روایت اسرائیلی را پذیرفته و از پذیرش روایت فلسطینی دوری می کند و به همین دلیل از اسرائیل حمایت می کند.

آنها حتی چشم خود را بر نقض قطعنامه 181 سازمان ملل ( تقسیم فلسطین به دو کشور یهودی و عرب) را بسته اند. هرچند ما این تقسیم را نمی پذیریم اما در حال حاضر فقط یک دولت در حغرافیای فلسطین وجود دارد و آن دولت صهیونیستی است که یک دولت جنایتکار است.

ولی کشوری بنام فلسطین در قانون بین‌المللی نداریم. لذا راهگفتگو راه ‌حل نیست. بلکه یک راه حل دروغین است  که موجب کمک به ادامه جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم بی‌دفاع و مستضعف فلسطین می شود. لذا که ما به طور عملی و واقعی  هیچ راه دیگری غیر از مقاومت که توانست غزه را آزاد می‌کند و توانست دشمن را در غزه در سال2005 مجبور به فرارکرد زیرا مقاومت توانست ضربات سختی در ابعاد امنیتی و اقتصادی به دشمن صهیونیستی وارد کند. بنابراین ما همانگونه که امام خمینی فرمود هیچ راه دیگری غیر از مقاومت نداریم.

در حوادث اخیر در فلسطین و مقاومت ملت فلسطین دیدیم که مردم جهان در حمایت از فلسطین به صحنه آمدند. خون شهدای مظلوم فلسطین در حوادث اخیر این پیام مهم را به جهانیان ارسال کرد که مقاومت فلسطین یک مقاومت مبتنی بر حق و حکمت است. جهان متوجه شد که ملت فلسطین به این رشد و بالندگی رسیده اند که زمان و نحوه حضور در صحنه درگیری را هوشمندانه انتخاب کنند و زمان تعلیق و توقف درگیری هم خود تعیین می کنند. و اینکه ملت مقاوم فلسطین چگونه فشار اقتصادی و نظامی و امنیتی علیه دشمن را پیگیری می کنند و موفق شوند. با توجه به همه این دلایل باید گفت در حال حاضر یک فرصت تاریخی و یک تحول تاریخی در حمایت این مقاومت دلاورانه فلسطین رخ داده است و اهمیت فلسطین دوباره در ادبیات جهان و در سطح بین المللی به عنوان یک اولویت مطرح شده است.