qodsna.ir qodsna.ir

«نوارغزه» و «حزب الله» از قاعده
انتقام‌گیری تل‌آویو خارج هستند!

«یاسر عرفات الخواجا»

 

خبرگزاری قدس:

 

یاسر عرفات الخواجا: *

 

 

فرسایش از درون رژیم صهیونیستی پس از تحمل چندین شکست در عملیات های مقاومتی کرانه باختری امری است که موجب شده تا مقامات اسرائیل به سوی تقویت و تشکیل تیم های امنیتی متشکل از نیروهای ارتش به منظور ارائه حمایت های امنیتی بیشتر از شهرک نشین ها و مسیرهای اصلی گام بردارند. پیگیری این مسیر، ارتش اشغالگر را بیش از پیش تحت فشار خواهد برد.

 

با یقین می گویم که حتی با تقویت حضور نظامی ارتش رژیم صهیونیستی درمناطق فلسطینی هم، آن ها موفق به نابودکردن نیروهای مقاومت نخواهند شد و روند اجرای عملیات ها در کرانه باختری و عمق اراضی 48 هم متوقف نمی شود. اکنون مقامات اسرائیل فشار بیش از حدی به ارتش وارد می کنند و حدود 65 درصد ظرفیت ارتش را بکار گرفته اند. 

 

 

اما گر بخواهیم قصد و اراده صهیونیست ها برای وارد کردن ضربه به مقاومت در نقاط مختلف فلسطین اشغالی را تحلیل کنیم باید به یک سری نکات هم اشاره کرده و تحلیل سریع و فشرده ای در این خصوص ارائه دهیم:

 

نخست: عرصه غزه؛ بعید به نظر می رسد که مجریان عملیات های کرانه باختری از نوار غزه هدایت شده باشند و از این منطقه به کرانه باختری نفوذ کرده باشند. جنبش حماس هم به خوبی با تبعات این اقدام آشناست و می داند که اشغالگران در صورت اطلاع پیدا کردن از چنین اقدام و طرح ریزی از سوی غزه درصدد رویارویی مستقیم با مقاومت غزه اقدام می کنند.

 

حماس در حال حاضر رویکرد آرامش را در پیش گرفته است و سعی دارد تا در حال حاضر غزه را وارد درگیری نکند مگر جنگ و درگیری سرنوشت ساز. این جنبش در حال حاضر درپی تقویت توان نظامی و قدرت درگیری خود است.

 

از همین جهت است که به نظر می رسد تمام درگیری های اخیری که جهاد اسلامی به تنهایی در مقابل اسرائیلی های اشغالگر ظاهر شد و البته منطقی و در چارچوب انتقام گیری از اشغالگران هم بود، با این حال حماس وارد این درگیری ها نشد و به همین دلیل است که اشغالگران اسرائیلی مدتی است که طرح ترور سران سرایاالقدس (شاخه نظامی جهاداسلامی) را در پیش گرفته اند.

 

دوم: عرصه لبنان؛ معتقد هستم که اسرائیل (اکنون) به دنبال ورود به عرصه وسیع و چند جبهه ای درگیری با حزب الله نیست چراکه اصلا آمادگی برای مدیریت آن را ندارد بویژه اینکه وضعیت اختلافات درونی اسرائیل که همچنان ادامه داشته و در بسیاری از جنبه ها بر وضعیت آن تاثیر منفی داشته است، این اجازه را به آن ها نمی دهد.

 

روند تجزیه و خورده شدن از درون اسرائیل، موجب شده تا این رژیم به خودی خود در مسیر زوال قرار گیرد بنابراین در حالی که حزب الله لبنان در آمار و تحلیل ها یک نیروی قدرتمند به حساب می آید و محور مقاومت هم از نظر نظامی و جنگاوری به شکل موثری عمل کرده است چنین تحلیلی در خصوص راه افتادن جنگ میان حزب الله و ارتش اسرائیل دور از ذهن باشد.

 

سوم: عرصه سوریه؛ اسرائیل در عرصه میدانی سوریه به طور مداوم در حال فعالیت بوده است. عملیات های بمباران را علیه پایگاه های نظامی حساس سوری پایه ریزی می کند و فرماندهان نظامی ایرانی و سوری را ترور می کند. اسرائیل به سوریه به عنوان بهترین میدان برای انتقام گیری و اجرای عملیات های ترور نگاه می کند و سعی دارد تا چهره قوی ارتش صهیونیستی را نمایان سازد. ارتشی که به اصطلاح دستش به هر مکانی که بخواهد می رسد. علاوه بر این فعالیت در زمین سوریه و انجام عملیات های نظامی در خاک این کشور خطر راه افتادن رویارویی نظامی با ارتش سوریه را برای صهیونیست ها درپی ندارد.

 

چهارم: عرصه کرانه باختری؛ معتقدم که تمام توان و تمرکز نظامی رژیم صهیونیستی چه در عرصه عملیاتی و چه عرصه اطلاعاتی بر کرانه باختری متمرکز می شود؛ چراکه بحرانی که اسرائیل از آن رنج می برد و عملیات های شهادت طلبانه ای که امنیت اشغالگران را از آنان گرفته است همگی به این منطقه مربوط می شود.

 

همچنین تمامی پروژه های شهرک سازی که تل آویو آن ها را کلید زده و پروژه الحاق اراضی کرانه باختری و رویای سرزمین (به اصطلاح) یهودی همگی آن ها شامل منطقه ای به نام کرانه باختری می شود. بنابراین، پس از چنین شکست هایی برای اسرائیل آن ها به سوی اجرای عملیات های نظامی و پیشبرد پروژه ترور علیه سران مقاومت با هدف تحقق چهره پیروزمندانه از خود و بازگرداندن بخشی از بازدارندگی از دست رفته گام بردارند.

 

کارشناس سیاسی فلسطین اشغالی
 

انتهای پیام/ح


| شناسه مطلب: 379549