فعال ایرلندی در مصاحبه با خبرگزاری قدس:
مقاومت فلسطین نوعی واکنش طبیعی به اشغالگری اسرائیل است/جنگ منطقهای شکست اسرائیل را در پی دارد

فرا هیوز استدلال کرد، تاریخ ثابت کرده است مقاومت در مقابل اشغالگران نوعی پاسخ طبیعی همه مردم به استعمارگری در سراسر جهان است.
«فرا هیوز» روزنامهنگار، نویسنده و فعال اهل بلفاست، در مصاحبه اختصاصی با خبرگزاری قدس گفت، مقاومت پاسخی طبیعی از سوی هر ملت تحت استعمار است و به همین منظور جنگهای ملی آزادیبخش به راه میاندازند.
این تحلیلگر ایرلندی در پاسخ به سوالی درباره این که ملت فلسطین چگونه قادر خواهد بود حقوق و سرزمین خود را بازپس بگیرد، پاسخ داد: در واقع در چشمانداز سیاسی فعلی، فرصت فلسطینیها برای به دست آوردن حقوق خود همچنین همراه با بازپسگیری سرزمینهایشان حداقلی است. اسرائیل یک مجموعه استعماری اروپایی است که به سرزمین فلسطین و بدنه سیاسی غرب آسیا پیوند خورده است. این یک واکنش به یهودستیزی اروپایی است که در اواخر قرن نوزدهم در اوج خود بود. یهودستیزی اروپایی در سیاست پادشاهی و دولت از روسیه تا انگلیس و بسیاری از رژیمهای آنها آشکار بود.
صهیونیسم همان طور که مورد حمایت نمایندگان اولیه آن بود، یک ایدئولوژی ملیگرایانه بود و هست که یهودیت را به عنوان مکانیسمی برای متحد کردن یهودیان و صهیونیستها در انتخاب و آوارگی مردم بومی به منظور ایجاد یک پناهگاه امن برای یهودیان از آزار و اذیت رهبران اروپایی به کار برد. فلسطین تنها گزینه برای این رهبران صهیونیست نبود، زیرا اوگاندا، ماداگاسکار، آرژانتین و دیگران نیز به عنوان گزینههای قابل قبول دیده میشدند، اما صهیونیستها فلسطین را انتخاب کردند تا از تورات، کتاب مقدس به عنوان یک الگو برای بهرهبرداری از تاریخ اسطورهای یهودیت به عنوان بهانه استفاده کنند.
وی افزود: انگلیس از طریق توافقنامه بالفور در سال 1917 راه را برای تروریستهای صهیونیست همچنین طرحریزی و پیگیری اشغال فلسطین هموار کرد - در واقع مدتها قبل از سال 1917 صندوق ملی یهودیان بریتانیا در حال خرید زمین در فلسطین برای ایجاد جای پای اشغالگران در اوایل سال 1902 بود. تکرار سیاست اشغالگری استعماری سفیدپوستی اروپا از سرزمینهایی نظیر قاره آمریکا تا استرالیا شامل سیاست جایگزینی، پاکسازی قومی، ربودن زمین، حاشیهنشینی، کنترل حرکت، گرسنگی و نسلکشی - به هنجار تبدیل شده است. جایگزین کردن یک ملت، بیخانمان کردن یک ملت است. تنها از طریق جایگزینی کامل و یا انقیاد کامل است که یک نهاد استعماری میتواند موفق شود. ضرب المثل از دل برود هر آن که از دیده رود، می تواند به بهترین وجه حاشیهنشینی فلسطینیها در کرانه باختری اشغالی و نوار غزه امروزی را توصیف کند.
هیوز تصریح کرد: مقاومت فلسطین یک پاسخ طبیعی از سوی هر ملت تحت استعمار است که با به راه انداختن جنگهای ملی آزادیبخش همراه است، تاریخ این مورد را ثابت کرده است، متاسفانه تاریخ نیز ثابت میکند که همه جنبشهای آزادیبخش موفق نیستند. تفاوت عمده بین وضعیت آمریکای شمالی، کانادا، استرالیا، نیوزیلند و اشغال الجزایر از سوی فرانسه یا اشغال مداوم ایرلند از طرف بریتانیا این است که اولی جایگزین مردم بومی شد و دومی تنها از نظر نظامی قلمروهای تحت سلطه خود را اشغال و یا تا حدی استعمار کرد.
این تحلیلگر ایرلندی خاطرنشان کرد: در حالی که محور مقاومت و تمام جنبشهای ضد استعماری ضد امپریالیستی از لحاظ فیزیکی و سیاسی از آزادی ملی فلسطین حمایت میکنند، پایان دادن به اشغالگری دارای حمایت نظامی، پشتیبانی منابع مالی و تسلیحاتی امپریالیست غرب و پوشش سیاسی در سازمان ملل متحد برای فلسطینیها سه گزینه باقی گذاشته است:
1. یک دولت مستقل جداگانه برای فلسطین مانند راه حل دو دولتی، که مدتها از زمان اسلو در سال 1993 به عنوان یک تاکتیک از سوی اسرائیل و غرب برای جلوگیری از تولد یک کشور فلسطینی از طریق توسعه غیرقانونی شهرکنشینان اجرا شده است.
2. برچیدن رژیم صهیونیستی-یهودی نژادپرست آپارتاید از طریق آزادسازی، منجر به تشکیل یک کشور واحد برای فلسطینیها و اسرائیلیهایی میشود که تحت یک سیستم دموکراتیک دولتی با قطعنامه 194 سازمان ملل متحد و حق بازگشت برای فلسطینیهای آواره از سال 1947 تحت کنترل و توازن شدید برای پایان دادن به رژیم نژادپرستانه آپارتاید از سال 1947 پاکسازی قومی شدهاند.
3. جنگ تمام عیار منطقهای با اسرائیل منجر به شکست نظامی رژیم صهیونیستی و وادار کردن اسرائیل به تن دادن به میز مذاکره و در نتیجه پایان دادن به آپارتاید و دولت ملی یهودی میشود."
انتهای پیام / ع ن/24