رژیم صهیونیستی بازنده واقعی جنگ های فرسایشی در منطقه که متحدی در خاورمیانه جدید نخواهد داشت

نخست وزیر رژیم صهیونیستی در کنار جناح راست افراطی و مذهبی اسیر جنگها و دیدگاه افراطی برای خاورمیانه شدهاند در حالیکه قدرت پایان دادن به این جنگها را ندارند و هیچ متحدی هم در خاورمیانه جدید نخواهد داشت زیرا هیچیک از کشورهای عربی همسایه این رژیم نمیپذیرند منافع منطقه بر اثر جنگ فرسایشی متحمل خشونت، خونریزی، ویرانی و بیثباتی درازمدت شود.
روزنامه الایام فلسطین با انتشار مقالهای با عنوان «اسرائیل از خاورمیانه چه میخواهد» به قلم عمرحمزاوی به بررسی سیاستهای این رژیم در منطقه از سال ۱۹۴۸ تا کنون پرداخت و تصریح کرد: اسرائیل از زمان تأسیس خود همواره از ابزارهای نظامی در جنگهای مکرر با همسایگان عرب خود استفاده کرده است و از همان زمان به عنوان یک رژیم اشغالگر شناخته میشود که اراضی دیگران را تصرف کرده است.
نویسنده تاکید میکند دولتهای پیاپی در تل آویو به شکلی تدریجی به سمت و سوی راست افراطی و دینی، حرکت کرده و به مخالفت با اصل «زمین دربرابر صلح» و راه حل تشکیل دو کشور مستقل برای حل مسأله فلسطین برخاستهاند و ادامه اشغالگری و شهرکسازی در کرانه غربی و شرق قدس و محاصره غزه را در دستور کار خود قرار دادهاند.
وی با اشاره به توافق نامههای بین رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی از جمله معاهده صلح مصر-اسرائیل در ۱۹۷۹، توافقات اسلو ۱۹۹۳ و توافق وادی عربة بین اردن و اسرائیل درهمان سال ۱۹۹۳ و همچنین ابتکار صلح عربی در سال ۲۰۰۲ میافزاید: شواهد و قرائن و اقدامات این رژیم گویای آن است که تل آویو در یک روند تدریجی از تعهدات خود در توافقات اسلو و دیگر توافقات سرپیچی کرده و به اقدامات نظامی یکجانبه یا با هماهنگی امریکا علیه گروههای فلسطینی مانند حماس، جنگها با حزبالله و مقابله با متحدان ایران در لبنان، سوریه و عراق پرداخته و ثبات منطقهای را با تهدید مواجه کرده و به دنبال نفوذ در زمینههای تجارت، دیپلماسی و امنیت در سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا بوده است اما موفقیت چندانی به دست نیاورده است.
نویسنده این مقاله در ادامه خاطر نشان میکند در سال ۲۰۱۱ که نقشه خاورمیانه به سبب قیامهای مردمی دستخوش تحولات سیاسی گسترده شد و جنگهای داخلی ثبات منطقه را تا حدود زیادی تحت تاثیر قرار داد، راست افراطی حاکم بر تل آویو تصمیم گرفت ابزارهای نظامی خود را به شکل نظاممندی در خدمت به اشغالگری و شهرکسازی و محاصره اراضی فلسطینی به کار گیرد و با استفاده از شرایط متلاطم خاورمیانه، فرصتهای حل و فصل مسالمت آمیز را از بین ببرد و به اعمال فشار علیه ایران و همپیمانانش اعم از دولتها و شبه نظامیان مسلح که تل آویو آنها را منبع اصلی و تهدید بزرگ برای خود میداند، ادامه دهد.
عمرحمزاوی با اشاره به توافقات صلح ابراهیم بین رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی با هدف گسترش روابط خود با برخی از بازیگران منطقهای میافزاید این رژیم تحت لوای رویکرد صلح به طور همزمان نیز به گسترش اشغالگری و استقرار نظامی در فلسطین و کشورهای همسایه ادامه میدهد.
نویسنده این مقاله در ادامه به تحلیلی جامع از سیاستهای اسرائیل در بازه زمانی ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۳ تحت رهبری بنیامین نتانیاهو و رویکردهای تهاجمی وی میپردازد و تاکید میکند تل آویو با حمایت قاطع امریکا از اقدامات خود و همچنین شکست آمریکا و اروپا در حمایت از روند صلح و نادیده گرفتن راه حل دو کشوری و درد و رنج مردم فلسطین از سوی واشنگتن و پایتختهای بزرگ اروپایی و محدود کردن حمایتهای آنان به ارسال کمکهای بشردوستانه، به سمت و سوی تلاش برای ادغام اسرائیل در منطقه از لحاظ امنیتی، دیپلماتیک و تجاری و سرمایه گذاری و نزدیک کردن آن به پذیرش همه جانبه از سوی اعراب پیش رفتند و خیلی راحت از حل عادلانه آرمان فلسطین بر اساس ابتکار صلح عربی در سال ۲۰۰۲ عبور کردند.
بنابراین هدف راهبردی روشنی که دولت عبری به دنبال آن بود، به حاشیه راندن کامل فلسطین، صلح و فرصتهای راه حل دو کشوری در نقشه خاورمیانه و جایگزینی آن با موضوع مقابله با ایران، مهار متحدان این کشور، مبارزه با تروریسم و توافق بر سر ترتیبات امنیتی منطقه با کشورهای عمده عربی مانند مصر، عربستان سعودی و امارات و اردن و ترکیه بود.
این رژیم از طریق استفاده از قدرت نظامی و فشارهای دیپلماتیک، همواره تلاش کرده است که از راهحلهای صلحآمیز برای مسأله فلسطین اجتناب کند و تمرکز خود را بر مقابله با ایران و متحدان منطقهای آن مانند حزبالله قراردهد در حالیکه این سیاستها به نتایج پیچیدهای در خاورمیانه منجر شده است، ضمن آنکه این رژیم نتواسته در جنگهای مستمر خود پیروزی قطعی بهدست آورد، اگرچه برخی دستاوردهای موقتی را کسب کرده است.
نویسنده در ادامه با اشاره به وقایع هفتم اکتبر ۲۰۲۳، میافزاید: سیاستها و عملکردهای دولت راستگرای اسرائیل و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر کنونی پس از این حملات، بکارگیری خشونت بسیار شدید و تلاش برای لغو حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین و اشغال مجدد نوار غزه و تحت کنترل درآوردن آن با استفاده از ماشین نظامی خود و امکان تصرف سرزمینهای بیشتری در کرانه باختری و شرق قدس و به طور کلی به نابودی کشاندن راه حل دو کشوری بر اساس توافقنامه اسلو بوده است.
عمرحمزاوی تحلیلگر مسائل جهان عرب، در ادامه با اشاره به حملات و خشونتهای روشمند علیه مردم فلسطین و لبنان و حملات شدید به حزب الله با هدف از بین بردن توان نظامی و سازمانی و مالی این حزب و همچنین جلوگیری از ارسال سلاح برای این حزب و همچنین سقوط دولت بشار اسد در سوریه و تشدید تنشها بین انصار الله یمن و این رژیم و مختل شدن کشتیرانی در دریای سرخ میافزاید: با وجود همه این جنگها و خشونتها میتوان گفت که بنیامین نتانیاهو هنوز در جنگ فرسایشی جدید پیروز نشده است چرا که او اسیراین جنگها و تداوم آنها شده است و توانایی متوقف کردن آنها را همزمان با حفظ دستاوردهای مرحلهای و موقت خود نظیر فلج کردن توانایی حماس و حزب الله برای حمله به این رژیم یا ادعای عقب راندن و کاهش نسبی نقشههای نفوذ این کشورو ارزیابی قدرت بازدارندگی آن، نخواهد داشت.
نویسنده خاطر نشان میکند: نتانیاهو امروز در کنار جناح راست افراطی و مذهبی اسراییل اسیر جنگها و دیدگاه افراطی برای خاورمیانه شدهاند و هر چقدر هم موفقیتهای امنیتی و نظامی نتانیاهو زیاد باشد، قدرت پایان دادن به این جنگها را ندارد در حالیکه هیچ متحدی هم در خاورمیانه جدید خود ندارد.
علت این مسأله آن است که نتانیاهو در فلسطین و لبنان، به طرفهایی نیاز دارد که تسلیم بیقید و شرط کنترل کامل امنیتی اسرائیل بر غزه و خشونت شهرک نشینان در کرانه باختری و شرق قدس شوند و حذف حزب الله را از نظر نظامی و سیاسی بپذیرند اما چنین طرفها و احزاب فلسطینی و لبنانی پیدا نخواهند شد و در واقع وجود ندارند و اگر هم وجود داشته باشند، آنقدر به لحاظ سیاسی ضعیف هستند و جامعه به آنها بیتفاوت است که هرگز اجازه نخواهد داد صلح مورد نظر اسرائیل را بر ملت فلسطین و لبنان تحمیل کنند.
نویسنده با اشاره به اینکه تمامی دغدغه و نگرانی نتانیاهو کوچکتر کردن نقشههای نفوذ منطقهای ایران و جلوگیری از حمایتهای این کشور از متحدان خویش است میافزاید: اگرچه حماس و حزب الله تا حدودی دچار فروپاشی شدند و نظام بشار اسد در سوریه سقوط کرد اما آنچه زین پس همراه ما خواهد بود تلاشهای ایران برای گسترش مجدد خطوط حمایت از متحدان خویش در مجاورت مستقیم اسرائیل و تقویت شبه نظامیان در عراق و یمن خواهد بود.
نویسنده مقاله در پایان چنین نتیجهگیری میکند که نتانیاهو و راست حاکم او همچنین فاقد شرکای منطقهای هستند که نقشههای «خیر و شر» او را در خاورمیانه با لغو تشکیل کشور مستقل فلسطینی بپذیرند و زیر بار بردگی طولانیمدت شهرکسازیها به زیان مردم فلسطین بروند و با حملات مکرر این رژیم علیه حاکمیت و حقوق ملتهای عرب همسایه در لبنان و سوریه و عراق و یمن کنار آیند یا اینکه تهدید این رژیم را برای منافع ملی مصر و اردن توام با خطرات کوچ اجباری زنان و مردان فلسطینی قبول کنند و به طور کلی با این وضعیت همراه شوند که منافع منطقه بر اثر جنگ فرسایشی جدید متحمل خشونت، خونریزی، ویرانی و بیثباتی درازمدت شود.