چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ 
qodsna.ir qodsna.ir

توهم حمله به ایران

احمد روح الله زاد

خبرگزاری قدس (قدسنا): قریب دو دهه است که جمهوری اسلامی ایران از سوی برخی سیاستمداران و یا بعضا نظامیان غربی و خصوصا امریکا و رژیم صهیونیستی تهدید به حمله نظامی می شود. این تهدیدات به ویژه پس از حمله امریکا به افغانستان و عراق و اشغال این دو کشور همسایه ایران، بارها تکرار شده است. هرچند بیان تهدیداتی این چنینیی که استقرار صلح و امنیت را در جهان تهدید می کند، از بعد حقوق بین الملل قابل پیگیری است اما در این مجمل برآنیم تا با نگاهی مقایسه ای میان شرایط کشوری قدرتمند مانند جمهوری اسلامی ایران و دو کشور افغانستان 2001 و عراق 2003 به این سوال پاسخ دهیم که آیا امریکا و یا ائتلافی از دول همسو با آن می توانند تهدیدات خود علیه جمهوری اسلامی ایران را عملیاتی کنند یا نه؟  برای پاسخ به این پرسش ناگزیر از بررسی اجمالی شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی دو کشور یاد شده تا پیش از حمله امریکا و اشغال شان با شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی جمهوری اسلامی ایران هستیم.

افغانستان:
اساسا شروع جنگ بهانه ای را می طلبد تا دولت مهاجم بتواند افکار عمومی داخل و خارج را توجیه کند. عملیات تروریستی 11 سپتامبر در امریکا بهانه حمله به افغانستان شد. عملیات تروریستی که حدود 10 نفر از مجریان آن شهروند عربستان بودند. امریکا با بهانه قرار دادن این عملیات با تشکیل ائتلافی از کشورهای غربی به افغانستان حمله کرد و آن را اشغال کرد. جامعه امریکا که پس از 11 سپتامبربه شدت احساس ناامنی می کرد و دولت امریکا و رسانه های همسو با دولت هم این احساس ناامنی را دامن می زدند، جنگ علیه افغانستان را با سکوت خود تائید کردند، زیرا حس ناامنی توان تعقل آنان را از کار انداخته بود.
افغانستان کشوری اکثرا کوهستانی و محصور در خشکی است. این کشور در حوزه تمدنی ایران از سابقه درخشانی برخوردار است. متاسفانه پس از گرفتار آمدن در فرایند فرقه گرایی و قوم گرایی به ویژه پس از جدا شدن از ایران، از آن تمدن مشعشع، تنها در صفحات تاریخ می توان سراغ گرفت. دامن گستری اختلافات قومی در یک قرن اخیر موجب شد تا بر هویت ملی افغان آسیب هایی جدی وارد شود و هرگز یک حکومت مقتدر فراگیر در آن ممکن نشده است. خصوصا که این کشور در یک قرن گذشته میدان نبرد استعمار بریتانیا و شوروی نیز شد. استعمار شوروی توانست پس از برکناری ظاهر شاه از سلطنت حکومتی کمونیستی طرفدار خود را در آن حاکم کند و پس از تشدید مخالفت های داخلی اقدام به اشغال این کشور و تشکیل حکومتی دست نشانده به ریاست محمد نجیب الله کرد. کشورهای غربی از این اقدام شوروی احساس خطر کردند و با کمک ارتش پاکستان و پول و ایدئولوژی وهابی عربستان گروه های افغانی را با عنوان مجاهدین افغان آموزش، سازماندهی و تجهیز کردند و نهایتا نیروهای شوروی از این کشور بیرون رفتند و حکومت نجیب الله هم با اعدام وی سقوط کرد. با سقوط دولت کابل، گروه های مسلح افغان دچار اختلاف شدند و با یکدیگر درگیر شدند. سر انجام گروه طالبان که مستقیما به وسیله اسامه بن لادن عربستانی رهبری می شد و با کمک ارتش پاکستان توانست علاوه بر کابل، بخش های وسیعی از کشور را نیز اشغال کند. اما اقوام دیگر سیطره طالبان را نپذیرفتند و جنگ و درگیری در این کشور ادامه یافت. بنابر این در زمانی که امریکا به افغانستان حمله کرد:

1-  کشور افغانستان فاقد یک دولت منسجم و فراگیر و مقتدر بود.


2-  کشور افغانستان به لحاظ توان نظامی یک کشور ابتدایی محسوب می شد و از سلاح های راهبردی مانند جنگنده و موشک و غیره بی بهره بود.


3-  در کشور جنگ داخلی حاکم بود.


4-  یک گروه شبه نظامی در بخشی از آن سیطره داشت.


5-  گروه های رقیب طالبان هم که مخالف سلطه آن بودند با طالبان درگیر بودند.


6-  جامعه افغانستان از قبول طالبان استنکاف داشتند.


7-  افغانستان به لحاظ اقتصادی فقیرترین کشور جهان بود. حتی برق در پایتخت آن تنها چند ساعت فعال بود.


8-  کشور افغانستان فاقد هر حوزه نفوذی بود که بتواند منافع آن را در خارج از کشور تامین کند و یا منافع دشمن را تهدید کند.


9-  اتحاد جماهیر شوروی هم فروپاشیده بود و میراث دار آن (روسیه) هم گرفتار مشکلات سیاسی، اقتصادی بود و چندان توجه ای به از دست رفتن حوزه های نفوذ خود نداشت.

10-  افغانستان به لحاظ جغرافیایی هم محصور در میان کشورها بود و نمی توانست خطری برای اقتصاد جهانی وغیره داشته باشد. مثلا موقعیت باب المندب و یا تنگه هرمز و یا هر آبراهه دیگر مهم جهان در حوزه افغانستان وجود ندارد.


بنابر این در چنین شرایطی ائتلاف بین المللی به رهبری امریکا با این دریافت درست که در حمله به افغانستان و اشغال آن هیچ مانع و مشکلی وجود ندارد و هیچ چیزی ارتش و منافع این کشور را تهدید نمی کند، در سال 2001 به آن حمله و توانست به راحتی آن را اشغال کند.

عراق:
عراق کشوری مهم در غرب آسیا به شمار می آید. این کشور با توجه به ذخایر نفتی اش ثروتمند است و به لحاظ نظامی نیز همیشه مورد توجه بوده است. بهانه امریکا و ائتلاف بین المللی برای حمله به عراق در سال 2003 میلادی داشتن سلاح های کشتار جمعی بود. اما این کشور خیلی زود در این جنگ که به جنگ دوم خلیج فارس مشهور شد، شکست خورد. حکومت عراق یک حکومت دیکتاتوری بود. صدام حسین در جنگی 8 ساله با ایران ظرفیت های نظامی و اقتصادی دو کشور را تحلیل برده بود. پس از متارکه جنگ با ایران فورا به کویت حمله کرده و آن را اشغال کرد( 1990). کشورهای غربی به رهبری امریکا به عراق حمله کردند و کویت را از اشغال عراق آزاد کردند. اما پیامدهای این جنگ برای صدام حسین و البته مردم بسیار تلخ بود. اعمال تحریم های بین المللی و فلج کننده، محاصره دریایی، زمینی و هوایی، حملات گاه و بیگاه امریکا و انگلیس به زیر ساخت های اقتصادی و نظامی مانند عملیات روباه صحراه در سال 1998، شورش های مردمی شمال و جنوب علیه حکومت مرکزی توان کشور را کاملا تحلیل برده بود. بنابراین امریکا در شرایطی به عراق حمله کرد و آن را اشغال کرد که عراق هیچ توانی برای دفاع از خود نداشت.

1-  توان نظامی عراق در چند جنگ مستمر کاملا تحلیل رفته بود.

2-  از آنجا که تنها منبع درآمد عراق نفت بود، با تحریم سازمان ملل متحد عراق از هرگونه درآمدی محروم شده بود. بنابراین عراق به لحاظ اقتصادی کاملا ورشکسته شده بود.

3-  ظرفیت های نظامی عراق کاملا برای ائتلاف مهاجم شناخته شده بود. بر این اساس این ظرفیت توان هیچگونه مانوری را نداشت.


4-  ائتلاف مهاجم طی سال ها مشاوره نظامی در عراق توانسته بود بخشی از ارتش عراق را با خود همراه کند ودر جنگ بخشی مهمی از ارتش عراق خیانت کردند.


5-  روش حکومت دیکتاتوری صدام موجب شده بود که مردم از دولت فاصله گرفته و از همراهی و پشتیبانی آن خودداری کنند.


6-  کردها در شمال و شیعیان در جنوب و مرکز علیه حکومت مرکزی قیام کرده بودند و دولت وقت عراق فراگیری خود را از دست داده بود.


7-  حمله صدام به کویت موجب شد که کشورهای عربی منطقه که طی 8 سال جنگ تحمیلی به ایران در کنار آن قرار داشتند، نه تنها از آن حمایتی نکردند بلکه ظرفیت های کشورهای خود را در اختیار امریکا و غرب برای حمله به عراق قرار دادند.


در چنین شرایطی امریکا با کمک انگلیس و چند کشور غربی دیگر به عراق حمله کرد و آن را اشغال کرد زیرا بر اساس تحلیل این شرایط، سقوط صدام و اشغال عراق به سادگی قابل حصول بود. بنابر این با اتهام تلاش عراق در تولید سلاح های کشتار جمعی در سال 2003 به این کشور حمله و آن را اشغال کردند.

اما شرایط در باره کشور ایران کاملا متفاوت است:
1-  کشور ایران در یکی از حساس ترین مناطق جهان قرار گرفته است و آن اشراف کامل بر آبراهه تنگه هرمز است که بخش قابل توجهی از اقتصاد جهان به آن متکی است.

2-  در ایران یک حکومت کاملا انقلابی بر سر کار است که با توجه به آموزه های اسلامی و انقلاب اسلامی رفتار می کند و دفاع و تهاجم همراه با هم تا نیل به هدف در دستور کار است و در این راه تاسی از فرهنگ عاشورا دارد بنابر این در بذل جان و مال در راه عزت کشور تردید ندارد.


3-  تجربه هشت سال جنگ با عراق تقویت شده را غنیمت داشته و طی سال های پس از اتمام جنگ از بازسازی توان دفاعی خود و تبدیل آن به توان تهاجمی لحظه ای باز نمانده است.


4-  ظرفیت های نظامی ایران اگر قبلا به دلیل حضور مستشاران خارجی و حاکمیت سیاست صرفا مصرف کننده، کاملا برای دشمنان ایران شناخته شده بود، اکنون کاملا تغییر کرده و به ظرفیتی کاملا ناشناخته برای دشمن تبدیل شده است.


5-  میان مردم و حکومت جمهوری اسلامی یک رابطه معنا داری از اعتماد طرفینی وجود دارد و و مردم نشان داده اند که در همه برهه ها از جمهوری اسلامی و کیان خود حمایت می کنند و البته دولت ها هم تلاش کرده اند که در مسیر مطلوبیت مردم حرکت کنند. تحقق دستآوردهای علمی و صنعتی طی سال های بعد از انقلاب اسلامی حاصل این اعتماد طرفینی است.

6-  در جامعه ایران اقوام مختلفی زندگی می کنند اما فصل مشترک همه آنها ایرانی بودن است. بنابراین تلاش ها برای تعریف اختلافات قومی و مذهبی همواره محکوم به شکست بوده است.

7-  جمهوری اسلامی کوشیده تا از وابستگی محض به فروش انرژی خود را خارج ساخته و منابع درآمدی را تنوع بخشد که موفقیت هایی را هم در این راه کسب کرده است.


8-  با توجه به آموزه های انقلاب اسلامی که حمایت از محرومین و مظلومین جهان است، طرفداران جمهوری اسلامی در جهان و خصوصا منطقه رو به افزایش است و این موضوع که در ادبیات سیاسی از آن به عنوان حوزه های نفوذ یاد می شود، ضمن اینکه از منافع جمهوری اسلامی در منطقه و جهان صیانت می کند، می تواند تهدیداتی جدی برای دشمنان ایران نیز به حساب آیند.

9-  جامعه ایران نشان داده که در هنگام خطر و جنگ، اختلافات را کنار نهاده و منسجم و متحد در برابر دشمن قرار می گیرند و اگر هم جریاناتی بخواهند به وقت تهدیدات همسو با دشمن حرکت کنند مردم و نظام از برخورد قهری و سخت با آنان اجتناب نخواهند کرد. همانگونه که با جریان نفاق در بحبوحه جنگ تحمیلی برخورد کردند.

10-  ظرفیت های دفاعی و تهاجمی جمهوری اسلامی ایران در گستره کشور پراکنده است و هر استان راسا می تواند بدون دریافت هرگونه کمکی از دیگر استان ها تا مدت ها با مهاجمین درگیر شده و از حالت دفاعی به تهاجم تغییر وضعیت دهد.

11-  بر این اساس اشغال کشور ایران آنگونه که در مورد افغانستان و عراق انجام شد اساسا نمی تواند در برنامه های دشمنان ایران قرار داشته باشد. تجربه جنگ 8 ساله هم نشان داد که اشغال بخشی از سرزمین ایران هم ممکن نیست زیرا تمام ظرفیت کشور علیه مهاجمان فعال خواهد شد. بنابراین نهایت کاری که می تواند در برنامه دشمن علیه ایران قرار گیرد، بمباران مناطق حساس نظامی، اقتصادی و امنیتی ایران است که البته با توجه به سیاست کاملا محکم و آشکار شده ایران ، همه ظرفیت های دفاعی و تهاجمی ایران در سطح وسیع و فراتر از منطقه فعال خواهند شد. تردیدی نیست که بستن تنگه هرمز و هدف قرار دادن ظرفیت های نظامی دشمن در سطح منطقه همچنین هدف قراردادن کاخ های حکومتی و ظرفیت های نظامی امنیتی دولت هایی که تسهیل کننده حمله به ایران هستند، نخستین پاسخ ایران خواهد بود. کما اینکه جریان های انقلابی در منطقه و جهان علیه منافع دول مهاجم فعال خواهند شد. بر این اساس دولت هایی که در منطقه تلاش می کنند تا جنگی را علیه ایران شعله ور سازند باید درک کنند که فقدان پایگاه مردمی آنان در صورت پاسخ ایران چه سرنوشتی را برای آنان رقم خواهد زد. با توجه به شناخته شدن همه ظرفیت های نظامی امریکا و ائتلاف احتمالی از سوی ایران، خسارات و تلفات وارده بر آنان بسیار سنگین خواهد بود. ایران نشان داده است برای هدف مشروع خود از پرداخت هیچ هزینه ای ابا ندارد پس آزمودن مجدد آن از عقلانیت به دور است.ایران افغانستان و عراق نیست. در این مسئله نباید تردید کرد.


*کارشناس مسائل منطقه
انتهای پیام/




مطالب مرتبط

یادداشت/

سردرگمی رژیم صهیونیستی قبل از مذاکرات وین
یادداشت/

سردرگمی رژیم صهیونیستی قبل از مذاکرات وین

مقامات صهیونیست به این باور رسیده‌اند که دولت جدید آمریکا درصدد بازگشت به توافق هسته‌ای با ایران در نزدیک‌ترین زمان ممکن و آماده امتیازدهی در قالب توافقی جزئی است که به لغو بخشی از تحریم‌های اعمال شده بر ایران بینجامد.

|

فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی/

دشمن بر «قائمه» نظام یعنی رهبر انقلاب متمرکز شده و هرچه ایشان بگویند جنجال راه می‌اندازند
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی/

دشمن بر «قائمه» نظام یعنی رهبر انقلاب متمرکز شده و هرچه ایشان بگویند جنجال راه می‌اندازند

امروز نایب امام ایستاده و هدایت می‌کند و دشمن سرزمین‌ها را ترک می‌کند؛ پیشانی جبهه وسیع می‌شود و حاج قاسم‌ها طلوع می‌کنند و دشمن خاموش می‌شود، فرار می‌کند و نزول می‌کند.

|

در جشن 40 سالگی انقلاب با افتخار اعلام می گردد که:

«زرشک طلایی توهم» تعلق می‎گیرد به دولت‎های کارتر،‌ ریگان، بوش‎پدر، کلینتون، بوش‌پسر وترامپ!
در جشن 40 سالگی انقلاب با افتخار اعلام می گردد که:

«زرشک طلایی توهم» تعلق می‎گیرد به دولت‎های کارتر،‌ ریگان، بوش‎پدر، کلینتون، بوش‌پسر وترامپ!

روزنامه فرهیختگان در مطلبی نوشت: مقامات بلندپایه دولتهای مختلف آمریکا اعم از جمهوری خواه و دمکرات 40 سال است رویای براندازی جمهوری اسلامی ایران را در سر دارند، رویایی که برباد رفته است.»

|

نظرات کاربران

فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.