کنفرانس بینالمللی «سپهبد حاج قاسم سلیمانی؛ دیپلماسی و مقاومت»
عراقچی: شهید سلیمانی گفتمان مقاومت را از حصار مفاهیم نظری و شعاری خارج ساخت/ جمهوری اسلامی ایران، به حمایت اخلاقی، سیاسی و قانونی از گفتمان مقاومت ادامه خواهد داد
کنفرانس بینالمللی «سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی؛ دیپلماسی و مقاومت» به مناسبت ششمین سالگرد عروج شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی، به همت مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه و با همکاری بنیاد حفظ و نشر آثار شهید سپهبد قاسم سلیمانی (مکتب حاج قاسم) در محل مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری قدس (قدسنا)؛ این کنفرانس با تمرکز بر پیوند راهبردی دیپلماسی و مقاومت، به بررسی نقش و جایگاه شهید سلیمانی در بازآفرینی نظم منطقهای و تحولات جدید غرب آسیا میپردازد.
در این کنفرانس بینالمللی، مجموعهای از نشستهای تخصصی برگزار میشود که به موضوعاتی همچون نقش سردار سلیمانی در بازآفرینی نظم منطقهای، پویاییهای جدید مقاومت؛ روندها و مخاطرات و صیانت از مقاومت بهعنوان میراث راهبردی شهید حاج قاسم سلیمانی اختصاص دارد.
کنفرانس مذکور با حضور اندیشمندان، پژوهشگران و کارشناسان داخلی و بینالمللی برگزار شد و هدف آن تبیین ابعاد فکری، راهبردی و منطقهای مکتب شهید سلیمانی در تحولات جاری منطقه و نظام بینالملل است.
وزیر امور خارجه در این کنفرانس با اشاره به اینکه حاج قاسم معمار «محور مقاومت» در منطقه بود، گفت: تاثیرات این معماری بسیار فراتر از سیاست های جاری و رویکردهای اجرایی در سیاست خارجی خود را نشان داده است.
متن کامل سخنرانی وزیر خارجه به شرح زیر است:
حضار محترم، اندیشمندان و میهمانان عزیز؛
در سالگرد شهادت سردار بزرگ شهید سپهبد قاسم سلیمانی، اجازه دهید نه از خود او، که از "میراث او" برای سیاست خارجی سخن بگویم. حاج قاسم معمار «محور مقاومت» در منطقه بود، اما تاثیرات این معماری بسیار فراتر از سیاست های جاری و رویکردهای اجرایی در سیاست خارجی خود را نشان داده است.
به اعتقاد من تفکر حاج قاسم که خود تجلی آرمانهای انقلاب اسلامی و اصول حاکم بر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است، منبعث از بنیان نظری و مبناییِ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است که نام آن را باید «دیپلماسی مقاومت محور» گذاشت.
دیپلماسی موفق و کارآمد، ترکیب مناسبی از شجاعت و تدبیر در تعامل با دیگران است. بدون استفاده از فن دیپلماسی نه ارتباطات نظم و نسق میگیرد و نه تلاشها برای اعتلای قدرت در ابعاد مختلف به ثمر میرسد. مذاکره هنر دیپلماسی است و تقویت دیپلماسی به معنای کاستن از هزینه ها، نهادینه کردن دستاوردها و پیروزی در صلح و جنگ است. اما دیپلماسی، به تنهایی راه به جایی نمیبرد.
آن چه در دیپلماسی تعیین کننده است «مؤلفههای قدرت ملی» هستند. قدرت ملیِ یک واحد سیاسی، جایگاه آن واحد را در سیستم جهانی مشخص و محدوده رفتاری آن را تعیین میکند. بازیگری که توانمندیهای او در تراز منطقهای یا جهانی نیست نمیتواند در جریان دیپلماسی به اهداف خود برسد. دیپلماسی نمی تواند از «هیچ» برای کشور منافع تولید کند، بلکه این توانمندیهای ملی هستند که منافع ملی را تولید، تکثیر و محافظت می کنند.
در نظام آشوب زده کنونی که بازیگران تلاش دارند در اشکال مختلف به کسب، حفظ، افزایش و نمایش قدرت در ابعاد مختلف بپردارند، نمیتوان نگرش یا نگاه تک بعدی به قدرت و مؤلفههای آن داشت. قدرت ملی در اشکال مختلفی بروز و ظهور می یابد اما یک وجه قدرت وجود دارد که کمتر به آن پرداخته شده است: «قدرت معنایی»، که مهم ترین مولفه آن، توان گفتمان سازی است.
گفتمان عبارت از یک مجموعه فکری منسجم و منظم است که بر مبنای ارزشها، ادراکات، فرهنگ و اعتقادات یک جامعه ارائه میشود و آن را به ادبیات رایج جامعه و زندگی مردم وارد میکند. گفتمان غالب در هر جامعه با جهت دادن به نظامهای فکری و مدیریتی بر سرنوشت مردم و کشور تأثیر میگذارد. کشورهایی که در راستای اهداف خود گفتمان سازی مناسب انجام میدهند با سرعت بیشتری به اهداف خود نایل میشوند.
برخی کشورها قادرند در سطح منطقهای و یا حتی بینالمللی و جهانی گفتمان سازی کنند و در یک فرایند اقناع سازی منطقهای یا بینالمللی گفتمان مورد نظر خود را به گفتمان غالب تبدیل کرده و اهداف خود را در سطحی فراملی به پیش ببرند. «گفتمان انقلاب اسلامی» و «گفتمان مقاومت» از مهمترین گفتمانسازی های جمهوری اسلامی ایران در سطوح ملی، منطقهای و فرامنطقهای بوده است.
حضار گرامی،
«دیپلماسی مقاومت محور» مبنای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را تشکیل می دهد و «محور مقاومت» یکی از ابعاد آن است. سردار سلیمانی، تجسم عینی و عملیاتی مقاومت بود و حضور استوار و حکیمانهاش در جبهههای دفاع از ایران و امت، بهتنهایی سنگری استوار در برابر امواج خروشان تهدیدات و توطئهها ایجاد کرد.
او با بصیرتی عمیق دریافته بود که امنیت حقیقی و پایدار، تنها در پناه دیوارهای بلند و زرادخانههای تسلیحات به دست نمیآید، بلکه در ارادههای استواری ریشه دارد که در سایه ایمان و ایثار، در برابر هر تهدید و توطئهای تاب و توان ایستادگی دارند. این اراده و ایمان و اعتقاد به حق و عدالت است که افراد و ملتها را در برابر هر زورگویی و طراحی شوم، تاب آور نموده و توان ایستادگی میبخشد.
از این منظر، میراث گرانسنگ سردار سلیمانی، منحصر به برنامهریزیهای دقیق عملیاتی و پیروزیهای میدانی نبود؛ او با نگاهی استراتژیک و فراملی، گفتمان مقاومت را از حصار مفاهیم نظری و شعاری خارج ساخت و آن را به یک قدرت ملموس، مؤثر و دگرگونکننده معادلات در جغرافیای حساس و پرالتهاب خاورمیانه و غرب آسیا تبدیل کرد . او ثابت کرد مقاومت، یک "انتخاب" راهبردی و تنها راه ممکن برای ملتهایی است که کرامت خود را بر هر چیز دیگری مرجح میدانند.
دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران، به عنوان یک دیپلماسی مقاومت محور، همواره کوشیده است تا پیام عدالتخواهی، استکبارستیزی، دفاع از حقوق محرومان و ملتهای تحت ستم را که شالوده و جوهره گفتمان مقاومت است، با زبانی دقیق، مستدل، متقاعدکننده و در چارچوب اصول حقوق بینالملل به گوش جامعه جهانی برساند.
امروز در برههای حساس از تاریخ جهان، که نظم بین المللی «قانون محور» به نظم بین المللی «زور محور» تغییر شکل داده و تفکر «صلح از طریق زور» بر «صلح از طریق دیپلماسی» غلبه می کند و در یک کلام «قانون جنگل» مجددا بر نظام بین الملل حاکم می شود، این ماهیت سلطه ستیزی و عدالتخواهانه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، پابرجاتر و پرطنینتر از گذشته، همچنان در مقابل سلطه طلبان زورمحور ایستاده و ندای حق طلبی را زنده نگاه داشته است.
بهجرات میتوان گفت که امروز مهمترین مسئله در سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران، حفظ، تقویت و عمقبخشی به این تابآوری و استقامت همهجانبه است. اما مهم آن است که مفهوم مقاومت را نباید و نمیتوان تنها در وجه نظامی دید بلکه تجلیات متفاوت و متنوع آن در حوزههایی چون اقتصاد مقاومتی، دیپلماسی فعال و هوشمند، پایداری فرهنگی و هنری، پیشرفت علمی و فناوری، قدرت نرم و رسانهای، و دیگر حوزه ها، باید با رویکردهایی خلاقانه و متناسب، مورد توجه قرار گیرد.
مقاومت اقتصادی به معنای کاهش وابستگی، تقویت تولید داخلی، توسعه روابط اقتصادی، متنوعسازی منابع و عبور از اقتصاد تکمحصولی است. مقاومت فرهنگی به معنای صیانت از هویت، مقابله با تهاجم نرم و تولید علم و اندیشه بومی است. مقاومت در عرصه دیپلماسی، به معنای عدم انحراف از منافع و اهداف ملی به رغم همه فشارها و مشکلات و هوشمندی در تعامل، تلاش برای شکستن انحصار ارتباطی و ارائه روایتی مستند و قانعکننده از مواضع حقمحورانه خود به جهانیان است.
این نگاه جامع، مقاومت را از یک استراتژی صرفاً دفاعی به یک الگوی پیشرونده و سازنده برای توسعه ملی و تأثیرگذاری منطقهای ارتقا میدهد. قلب تپنده، کانون اصلی و محور اخلاقی کل جریان مقاومت، بدون تردید، مقاومت در برابر اشغالگری تاریخی، توسعهطلبانه و نژادپرستانه رژیم صهیونیستی است. این مقاومت، پاسخی مشروع، قانونی و انسانی به دههها اشغال زمین، آوارگی ملت، نقض سیستماتیک و فاحش حقوق بشر، کشتار کودکان، تخریب خانهها و اعمال سیاستهای آشکار آپارتاید است. تجربه تاریخ معاصر به روشنی نشان داده که هیچ ابتکار و گزینهای، بدون وجود یک قدرت بازدارنده مردمی و میدانی، راه به جایی نبرده و نخواهد برد.
امروز، مقاومت فلسطین، بهویژه با تکیه بر توان خود، از یک کنش محلی و انفرادی فراتر رفته و به یک بازیگری تعیینکننده، اثرگذار و تغییردهنده معادلات امنیتی و سیاسی در کل منطقه تبدیل شده و توهم شکستناپذیری رژیم صهیونیستی را برای همیشه باطل کرده است.
جمهوری اسلامی ایران، به حمایت اخلاقی، سیاسی و قانونی خود از گفتمان مقاومت ادامه خواهد داد. برخلاف بسیاری از تصورات که آینده منطقه را با سلطه بی چون و چرای رژیم صهیونیستی ترسیم میکنند، واقعیات منطقه و جهان نشان می دهد که مقاومت به یک واقعیت ژئوپلیتیک انکارناپذیر و یکی از بازیگران اصلی و اثرگذار در شکلدهی به نظم آینده خاورمیانه تبدیل شده است؛ نظمی که باید مبتنی بر اراده آزاد مردم منطقه، احترام به حاکمیت ملی کشورها، عدالت و همکاریهای دوجانبه و چندجانبه، و نه بر اساس تحمیل، زورگویی و طراحی قدرتهای فرامنطقهای، باشد.
در این مسیر طولانی و پرافتخار، راه شهید سلیمانی، راه عقلانیت، ایثار، تدبیر و مقاومت فعال و هوشمند، چراغ هدایت و نقشه راه ماست. ما با اقتدا به این اسوهها، با اعتماد به خدا و تکیه بر قدرت مردم، مسیر خود را ادامه خواهیم داد. یاد و نام سردار سلیمانی پاینده است.»
خطیب زاده معاون وزیر امور خارجه و رئیس مرکز مطالعات سیاسی و بینالملل وزارت امور خارجه در این نشست گفت: از سردار شهید سلیمانی در تعابیر مقام معظم رهبری و هر جا که سخن از ایشان است، به عنوان نماد و تبلور «مکتب مقاومت» یاد میشود. شهید سلیمانی این مکتب را در صحنه عمل به «محور مقاومت» تبدیل کرد و جریانی را در منطقه به وجود آورد که غیرقابل از بین رفتن است. سؤالی که امروز در محافل تخصصی بینالمللی مطرح میشود این است که چرا این جریان با حذف فیزیکی فرماندهانش از بین نمیرود؟ پاسخ در ماهیت این مکتب نهفته است. مکتب مقاومت یک آرمان، یک طرز تفکر و یک هدف مقدس است. چنین واقعیتی با بمباران نابود نمیشود و متکی به یک فرد هم نیست که با شهادت رهبرانش از هم بپاشد.
رئیس مرکز مطالعات سیاسی و بینالملل وزارت امور خارجه افزود: مکتب و آرمان مقدس را نمیشود با گلوله از بین برد. اتفاقاً برعکس؛ مقاومت اگرچه سلاح دارد، اما سلاح اصلیاش «خون شهدا» است. این همان تعبیر ماندگار حضرت امام (ره) است که فرمودند: «خون بر شمشیر پیروز است». امروز در این سالن، برای یادآوری این قدرتِ نرمِ برخاسته از ایثار گرد هم آمدهایم.
وی گفت دیپلماسی هم بخشی جداییناپذیر از همین مکتب است. ما معتقدیم مفهومی به نام «دیپلماسیِ مقاومت» وجود دارد که در کنار «میدان» حرکت میکند. میدان و دیپلماسی همدیگر را تکمیل میکنند و هر دو در راستای یک هدف واحد، یعنی تامین منافع ملی و امنیت منطقه، هستند. در تجربیات اخیر، به ویژه در جنگ ۱۲ روزه که به تعبیر جناب آقای دکتر عراقچی، مصداق «دیپلماسی زیر آتش» بود، شاهد بودیم که چگونه دستگاه دیپلماسی و نیروهای مسلح در یک جبهه واحد برای وادار کردن دشمن به پذیرش یک شکست ذلیلانه تلاش کردند. این به ما آموخت که جایی که زمان مذاکره است باید با کرامت مذاکره کرد و جایی که زمان جنگ است، باید با استواری ایستادگی کرد.
خطیب زاده گفت شهید قاسم سلیمانی را نمیتوان صرفاً یک فرمانده نظامی دانست؛ او در معنای دقیق کلمه معمار نوعی از «امنیت درونزا و شبکهای» در غرب آسیا بود. امنیتی که نه کالایی وارداتی، بلکه محصول کنش جمعی بازیگران منطقه و در تضاد بنیادین با نظم امنیتی آمریکامحور قرار دارد. ترور ایشان توسط ایالات متحده، دقیقاً در همین چارچوب قابل فهم است. این اقدام نه نشانه اقتدار، بلکه نشانه ضعف ساختاری نظمی بود که ابزارهای مشروع خود را از دست داده و به تروریسم دولتی متوسل شده است. در این بستر، شهید سلیمانی را میتوان کنشگر یک «نظم پساغربی» در حال تکوین دانست؛ نظمی که محصول برهمکنش بازیگران منطقهای و قدرتهای نوظهور است. پیوند میان مقاومت منطقهای و تحولات ساختاری نظام جهانی، نقطهای کلیدی در فهم میراث ایشان است. میراثی که در نهایت، صرفاً متعلق به میدان نبرد نیست؛ بلکه به حوزه دیپلماسی، نظمسازی و آینده سیاست خارجی ایران نیز تعلق دارد.
زینب سلیمانی دختر سردار سلیمانی نیز در این کنفرانس گفت: شهید سلیمانی پس از پایان جنگ با ماموریت در مناطق جنوب شرق کشور با مسئلهای متفاوت مواجه شد؛ امنیت در بستر جامعه رویکرد سردار سلیمانی در این دوره بود و علاوه بر جنبه نظامی، رویکرد اجتماعی و انسانی هم مطرح بود.
وی اضافه کرد: توسعه محلی، گفتوگو با معتمدان و تلاش برای بازگرداندن افراد حاشیه نشین به چرخه امنیت نشان میداد که ثبات پایدار بدون توجه به کرامت انسانها ممکن نیست و در این راستا، تجربه جنوب شرق ایران جلوه عینی از پیوند امنیت عدالت اجتماعی و کرامت انسانی در رویکرد حاج قاسم بود.
دختر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی گفت: با انتصاب سردار سلیمانی به فرماندهی نیروی قدس فعالیتهای وی وارد عرصه منطقهای شد؛ همزمانی با دورانی پرتلاطم در نظام بینالملل، ماجرای ۱۱ سپتامبر و بهانه جویی آمریکا برای حضور در افغانستان و به ویژه جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ ساختار امنیتی غرب آسیا را دچار یک گذار بنیادین در موازنه قدرت کرد. فروپاشی دولتها افزایش بازیگران غیردولتی و ناامنیهای مزمن زمینهساز بحرانهای بعدی از جمله ظهور داعش شد البته در این شرایط رویکرد جمهوری اسلامی ایران معطوف به صیانت از امنیت ملی در برابر تهدیدات فراگیر منطقهای بود.
زینب سلیمانی افزود رویکردی که اجرای میدانی آن به طور مشخص بر عهده شهید سلیمانی قرار گرفت؛ مقابله با داعش صرفاً یک مقابله نظامی تلقی نمیشد بلکه تلاشی هدفمند برای جلوگیری از گسترش خشونت افسارگسیخته فروپاشی جوامع و تخریب بنیانهای انسانی و اجتماعی منطقه بود.
وی اظهار داشت: سردار سلیمانی دیپلماسی را به طور همزمان به کار میگرفت، از یک سو برای ایجاد بازدارندگی در برابر تهدیدهای ساختاری و از سوی دیگر برای گفت و گو ، هماهنگی سیاسی و مدیریت بحران با بازیگران متنبه منطقهای.
دختر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی افزود: در سطح داخلی یکی از ویژگیهای برجسته سردار سلیمانی توانایی او در تحلیل دقیق مسائل و تفکیک تهدیدهای راهبردی از اختلافات و چالشهای درجه دوم بود؛ این رویکرد باعث شد که او فراتر از تقسیمبندیهای سیاسی و جناحی به عنوان یک ظرفیت و سرمایه ملی شناخته شود.
زینب سلیمانی اضافه کرد: همین نگاه در عرصه منطقهای نیز به او این امکان را داد تا به عنوان فرماندهای بصیر، قابل اعتماد و امین برای کنشگران مختلف عمل کند. رفتار او در همراهی و حمایت از افرادی که در برخی موضوعات با او اختلاف نظر داشتند اما در مقاطعی با تهدیدهای مشترک امنیتی مواجه شده بودند، نشان دهنده درک عمیق و راهبردی او از اولویتها و منافع کلان بود . رویکردی که اعتماد گسترده و سرمایه اجتماعی قابل توجهی را هم در داخل کشور و هم در سطح منطقهای برای ایشان به همراه داشت.
دختر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی گفت: از منظر سردار سلیمانی تهدید فقط متوجه دولت یا ایدئولوژی نیست بلکه تهدیدی برای امنیت و کرامت انسانها محسوب می شود.
وی در خصوص این پاسخ که هدف نهایی مقاومت و دیپلماسی چه بود؟ افزود: پاسخ را میتوان در یک مفهوم کلیدی خلاصه کرد؛ «حفظ کرامت انسانها»؛ چراکه از منظر سردار سلیمانی تهدید صرفاً متوجه یک دولت یا یک ایدئولوژی نبود بلکه متوجه زندگی، امنیت و کرامت انسانها در بستر فروپاشی نظمهای سیاسی و گسترش خشونت سازمان یافته بود.
زینب سلیمانی تصریح کرد: دایره کنش او به مرزهای مذهبی یا هویتی محدود نمیشد بلکه حمایت از جوامع آسیب دیده، فارغ از تعلقات دینی و قومی در کانون رویکرد وی قرار داشت؛ از همین رو چارچوب رویکرد ایشان در تقابل مفهومی با دو الگوی مسلط در منطقه قابل فهم است.
دختر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی خاطرنشان کرد: رویکرد مداخلهگرایانه و سلطه طلبانه ایالات متحده در مدیریت امنیت منطقهای و از سوی دیگر سیاستهای مبتنی بر تبعیض ساختاری و استفاده از زور در عملکرد رژیم صهیونیستی این تقابل عملی حاج قاسم سلیمانی را به یکی از نقاط کانونی تعارض با این دو بازیگر تبدیل کرد که پس از ترور حاج قاسم این اقدام در بخشی از گفتمان رسمی ایالات متحده و متحدانش به عنوان ابزاری برای برقراری صلح و ثبات و اصلاح توازن قوا در منطقه توجیه شد.
وی اضافه کرد: بررسی تحولات ۶ سال گذشته از گسترش بیثباتیهای امنیتی، تامین بحرانهای انسانی، امکان یک ارزیابی تجربی روشن را فراهم میکند؛ این روند نشان میدهد که حذف یک بازیگر میدان محور، نه تنها به تولید صلح پایدار منجر نمیشود بلکه سازوکارهای مهار خشونت را نیز تضعیف میکند.
زینب سلیمانی با تاکید بر اینکه مقاومت برای حاج قاسم سلیمانی وسیلهای برای متوقف کردن خشونت افسارگسیخته به شمار میرفت، افزود: تجربه منطقهای بیش از آنکه از منطق صلحسازی از مسیر ترور دفاع کند، موید این نکته است که رویکرد شهید سلیمانی و سیاست منطقهای جمهوری اسلامی ایران اساسا معطوف به کنترل خشونت و جلوگیری از فروپاشیهای زنجیرهای در محیطی ناپایدار بوده است.
دختر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی گفت: دیپلماسی مکملی ضروری در مسیر دستیابی به نظمی انسانیتر و با ثباتتر در منطقهای بحران زده بود، در این چارچوب تحولات ۶ سال گذشته پس از ترور او نشان میدهد که رویکرد شهید سلیمانی نه یک کنش فرد محور، بلکه بازتابی از راهبرد کلان جمهوری اسلامی ایران بوده است؛ راهبردی که با وجود حذف فیزیکی او از طریق همرزمانش تداوم یافته و تا زمانی که اشکال مختلف اشغال، تجاوز و بیثباتسازی در منطقه ادامه دارد به عنوان الگویی برای مهار خشونت و دفاع از نظم انسانی باز تولید خواهد شد.
وی ادامه داد: به این صورت رویکرد او را میتوان صورتبندی کرد؛ دفاع از کرامت انسانها با بهرهگیری همزمان از مقاومت و دیپلماسی به عنوان یک راهبرد واقع گرایانه و انسان محور، ماندگاری نام او نیز دست کم در سطح تحلیلی از همین پیوند میان قدرت، عقلانیت و دغدغه انسانی ناشی میشود.
انتهای پیام/ع.خ/26